گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشتهایی از بیانات امام خمینی (ره)
اینقدر هیاهو درست نکنید! هرچند روزی که یک اجتماعی میشود، یکی میایستد صحبت میکند، و هرچه میگوید همهاش خلاف واقع! میگویند که فلانی را اصلاً هیچ کسی ملاقات نمیکند. این فلانی که از صبح - من را میگویند - که بیدار میشوم تا ظهر، این همه جمعیت که شما بیرونش را میبینید، آن حیاطش را میبینید، این جایش را میبینید، و حالا هم شما همه مجتمعید، قبلاً هم این طایفهای که علیل بودند بودند پیش ما، و قبلش هم یک عدهای و بعدش هم یک عدهای، تا ظهر هم همینطور، میگویند ایشان کسی با او ملاقات نمیکند! مقصود اینها این است که نگذارند یک نُضبحی پیدا کند این. مأیوس کنند مردم را. خیر، هیچ راهی دیگر [برای ملاقات] فلانی نیست! حتی دیشب، از قراری که گفتند، یکی از گویندگان - که البته سوء نیت ندارد، لکن سوء ادراک دارد - یکی از گویندهها گفت در مسجد امام گفته است که فلانی را هیچ اصلش نمیشود دیگر ملاقات کرد! الآن من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از این هم نداشتم؟ و بعد از این هم ندارم؟، عرض میکنم ملاقات هیچ ما نداریم؟ با مردم هم همین هیچ نیست ملاقات؟ میگویند که فلانی را نمیگذارند با او ملاقات کنند. آن آقا هم که هر روزی که فرصت پیدا کند صحبت میکند، آن هم همینطور دنبال اینکه فقط یک راه، یک کانال، هست برای فلانی؛ یک چند نفری هستند که همانها میتوانند؛ اما سایر مردم اصلش راهی ندارند! این جمعیت مردم نیستند؟! و این اتاق که هر ساعتی پُر میشود از جمعیت - از زن، از مرد، و همه طوایف مختلف - اینها همهاش موهومات است؟! واقعیت ندارد؟ فرمایشات آنها صحیح است که خیر، یک مطلب است! اینها میخواهند که مردم را بترسانند؛ تضعیف کنند. از آنور، من را تضعیف کنند، و روحانیت را تضعیف کنند. از آنور، مردم را تضعیف کنند. مردم را نمیتوانند تضعیف کنند. مردم همان مردماند، من هم تضعیفم اشکالی ندارد. من چهار روز دیگر میمیرم. و همه شما هستید و هم شما پیش میبرید [ابراز احساسات و ناراحتی حضار - خدای نخواسته باشد -] این حرف نیست. (1)
یک مملکتی که اوّلاً جمعیت سی و پنج میلیونیش یکدفعه از اختناق بیرون آمده و آزاد این تقریباً بعد از آزادی، همه برای خودشان حق قائلاند که در همه مسائل دخالت کنند. و باید هم بکنند. خوب مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر میشود همهاش قابل حل است به این زودیها؟ این خانهنداری مردم، این فقر و فلاکت مردم، این زاغهنشینی مردم، این عقب ماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم، کارکردن و - عرض میکنم - کشاورزی، و امثال ذلک، اینها قابل این است که یک دولتی، یک مثلاً جمعی، بتوانند این را به این زودیها به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما میبینید که مهلت نمیدهند به دولت، مهلت نمیدهند به ما که بتوانیم با یک فراغی فکر، این مسائل را درست بکنیم. آشوب به پا میکنند. خوب، در یک کردستانی که آشوب هست، زد و خورد هست، و دائماً فتنهگری هست، میشود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند اسفالتش بکنند؟ خوب، جنگ است؛ در یک حال جنگ نمیشود که اسفالت کرد؛ نمیشود که خانهسازی کرد؛ نمیشود که کارهای عمرانی کرد. در حالی که دامن دارند میزنند به اینکه مردم را مأیوس کنند از این مسائل. باز مردم را میخواهند کنار بزنند، مأیوس بکنند، تا اینکه آن قدرتی که میتواند کارها را انجام بدهد - و آن قدرت ملّت است - متشتّت بشود، و مأیوس بشود و نتواند کار بکند. باید همه این امور را درنظر گرفت. (2)
این برکتی که از ناحیه انقلاب پیدا شده است که خود ملّت مشغولاند، این احساسی که در ملّت ما پیدا شده است که باید تعاون کند، باید اعانت کند، این از برکات این انقلاب است. اینها را اصلاً ذکر نمیکنند. میگویند چی شده، هیچی نشده. اما فرض کنید که یک نفر آدم یا چند نفر آدم حالا دارای قرض هستند. دارای نمیدانم چی هستند، میگویند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب که میشود باید قرضها ادا بشود؟
بتوانند، ادا میکنند. اگر بتوانند، قرض هم ادا میکنند. اما این بهانهگیریها برای این است که شماها را، جوانهای ما را مأیوس کنند. اگر مأیوس کنند جوانهای ما را، این نهضت پیش نرود. کار زیاد شده است و خدمت به مملکت زیاد شده است و این خدمتهایی که شمردم در رأس همه خدمتهاست. بالاترین خدمت، بیرون کردن این دزدها از مملکت بود که شده است این، این را انقلاب کرده. نشده یعنی چی؟ چه چیز نشده؟ اینها میگویند که باز سازمان امنیت ما داریم؟ باز اویسی و نمیدانم کذا هستند سر کار؟ نصیری و امثال اینها؟ خوب، همه اینها از بین رفتند. کی این کار را کرد؟ ملت این کار را کرد برای انقلاب اسلامیش. این انقلاب است که این کارها را انجام داده است و مشغولاند الآن به کار، هم ملّت مشغول است و هم دولت مشغول است. این جهاد سازندگی که میروند برای خدمت به مردم؛ گاهی وقتها من در تلویزیون میبینم خیلی من خوشحال میشوم از این روحیه اینها. البته این خانمهای ضعیف، ضیفالبنیه نمیتوانند بروند یک زمین بزرگی را درو بکنند، لیکن حضور آنها در این مرزعهها موجب این میشود که خود صاحبان آنها تقویت میشوند و کارهاشان دو چندان میشود. این دکترها و مهندسین و تحصیلکردهها و اینها که وارد میشوند. در یک جایی و مشغول میشوند به ساختمان یک چیزی و مشغول میشوند به کار یک چیزی، اینها اسباب این میشود که خود آن اهالی آنجا هم به کار واداشته میشوند، کار زیاد شده. اینها کارهایی است که در سطح مملکت دارد میشود و شده است، لکن این بیانصافها میخواهند مأیوس کنند شما را، یأس ایجاد کنند، تا اینکه به واسطه ایجاد یأس، هی کمکم دست بردارند از کار و بگویند که کاری نشده. خوب، تبلیغات تأثیر دارد در انسان. خوب، تبلیغ، هِی تبلیغ، تبلیغ که کاری نشده این کارهایی که شده را آدم یادش میرود. (3)
اینها نمیدانم چه جور مردمی هستند؟ خودشان را به اسم خدمتگزار جا میزنند، لکن دائماً مسیر ملّت قدم بر میدارند، و قدمهاشان بر خلاف مسیر ملّت است، کارشکنی میکنند، مردم را به یأس میکشانند. اینها نمیدانند این معنا را که اگر مردم مأیوس بشوند، به منزله شکست خوردن است؟ یا میدانند و عمداً این کار را میکنند؟ من بسیاریشان را عقیدهام هست که عمداً با حساب دقیق [است] این اعمال حساب شده است، حسابش هم از خارج است. حالا هم که آن لانه فساد را جوانهای ما رفتند و گرفتند. روی این اصل که دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش میکنید، در صورتی که ما خزاینمان پیش او هست، طلب از او داریم. باید بیایید اینجا طلبهای ما را بدهد. خزاین مملکت را برده است و بانکها را پُر کرده است. این همه جنایات کرده و این همه جوانهای ما در حبسهای آنها و در خیابانها به دستور این فاسد، این عنصر خبیث به خاک و خون کشیده شدند. (4)
مطلبی که به طور کلی میخواهم عرض بکنم؛ این ملّت ما، که از اوّل قیام کرد و به ما منّت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ایستاد و رأی داد به این جمهوری و تا آخر و شکست داد طرفهای مقابل را، این ملّت ما سر جای خودش هست. این شیاطین که میگویند که ملت دیگر چه طور و چه طور است. ا ینها توی اتاقهای خودشان نشستهاند حساب میکنند. اینها نمیروند که این ملّت میلیونی را محاسبه بکنند که این ملّت هر وقت که یک صدایی بلند بشود و بخواهد - فرض کنید - از اسلام یک طرفداری بشود. همه ملّت سرتاسر - الّا یک دسته کوچکی که به اسلام اعتقاد ندارند. آنها هم وقتی که ملّت آمدند یک طرف، آنها هم در ملّت محو میشوند - [به خیابانها میریزند]. این معنا را که هی دیده میشود که [میگویند] باید یک کاری بشود که ملّت راضی بشود، ملّت اسلام را میخواهد؛ کاری بهتر از اسلام چی؟ چه میخواهید بکنید؟ شما کارهایتان را خوب بکنید. ملّت ایران رأی داده است به جمهوری اسلامی؛ هرچه زحمت داشته و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را میخواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و امریکا و هرجا دلتان میخواهد، آنجا زندگی کنید. یا همینجا زندگی کنید و اگر ملّت را میخواهید، هی نگویید که ملّت با من است، ملّت با من است. ملّت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگری. من اگر یک کلمهای بر خلاف اسلام بگویم، همین ملّت میریزند و من را از بین میبرند. ملّت اسلام را میخواهد. ملّت شخص نمیخواهد. شخص پرست نیست ملت. ملّت میخواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. (5)
چون امروز روزی است که باید راجع به تکلیف خودمان در انتخابات عرض کنم، باید عرض کنم که یکی از اموری که مطمح نظر آنهایی است که میخواهند این انقلاب را به شکست برسانند، قضیه مجلس است. مجلس یک چیز سهلی نیست کارش. مجلس یک چیزی است که در رأس همه اموری که در کشور است واقع است. یعنی مجلس خوب همه چیز را خوب میکند و مجلس بد همه چیز را بد میکند. و لهذا آنهایی که قبلاً در این کشور حکومت داشتند سعیشان این بود که مجلس را نگه دارند. آن وقتی که دیگر مجلس تحقق پیدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پیدا شده بود، سعی میکردند که مجلس را به دست بیاورند. آن وقت که نمیتوانستند با فشار مردم را الزام کنند باید کیک را چیز بکنید، آن وقت با حیلهها میکردند، ایادی خودشان، در بلاد، و مردم بیچاره را یا اغفال میکردند یا خانها وادار میکردند و وقتی که رضاخان آمد درکار، دیگر قضیه، قضیه این بود که دست شاهنشاه بود، همه چیز دست او بود. البته این آخر هم همینجور بود. فرماندارها هرجا بودند مأمور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق بیرون بیاورند. بتوانند مردم را وادار کنند به این کار؛ نتوانستند صندوقها را عوض بکنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چیز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مأیوس شده بودند کنار رفته بودند، راه دیگر باز بود. یکی از امور بسیار مهم که آنها کارهای خودشان را با آن انجام میدهند مأیوس کردن قشرهای مختلف کشور است. مأیوسشان بکنند. از اینکه ما کار ازمان میآید. کوشش داشتند در رژیم سابق به اینکه مردم را از همه چیز مأیوس کنند، ما نمیتوانیم، باید از غرب درست بشود، ما همسایه کذا داریم. کوشش میکردند در این معنا و کسانی که در مجلس پیدا میشد. (6)
اینها دائماً مشغول نقشهکشی هستند و دائماً مشغول توطئه هستند برای اینکه، آن سیلیای که از اسلام خوردهاند اینها. به این زودی جبرانپذیر نیست. اینها میخواهند و میدانند که با زور نمیشود این کار را انجام داد. اگر هم یک وقتی میگویند که ما با زور و نظامی میکنیم، این بیخود میگویند. خودشان هم میفهمند که بیخود میگویند. آنها اگر بخواهند کاری بکنند همین از ناحیه خود مردم، از ناحیه دانشگاه، از ناحیه بازار، از ناحیه کارگرها، از ناحیه کارخانهها، از این جاها میخواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهید برای خدا باشد یا برای ملتتان باشد یا برای زندگی خودتان باشد، بخواهید که اسیر نباشید باید همه توجه کنید و گول این حرفها را نخورید و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بکنید. و من امیدوارم که انشاءالله همه موفق بشوید. و امیدوارم که با سلامت و سعادت به کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمی است و کار بسیار پراهمیتی است. (7)
اخیراً یکدفعه انسان میبیند که از داخل و خارج یکصدا، این از کجا پیدا شده که یکصدا در داخل و خارج میکنند که یا به صورت خیرخواهی یا به صورت ارعاب یا با طرح نفاق، که با نفاق کار را انجام بدهند. این نفاق اینطور نیست که منحصر به این ملاهای درباری باشد که رساله مینویسند و کتاب مینویسند؛ این نفاق و ایجاد نفاق راجع به آنهایی هم که در خارج و داخل مردم را مأیوس میخواهند بکنند، این نفاق آن هم هست، ایجاد نفاق میکنند دیگر، مأیوس کردن معنایش این است که این جوانهایی که الآن دارند جانفشانی میکنند و با قدرت پیش میروند و قدرتشان عالمگیر شده است الآن، انعکاسش در عالم پیدا شده است، اینها حالا به یاد این افتادهاند که بترسانند اینها را. این جوانهای ما چی میخواهند که اینها آنها را میخواهند از او بترسانند که بهش نمیرسید؟ این جوانهایی که میآیند التماس میکنند که دعا کن من شهید بشوم، این چه میخواهد از خدا که شما او را میترسانید که حالا ول کنید برای اینکه چه میشود؟ مگر غیر از این است که اینها شهادت میخواهند؟ (8)
اصلاح کنند خودشان را اشخاص. این شیوخ اطراف خلیج و نمیدانم آنهایی که در مصر هستند و آنهایی که در سودان هستند و آنهایی که در جاهای دیگر هستند و آنهایی که در پاریس هستند و هرجا و داخل و همه جا، یک قدری فکر بکنند، اصلاح کنند خودشان را. بفهمند به اینکه یک ملّت این طوری را نمیشود ترساندش، یک ملّت این طوری را نمیشود مأیوسش کرد. ممکن است یک عدّهای را مأیوس کنند، آنها آن عدهای هستند که مرفه هستند، از اوّل وارد کاری هم نبودند. اگر برای آنها میگویید آنها از اوّل وارد کار نبودند، خوب! یک عدّهای هستند، در همه جا یک عده بیتفاوت، یک عدّه مخالف همیشه هست. اما آنهایی که انقلاب مال آنهاست، با دست آنها این انقلاب پیدا شده است و هیچ یک از اینها دخالت در این امر نداشتند. بله، یک دستهای از اوّل کارشکنی میکردند، دخالت در انقلاب هیچ یک از اینها نداشتند، من وارد بودم، میدیدم که اشخاصی چی هستند. اینها میخواهند کی را بترسانند؟ میخواهند کی را مأیوس کنند؟ میخواهند آن اشخاصی که از اوّل مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اوّل مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اوّل مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. میخواهند این جوانی که برای شهادت دارد میرود توی میدان، این را مأیوسش کنند؟ این نمیشود. این یک تحوّلی درش پیدا شده است که نمیشود. میخواهند ارتش ما را مأیوس کنند؟ ارتش ما الآن یک تحوّلی پیدا کرده است که به این حرفها مأیوس نمیشود. ملّت و عموم ملّت به استثنای این یک عدّه بدبخت که در خارج و داخل نشستهاند و نغمه سرایی میکنند یا غزاداری میکنند، اینها میخواهند کی را مأیوس کنند؟ اینها چه کاری میخواهند بکنند؟ (9)
یکدفعه انسان میبیند که یک صدا از مصر بلند میشود، از سودان بلند میشود، نمیدانم از اردن بلند میشود، از عراق بلند میشود، از امریکا بلند میشود، از فرانسه بلند میشود، از ایران هم بلند میشود، یک صداست، انسان میفهمد یک حلقوم است دارد این حرفها را میزند. اینهایی که اهل خود ایران هستند و رفتند بیرون، اینها با ملّت خوب هستند؟ صلاح ملت را میبینند؟ آنکه با عراق میسازد، صلاح ملّت را میبیند؟
آنکه با امریکا دوست است، صلاح ملّت ما را میخواهد؟ خوب! ما میدانیم اینجوری نیست اینها اصلاح کنند خودشان را. آنکه میتواند، خودش را اصلاح کند، اینقدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح کند خودش را، یک قدر توجه کند به مسائل، توجّه کند به حقایق اسلام، ببیند که پیغمبر در وقتی که مبعوث شد - یک نفر آدم، مخالفش همه - با پافشاری و استقامت کارش را راه انداخت. ملّت ما که نمیترسند. شما چند نفر نشستهاید آنجا میترسید. هی القای ترس میکنید، القای رعب میکنید. کسانی که هیچ دخالت در هیچ چیز نداشتند، کسانی [منافقین و چپگراها] که آن روزی که انقلاب پیروز شد دنبال این بودند که بر خلاف انقلاب اسلحه جمع کنند، برای شکست انقلاب، آنهایی که نشستهاند و روابطشان را با امریکا محکم کردهاند - و از اوّل بود و حالا هم هست و خواهد بود - اینها توجّه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند این ملّت تغییر نمیکند. (10)
اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه میکنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعهسازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواهِ بقیةالله - روحی فداه - یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت میرسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامی روی [ی] آورده و دلباختهاند، مأیوس میشوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان میشوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همهی امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزهای روی نداده است و نخواهد داد. (11)
امروز یکی از نقشههای بزرگ آنهایی که میخواهند این کشور را، همه اشیایش را ببرند و همه خزاین ما را ببرند و از راههای دیگر مأیوس شدهاند؛ شایعه است. شما در هر جا که بروید میبینید که یک شایعهای درست کردهاند یا برای یک گروهی، یا برای یک اشخاصی. از هر طرف که میبینید، شایعهسازی فراوان است. به حرف شایعهسازان گوش فرا ندهید. به حرف اشخاصی که از روی غرض و هوای نفس صحبت میکنند گوش فرا ندهید. شما خودتان با وجدان خودتان بنگرید. اگر گفتند که فلان قشر با شما دشمن است ببینید که این مطلب صحیح است یا غیرصحیح. صحت و غیرصحتش را از گفتار آن گروه، از کردار آن گروه، از نوشتههای آنها باید استفاده کنید. (12)
از عموم ملّت عزیر میخواهم که از شایعهها که از طرف گروههای وابسته به رژیم سابق و یا ابر قدرتها پخش میشود، بیاعتنا بگذرند و به اکاذیب آنان گوش نکنند. اکنون که مخالفین انقلاب از توطئههای گذشته مأیوس شدهاند. به شایعهسازی و دروغپردازی کمر بسته و میخواهند مردم را از این راه مأیوس کنند و کشور را به دامان چپ و یا راست بکشانند. از خداوند متعال سعادت و پیروزی اسلام را در این سال جدید مسألت مینمایم، و امید است که با قدرت کامل خود، این کشور اسلامی را از شرّ بدخواهان حفظ فرماید. سلام و درود بر ملت بزرگ و رحمت خداوند و درود بر شهیدان و آسیبدیدگاه در راه اسلام. (13)
2- یأس مردم از نظام سبب استیلای دوباره دشمن بر جامعه میشود.
3- اجتماع و حضور مردم در مسائل جامعه، نقطه قوّت جمهوری اسلامی و مایهی امید مسؤولین و مسلمانان است.
4- شایعه سازی از راهکارهای دشمن برای مأیوس کردن مردم است.
2- دشمن با القاء ناامیدی و یأس، تلاش میکند تا از مشارکت و حضور مردم در حل مسائل سیاسی و اجتماعی جلوگیری کرده، پشتوانهی مردم نظام را از بین ببرد و دولت را با مشکلات تنها بگذارد.
3- بیشترین لطمه به دشمن از حضور مستمر و با نشاط مردم در صحنههای دفاع از جمهوری اسلامی وارد شده است.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
اینقدر هیاهو درست نکنید! هرچند روزی که یک اجتماعی میشود، یکی میایستد صحبت میکند، و هرچه میگوید همهاش خلاف واقع! میگویند که فلانی را اصلاً هیچ کسی ملاقات نمیکند. این فلانی که از صبح - من را میگویند - که بیدار میشوم تا ظهر، این همه جمعیت که شما بیرونش را میبینید، آن حیاطش را میبینید، این جایش را میبینید، و حالا هم شما همه مجتمعید، قبلاً هم این طایفهای که علیل بودند بودند پیش ما، و قبلش هم یک عدهای و بعدش هم یک عدهای، تا ظهر هم همینطور، میگویند ایشان کسی با او ملاقات نمیکند! مقصود اینها این است که نگذارند یک نُضبحی پیدا کند این. مأیوس کنند مردم را. خیر، هیچ راهی دیگر [برای ملاقات] فلانی نیست! حتی دیشب، از قراری که گفتند، یکی از گویندگان - که البته سوء نیت ندارد، لکن سوء ادراک دارد - یکی از گویندهها گفت در مسجد امام گفته است که فلانی را هیچ اصلش نمیشود دیگر ملاقات کرد! الآن من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از این هم نداشتم؟ و بعد از این هم ندارم؟، عرض میکنم ملاقات هیچ ما نداریم؟ با مردم هم همین هیچ نیست ملاقات؟ میگویند که فلانی را نمیگذارند با او ملاقات کنند. آن آقا هم که هر روزی که فرصت پیدا کند صحبت میکند، آن هم همینطور دنبال اینکه فقط یک راه، یک کانال، هست برای فلانی؛ یک چند نفری هستند که همانها میتوانند؛ اما سایر مردم اصلش راهی ندارند! این جمعیت مردم نیستند؟! و این اتاق که هر ساعتی پُر میشود از جمعیت - از زن، از مرد، و همه طوایف مختلف - اینها همهاش موهومات است؟! واقعیت ندارد؟ فرمایشات آنها صحیح است که خیر، یک مطلب است! اینها میخواهند که مردم را بترسانند؛ تضعیف کنند. از آنور، من را تضعیف کنند، و روحانیت را تضعیف کنند. از آنور، مردم را تضعیف کنند. مردم را نمیتوانند تضعیف کنند. مردم همان مردماند، من هم تضعیفم اشکالی ندارد. من چهار روز دیگر میمیرم. و همه شما هستید و هم شما پیش میبرید [ابراز احساسات و ناراحتی حضار - خدای نخواسته باشد -] این حرف نیست. (1)
یک مملکتی که اوّلاً جمعیت سی و پنج میلیونیش یکدفعه از اختناق بیرون آمده و آزاد این تقریباً بعد از آزادی، همه برای خودشان حق قائلاند که در همه مسائل دخالت کنند. و باید هم بکنند. خوب مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر میشود همهاش قابل حل است به این زودیها؟ این خانهنداری مردم، این فقر و فلاکت مردم، این زاغهنشینی مردم، این عقب ماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم، کارکردن و - عرض میکنم - کشاورزی، و امثال ذلک، اینها قابل این است که یک دولتی، یک مثلاً جمعی، بتوانند این را به این زودیها به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما میبینید که مهلت نمیدهند به دولت، مهلت نمیدهند به ما که بتوانیم با یک فراغی فکر، این مسائل را درست بکنیم. آشوب به پا میکنند. خوب، در یک کردستانی که آشوب هست، زد و خورد هست، و دائماً فتنهگری هست، میشود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند اسفالتش بکنند؟ خوب، جنگ است؛ در یک حال جنگ نمیشود که اسفالت کرد؛ نمیشود که خانهسازی کرد؛ نمیشود که کارهای عمرانی کرد. در حالی که دامن دارند میزنند به اینکه مردم را مأیوس کنند از این مسائل. باز مردم را میخواهند کنار بزنند، مأیوس بکنند، تا اینکه آن قدرتی که میتواند کارها را انجام بدهد - و آن قدرت ملّت است - متشتّت بشود، و مأیوس بشود و نتواند کار بکند. باید همه این امور را درنظر گرفت. (2)
این برکتی که از ناحیه انقلاب پیدا شده است که خود ملّت مشغولاند، این احساسی که در ملّت ما پیدا شده است که باید تعاون کند، باید اعانت کند، این از برکات این انقلاب است. اینها را اصلاً ذکر نمیکنند. میگویند چی شده، هیچی نشده. اما فرض کنید که یک نفر آدم یا چند نفر آدم حالا دارای قرض هستند. دارای نمیدانم چی هستند، میگویند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب که میشود باید قرضها ادا بشود؟
بتوانند، ادا میکنند. اگر بتوانند، قرض هم ادا میکنند. اما این بهانهگیریها برای این است که شماها را، جوانهای ما را مأیوس کنند. اگر مأیوس کنند جوانهای ما را، این نهضت پیش نرود. کار زیاد شده است و خدمت به مملکت زیاد شده است و این خدمتهایی که شمردم در رأس همه خدمتهاست. بالاترین خدمت، بیرون کردن این دزدها از مملکت بود که شده است این، این را انقلاب کرده. نشده یعنی چی؟ چه چیز نشده؟ اینها میگویند که باز سازمان امنیت ما داریم؟ باز اویسی و نمیدانم کذا هستند سر کار؟ نصیری و امثال اینها؟ خوب، همه اینها از بین رفتند. کی این کار را کرد؟ ملت این کار را کرد برای انقلاب اسلامیش. این انقلاب است که این کارها را انجام داده است و مشغولاند الآن به کار، هم ملّت مشغول است و هم دولت مشغول است. این جهاد سازندگی که میروند برای خدمت به مردم؛ گاهی وقتها من در تلویزیون میبینم خیلی من خوشحال میشوم از این روحیه اینها. البته این خانمهای ضعیف، ضیفالبنیه نمیتوانند بروند یک زمین بزرگی را درو بکنند، لیکن حضور آنها در این مرزعهها موجب این میشود که خود صاحبان آنها تقویت میشوند و کارهاشان دو چندان میشود. این دکترها و مهندسین و تحصیلکردهها و اینها که وارد میشوند. در یک جایی و مشغول میشوند به ساختمان یک چیزی و مشغول میشوند به کار یک چیزی، اینها اسباب این میشود که خود آن اهالی آنجا هم به کار واداشته میشوند، کار زیاد شده. اینها کارهایی است که در سطح مملکت دارد میشود و شده است، لکن این بیانصافها میخواهند مأیوس کنند شما را، یأس ایجاد کنند، تا اینکه به واسطه ایجاد یأس، هی کمکم دست بردارند از کار و بگویند که کاری نشده. خوب، تبلیغات تأثیر دارد در انسان. خوب، تبلیغ، هِی تبلیغ، تبلیغ که کاری نشده این کارهایی که شده را آدم یادش میرود. (3)
اینها نمیدانم چه جور مردمی هستند؟ خودشان را به اسم خدمتگزار جا میزنند، لکن دائماً مسیر ملّت قدم بر میدارند، و قدمهاشان بر خلاف مسیر ملّت است، کارشکنی میکنند، مردم را به یأس میکشانند. اینها نمیدانند این معنا را که اگر مردم مأیوس بشوند، به منزله شکست خوردن است؟ یا میدانند و عمداً این کار را میکنند؟ من بسیاریشان را عقیدهام هست که عمداً با حساب دقیق [است] این اعمال حساب شده است، حسابش هم از خارج است. حالا هم که آن لانه فساد را جوانهای ما رفتند و گرفتند. روی این اصل که دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش میکنید، در صورتی که ما خزاینمان پیش او هست، طلب از او داریم. باید بیایید اینجا طلبهای ما را بدهد. خزاین مملکت را برده است و بانکها را پُر کرده است. این همه جنایات کرده و این همه جوانهای ما در حبسهای آنها و در خیابانها به دستور این فاسد، این عنصر خبیث به خاک و خون کشیده شدند. (4)
مطلبی که به طور کلی میخواهم عرض بکنم؛ این ملّت ما، که از اوّل قیام کرد و به ما منّت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ایستاد و رأی داد به این جمهوری و تا آخر و شکست داد طرفهای مقابل را، این ملّت ما سر جای خودش هست. این شیاطین که میگویند که ملت دیگر چه طور و چه طور است. ا ینها توی اتاقهای خودشان نشستهاند حساب میکنند. اینها نمیروند که این ملّت میلیونی را محاسبه بکنند که این ملّت هر وقت که یک صدایی بلند بشود و بخواهد - فرض کنید - از اسلام یک طرفداری بشود. همه ملّت سرتاسر - الّا یک دسته کوچکی که به اسلام اعتقاد ندارند. آنها هم وقتی که ملّت آمدند یک طرف، آنها هم در ملّت محو میشوند - [به خیابانها میریزند]. این معنا را که هی دیده میشود که [میگویند] باید یک کاری بشود که ملّت راضی بشود، ملّت اسلام را میخواهد؛ کاری بهتر از اسلام چی؟ چه میخواهید بکنید؟ شما کارهایتان را خوب بکنید. ملّت ایران رأی داده است به جمهوری اسلامی؛ هرچه زحمت داشته و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را میخواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و امریکا و هرجا دلتان میخواهد، آنجا زندگی کنید. یا همینجا زندگی کنید و اگر ملّت را میخواهید، هی نگویید که ملّت با من است، ملّت با من است. ملّت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگری. من اگر یک کلمهای بر خلاف اسلام بگویم، همین ملّت میریزند و من را از بین میبرند. ملّت اسلام را میخواهد. ملّت شخص نمیخواهد. شخص پرست نیست ملت. ملّت میخواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. (5)
چون امروز روزی است که باید راجع به تکلیف خودمان در انتخابات عرض کنم، باید عرض کنم که یکی از اموری که مطمح نظر آنهایی است که میخواهند این انقلاب را به شکست برسانند، قضیه مجلس است. مجلس یک چیز سهلی نیست کارش. مجلس یک چیزی است که در رأس همه اموری که در کشور است واقع است. یعنی مجلس خوب همه چیز را خوب میکند و مجلس بد همه چیز را بد میکند. و لهذا آنهایی که قبلاً در این کشور حکومت داشتند سعیشان این بود که مجلس را نگه دارند. آن وقتی که دیگر مجلس تحقق پیدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پیدا شده بود، سعی میکردند که مجلس را به دست بیاورند. آن وقت که نمیتوانستند با فشار مردم را الزام کنند باید کیک را چیز بکنید، آن وقت با حیلهها میکردند، ایادی خودشان، در بلاد، و مردم بیچاره را یا اغفال میکردند یا خانها وادار میکردند و وقتی که رضاخان آمد درکار، دیگر قضیه، قضیه این بود که دست شاهنشاه بود، همه چیز دست او بود. البته این آخر هم همینجور بود. فرماندارها هرجا بودند مأمور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق بیرون بیاورند. بتوانند مردم را وادار کنند به این کار؛ نتوانستند صندوقها را عوض بکنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چیز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مأیوس شده بودند کنار رفته بودند، راه دیگر باز بود. یکی از امور بسیار مهم که آنها کارهای خودشان را با آن انجام میدهند مأیوس کردن قشرهای مختلف کشور است. مأیوسشان بکنند. از اینکه ما کار ازمان میآید. کوشش داشتند در رژیم سابق به اینکه مردم را از همه چیز مأیوس کنند، ما نمیتوانیم، باید از غرب درست بشود، ما همسایه کذا داریم. کوشش میکردند در این معنا و کسانی که در مجلس پیدا میشد. (6)
اینها دائماً مشغول نقشهکشی هستند و دائماً مشغول توطئه هستند برای اینکه، آن سیلیای که از اسلام خوردهاند اینها. به این زودی جبرانپذیر نیست. اینها میخواهند و میدانند که با زور نمیشود این کار را انجام داد. اگر هم یک وقتی میگویند که ما با زور و نظامی میکنیم، این بیخود میگویند. خودشان هم میفهمند که بیخود میگویند. آنها اگر بخواهند کاری بکنند همین از ناحیه خود مردم، از ناحیه دانشگاه، از ناحیه بازار، از ناحیه کارگرها، از ناحیه کارخانهها، از این جاها میخواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهید برای خدا باشد یا برای ملتتان باشد یا برای زندگی خودتان باشد، بخواهید که اسیر نباشید باید همه توجه کنید و گول این حرفها را نخورید و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بکنید. و من امیدوارم که انشاءالله همه موفق بشوید. و امیدوارم که با سلامت و سعادت به کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمی است و کار بسیار پراهمیتی است. (7)
اخیراً یکدفعه انسان میبیند که از داخل و خارج یکصدا، این از کجا پیدا شده که یکصدا در داخل و خارج میکنند که یا به صورت خیرخواهی یا به صورت ارعاب یا با طرح نفاق، که با نفاق کار را انجام بدهند. این نفاق اینطور نیست که منحصر به این ملاهای درباری باشد که رساله مینویسند و کتاب مینویسند؛ این نفاق و ایجاد نفاق راجع به آنهایی هم که در خارج و داخل مردم را مأیوس میخواهند بکنند، این نفاق آن هم هست، ایجاد نفاق میکنند دیگر، مأیوس کردن معنایش این است که این جوانهایی که الآن دارند جانفشانی میکنند و با قدرت پیش میروند و قدرتشان عالمگیر شده است الآن، انعکاسش در عالم پیدا شده است، اینها حالا به یاد این افتادهاند که بترسانند اینها را. این جوانهای ما چی میخواهند که اینها آنها را میخواهند از او بترسانند که بهش نمیرسید؟ این جوانهایی که میآیند التماس میکنند که دعا کن من شهید بشوم، این چه میخواهد از خدا که شما او را میترسانید که حالا ول کنید برای اینکه چه میشود؟ مگر غیر از این است که اینها شهادت میخواهند؟ (8)
اصلاح کنند خودشان را اشخاص. این شیوخ اطراف خلیج و نمیدانم آنهایی که در مصر هستند و آنهایی که در سودان هستند و آنهایی که در جاهای دیگر هستند و آنهایی که در پاریس هستند و هرجا و داخل و همه جا، یک قدری فکر بکنند، اصلاح کنند خودشان را. بفهمند به اینکه یک ملّت این طوری را نمیشود ترساندش، یک ملّت این طوری را نمیشود مأیوسش کرد. ممکن است یک عدّهای را مأیوس کنند، آنها آن عدهای هستند که مرفه هستند، از اوّل وارد کاری هم نبودند. اگر برای آنها میگویید آنها از اوّل وارد کار نبودند، خوب! یک عدّهای هستند، در همه جا یک عده بیتفاوت، یک عدّه مخالف همیشه هست. اما آنهایی که انقلاب مال آنهاست، با دست آنها این انقلاب پیدا شده است و هیچ یک از اینها دخالت در این امر نداشتند. بله، یک دستهای از اوّل کارشکنی میکردند، دخالت در انقلاب هیچ یک از اینها نداشتند، من وارد بودم، میدیدم که اشخاصی چی هستند. اینها میخواهند کی را بترسانند؟ میخواهند کی را مأیوس کنند؟ میخواهند آن اشخاصی که از اوّل مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اوّل مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اوّل مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. میخواهند این جوانی که برای شهادت دارد میرود توی میدان، این را مأیوسش کنند؟ این نمیشود. این یک تحوّلی درش پیدا شده است که نمیشود. میخواهند ارتش ما را مأیوس کنند؟ ارتش ما الآن یک تحوّلی پیدا کرده است که به این حرفها مأیوس نمیشود. ملّت و عموم ملّت به استثنای این یک عدّه بدبخت که در خارج و داخل نشستهاند و نغمه سرایی میکنند یا غزاداری میکنند، اینها میخواهند کی را مأیوس کنند؟ اینها چه کاری میخواهند بکنند؟ (9)
یکدفعه انسان میبیند که یک صدا از مصر بلند میشود، از سودان بلند میشود، نمیدانم از اردن بلند میشود، از عراق بلند میشود، از امریکا بلند میشود، از فرانسه بلند میشود، از ایران هم بلند میشود، یک صداست، انسان میفهمد یک حلقوم است دارد این حرفها را میزند. اینهایی که اهل خود ایران هستند و رفتند بیرون، اینها با ملّت خوب هستند؟ صلاح ملت را میبینند؟ آنکه با عراق میسازد، صلاح ملّت را میبیند؟
آنکه با امریکا دوست است، صلاح ملّت ما را میخواهد؟ خوب! ما میدانیم اینجوری نیست اینها اصلاح کنند خودشان را. آنکه میتواند، خودش را اصلاح کند، اینقدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح کند خودش را، یک قدر توجه کند به مسائل، توجّه کند به حقایق اسلام، ببیند که پیغمبر در وقتی که مبعوث شد - یک نفر آدم، مخالفش همه - با پافشاری و استقامت کارش را راه انداخت. ملّت ما که نمیترسند. شما چند نفر نشستهاید آنجا میترسید. هی القای ترس میکنید، القای رعب میکنید. کسانی که هیچ دخالت در هیچ چیز نداشتند، کسانی [منافقین و چپگراها] که آن روزی که انقلاب پیروز شد دنبال این بودند که بر خلاف انقلاب اسلحه جمع کنند، برای شکست انقلاب، آنهایی که نشستهاند و روابطشان را با امریکا محکم کردهاند - و از اوّل بود و حالا هم هست و خواهد بود - اینها توجّه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند این ملّت تغییر نمیکند. (10)
اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه میکنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعهسازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواهِ بقیةالله - روحی فداه - یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت میرسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامی روی [ی] آورده و دلباختهاند، مأیوس میشوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان میشوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همهی امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزهای روی نداده است و نخواهد داد. (11)
امروز یکی از نقشههای بزرگ آنهایی که میخواهند این کشور را، همه اشیایش را ببرند و همه خزاین ما را ببرند و از راههای دیگر مأیوس شدهاند؛ شایعه است. شما در هر جا که بروید میبینید که یک شایعهای درست کردهاند یا برای یک گروهی، یا برای یک اشخاصی. از هر طرف که میبینید، شایعهسازی فراوان است. به حرف شایعهسازان گوش فرا ندهید. به حرف اشخاصی که از روی غرض و هوای نفس صحبت میکنند گوش فرا ندهید. شما خودتان با وجدان خودتان بنگرید. اگر گفتند که فلان قشر با شما دشمن است ببینید که این مطلب صحیح است یا غیرصحیح. صحت و غیرصحتش را از گفتار آن گروه، از کردار آن گروه، از نوشتههای آنها باید استفاده کنید. (12)
از عموم ملّت عزیر میخواهم که از شایعهها که از طرف گروههای وابسته به رژیم سابق و یا ابر قدرتها پخش میشود، بیاعتنا بگذرند و به اکاذیب آنان گوش نکنند. اکنون که مخالفین انقلاب از توطئههای گذشته مأیوس شدهاند. به شایعهسازی و دروغپردازی کمر بسته و میخواهند مردم را از این راه مأیوس کنند و کشور را به دامان چپ و یا راست بکشانند. از خداوند متعال سعادت و پیروزی اسلام را در این سال جدید مسألت مینمایم، و امید است که با قدرت کامل خود، این کشور اسلامی را از شرّ بدخواهان حفظ فرماید. سلام و درود بر ملت بزرگ و رحمت خداوند و درود بر شهیدان و آسیبدیدگاه در راه اسلام. (13)
راهبردهای تصریحی:
1- دشمن با ایجاد هیاهو و آشوب درصدد مأیوس کردن ملّت است.2- یأس مردم از نظام سبب استیلای دوباره دشمن بر جامعه میشود.
3- اجتماع و حضور مردم در مسائل جامعه، نقطه قوّت جمهوری اسلامی و مایهی امید مسؤولین و مسلمانان است.
4- شایعه سازی از راهکارهای دشمن برای مأیوس کردن مردم است.
نکات استنباطی:
1- تمام جنجالهای خبری دشمن در این راستاست که روح امید و توجّه به پیشرفتها را در ملّت از بین ببرند و دوباره یأس و ناامیدی را بر جامعه حاکم کنند.2- دشمن با القاء ناامیدی و یأس، تلاش میکند تا از مشارکت و حضور مردم در حل مسائل سیاسی و اجتماعی جلوگیری کرده، پشتوانهی مردم نظام را از بین ببرد و دولت را با مشکلات تنها بگذارد.
3- بیشترین لطمه به دشمن از حضور مستمر و با نشاط مردم در صحنههای دفاع از جمهوری اسلامی وارد شده است.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج 10، صص 312 و 313.
2. صحیفه امام (ره)، ج10، صص 346.
3. صحیفه امام (ره)، ج 10، صص 455 و 456.
4. صحیفه امام (ره)، ج11، صص 10 و 11.
5. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 371 و 372.
6. صحیفه امام (ره)، ج18، ص 282.
7. صحیفه امام (ره)، ج 18، ص 369.
8. صحیفه امام (ره)، ج19، صص 227 و 228.
9. صحیفه امام (ره)، ج19، ص 228.
10. صحیفه امام (ره)، ج19، صص 228 و 229.
11. صحیفه امام (ره)، ج21، ص 447.
12. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 29.
13. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 255.
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/ج