معلم تيزبين و آزادانديش

استاد شهيد آية ا... مرتضي مطهري (ره) انديشمند آزادانديش، متفكر متعبد، گوينده ، توانمند، نويسنده دردآگاه و معلم انديشيدن، به حق از ذخاير الهي براي ملت اسلامي و بلكه جامعه بشري بود و هست. او از زمره صاحب قلمان و گويندگاني بود كه با درك ضرورتها و نيازها، قلم قاطع و بيان رساي خود را در خدمت علم و دين و انسان به كار گرفت. عالم، معلم، محقق و نويسنده بود. به نورافشاني و علم آموزي مي پرداخت و شيفتگان علم و تحقيق را از چشمه معلومات خود سيراب مي ساخت.
شنبه، 11 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معلم تيزبين و آزادانديش
  معلم تيزبين و آزادانديش
معلم تيزبين و آزادانديش
منبع:روزنامه قدس

اشاره:

استاد شهيد آية ا... مرتضي مطهري (ره) انديشمند آزادانديش، متفكر متعبد، گوينده ، توانمند، نويسنده دردآگاه و معلم انديشيدن، به حق از ذخاير الهي براي ملت اسلامي و بلكه جامعه بشري بود و هست. او از زمره صاحب قلمان و گويندگاني بود كه با درك ضرورتها و نيازها، قلم قاطع و بيان رساي خود را در خدمت علم و دين و انسان به كار گرفت. عالم، معلم، محقق و نويسنده بود. به نورافشاني و علم آموزي مي پرداخت و شيفتگان علم و تحقيق را از چشمه معلومات خود سيراب مي ساخت. توفيق او در بيداري جامعه اسلامي و اثر عميق و شگرف او در جامعه انديشمندان و متفكران، بايد مورد بررسي و تحليل دقيق و عميق قرار گيرد.از جمله ويژگيهايي كه در استاد شهيد به طور بارز مشهود است، خصوصيات او در مقام «تعليم و معلمي» و «تحقيق و نويسندگي» است. بررسي اين ويژگيها و شناخت شيوه تعليم او در بسياري جهات مي تواند سرمشق و نمونه عيني براي همه استادان و معلمان و نيز پژوهشگران در همه سطوح باشد. نوشتار حاضر، مروري اجمالي بر ويژگيهايي است كه از بررسي آثار ايشان به دست مي آيد و نيز مواردي كه ياران و شاگردان آن شهيد عزيز براي ايشان در مقام معلمي ذكر كرده اند كه ماحصل آنها را در چند بند فهرست وار تقديم مقام شامخ معلمان كه روشني بخش ديار ذهنهايند، مي كنم.

ويژگيهاي مهم استاد

1) استاد شهيد، تدريس را به عنوان عبادت و وظيفه ديني تلقي مي كرد و هم از اين رو، همواره با طهارت و وضو در كلاسهاي درس حضور مي يافت.
2) داراي تقوا و وارستگي اخلاقي و عملي بود و علاوه بر آن، تقواي علمي نيز داشت و متخلق به اخلاق اسلامي و انساني بود. در تدريس نيز اخلاق شايسته داشت و از برخورد خشونت آميز پرهيز مي كرد.
3) به مباحث تدريس تسلط و پختگي علمي داشت. در مسايل، دقت و موشكافي عميق مي كرد. تشريح جالب از مطالب داشت. به واسطه عمق، وسعت و گستردگي معلومات خود، بسيار محققانه بحث مي كرد. علاوه بر تسلط به نظرات بزرگان علمي، خود نيز اهل نظر بود. شاگردانش او را داراي هوش فوق العاده و بسيار قوي از جنبه علمي تعريف كرده اند.
4) نسبت به شاگردان خود، نظر تحقيرآميز نداشت و به آنها اجازه اشكال و سؤال مي داد. اهل بحث و انصاف علمي بود و در كلاس درس از اشكال و سؤال شاگردان استقبال مي كرد. هيچ وقت با هيمنه و غلبه استاد بر شاگرد، جلو سؤال و اشكال را نمي گرفت، بلكه پا به پاي شاگرد يا صاحب اشكال جلو مي رفت. برخورد ايشان با شاگردان، بسيار متين و توأم با مهرباني، محبت و ادب و مانند برخورد دو رفيق بود. او مؤدب به ادب علمي بود و براي فضاي درس و بحث و نيز شاگردان احترام خاصي قايل مي شد. با شاگردان خود با حرارت و شور و بسيار خوشرو برخورد مي كرد. شاگردان خوش قريحه را مورد تشويق قرار مي داد و به كار اضافي و تحقيقات و مطالعات بيش تر توصيه مي كرد. تشويق شاگردان به كسب علم و كمالات، از ويژگيهاي او بود.
5) علاقه بيش از حد به تدريس و تعليم داشت. با حرارت و جدي درس مي داد و با تمام وجود صحبت مي كرد و بلند درس مي داد. اين ويژگي حتي در سخنرانيهاي استاد نيز مشهود بود و هست. به آنچه مي انديشيد، عشق و علاقه داشت و به آنچه مي گفت، ايمان داشت. عشق او به كمال، تمام نشدني بود. نزد هركس كه كمالي سراغ داشت، مي رفت و فرا مي گرفت. شيفته علم و دانش بود و اين شيفتگي به بهترين وجه در گفته ها و نوشته هايش منعكس شده و به يادگار مانده است.
6) با دانش خود واقعاً زندگي مي كرد. درخت دانش در عمق جان او ريشه دوانيده بود. به باغ ذهن خود مدام رسيدگي مي كرد، در نتيجه درسها، سخنرانيها و نوشته هاي ايشان هميشه نو بود. مطالعه را قطع نمي كرد و به انديشه معاصران داخل و خارج توجه داشت. در برنامه هاي علمي و عبادي خود استمرار و نظم خاص داشت. در امر تحقيق پيگير و مداوم بود. روي مواد و مطالب گردآوري شده به طور مستمر بررسي و بازنگري مي كرد.
7) نسبت به عالمان راستين بخصوص استادان خود تواضع زيادي داشت و احترام فراوان مي گذاشت و از آنها با تكريم و تعظيم ياد مي كرد. علم و حكمت نزد او عزيز و عالم و حكيم نزد او معزز بود. براي اظهار نظرهاي علمي احترام خاصي قايل مي شد، اگر چه مخالف با آن بود. به هركس كه صاحب كمال واقعي بود، احترام مي كرد. در برابر فضل و كمال و لياقت در هر كس كه يافت مي شد، حتي آنان كه راهشان از او جدا بود، خاضع بود و انصاف به خرج مي داد و منصفانه مطالب را بر زبان مي آورد.
8) در هنگام تدريس، بيان رسا، شيوا و سليس داشت. درس او زمزمه محبت بود و همه را به مكتب فرا مي خواند. بيانش گرم و دلنشين و نثرش زيبا و پخته بود.
9) تكبر و غرور علمي نداشت و اشتباهات و اشكالات وارد در درس را منصفانه مي پذيرفت.
10) تدريس منظم و مرتب داشت. در تنظيم شكل درس و تبويب آن متبحر بود. در تدريس از موضوع خارج نمي شد و از خط بحث بيرون نمي رفت. حد و مرز موضوعات و مسايل را خوب مي شناخت. در واقع، بر معلومات گسترده و متنوع خود مديريت داشت. عمده شاگردان او از نظم منطقي مطالب و نحوه تقرير براهين و استدلالها سخن گفته اند. در طول كلاس، حتي المقدور از مطلب اصلي دور نمي شد و هرگز رشته اصلي بحث را رها نمي كرد.
11) در تعليم مطلب، استاد و ورزيده بود و مي توانست مطلب پيچيده را به صورت ساده بيان نمايد. توانايي ساده نويسي و ساده گويي از خصوصيات عمده او بود. در درسها از مثال زياد استفاده مي كرد. در تعليم، مشكل ترين مباحث علمي به محصلان سطح متوسط بسيار موفق بود. در بيان مطلب، چندان پايبند اصطلاحات نو و تكيه فراوان بر آنها نبود و درس را هر چه ساده تر بيان و حق مطلب را به خوبي ادا مي كرد.
12) مقيد بود كه در آغاز درس، مطالب عمده و اصلي بحث را كه قبلاً طرح شده بود، يادآوري كند تا ارتباط منطقي مطالب جديد با گذشته حفظ شود.
13) در درسها تلاش مي كرد تا اهميت موضوع را بيان كند، به ريشه يابي موضوع بپردازد و افراد را در زمينه پيگيري اصل موضوع تشويق نمايد. معمولاً قبل از ورود در اصل درس، مقدمه اي در تاريخ آن درس بيان مي كرد. در هر زمينه اي به اقتضاي موضوع مورد بحث، سير تاريخي مطالب بيان مي شد. در هر علم كه وارد بحث مي شد، سير تحول و تطور آن علم را از ابتدا تا زمان خود تشريح مي كرد و چشم اندازي كلي از آنچه قرار بود پيرامون آن سخن گفته شود، در برابر شاگردان و مستمعان قرار مي داد. در بيان سير تحول يك مفهوم، به اقوال مختلف هم اشاره مي كرد. پس از تقرير منظور نويسنده و احياناً شارحان متن درسي، به نقد و بررسي محققانه و منصفانه آنها مي پرداخت و در انتها نيز رأي خود را بازگو مي كرد.
14) داراي روح علمي بود. علوم را شرقي و غربي نمي كرد. بلكه كوشش او در دريافت لب مطلب علمي گوينده يا نويسنده بود. به «من قال» توجه نمي كرد بلكه «ماقال» مورد توجه او بود. در برخورد با افكار انحرافي در مسير تحقيقات، برخوردي علمي، دقيق و متقن داشت. علاوه بر نبوغ و قدرت عظيم فكري، از روحيه انصاف برخوردار بود. با روحيه بزرگ منشانه اما غيراستكباري با آرا و عقايد مخالفان روبرو مي شد. هر سخن و گفته اي را تا حد امكان تجزيه و تحليل مي كرد و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا و به حساب هر يك جداگانه رسيدگي مي كرد. در هنگام بررسي نظريات موافق و مخالف، بي طرفي و انصاف را رعايت مي نمود.
15) به ارتباط علوم و معارف با يكديگر تسلط داشت و در ضمن درس، ارتباط آنها را جاي به جاي نشان مي داد. از اين شاخه به آن شاخه نمي رفت، اما اگر در جايي ضرورت پيدا مي كرد، ارتباط يك علم را با علم ديگر نشان مي داد. رابطه شاخه هاي علوم و منزلت و متد هر يك از علوم را نسبت به يكديگر مي شناخت و در بيان هر مبحثي، مي كوشيد تا ارتباط آن را با مباحث ديگري از ساير علوم روشن سازد.
16) دل، عقل، زبان و قلم او آزاد بود. فهم او با وهم مخلوط نبود. عقل عملي او با آز و هوس آميختگي نداشت. لذا قلم و زبان او حريت داشت. در زمينه ارايه مسايل عملي و اجتماعي نيز از آزادگي برخوردار بود و در تدريسها، همين آزادگي و آزادمنشي برجسته و بارز بود.
17) استعداد و بنيه شاگردان و مستمعان را در نظر مي گرفت و مطالب را متناسب با سطح معلومات مخاطبان عرضه مي كرد. تدريس او به تعبير شهيد شيخ فضل ا... محلاتي، به شيوه انبيا بود. او به اندازه عقول مردم سخن مي گفت. مطالب سنگين و بالا را به حدي تنزل مي داد كه به اندازه فهم شنونده باشد.
18) سعي مي كرد خيلي آسان و بي تكلف بهترين طرح و توجيه را در مطالب ابتكاري خود بيان دارد. در تدريس، از كلمات و تعبيرات تازه و مفاهيم نو و ابتكاري بسيار استفاده مي كرد.
19) هر گاه درس را لازم مي ديد، آن را مي پذيرفت. به كم و كيف افراد و چند و چون جلسه درس و مكان آن مقيد نبود و هر جا و هر طور كه ميسر بود، كلاس درس را برگزار مي كرد.
20) به خاطر تسلط و چيرگي فراوان در علوم اسلامي، انحرافها را قبل از ديگران مي شناخت و مبارزه مي كرد. هميشه طلبه بود. عالم بود، معلم هم بود، يعني در عين درس خواندن و پيش استاد زانوي ادب زدن، به تدريس آموخته ها نيز مشغول مي شد. آنچه او را از هم دوره ايهاي خود و ديگر مدرسان فاضل جدا و انگشت نماي مثبت عام و خاص مي نمود، همان روشنفكريها و آگاهي بخشيدنهاي او در مسايل اجتماعي، سياسي و اصلاح طلبي بود.
21) مطالب خود را به طور جامع و مانع و به اصطلاح جامع الاطراف مورد بحث قرار مي داد. اطراف، جوانب، نتايج و برداشتهايي را كه ممكن است از آنها گرفته شود، در نظر مي گرفت و پيرامون آن توضيح كافي و وافي مي داد.
22) در هنگام انتقاد، احساسات و عواطف طرف مقابل را در نظر مي گرفت. شيوه تمسخر و تحقير نداشت، بلكه سالم، سازنده و البته منصفانه و محققانه انتقاد مي كرد.
23) مخالف تقليد صرف و نقل طوطي وار از اين كتاب يا آن رساله يا فلان تفكر بود. تا به طور دلخواه مسأله اي با دليل و برهان براي خودش روشن نمي شد، آن را عرضه نمي كرد و مطالب خام را تحويل شاگرد نمي داد.
24) در كار تحقيق و تدريس به قاعده «الاهم فالاهم» معتقد و مقيد بود و در زمينه هاي مورد نياز جامعه پژوهش مي كرد. نيازها را مي سنجيد و بر سبيل تفنن و سرگرمي قلم به دست نمي گرفت و در كلاس درس حاضر نمي شد. بحث و درس او جهت دار بود نه انتزاعي و انتخاب بحث و درس در اثر احساس نياز بود.
25) از مطالعه بي برنامه به هر جهت متنفر بود و آن را كفران نعمت خدا مي دانست. بنابراين از مطالعات بي ضابطه دوري مي جست.
26) پيش از حضور در كلاس درس، مقيد بود از پيش مطالعه كند و با يادداشتهاي كوتاه، مطالب را در ذهن خود مرتب سازد. حتي در برخي كنفرانسهاي تحقيقاتي يادداشتهاي كوتاه حاوي رؤوس مطالب مورد بحث را با خود همراه مي برد.
27) ارتباط مسايل و مباحث تدريس را با مسايل مستحدثه زمان و مكان خود روشن مي ساخت و به اصطلاح، كاربرد مطالب آموزشي را مشخص مي كرد.
28) در حالي كه به تعبير خود استاد، از درد عوام زدگي مي ناليد، خود از اين آفت عظيم به دور بود.
29) عبارتها و جمله بنديها در سراسر آثار استاد يكنواخت، يكدست، محكم، ساده و دلنشين است. از تطويل يا اجمال گويي بي جا و به كاربردن الفاظ و اصطلاحات علمي نامفهوم براي شاگردان و خوانندگان اجتناب مي كرد. از لحاظ نظم و ترتيب و فصل بندي و نحوه ورود و خروج مطالب در اكثر آثار ايشان، دقت بسيار به كار رفته است.
30) سر اينكه نوشته هاي شهيد مطهري هر چه زمان مي گذرد، شكوفاتر مي شود، اين است كه او هم در بعد اثباتي و معرفي مباحث محقق بود و هم در بعد نفي و احتجاج عليه شبهات و نابسامانيهاي عقيدتي و گره هاي فكري. هم در جذب و هم در دفع، در ارادتها، كرامتها، محبت ها، عدالتها، موضع گيريها، تهاجمها و تولي ها و تبري ها. او راسخ در علم بود. به نقل قول صرف بسنده نمي كرد. بلكه موشكاف، نكته سنج، تحليلگر و شكافنده موضوعات علمي بود.

ختم سخن

بي پيرايگي و بي تكلفي، رازداري و دورانديشي، آينده نگري و حسابگري، عدم بدزباني و غيبت در تدريس، صبور و با حوصله در پاسخگويي به سؤالات و نيز تسلط و صاحبنظري در موضوعات مبتلا به تفكرات اسلامي جوانان، از ديگر ويژگيهايي است كه براي ايشان ذكر كرده اند.سر توفيق مطهري، در تيزبيني، ژرفنگري، آزادانديشي، آينده نگري، زمان آگاهي، نيازسنجي و در يك كلام «اجتهاد علمي» اوست. توجه دقيق به خصوصيات استاد در مقام تدريس و تحقيق، درس آموز همه معلمان، مربيان و محققان است.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما