باعربایا (سریانی: بَیت عربایه)، نام کوره یا استانی از دیار ربیعه بوده است. (1) قُدامه نیز «بَعربایا» را از کورههای دیار ربیعه خوانده است. (2) ابن حوقل حدّ آن را، به گفتهی یک مأمور مالیاتی، از باَعَیناثا تا نهر سریا، در یک فرسنگی اَذرَمه، و عرض آن را از سِنجار تا بازَبدی ذکر کرده است. (3) این باعیناثا محلّی میان موصل و بَرقَعِید و اَذرَمه بوده است، نه محلّی به همین نام در جزیرهی ابن عمر؛ زیرا در آن صورت جزیرهی ابن عمر یا بازَبدی حدّ میشد نه یکی از دهات آن. ابن خرداذبه مسافت میان باعیناثا و برقعید را شش فرسنگ و مسافت میان برقعید و اذرمه را شش فرسنگ گفته است؛ (4) بنابراین، طول باعربایا حدود دوازده فرسنگ بوده است. اما عرض آن که به گفتهی ابن حوقل از سنجار، در جنوب غربی موصل، تا بازبدی (جزیرهی ابن عمر) بوده است محل تردید و تأمّل است. زیرا به گفتهی ابن حوقل، فاصلهی میان جزیرهی ابن عمر، در شمال موصل، تا موصل سی فرسنگ بوده است، (5) و چون سنجار در جنوب غربی موصل است، بنابراین، عرض بیشتر از طول میشود که از نظر جغرافیایی نیز درست درنمی آید و احتمال دارد به جای بازبدی کلمهی دیگری بوده باشد.
طبق نقشهی استانهای شمال غربی و جزیره و آذربایجان در کتاب لسترنج (نقشهی ش 3)، میتوان گفته که شاید باعربایا میان دو جاده ای بوده است که یکی از موصل تا اذرمه (از جنوب شرقی تا شمال غربی) و دیگری از موصل تا سنجار (از شمال شرقی تا جنوب غربی) میرفته و جادهی اولی طول، و جادهی دومی عرض آن ناحیه بوده است. ابن حوقل مقدار محصول باعربایا را جز حق مقاسمهی کشاورزان، هشت هزار کُرّ گندم و جو گفته است که قیمت آن، با کسر حق انبارداری و حق ترازو، چهار هزار هزار درهم میشد. (6) از مقایسهی این مقدار با محصول نواحی دیگر دریار ربیعه که ابن حوقل گفته است، معلوم خواهد شد که باعربایا از دیگر نواحی و رستاقهای دیار ربیعه بزرگ تر بوده است.
ظاهراً در زمانهای قدیم تر، باعربایا ناحیه ای وسیع تر از زمان ابن حوقل را دربر میگرفته است. ابن فقیه (7) از قول اَصمَعی نقل میکند که مردم عرب در عصر جاهلیت از حاصل خیزی و باروری باعربایا سخن میگفتند که همان ناحیهی موصل بود و چیزی (یعنی ناحیه ای) در نزد ایشان به پایهی حاصلخیزی آن نمی رسید جز «رَیف جزیره». بنابراین گزارش پیش از اسلام، موصل هم از ناحیهی باعربایا بوده است که این معنی از منابع دیگر پیش از اسلام هم معلوم میشود. مارکوارت (8) از قول مارسابا نقل میکند که ولایت بیث عربایه (باعربایا) از نصیبین تا دجله وسعت داشته و گاهی در تصرف ایرانیان و گاهی نیز در تصرف رومیان بوده است. به گفتهی او یوویانوس، امپراتور روم (حکـ: 363-364 م)، عربها را به این ناحیه کوچانده بود، اما در صلحی که میان او و شاپور دوّم ساسانی (حکـ: 310-379 م) بسته شد این ناحیه به تصرف ایرانیان درآمد. مارکوارت میگوید بیث عربایه (باعربایا) یا اَروِستان، قسمت ایرانی ناحیهی عرب نشین بین النهرین بود و قسمت رومی این ناحیهی عرب نشین، «عَرَب» نامیده میشد. به گفتهی او، ناحیهی بیث عربایه یا اروستان قدیمی تر از آن است که در گفتهی مارسابا آمده است. این نام از زمان تیگران (9) بزرگ پادشاه اشکانی ارمنستان (حکـ: 95-56 ق م) است که اعراب بیابانی را به این ناحیه آورد تا بازرگانی قافلههای کاروانی را به دست گیرد.
باعربایا علاوه بر ناحیه ای وسیع در دیار ربیعه، نام قریه و شهری هم بوده است. به نوشتهی یاقوت، باعربایا نام یکی از دهات موصل و نیز نام شهری از توابع حلب و افامیه بوده است. (10) ابن اثیر در حوادث سال 169، از برخورد میان حمزة بن مالک خُزاعی، که بر ضدّ حکومت قیام کرده بود، و منصور بن زیاد، عامل خراج جزیره در باعربایا، از نواحی موصل، خبر داده است. (11) یاقوت همچنین گفته است که میان موصل و حدیثه، دیری به نام باعَربا بود که مسیحیان در آن به عبادت میپرداختند. آن دیر راهبان و کشاورزان زیادی داشت و در آن مهمانخانه ای بود که مسافران در آن فرود میآمدند و پذیرایی میشدند. (12) ابن فضل الله عُمَری از این دیر یاد کرده و گفته است که میان موصل و حدیثه و در ساحل غربی دجله بود و مسیحیان آن را بزرگ میداشتند و در آن مقابری بود که نصارا آن را تعظیم میکردند. بنای این دیر عجیب بود و دیوار معبد آن صد ذراع ارتفاع داشت و سیف الدولهی حَمدانی در حرکت به سوی عراق روزی را در آن گذرانده بود. (13)
پیگولوسکایا (14) از اسقفی یعقوبی مذهب به نام اَخودامه یاد کرده که در 559 م، مطران یعقوبیان بود و در نصرانی کردن قبایل عرب جزیره سهم عمده ای داشت. اخودامه در بَلَد در منطقهی بیث عربایه متولد شده بود که در آن زمان از متصرفات ایرانیان بود. شهر بلد امروز به نام اسکلی موصل (موصل کهنه) معروف است که در کنار دجله در شش فرسنگی موصل قرار دارد. بنابراین، در زمان ساسانیان شهرهای بلد و موصل در منطقهی بیث عربایه بوده و در زمانهای بعد، به تدریج کوچک تر شده است. اخودامه در عین کنویه، واقع در بیث عربایه، معبدی ساخت که همانند معبد سِرجیس در رصافه بود. (15) احتمال میرود که این معبد بیث عربایه همان دیری باشد که در مسالک الابصار آمده است و ذکر آن گذشت.در کتاب اخبار فطارکة کرسی المشرق، تألیف ماری بن سلیمان، از اسقف ایشوعیب و ایشوعیهب جذالی، هر دو اهل باعربایا، سخن رفتهاست. با توجه به اینکه کتاب مذکور درباری بطریرکهای نسطوری است، معلوم میشود که به رغم اقدامهای اخودامهی یعقوبی مذهب، پیروان مذهب نسطوری در باعربایا زیاد بوده اند.
پینوشتها:
1. قسمت شرقی جزیره در شمال عراق؛ ابن خرداذبه، ص 95.
2. ص 245.
3. ص 218.
4. همان جا.
5. ص 225.
6. ص 218.
7. ص 135.
8. ص 162.
9. Tigranes
10. ج1، ص 472.
11. ج6، ص 95.
12. ج2، ص 645.
13. ج1، ص 218.
14. ص 328-329.
15. همان، ص 272.
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، چاپ افست بیروت 1385/ 1965- 1386/ 1966.
ابن حوقل، صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن 1967.
ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، چاپ دخویه، لیدن 1967.
ابن فضل الله عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، چاپ عکسی فرانکفورت 1408/ 1988- 1409/ 1989.
ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، چاپ دخویه، لیدن 1967.
پیگولوسکایا، العرب علی حدود بیزنطة و ایران، ترجمه از روسی به عربی از صلاح الدین عثمانهاشم، کویت 1985.
قدامة بن جعفر، کتاب الخراج، چاپ دخویه، لیدن 1967.
گی لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمهی محمود عرفان، تهران 1364 ش.
ماری بن سلیمان، اخبار فطارکة کرسیّ المشرق من کتاب المجدل، رم 1896-1899.
یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965.
J. Marquart, Eransahr, Berlin 1901.
منبع مقاله :
زریاب خویی، عباس؛ (1389)، مقالات زریاب (سی و دو جستار در موضوعات گوناگون به ضمیمهی زندگینامهی خودنوشت)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل