منشأ انسان و گونه‌ها و سیر تحول آن

درباره‌ی منشأ انسان، همچون سایر مواردی که به بیش از 50 هزار سال پیش تعلق دارند، باز هم تأکید می‌کنیم که گاه نگاری‌ها بسیار نسبی و شکننده اند. البته روش‌هایی چون UR,TL و Ar/Ar دقت بالایی را برای بیش از 50 هزار سال
پنجشنبه، 12 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منشأ انسان و گونه‌ها و سیر تحول آن
 منشأ انسان و گونه‌ها و سیر تحول آن

 

نویسنده: ناصر فکوهی




 

درباره‌ی منشأ انسان، همچون سایر مواردی که به بیش از 50 هزار سال پیش تعلق دارند، باز هم تأکید می‌کنیم که گاه نگاری‌ها بسیار نسبی و شکننده اند. البته روش‌هایی چون UR,TL و Ar/Ar دقت بالایی را برای بیش از 50 هزار سال نیز می‌دهند. به هر رو، زمان منشأ انسان از زمانی که دانشمندان در دوره‌ی جدید آن را اعلام کردند مورد اعتراض شدید کلیسا قرار گرفت، زیرا کلیسای کاتولیک با تأکید بر خوانشی مستقیم و بدون تفسیر از متون مقدس این زمان را حدود 6 هزار سال پیش اعلام می‌کرد که با زمان اعلام شده به وسیله‌ی دانشمندان تضاد زیادی داشت. در سال 1650، اسقفی به نام جیمز‌هاسلر (1) سال 4004 پیش از میلاد را سال دقیق ظهور انسان اعلام کرد. حتی بوفون (2) که از موضعی علمی حرکت می‌کرد، در سال 1779 این تاریخ را تنها تا 75 هزار سال به عقب راند. پس از سال 1929 (تأسیس کرسی پیش از تاریخ در کلژ دوفرانس توسط روحانی مسیحی به نام‌هانری روبری (3)، 1961- 1877) بود که پیش از تاریخ به علمی جدید تبدیل شد. البته پیش از آن چارلز داروین (4) (1882- 1809) با انتشار آثارش، به ویژه منشأ انسان در 1871، موضوع تنوع گونه‌ها و تطور و تغییر آن‌ها را مطرح کرده بود، اما جز در مورد برخی از گونه‌های گیاهی و جانوری محدود دلیل و سند قانع کننده ای بر سخنان و نظریاتش نداشت. به همین دلیل کلیسا به شدت با او و نظریاتش برخورد کرد.
اما در قرن بیستم به تدریج فسیل‌های انسانی کشف و زمان گذاریِ آن‌ها آغاز شد و مطالعات گسترده‌ی زیست شناختی و ژنتیک، باستان شناسی و پارینه انسان شناسی دانش ما را نسبت به منشأ انسان و بسیاری از پدیده‌های دیگر نظیر زبان و تمدن‌های باستانی افزایش داد.
بر اساس این مطالعات، که در این جا آن‌ها را بسیار کوتاه و فشرده شرح می‌دهیم، گونه‌ی انسان شکل‌ها (5) در حدود 20 میلیون سال پیش، از گونه‌های مشابهی که نخستی (6) نام دارند، جدا شده اند. انسان شکل‌ها، جانورانی پستاندار و همه چیزخوار بودند که ساختار ژنتیکی شان کاملاً به هم نزدیک بود. شمپانزه و گوریل را در گروهی نزدیک به انسان نماها یعنی Hominoid قرار می‌دهند. آخرین نوع از این انسان شکل‌ها که به انسان امروز شباهت بیش تری دارد، آسترالوپیتیکوس (7) بود که حدود 4/5 تا 2/5 میلیون سال پیش در شرق و جنوب آفریقا زندگی می‌کرد. آسترالوپیتیکوس‌ها دوپا و همه چیز خوار بودند. انسان یا هومو طبق برآوردهای مختلف در حدود 2/5 میلیون سال پیش ظاهر شده اند که نخستین آن‌ها «انسان ماهر» بود. از میان گونه‌های متعدد انسانی که تاکنون کشف و درباره‌ی آن‌ها بحث شده به زنجیره ای در تطور اشاره می‌کنیم که می‌توان انسان ماهر، انسان راست قامت، انسان نئاندرتال (8) و انسان اندیشمند را در آن جای داد. ما به شکل فیزیکی، باورها و مهارت‌ها، نوع معیشت و مسکن آن‌ها اشاره خواهیم کرد. همچنین ضروری است که محل کشف نخستین آثار آن‌ها را که بعضاً بر آن اساس نام گذاری شده‌اند، از منشأ اولیه‌ی آن‌ها تشخیص دهیم، مسیرهای گسترش آن‌ها را روی کره‌ی زمین بشناسیم و زمان احتمالی ظهور اولیه و انقراض هرگونه را (بر اساس یافته‌های فسیلی) بدانیم.

انسان ماهر

انسان ابزارساز، نخستین گونه‌ی انسانی که دوره‌ی حیاتش را بین 2/5 تا 1/6 میلیون سال پیش تخمین زده اند. فسیل‌ها و آثار زندگی این گونه در آفریقای شرقی یافت شده اند. کاشف فسیل‌های انسان ابزارساز، لویس لیکی پارینه انسان شناسی بریتانیایی الاصل بود که آثار او را در سال 1960 در شمال تانزانیا به دست آورد. حجم مغز انسان‌های ابزارساز حدود 550 تا 650 سی سی تخمین زده شده که به نسبت 400 تا 500 سی سی در آسترالوپیتیکوس، افزایش نسبی قابل ملاحظه ای نشان می‌دهد. این انسان دارای استخوان صورت هنوز غیرصاف، برآمدگی‌هایی روی ناحیه‌ی چشم، در حدود 115 تا 130 سانتی متر قد و 30 تا 40 کیلوگرم وزن داشته است. انسان ابزارساز، همه چیزخوار و دوپا بوده است. گروهی از باستان شناسان به تفاوت ابزارهای ساخته شده توسط زنان و مردان نیز اشاره کرده اند.
دلیل اصلی انتخاب این نام قابلیت او به ساختن ابزارهای سنگی ساده ای بوده که از ضربه‌ی یک سنگ بر سنگ دیگر برای ایجاد لبه‌های تیز شکل می‌گرفته است. این ابزارها را به سختی می‌توان از سنگ‌های معمولی تشخیص داد. انسان ماهر چندان توانایی شکار نداشته و احتمالاً لاشه خواری می‌کرده و در کنار آن از راه گردآوری گیاهان و ریشه‌ی آن‌ها غذای خود را تأمین می‌کرده است. او روی زمین زندگی می‌کرده اما احتمالاً گاه روی درختان نیز می‌زیسته است.

انسان راست قامت

فسیل این گونه نخستین بار در 1891 کشف شد. ابتدا تصور می‌شد ستون فقرات این انسان راست بوده است و هرچند بعدها مشخص شد که استخوان‌های یافت شده به او تعلق ندارند، این نام بر او باقی ماند. منشأ او را به آفریقا نسبت داده اند، اما نمونه‌هایی از او در اروپا و آسیا نیز دیده شده است. او در فاصله‌ی 2/2 میلیون تا 300 هزار سال پیش در آسیا، آفریقا و اروپا زندگی می‌کرده است. حجم مغز انسان راست قامت بین 1850 تا 1200 سی سی بوده است که به نسبت مغز انسان ماهر حجم بسیار بیش تری دارد. انسان راست قامت حدود 45 تا 55 کیلوگرم وزن داشته و بر روی زمین زندگی می‌کرده است. او نخستین انسانی است که در حدود 500 هزار سال پیش توانست بر آتش مسلط شود و نیز توانست در حدود 1/8 میلیون سال پیش از آفریقا خارج شود. انسان راست قامت ابزارهای پیشرفته تر سنگی، دولبه و متقارن، می‌ساخته و قدرت شکار داشته است. بنابراین او همه چیزخواری بوده که به تدریج بر قدرت شکار و گردآوری اش افزوده می‌شده است.

انسان نئاندرتال

فسیل‌های انسان نئاندرتال در نیمه‌ی قرن نوزدهم در محلی به همین نام در آلمان کشف شد. و شاید بتوان گفت با کشف این فسیل‌ها بود که علم جدیدِ شناخت پیش از تاریخ آغاز گردید. گونه‌ی نئاندرتال در فاصله‌ی 250 تا 30 هزار سال پیش در اروپا، خاورمیانه و آسیا زندگی می‌کرده است. حجم مغز او حدود 1500 تا 1750 سی سی و قدش 1/55 تا 1/65 متر بوده است. همه چیزخوار بوده و گوشت بخش مهمی از غذایش را تشکیل می‌داده است. انسان نئاندرتال شکارچی و نسبت به پیشینیانش ابزارساز پیشرفته تری بوده است. نئاندرتال‌ها هم در جنگل‌ها و دشت‌ها زندگی می‌کردند، اما دانشمندان معتقدند آن‌ها که معاصر انسان‌های اندیشمند بوده اند، نه هم تبار آن‌ها بلکه گونه ای موازی با آن به شمار می‌آیند. کشف فسیل انسان‌های نئاندرتال در قبر، گویای وجود آگاهی نسبت به مرگ در آن‌هاست.

انسان اندیشمند

انسان اندیشمند که گاه از گونه‌های پس از او با عنوان انسان اندیشمند (9) نام می‌برند، نیای مستقیم انسان کنونی است که از لحاظ استخوان بندی و فیزیک، به ویژه با صورتی صاف و چانه و پیشانی راست، کاملاً شبیه انسان امروزی بوده. این گونه حدود 160 هزار سال پیش ظاهر شد و کمی پس از ورود او به اروپا بود که انسان‌های نئاندرتال از میان رفتند. حجم مغز او بین 1500 و 1600 سی سی بوده. انسان‌های اندیشمند همه چیزخوار بوده اند. آخرین تحقیقات نشان می‌دهند که ماهی بخش قابل توجه غذای آن‌ها بوده است. انسان اندیشمند باورهای دینی و زیان داشته و آثار هنری اش از حدود 30 هزار سال پیش در قالب نقاشی روی دیواره‌ی غارها و مجسمه‌های کوچک گلی باقی مانده اند. واژه‌ی اندیشمند اندیشمند، پیش از این برای تفکیک انسان اندیشمند ابتدایی از انسان امروزی به کار می‌رفت، ارتباط میان این دو گونه یکی از فرضیات موجود است. انسان اندیشمند، قدی بین 1/50 تا 1/75 متر و وزنی بین 50 تا 70 کیلوگرم داشته و در سراسر جهان پراکنده بوده است. او ابزارساز و شکارچی قدرتمندی بوده که سلاح می‌ساخته و بر آتش کاملاً مسلط بوده. هم اوست که نخستین تمدن‌ها را به وجود آورد. انسان کرومانیون (10) که بسیاری از او سخن می‌گویند، گونه ای انسان اندیشمند اندیشمند بوده که از انسان اندیشمند اولیه قدرت کم تری داشته و در حدود 35 هزار سال پیش می‌زیسته است. او نیز از لحاظ فیزیکی کاملاً به او و به ما شبیه بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. James Hussler.
2. Boufon.
3. Henri Breuil.
4. charles Darwin.
5. homonid.
6. primat.
7. australopithicus.
8. homo neadertalensis.
9. homo sapiens sapiens.
10. cromagnon.

منبع مقاله :
فکوهی، ناصر؛ (1391)، مبانی انسان شناسی، تهران: نشر نی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط