توشى هيكو ايزوتسو

پروفسور «توشى هيكو ايزوتسو»، استاد ممتاز دانشگاه «كيو» ژاپن، زبان‏شناسى، قرآن پژوه، اسلام‏شناس و فيلسوف معاصر، در چهارم ماه مى‏1914 م. در شهر توكيو ديده به جهان گشود. وى در سال 1973م. موفق به اخذ مدرك كارشناسى ارشد از دانشگاه كيو گرديد و در سال 1960م. دكتراى خود را در ادبيات و زبان‏شناسى از وزارت آموزش و پرورش ژاپن دريافت كرد.1 ايزوتسو بعد از اخذ دكترا از همين دانشكده، به تدريس زبان‏شناسى، فلسفه زبان و زبان يونانى قديم پرداخت. دانشمندى عربى دان كه موسى جارالله نام داشت و اهل توكيو بود، از طريق سيبرى به ژاپن آمد و اقليت تاتار او را به امامت جماعت برگزيدند.
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توشى هيكو ايزوتسو
 توشى هيكو ايزوتسو
توشى هيكو ايزوتسو
نويسنده:غلامرضا گلی زواره
منبع:مجله پرسمان

دوران شكوفايى

پروفسور «توشى هيكو ايزوتسو»، استاد ممتاز دانشگاه «كيو» ژاپن، زبان‏شناسى، قرآن پژوه، اسلام‏شناس و فيلسوف معاصر، در چهارم ماه مى‏1914 م. در شهر توكيو ديده به جهان گشود. وى در سال 1973م. موفق به اخذ مدرك كارشناسى ارشد از دانشگاه كيو گرديد و در سال 1960م. دكتراى خود را در ادبيات و زبان‏شناسى از وزارت آموزش و پرورش ژاپن دريافت كرد.1 ايزوتسو بعد از اخذ دكترا از همين دانشكده، به تدريس زبان‏شناسى، فلسفه زبان و زبان يونانى قديم پرداخت. دانشمندى عربى دان كه موسى جارالله نام داشت و اهل توكيو بود، از طريق سيبرى به ژاپن آمد و اقليت تاتار او را به امامت جماعت برگزيدند. وى در نهايت عسرت و بدبختى مى‏زيست و در كلبه‏اى محقر و ناگوار زندگى مى‏كرد.2 ايزوتسو در سن بيست سالگى اين موقعيت را مغتنم شمرد و به فراگيرى زبان عربى نزد موسى جارالله پرداخت. وى ابتدا كتاب سيبويه و سپس صحيح مسلم را نزد او خواند اين نخستين مرحله و اولين تجربه ايزوتسو در خصوص آشنايى با فرهنگ اسلامى بود. آشنايى اين دانشور ژاپنى با زبان عربى تا بدان درجه بود كه در دهه‏هاى بعدى عمرش به عضويت فرهنگستان زبان و ادبيات مصر درآمد3 و تأليفاتى نيز در عرصه فرهنگ و ادبيات اسلامى به رشته نگارش در آورد. دراين مرحله از زندگى بود كه ايزوتسو قرآن را به زبان ژاپنى ترجمه كرد و همراه آن شرحى نگاشت و در سال 1975م. در شهر توكيو به طبع رسانيد. او توضيحات منضم ترجمه قرآن را با همكارى فوجى ماتوكا تسوجى، بان كوسايى و ايكدا اوساموا به انجام رسانيد.4 ممارست در فلسفه و تسلط به زبان عربى، ايزوتسو را با آثار غزالى، كلام اشعرى و آثار ابن سينا آشنا ساخت و او برخى از اين كتاب‏ها را تدريس مى‏نمود.
ايزوتسو به اكثر زبان‏هاى زنده دنيا تسلط داشت؛ انگليسى را در دوران دبيرستان آموخت و بعد فرانسه،آلمانى، لاتينى، ايتاليايى، اسپانيايى و روسى را در دانشگاه خواند و عربى را هم بعد از فراگيرى زبان قرآن آموخت. به گفته همسرش، او هفده زبان مى‏دانست و علاوه براين، زبان‏هاى چين قديم و جديد و سانسكريت را فرا گرفت و در سال‏هاى آخر زندگى، فارسى وتركى را مى‏خواند. در دوران جوانى، ادبيات روسى تدريس مى‏كرد و كتابى هم به زبان ژاپنى با عنوان«مفهوم انسان در ادبيات روسى قرن نوزدهم نگاشت».5

به سوى كانادا و ايران

دومين مرحله از زندگى ايزوتسو، مهاجرت به مونترال كانادا در سال 1961م. آغاز مى‏شود كه در واقع نقطه عطفى در سير مطالعات اسلامى وى بود. در زمانى كه در كانادا اقامت داشت، نزد دانشجوى تُرك خود، احمد روشن‏سزر متون تركى عثمانى و استانبولى را مى‏آموخت و با حضور در درس اسرار نامه عطار و جامع الحكمتين ناصر خسرو كه تدرس آن به عهده دكتر مهدى محقق بود، زبان فارسى را آموخت. همچنين دردرس زبان پهلوى اين استاد حضور يافت.6
ترجمه قرآن توسط ايزوتسو به گفته خودش - برايش بركاتى در برداشت؛ زيرا از اين رهگذر موفق گرديد به نكات دقيقى درباره بعضى مفاهيم كليدى قرآن پى ببرد و در اين زمينه آثارى به نگارش درآورد. در سال 1344ش. كه دكتر مهدى محقق براى تدريس به دانشگاه مك گيل رفت، كتاب «النوار الملكوت فى شرح الياقوت» را براى تدريس كلام شيعى و كتاب «شرح غرر الفرائد» معروف به شرح منظومه حكمت را براى تدريس فلسفه اسلامى برگزيد. روزى پس از درس، پروفسور ايزوتسو به وى گفت: مايه تأسف است كه اين فيلسوف بزرگ - يعنى حكيم سبزوارى - در سرزمين شما مى‏زيسته است؛ ولى او را به جهان معرفى نمى‏كنيد. دكتر محقق در پاسخ گفت: اين كار از يك نفر ساخته نيست؛ سپس ايزوتسو آمادگى خود را براى همكارى در ترجمه قسمت امور عامه، جواهر و اعراض كتاب شرح منظومه اعلام داشت و اين دو استاد به طور مشترك اين كار را انجام دادند.
براى اينكه فعاليت‏هاى پژوهشى براى اين تحقيق، در جايى معين متمركز گردد، دكتر محقق به رئيس مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مك‏گيل كانادا پروفسور چارلز آدامز پيشنهاد نمود تا شعبه‏اى از اين مؤسسه در تهران بنيان نهاده شود كه اين برنامه با تلاش پى گير آقاى آدامز و اهتمام دكتر محقق و اجازه وزارت علوم ووزارت امور خارجه ايران عملى گرديد و مؤسسه مزبور در روز 14 دى ماه 1347ش. در تالار فردوسى دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران افتتاح شد.و كار اين ترجمه كه در كانادا آغاز شده بود، در تهران به پايان رسيد.
ايزوتسو در تهران درجلسه درس استاد فروزانفر حاضر مى‏شد. درسى اختصاصى از كفاية الاصول آخوند خراسانى در اين مؤسسه توسط دكتر ابوالقاسم گرجى برقرار شد كه ايزوتسو و پروفسور هرمان لندلت، استاد عرفان اسلامى دانشگاه مك گيل، در جلسات آن شركت مى‏كردند. ايزوتسو توسط دكتر محقق به حضور حضرت آية الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و ساير مشاهيرى كه در تهران حضور داشتند، رسيد و با پى‏گيرى دكتر سيد حسن نصر، وى و پروفسور هانرى كربن، موفق به اخذ درجه دكتراى افتخارى از دانشگاه تهران شدند.

شوق و تلاش

با روى كار آمدن حكومت فرانسوى زبان در ايالت كبك كانادا، مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مك گيل از لحاظ امكانات و اعتبارات مالى در تنگنا قرار گرفت و بودجه مختصرى كه به شعبه تهران اختصاص يافته بود، قطع شد. در همين حال انجمن فلسفه و حكمت ايران شروع به كار نمود و موفق گرديد دانشورانى چون هانرى كربن و ايزوتسو رابه سوى خود جلب نمايد. عشق به اقامت در ايران موجب شد كه ايزوتسو در اين انجمن چند سال به تدريس شرح فصوص الحكم بپردازد.
ايزوتسو ضمن علاقه فراوان به ايران و فرهنگ ايرانيان متأسف بود كه چرا مؤسسه مطالعات اسلامى از منابع مالى كافى برخوردار نمى‏باشد تإ؛ ّّ بتواند او را نگه دارد و مجبور نشود به انجمن شاهنشاهى فلسفه و تشكيلات دربارى روى آورد. دكتر ايزوتسو به هنگام اقامت در ايران، با دانشورانى چون سيد محمد مشكوة، سيد عبد الله انوار و شيخ عبد الله انوار بحث و گفتگوهايى داشت و چند جلسه در مدرسه عالى شهيد مطهرى با شهيد مرتضى مطهرى و شيخ محمد على حكيم شيرازى درباره مباحث فلسفى و عرفانى به بحث و مذاكره پرداخت و با واعظ مشهور ايران، مرحوم محمد تقى فلسفى نيز ملاقات و گفت گو كرد.
برخى دانشمندان خارجى كه در تهران با ايزوتسو بحث و گفت گو داشتند، عبارتند از: عبد الرحمان بدوى، محمد ارگون، فريد جبر، ريچاردوالز، لوى گارده و مونتگرى وات. ايزوتسو در كنگره بين المللى فلسفى كه در شهريور ماه 1354ش. در تهران و مشهد برگزار شد، شركت كرد. وى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى، ايران را ترك كرد، در اولين فرصت، اين تحول و پيروزى را طى تلگرافى به دوستان خود در تهران، از جمله دكتر محقق تبريك گفت.دكتر محقق مى‏گويد: روزى در نمايشگاه بين المللى كتاب در غرفه دانشگاه تهران مشغول بازديد كتاب‏ها بودم كه ناگهان متوجه شدم، حضرت آية الله خامنه‏اى مشغول بازديد از نمايشگاه هستند؛ معظم له وقتى در غرفه دانشگاه تهران، كتاب «بنياد حكمت سبزوارى» ايزوتسو را مشاهده نمود، از علت نيامدن وى به تهران سؤال كرد و من گفتم كه در انديشه دعوت از ايشان هستيم. دكتر محقق مى‏افزايد: در سفرى كه براى شركت در سمينار شهر نشينى و تمدن شهرى از طرف دانشگاه توكيو به ژاپن دعوت شده بودم، به ايزوتسو تلفن نمودم و درخواست كردم به ايران بيايد. او در پاسخ گفت: با وجود ميل درونى و علاقه شديد براى آمدن به ايران، به دليل عارضه قلبى از مسافرت معذورم و همين امروز از بيمارستان به منزل انتقال يافته‏ام.7

انديشه و روش‏هاى پژوهش‏

ايزوتسو چهره‏اى آشنا و مشهور در مجامع علمى و بين المللى بود و در بسيارى از انجمن‏ها و مؤسسات معتبر پژوهشى، تحقيقاتى و فسلفى جهان عضويت داشت كه برخى از آنها عبارتند از: مؤسسه بين المللى فلسفه پاريس، انجمن بين المللى فلسفه در قرون وسطى در لون (بلژيك)، انجمن كانادايى مطالعات تاريخ و فلسفه علوم در مونترال (كانادا). فرهنگستان زبان و ادب عرب در قاهره(مصر).او علاقه‏اى ژرف به تفكر اسلامى ابراز مى‏نمود و آثار متعددش در خصوص قرآن پژوهى، گواه اين ادعاست، نوشته‏هاى محققانه وى در چنين عرصه‏اى مبين آن است كه ايزوتسو در خصوص انديشه‏هاى ملهم از قرآن و فرهنگ اسلامى، صاحب نظر است. آشنايى او با فلسفه تحليل زبان و تأويل متن (هرمنوتيك) امكاناتى را در اختيارش قرار داده بود تا بتواند با شيوه‏اى بديع ابتكارى به موضوعات قرآنى بنگرد؛ البته و در اين راستا، به سنت‏هاى اسلامى نيز توجه داشت.
تحقيقات اين دانشور ژاپنى در خصوص فلاسفه ايرانى، به ويژه حكيم سبزوارى و تأليف آثارى در اين زمينه موجب گرديد كه حكمت متعاليه و پيروان ملاصدرا، به مجامع آكادميك غرب معرفى شوند. تصور عمومى مجامع غربى از حكمت اسلامى اين بود كه ميراث فلسفى يونان تا زمان ابن رشد در سرزمين‏هاى اسلامى ادامه يافت؛ اما تلاش‏هاى امثال ايزوتسو، هانرى كربن و آلفرد مادلونگ سبب گرديد تا محققان اروپايى حداقل به ادامه جريان فكر فلسفى در عالم اسلام پى ببرند. ايزوتسو اين شهامت را داشت كه آراى متفكران اسلامى و تفكر شرق آسيا را مورد بررسى تطبيقى قرار دهد كه اين جنبه از تحقيقات او، از اهميت شايان توجهى برخوردار است.8
استاد بهاء الدين خرمشاهى مى‏گويد: روش ايزوتسو پديدار شناسانه است؛ البته ايشان از فلسفه تحليلى، مردم‏شناسى فرهنگى و ساختارشناسى اجتماعى و... استفاده مى‏كند. سخن مهم ايزوتسو در مورد روش‏شناسى قرآنى اين است كه ما در كلام وحى تنها يك سرى احكام فقهى، اخلاقى و يا مطالب تاريخى و داستان نداريم، بلكه در تمامى اين مباحث، نكاتى اخلاقى، آموزنده و رشد دهنده ديده مى‏شود و نبايد موضوعات قرآنى را به صورت جدايى از هم مورد بررسى قرار داد. اصولاً اخلاق قرآنى، همان ارزشهايى است كه دين اسلام بر آن اصرار مى‏ورزد. اين گونه نيست كه مثل اخلاق اسپيونزا نكات اخلاقى را به صورتى مستقل مجرد مورد توجه قرار دهد. به عنوان مثال قصص قرآن، مطالبى عبرت‏آموز در بردارند و اصولاً براى بيدارى انسان‏ها از خواب غفلت و ايجاد تحول روحى و اخلاقى در آنها، اين داستان‏ها مطرح گرديده‏اند. ايزوتسو عقيده دارد كه دستگاه انديشه دينى و اخلاقى قرآن تجزيه‏ناپذير است، او شيوه‏هاى گوناگونى براى پژوهش خود به كار مى‏گيرد؛ اما در عين حال، ابتكار و ابداع و نوآورى خويش را نشان مى‏دهد.9 ايزوتسو در بررسى‏هاى قرآنى خود، از ادبيات و فرهنگ زمان جاهليت و سنت‏هاى اين دوره و آن چه كه قبل از اسلام وجود داشته كمك گرفته است و نيز پژوهش‏هاى قرآنى و آثار تفسيرى بعد از اسلام، از نظر دور نبوده است. بنابر اين ايزوتسو به سبك و سياق قرآن به عنوان يك اصل توجه داشته، براى رسيدن به اين منظور، منابع پيرامون را مدرك تحقيقات خود قرار داده است.
ايزوتسو علاوه بر آشنايى با مكاتب و فلسفه‏هاى شرقى هندوئيسم و بودائيسم، با فلسفه غربى آشنايى داشت. آثار فلاسفه اگزيستانس، به خصوص «هايدگر» را به زبان اصلى خوانده بود و با اين وجود، در مطالعات و تحقيقات خود غالباً به افكار فلسفى و عرفانى اسلام روى مى‏آورد. وى درباره اين گرايش و اشتياق مى‏گويد: درست نمى‏دانم و جواب منطقى براى سؤالى كه در اين خصوص از من نموده‏اند، ندارم؛ همين قدر مى‏توانم بگويم كه اسلام مرا مسحور خود كرده است!بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، وى يك سلسله سخنرانى در ژاپن ايراد نمود و مجموع آنها را به صورت يك كتاب به طبع سپرد كه بيست هزار نسخه از آن به فروش رفت. در همين ايام كتابى به زبان ژاپنى تحت عنوان «عمق فرهنگ اسلامى» نگاشت كه طى سه بخش آن، جنبه‏هاى ظاهرى، شريعت و ابعاد باطنى و معنوى اين دين را معرفى كرد.
اثر مذكور برنده جايزه شد واين به دليل پر فروش بودن آن و استقبال و توجه خاص مردم به اسلام بود. وقتى كه ايزوتسو اشتياق اهالى ژاپن را به دين اسلام ملاحظه كرد، درباره پيدايش اين آيين، چگونگى رشد و گسترش آن و اين كه چطور به عنوان يكى از دين‏هاى مهم جهانى در آمد، كتابى در سطح فهم عمومى با عنوان «تولد اسلام» نوشت و بعد از آن برخى آثار عرفاى اسلامى چون مشاعر ملاصدرا و فيه مافيه مولوى را ترجمه كرد و به طبع رسانيد و چون از وى پرسيدند: آيا فكر مى‏كنيد اين آثار در ژاپن حاميان قابل توجهى داشته باشد؟ در جواب آنان گفت: البته چنين كتاب‏هايى براى خواص سودمند مى‏باشد؛ اما موضوع مهم اين است كه هم اكنون اسلام در جهان، توجه بسيارى از مردم را به خود جلب و آنان را كنجكاو كرده است و لازم است تحقيقات ما درباره اسلام عميق باشد و مثنوى را ترجمه و چاپ كنيم كه براى پژوهش‏هاى بعدى پايه و اساس باشد؛ در غير اين صورت، ميدان به دست افكار ژورناليستى خواهد افتاد. وى در سال‏هاى واپسين عمر، علاقه وافرى به اصول فقه پيدا كرد و عقيده داشت فلسفه زبان به صورتى كه دراصول اين رشته از علوم اسلامى مطرح شده است، مى‏تواند به حكمت جديد كمك كند.10
مراسم سوگوارى براى حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام، همواره براى ايزوتسو حايز اهميت بود و از نوحه خوانى و عزادارى در عزاى سالار شهيدان متأثر مى‏گرديد.11
ايزوتسو در مجالس و ملاقات‏ها، كمتر سخن مى‏گفت؛ مگر در جهت كسب اطلاعات و آگاهى.

آثار

ايزوتسو در طول حيات با بركت خويش، آثارى به رشته نگارش در آورد كه فهرست آنها عبارتند از:
1. مفهوم ايمان در كلام اسلامى (توكيو آوريل 1965م.)
2. خدا و انسان در قرآن(توكيو، 1963م.)
3. ساختمان معنايى مفاهيم اخلاقى دينى در قرآن؛ اين كتاب تحت عنوان «ساختمان اصطلاحات اخلاقى در قرآن»، در سال 1959م. در توكيو به چاپ رسيد.
4. صوفيسم و تائوئيسم.
5. ترجمه كامل امور عامه و جوهر و عرض از شرح منظومه حكمت سبزوارى به زبان انگليسى، با همكارى دكتر محقق.
6. تصحيح شرح منظومه حكمت به انضمام فرهنگ تفصيلى اصطلاحات فلسفى، با همكارى دكتر محقق، تهران، 1348.
7. منطق و مباحث الفاظ (مجموعه متون و مقالات)، با همكارى دكتر محقق، تهران 1353.
8. نورو ظلمت در گلشن راز شبسترى(پنسيلوانيا، 1971م.).
9. تصوف و مسئله تشكيك در زبان؛ انديشه‏هاى عين القضات همدانى (پاريس 1970.)
10. مسئله خلق جديد و در عين القضات (بوستون، 1973م.).
11. ماهيت و كلى طبيعى در فلسفه اسلامى ايران (تهران 1973م.).
12. ماهيت لابشرط در فلسفه اسلامى (تهران 1973م.)
13. اساس انديشه‏هاى ما بعد الطبيعى در فلسفه اسلامى ايران (تهران، 1971م.)
14. خلق مدام.
15. تاريخ تفكر عربى.
16. محمد(ص)(به زبان ژاپنى).
17. زبان و سحر.
18. فلسفه زن.
19. تصحيح كتاب قبسات ميرداماد با همكارى دكتر محقق، دكتر موسوى بهبهانى و ابراهيم ديباجى.
20. تحليل افكار ميرزامهدى آشتيانى؛ در مقدمه تعليقه آشتيانى بر شرح منظومه حكمت.

پرتوها و پيام‏ها

ايزوتسو در يكى از آثار خود مى‏نويسد: الله عالى‏ترين كلمه كانونى در دستگاه قرآنى است و هيچ كلمه ديگرى از لحاظ رتبه و اهميت از آن برتر نيست. خداى قرآن همچون خداى فلسفه يونانى، با كمال بى نيازى و جلال خود تنها و منعزل از نوع بشر نيست؛ بلكه به صورتى عميق در كارهاى بشرى دخالت دارد.12 انسان، طبيعت، رفتار، روان‏شناسى، وظايف و سرنوشت او در واقع، همان اندازه از اشتغالات مركزى انديشه قرآنى است كه مسئله خودِ خدا چنين است. انديشه قرآنى به عنوان يك كلّ با مسئله نجات و رستگارى موجودات بشرى سرو كار دارد.13
ايزوتسو مى‏گويد: اگر بخواهيم فهمى واقعاً جامع از باور يا ايمان در انديشه اسلامى به دست آوريم، بايد ماهيت و سير تقوا و مفاهيم كليدى عرفانى در اين باب را مورد توجه قرار دهيم. تنها هنگامى كه نتايج به دست آمده از دو وجه كلامى و عرفانى در كنار هم قرار گيرند و با يكديگر هم آهنگ شوند؛ مى‏توان اميدوار بود كه تصويرى نسبتاً كامل از ايمان - آن گونه كه در اسلام بيان شده است - مى‏توان به دست آورد.

غروبى غمگين‏

ايزوتسو در سال‏هاى آخر زندگى دنيوى،در ژاپن و در خانه خود - واقع در كاماكورا از نواحى توكيو اقامت گزيد و در كتابخانه خود كه شامل مجموعه نفيسى از كتاب‏هاى فلسفى و عرفانى اصول فقه بود، به تحقيق و تتبع و تأليف كتاب و تحرير برخى مقالات براى دائره المعارف‏ها مشغول گشت و آثارى چون فرهنگ اسلامى (توكيو 1982م.)، آگاهى و ماهيات(توكيو 1983 م.)، تلاوت قرآن (توكيو1983م.). و مقالاتى چون شرح حال ابن عربى و مقاله اشراقيه را براى دائرة المعارف دين، به سرپرستى ميرچاالياده به رشته نگارش درآورد14 و سر انجام در روز هفتم ژانويه سال 1993م. مطابق با 17 ديماه 1371ش. در شهر كاماكورا - محل اقامت خود - در ژاپن در سن 79 سالگى ديده از جهان فرو بست و به سراى باقى شتافت.15
گفت يكى خواجه سنايى بمرد
مرگ چنين خواجه، نه كارى است خُرد

پى نوشت:

1. دكتر مهدى محقق، آفتاب خاوران، روزنامه اطلاعات، شماره‏1421،ص 1.
2. همان، چهارمين بيست گفتار، ص 194.
3. امير نصرى، مثلث فكرى ايزوتسو، جام جم، شماره 473.
4. تأليف و ترجمه دكتر جواد سلماسى زاده، تاريخ ترجمه قرآن در جهان ، ص 85.
5. نصر الله پور جوادى، آخرين ديدار با ايزوتسو، نشر دانش، سال سيزدهم، شماره دوم.
6. روزنامه اطلاعات، 21 اسفند 1379، ص 6.
7. چهارمين بيست گفتار، ص 193-194.
8. مثلث فكرى ايزوتسو.
9. روزنامه جام جم، 80.9.28.
10. زهرا پور سينا، مقدمه كتاب «مفهوم ايمان در كلام اسلامى» ص 26و25.
11. نوش آفرين انصارى، در سوگ اسلام شناس پر آوازه شرق، مجله كيان شماره‏10.
12. خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، ص‏119.
13. همان، ص 92.
14. آفتاب خاوران.
15. دكتر مهدى محقق، ايزوتسو هم رفت، مجله تحقيقات اسلامى، سال هفتم، شماره اول سال 1371ش.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما