تجار و مبلّغان در مناطق بیابانی، جنگلی، و ساحلی

ورود اسلام به آفریقا

در آفریقا مبلغان، تجار، شبانکارگان، و کشاورزان مسلمان در قالب گروه‌های کاست مانندی که در میان جامعه ای غیر اسلامی قرار داشتند زندگی می‌کردند. این گروه‌ها که در واقع کولونی‌های کوچک و پراکنده ای بودند از نظر ارتباط با
پنجشنبه، 26 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ورود اسلام به آفریقا
 ورود اسلام به آفریقا

 

نویسنده: ایرا ماروین لاپیدوس
برگردان: علی بختیاری زاده



 

 تجار و مبلّغان در مناطق بیابانی، جنگلی، و ساحلی

در آفریقا مبلغان، تجار، شبانکارگان، و کشاورزان مسلمان در قالب گروه‌های کاست مانندی که در میان جامعه ای غیر اسلامی قرار داشتند زندگی می‌کردند. این گروه‌ها که در واقع کولونی‌های کوچک و پراکنده ای بودند از نظر ارتباط با یکدیگر جمعیت‌های آفریقایی و همچنین از نظر نقش خود در توسعه و گسترش اسلام با یکدیگر متفاوت بودند. مناطق واقع در صحرا (بین موریتانی و در دریاچه‌ی چاد) مجموعاً ناحیه‌ی مذهبی و اجتماعی واحدی را تشکیل می‌دادند. بعد از فروباشی امپراتوری سنغای که در پایان قرن شانزدهم به وقوع پیوست در درون جمعیت‌های ساکن صحرا نوعی نظام سلسله مراتبی بوجود آمد . هریک از این جمعیت‌ها بدون توجه به هویت قومی و زبانی خود به دو شاخه تقسیم شدند؛ یکی نخبگان نظامی حاکم که معمولاً خانواده‌ی واحدی در رأس آن‌ها قرار داشت، و دیگری مردمان تحت تسلط یا تابع. خاندان‌های مذهبی، صنعتگران، و بردگان گروه مردمان تحت سلطه را تشکیل می‌دادند. خاندان‌های مذهبی که زوایا یا «ایتسیلیمن» نامیده می‌شدند از طریق شبانکارگی و بازرگانی امرار معاش می‌کردند. این خاندان‌ها به خاطر علمایی که از درونشان بر خاسته بودند و همچنین به دلیل این که از تبار پیامبر تلقی می‌شدند (شریف) از احترام و اهمیت بالایی برخوردار بودند. هر یک از مراکز مهم تجارت کاروانی در ا ین محدوده ازجمله والاتا، تیمبوکتو، و آگادس (1) محل سکونت یک خاندان مرکزی ویژه و مرکز فعالیت‌های اقتصادی و مذهبی آن بود. خاندان‌های مذکور به طور کلی دارای سنت فکری مشترکی بودند که آمیزه ای از شریعت و صوفیگری بود.
خاندان کونتا بهترین نمونه‌ی شناخته شده از این گروه می‌باشد. این خانواده که در سرتاسر موریتانی، سنگامبیا، و دیگر بخش‌های سودان غربی دارای نفوذ بود توسط شیخ سیدی احمد بخّاعی (وفات 1504) بوجود آمد؛ وی برای اولین بار زاویه ای را برای فرقه‌ی قادریه در والاتا احداث کرد. پس از آن در جریان قرن شانزدهم این خانواده در سرتاسر تیمیوکتو، آگادس، بورنو، هوسا، و دیگر مناطق صحرا پراکنده شد و در قرن هیجدهم نیز تعداد بسیاری از اعضای این خانواده به نیجر میانی مهاجرت کردند. سپس سیدی مختار کونتی (1811-1728) از طریق مذاکره و گفتگو گروه‌های مختلف کونتایی را با هم متحد کرد و بدین ترتیب توانست اتحادیه بزرگی را از آنها بوجود بیاورد. در اثر تلاش‌های وی همچنین مکتب فقهی مالکی هر آفریقای غربی جان تازه ای گرفت و به علاوه فرقه ی، قادریه در سرتاسر موریتانی، نیجرمیانی، گینه، ساحل عاج، فوتاتوره، و فوتاجالون گسترش یافت. در زمان وی همچنین منطقه‌ی محل سکونت کونتاها هر سنگامبیا به مرکزی برای آموزش علوم اسلامی تبدیل شد.
یکی از شاگردان سیدی مختار به نام شیخ سیدیه کبیر (1868-1775 ) نیزخانواده‌ی مذهبی دیگری را در موریتانی تشکیل داد. سیدیه تحصیلات دینی خود را با حفظ قرآن آغاز کرد و سپس به تحصیل درزمینه‌ی شعر، کلام، صرف و نحو، و فقه پرداخت. وی درسال10- 1809 به شاگردی سیدی مختار درآمد و بدین ترتیب به عنوان شاگرد، منشی، و مشاور خانواده ای درآمد که نقش مهمی در احیای فرقه قادریه داشت، دارای فعالیت‌های تجاری گسترده ای بود، و نفوذ و قدرت سیاسی بسیاری درصحرای جنوبی داشت. سیدیه در کنار استاد خود فقه و عرفان را در کنار هم مطالعه کرد. چرا که علم فقه مبنای مشروعیت سیاسی و قضایی در آن زمان به حساب می‌آمد و صوفیگری نیز به عنوان وسیله ای برای کسب شایستگی جهت تطبیق دادن قواعد فقهی با واقعیت زمانه محسوب می‌شد. در زمان سیدیه مشروعیت و شایستگی قاضی برای قضاوت نه تنها برپاپه‌ی دانش فقهی وی قرار داشت بلکه معرف و حالات درونی وی نیز در این زمینه مهم و ضروری به شمار می‌آمدند. در واقع فقه و عرفان در آن زمان مکمل یکدیکربه حساب می‌آمدند.
به هرحال سیدیه بعد از 35 سال تحصیل به میان قوم خود بازگشت، اقامتگاه ویژه ای، را در «بوتیلیمیت» برای خود احداث کرد و به خاطر شهرت خود به سخاوت، انصاف از نفوذ بسیاری در بین قبایل منطقه خود برخوردار شد. او به عنوان یک میانجی موفق هدایای بسیاری به صورت دام و حیوانات اهلی از مردم دریافت می‌کرد، از طریق تجارت نمک و صمغ نیز درآمدهایی را حاصل می‌کرد، و همچنین درآمدهایی نیزاز فعالیت‌های شاگردانش بر روی زمین‌هایش بدست می‌آورد؛ بدینوسیله وی توانست ثروت بسیاری کسب نماید. سیدیه در موطن خود در رأس انجمنی قرارگرفت که توسط افراد مؤمنی تشکیل یافته بود. اعضای این انجمن از راهنمایی‌ها و نصایح سیدیه در امور اقتصادی، فقهی و اخلاقی استفاده می‌کردند. به علاوه وی به دلیل این که در حل و فصل اختلافات و انجام فعالیت‌های تجاری همواره با موفقیت روبرو می‌شد در بین مردم به عنوان فردی که دارای قدرت اعجازمی باشد شهرت یافت. بعد از مرگ وی پسر بزرگترش به نام سیدیه بابا (1926-1862/3) جانشین وی شد. حتی بعد از اشغال موریتانی توسط فرانسه خانواده‌ی سیدیه هنوز از نفوذ بالایی در موریتانی برخوردار بود.
علاوه بر صحرا در مناطق جنگلی و ساحلی جنوب و غرب دولت‌های سودانی (یعنی در حوزه‌ی رودولتا و جنگل‌های گینه) نیزجمعیت‌هایی از مسلمانان به طور پراکنده زندگی می‌کردند. این جمعیت‌ها متشکل از تجار و کشاورزانی بودند که از طریق روابط خانوادگی و شبکه‌های تجاری با یکدیگر مرتبط بودند. تجار مسلمان این مناطق ونگولایا دیولا نامیده می‌شدند. مسلمانانی که به این مناطق آمدند با اسکان در کنار مسیرهای تجاری، رودخانه‌ها، مراکز اخذ عوارض ازکاروان‌ها، و همچنین در مکان‌های توقف کاروان‌ها جمعیت‌هایی را تشکیل دادند. عده ای از این افراد به فعالیت‌های کشاورزی روی آوردند، برخی به حرفه‌های تخصصی مثل بافندگی و رنگرزی مشغول شدند و عده ای هم به تجارت پرداختند. علما و مردان مقدس این جمعیت‌ها نیز به امر تعلیم علوم اسلامی و ارائه خدمات مذهبی لازم به رهبران محلی روی آوردند.

این جمعیت‌ها نیزهمانند جمعیت‌های مسلمان صحرا در میان جوامع غیرمسلمان و شدیداً از هم گسیخته ای زندگی می‌کردند. گروه‌های خانوادگی، انجمن‌های تشکیل شده توسط گروه‌های سنی مختلف، انجمن‌های مخفی، و فرقه‌های مذهبی در این مناطق همه دارای فعالیت‌ها و اهداف سیاسی خاص خود بودند. لذا برد قدرت دولت‌های این مناطق محدود بود. این دولت‌ها نه بر پایه ایدئولوژی یا فرهنگ و قومیت واحد بلکه برپایه‌ی فتوحات ناگهانی اقلیت‌های کوچک تشکیل یافته بودند. لذا دولت‌های مذکور بر جوامع ناممکنی که زبان و آداب و رسوم مشترک و واحدی در آن‌ها وجود نداشت حکم می‌راندند. افت و خیزهای سریع قدرت دولت، مهاجرت‌ها، فتوحات، اسکان گروه‌های آواره و پناهنده، و رفت و آمدهای بازرگانان از جمله عوامل تشدیدکننده این ناهمگنی بودند. این جوامع شاهد وجود یک نظام شبه کاستی در درون خود بودند. خانواده‌های حاکم، گروه‌های مختلف شغلی(ازجمله آهنگران و تولید کنندگان چرم)، نوازندگان، و گروه‌های بردگان از جمله شبه کاست‌هایی بودند که این جوامع را تشکیل می‌دادند. جمعیت‌های مسلمان این مناطق به عنوان گروه‌های تاجر، جنگجو و یا گروه‌های مذهبی در درون جوامع مذکور زندگی می‌کردند.

علل و عوامل مهاجرت گروه‌های مختلف مسلمان به این مناطق متفاوت بود. برای مثال آغاز بهره برداری از معادن طلای آکان و فراهم آمدن امکان تجارت طلا، میوه‌ی کولا و نمک عواملی بودند که بازرگانان مسلمان را به منطقه‌ی ولتا کشاندند. برخی از این بازرگانان مردمان سونینکه زبانی بودند که از تیمبوکتو و جنّه به ولتای علیا آمدند و بعدها لهجه‌ی مالینکی پیدا کردند و به عنوان دیولا شناخته شدند. اینان درشهرهای بوبودیولاسو، کنگ، بوندوکو و دیگر شهرهای طلاخیز ولتای علیاسکنی گزیدند. تجارمسلمان دیگری نیزاز کاتم، بورنو و دولت شهرهای هوسا به گنجا، داگمبا و دیگر شهرهای منطقه‌ی ولتا مهاجرت کردند. بگهو که در لبه‌ی جنگل اکان قرارداشت مهمترین مرکز تجاری هرمنطقه‌ی ولتا بود. این شهر که برای مبادله‌ی طلا و میوه کولا از موقعیت بسیار خوبی برخوردار بود به پایانه‌ی مسیرهای تجاری تبدیل شد که بونا، کنگ، بوبودیولاسو و جنّه را به هم متصل می‌کردند.
لازم به ذکر است که در مناطق مورد بحث (حوزه رود ولتا و جنگل‌های گینه) تجارت مسلمان به خوبی با مردمان بومی درهم آمیختند. در بعضی موارد آن‌ها با زنان بومی پیوند ازدواج برقرار کردند و بدین ترتیب خانواده‌هایی را بوجود آوردند که به واسطه‌ی پدر با گروه مسلمانان و به واسطه مادر با بت پرستان محلی ارتباط داشتند. فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها اغلب پس از مرگ پدران خود به عنوان رهبران محلی جانشین آن‌ها می‌شدند و باعث گروش مردمان محلی به اسلام می‌شدند. برخی از آن‌ها نیز که پدرانشان رهبری محلی را در دست نداشتند در دربارهای محلی به عنوان پیشگو خدمت می‌کردند. در اثر همین ازدواج‌ها بود که گروه زبانی مشخصی از مسلمانان در ولتای وسطی پدید نیامد و مسلمانان این منطقه همواره خود را به عنوان بخشی از جوامع پادشاهی‌های داگمباد، گتجایا موسی محسوب می‌کردند.
در پادشاهی‌های گنجا و داگمبا به دلیل اختلاط مسلمانان با غیرمسلمانان، اسلام دارای نفوذ بسیار زیادی بود. حکومت گنجا در اواخر قرن شانزدهم توسط جنگجویان و با کمک مشاوران و درباریان مسلمان تشکیل یافته بود. نخبگان حاکم این منطقه اگرچه تحت نفوذ مسلمانان قرار داشتند اما خود هیچ گاه به اسلام نگرویدند. مراسم درباری و فرهنگ حکومتی گنجا نیز آمیزه ای از فرهنگ اسلامی با فرهنگ بت پرستان محلی بود. نخبگان حاکم همچنین مانند مسلمانان بچه‌های خود را ختنه می‌کردند (البته آن‌ها این کار را بر طبق سنت بت پرستانه خود انجام می‌دادند). جشن‌هایی نیز به مناسبت اعیاد اسلامی در گنجا بر پا می‌شد. این جشن‌ها به هیچ وجه چهره و رنگ و بویی اسلامی نداشتند. خلاصه این که نخبگان حاکم گنجا به منظور راضی نگه داشتن مسلمانان و بت پرستان مکتب اسلام و آئین بت پرستان را توأماً مورد توجه قرار دادند.
نخبگان داگمبا نیز تحت تأثیر حکومت گنجا اسلام را مورد توجه قرار دادند، اولین پادشاهان داگمبایی که به اسلام گرویدند آن‌هایی بودند که از پادشاهان گنجا شکست خورده بودند و لذا برای پیروزی در مقابل گنجا مسلمان شدند تا از حرزها و معجزات مردان مقدس
ورود اسلام به آفریقا

توضیح تصویر
نقشه 1. مسیرهای تجاری و محل‌های اسکان و سکونت مسلمانان در آفریقای غربی: 1900-1500
 

مسلمان علیه دشمن خود استفاده کنند. به دنبال مسلمان شدن برخی از نخبگان داگمبایی ختنه کردن و استفاده از نام‌های اسلامی در دستگاه سلطنتی مورد توجه قرار گرفت، برپایی جشن در اعیاد اسلامی معمول گشت و همچنین مکتب فقهی مالکی برعرف این منطقه تأئیرگذاشت. نظام سیاسی خاص داگمبا عامل مهمی درگسترش اسلام در این منطقه بود. به دلیل این که پادشاهی داگمبا به شبه حکومت‌های روستایی و سرزمینی متعددی تقسیم گردیده بود و هر یک از این شبه حکومت‌ها به تقلید از دربار سلطنتی سعی در جلب حمایت روحانیون مسلمان داشتند حضور مسلمانان در سراسر این منطقه فراگیرشد. فرزندانی از نخبگان حاکم داگمبا نیز که هیچ امیدی به کسب مناصب حکومتی نداشتند به اسلام گرویدند. به علاوه برخی از نخبگان حاکم نیز به منظور نزدیک شدن بیشتر با مسلمانان دختران خود را به عقد آن‌ها درآوردند.
هر داگمبا انجام کارهای مثل ختنه کردن، شستن مردگان، سرپرستی و اداره جشن‌ها و ذبح حیوانات تنها به مسلمانان اختصاص داشت. مسلمانانی نیز از سوی حکومت به عنوان امام‌های مناطق مختلف منصوب می‌شدند. امام پایتخت (یندی) به عنوان رهبر جامعه‌ی مسلمانان داگمبا محسوب می‌شد. او همچنین وظیفه امامت نمازهای جمعه و اجرای قواعد شریعت را بر عهده داشت. به هر حال اگر چه نخبگان حاکم داگمبا همچنان غیر مسلمان باقی ماندند اما در اواخر قرن نوزدهم خانواده‌های بسیاری در این منطقه دارای اعضای مسلمان بودند. مسلمانان در این زمان به عنوان جزئی از جمعیت داگمبا به حساب می‌آمدند.
درحالیکه مسلمانان گنجا و داگمبا جذب جامعه محلی شدند در غرب ولتای مسلمانان تاجر پیشه هر قالب گروه‌های بسته ای باقی ماندند و زبان و هویت قومی خود را حفظ کردند. این گروه‌ها در انزوا به سر می‌بردند و برگرد مساجد یا مدارس خود زندگی می‌کردند. اما درعین حال این گروه‌ها از نفوذ و اهمیت خاصی در منطقه خود برخوردار بودند و بسیاری از اعضای آن‌ها به عنوان تاجر، درباری و یا ساحر در این منطقه فعالیت می‌کردند. مسلمانان این منطقه تمایل چندانی به تبلیغ دین خود نداشتند و هیچ گاه برای مسلمان کردن مردم محلی تلاش نکردند.
جامعه‌ی مسلمانان آشانتی، یکی از گروه‌های مسلمان ساکن در ولتای سیاه بود. در اوایل قرن نوزدهم کل جامعه‌ی مسلمانان کوماسی (پایتخت آشانتی) بالغ بر 1000 نفر می‌شد که اکثر آن‌ها از دو منطقه‌ی مجاور (گنجا و داگمبا) آمده بودند و برخی از آن‌ها نیز دیولاهای سنگدل و برخی از عرب‌های شمال آفریقا بودند. رهبر مسلمانان کوماسی محمد گامبا بود. و امام و قاضی این منطقه، مدیر یک مدرسه‌ی قرآنی و صاحب کتابخانه بزرگی در این محل بود. مسلمانان کوماسی به عنوان عمال و کارگزاران شاهزاده‌های آشانتی در تجارت طلا، کولا، برده و نمک فعالیت می‌کردند. برخی از آن‌ها نیز در دستگاه پادشاهان آشانتی به عنوان دیپلمات، بوروکرات، درباری، سرباز و یا کارمند امور مذهبی خدمت می‌کردند. علی رغم نفوذ و اهمیتی که مسلمانان در آشانتی برخوردار بودند فرهنگ این منطقه چندان تحت تأثیر اسلام قرار نگرفت. در واقع مسلمانان این منطقه جذب جامعه‌ی محلی نشدند و غیرمسلمانان نیز اکثراً به دین خودباقی ماندند. البته در اواخر قرن نوزدهم در اثر فعالیت‌های اصلاح طلبانه شعر و تاریخ در آشانتی از توجه خاصی در بین مسلمانان برخوردارشدند و حس تعهد به اسلام در بین آن‌ها بیدار شد. در این زمان آثار کلاسیک عربی خاورمیانه و نسل آفریقا و کتاب‌های نگارش یافته در آفریقای غربی به طور گسترده ای در آشانتی انتشار یافتند.
گروه‌های دیولای کوماسی دارای سطح علمی بالایی در زمینه علوم اسلامی بودند. هر خانواده‌ی دیولا در این منطقه دارای شرکت خانوادگی خامی برای خود بود که بر پایه‌ی «لو» قرار داشت. «لو» واحدی کاری بود که پدر، پسران وی و دیگر وابستگان مرد خانواده را شامل می‌شد. درآمدهای حاصل از این شرکت آن قدر بود که پدر می‌توانست برخی از فرزندان خود را به تحصیل علوم اسلامی مشغول بدارد. بدین ترتیب بود که طبقه‌ای از علما آشانتی شکل گرفت. علمای این منطقه که، «کاراموکس» خوانده می‌شدند در زمینه‌های قرآن و تفسیر، حدیث و زندگی پیامبر تحصیل کرده بودند. در محصل در طی 5 تا 30 سال از داستان واحدی در زمینه‌ی این دروس تحصیل می‌کرد و با کار پاره وقت بر روی زمین‌های وی مخارج زندگیش را تأمین می‌نمود. او با تکمیل تحصیلاتش در آشانتی اجازه می‌یافت که عبا و عمامه بر سر بگذارد و به تدریس بپردازد. برخی از این افراد به تحصیل در سطوح بالاترمی پرداختند و برخی دیگر مدارسی را در روستاهای دورافتاده تأسیس می‌کردند و به تدریس در آن‌ها مشغول می‌شدند. کارامو کس‌هایی که از درجه‌ی علمی بالایی برخوردار بودند به عنوان امام یا قاضی محل خود برگزیده می‌شدند. تنها خاندان‌های خاصی در آشانتی بودند که علما از میان آن‌ها برمی خاستند. یکی از این خانواده‌ها خاندان «ساقانوقو» بود که در مناطق شمالی و غربی ساحل عاج و در بخش‌هایی از ولتای علیا پراکنده بود. احتمالاً خاندان ساقانوقو از تیمبوکنو به این مناطق مهاجرت کرده بود. چهره‌ی مهم این خاندان محمد مصطفی ساقانوقو (امام بوبودیولاسو) بوده است که در سال 7- 1776 وفات یافته است. او مبتکر نظام آموزشی خاصی بود که بر پایه‌ی سه اثر مهم در زمینه‌ی تفسیر قرآن و حدیث قرارداشت. پسران محمد مصطفی راه او را ادامه دادند و تعالیم وی را درسراسر شهرهای غنا و ساحل عاج تبلیغ کردند. آن‌ها مدارس متعددی را در این شهرها احداث کردند و به عنوان امام و قاضی اداره‌ی امور مسلمانان این مناطق را در دست گرفتند.
در مناطق واقع در شمال و غرب غنا در ساحل عاج و در سرتاسر کینه، سیرالئون و سنگامبیا نیز جمعیت‌هایی توسط مسلمانان تشکیل یافتند. در سنگامبیا دولت‌های کوچکی وجود داشتند که تا حدودی میراث امپراتوری‌های تکرور و مالی را به ارث برده بودند. مسلمانان در درون این دولت‌ها جوامع روستایی و محله‌های شهری چندی را که از نظر سیاسی مستقل بودند بوجود آورده بودند. تا قرن هیجدهم نیزکولونی‌های بزرگی از مسلمانان در کنکان، پس کرانه‌های سیرالئون، گامبیا، فوتاجالون و فوتاتورو تشکیل یافته بودند. شهرفری تاون که در نتیجه اسکان بردگان آزاد شده مسیحی بوجود آمده بود نیز در قرن نوزدهم دارای کولونی‌هایی از مهاجران دیولا و مسلمانان هوسایی و یوروبایی گردید. گروه‌های مختلف قومی مسلمان در فری تاون هر یک جمعیت‌های خاصی را برای خود تشکیل داده بودند، دارای مساجد و امام‌های خاص خود بودند و منازعات داخلی خود را با میانجیگری بزرگان جمعیت خود حل و فصل می‌کردند. در عین حال اعضاء همه‌ی این جمعیت‌ها برای تأمین هزینه‌های انجام مراسم مذهبی عمومی و دستگیری از فقرای مسلمان شهری می‌بایست مبالغی را به عنوان مالیات می‌پرداختند. همچنین شورای متشکل از رهبران مذهبی این جمعیت‌ها اداره‌ی مسجد جامع و مدرسه‌ی عالی شهر برعهده داشت. این شورا همچنین وظیفه‌ی برگزاری جشن‌ها و مراسم مربرط به سالگرد تولد پیامبر را بر عهده داشت. مسلمانان فری تاون با وجود این که دارای قدرت سیاسی بودند اما هیچ گاه نتوانستند با هم متحد شوند و دولتی را در این منطقه تشکیل دهند. آن‌ها همچنان در قالب جمعیت‌های متعدد باقی ماندند و به سبک زندگی خاص جمعیت خود ادامه دادند.
به طور کلی در مناطق واقع در شمال و غرب غنا و ساحل عاج، گینه، سیرالئون و سنگامبیا خانواده‌های علما از اهمیت و نفود خاصی برخوردار بودند. خانواده جاخانکه نمونه خوبی در این خصوص می‌باشد. این خانواده در شهرها و روستاهایی در فوتاجالون، بوندو، دنتیلیه، بامبوک و دیگر مناطق سنگامبیا پراکنده بود. جاخانکه‌ها که از منطقه‌ی «جا» در کنار رود نیجر و منطقه‌ی «جاهابا» در کنار رود بافینگ به این مناطق مهاجرت کرده بودند در قالب جمعیت‌های کشاورزی کوچکی زندگی می‌کردند و هیچگونه فعالیتی در زمینه تجارت نداشتند. روستاهای مختلفی که توسط جاخانکه‌ها تشکیل یافته بودند از یکدیگر و از احکام محلی مستقل بودند. یکی از اصولی که این خانواده همواره آن را مدنظر قرار می‌داد دوری از سیاست بود. جا خانکه‌ها خواستار همزیستی مسالمت آمیز با دیگران بودند و از هرگونه مشارکتی در سیاست و یا جنگ امتناع می‌کردند. لذا آن‌ها هنگامی نیز که مورد حمله دیگران قرار می‌گرفتند روستاهای خود را ترک می‌کردند و به مناطق امن پناه می‌بردند. روستاهای جاخانکه‌ها اغلب در زمینه‌ی امور قضایی استقلال داشتند و از ارائه‌ی خدمات نظامی به دولت نیز معاف بودند. خانواده‌ی جاخانکه از نظر علمی در سطح بالایی قرار داشت و به این دلیل مورد توجه مسلمانان بود. جدّ معنوی این خانواده حاج سلیم سواری (وفات در اواخر قرن پانزدهم) بوده است. این خانواده پیرو مکتب مالکی بود اما نسبت به قواعد عرفی نیز موضع متعادلی داشت. خانواده‌ی مذکور همچنین بر لزوم اطاعت از «مرشد» یا صوفی بزرگ تأکید می‌کرد. برخی از اعضای این خانواده خواب‌ها را تعبیر می‌کردند و دعاها و حرزهایی را برای نیازمندان تهیه می‌کردند. خانواده‌ی جاخانکه همچنین در سالگرد تولد پیامبر، پایان ماه رمضان و دیگر روزهای مقدس اسلامی جشن‌هایی را به پا می‌داشت. به علاوه با وجود این که پرستش و تکریم و تقدیس مردان مقدس در آفریقای غربی معمول نبود جاخانکه‌ها معتقد
ورود اسلام به آفریقا

توضیح تصویر
نموار 1. قادریه و تیجانیه در غرب آفریقا
 

بودند که روح این افراد از پیروان و طرفدارانشان حمایت می‌کنند و برای آن‌ها در نزد خدا شفاعت می‌کنند؛ از این رو به طور کلی می‌توان گفت برخلاف آن چه که به نظر می‌رسد این خانواده یک خانواده صوفی مسلک بوده است.
به هرحال تا پایان قرن هیجدهم اسلام درغرب آفریقا به خوبی گسترش یافته بود. برخی از مردمان توکولوری و سنغایی، کولونی‌های تجاردیولا، برخی ازشهرهای هوسانشین و همچنین طبقات حاکم دولت‌های سودان مرکزی مسلمانان این منطقه را تشکیل می‌دادند. اسلام تا این زمان همچنین جای پایی در بین ساکنین ولوف، یوروباو موسی پیدا کرده بود. گسترش اسلام دربین مردمان آفریقای غربی تا حدودی نتیجه‌ی ازهم پاشیده شدن جمعیت‌های کشاورز پیشه‌ی سنتی این منطقه و تشکیل واحدهای اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی بزرگتر توسط اعضای این جمعیت‌ها بود. تجارت برده و تشکیل دولت در این منطقه نیز تأثیر مثبتی در روند گسترش اسلام در این منطقه داشت. جمعیت‌هایی که دارای ارتباطات گسترده‌ی تجاری بودند و یا از تمرکز سیاسی در درون خود برخوردار بودند به سرعت از هویتی اسلامی برخوردار شدند اما در عین حال به دلیل برخوردهای نهادهای خانوادگی و روستایی از ثبات و دوام، عمیق بودن فرهنگ مذهبی مردم و برخورداری مقامات سنتی از نفوذ و قدرت بسیار اکثریث مردم آفریقای غربی همچنان غیرمسلمان باقی ماندند.
مناطق مسلمان نشین در آفریقای غربی به عنوان مراکزی برای گسترش فرهنگ اسلامی و عربی در این ناحیه عمل کردند. با ترجمه‌ی متون مذهبی به زبان‌های سواحلی، ولوفی، هوسایی، سومالیایی و زناگایی در این منطقه مردم محلی با قرآن، گفته‌های پیامبر و فقه اسلامی آشنا شدند. زبان عربی نیز نفوذ خوبی بر روی زبان‌های غیرعربی آفریقای غربی بر جای گذاشت. الفبای عربی به عنوان الفبای نوشتاری بسیاری از زبان‌های محلی این منطقه درآمد و لغات و کلمات بسیاری از زبان عربی وارد این زبان‌ها شدند. به علاوه زبان عربی به عنوان تنها زبان برای نگارش تاریخ‌های خانوادگی و ثبت حساب‌های بازرگانان، اطلاعات مربوط به مسیرهای تجاری و غیره در این منطقه تبدیل شد. این زبان همچنین به زبان تکلم نخبگان حاکم و تجار تبدیل شد و بدین ترتیب از اهمیتی بیش از پیش برخوردار شد.
خاندان‌های کونتا، ساقانوقو، جاخانکه و دیگر خاندان‌های آفریقای غربی از طریق شبکه‌های تجاری با یکدیگر مرتبط بودند و به دلیل عضویت در انجمن قادریه و دارا بودن سنت‌های فکری- مذهبی مشترک روابط نزدیکی با هم داشتند. آن‌ها در عین این که دارای رژیمی سیاسی یا هویت سرزمینی مشخصی نبودند اما به طورکلی جامعه ای اسلامی را در غرب آفریقا تشکیل می‌دادند. تشکیل این جامعه به خوبی نشان داد که حتی در شرایط بی دولتی نیز گروه‌های مختلف اسلامی (گروه‌هایی که بر پایه روابط مذهبی و خویشاوندی تشکیل شده باشند) می‌توانند به هم بپیوندند و جامعه‌ی اسلامی خود کفایی را بوجود بیاورند.

پی‌نوشت‌ها:

1- اقادس.

منبع مقاله :
ایرا ماروین، لاپیدوس؛ (1381)، تاریخ جوامع اسلامی، ترجمه علی بختیاری زاده، تهران: انتشارات اطلاعات. چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها