نویسنده: A.Hunter Dupree
مترجم: فریبرز مجیدی
مترجم: فریبرز مجیدی
[jān tāri]
John Torrey
(ت. نیویوْرك، 24 امرداد 1175/ 15 اوت 1796؛ و.نیویوْرك، 19 اسفند 1251/ 10 مارس 1873)، گیاه شناسی.
تاری فرزند ویلیام تاری بود؛ ویلیام بازرگانی نیویوْركی از تبار نیوانگلندی بود كه در مبارزهی انقلاب امریكا شركت كرده بود. مادرش مارگریت نیكلز، دختر یكی از نجّاران نازك كار موفق و دارندهی ملك و زمین بود. خانواده در ضلع شرقی قسمت بالای مَنهَتَن میزیست. آنان در كلیسای پرسبیتری حضور مییافتند، و جان در تمام عمر عضو آن باقی ماند. وی در نیویوْرك، و یك سال در باستن، به مدرسهی دولتی رفت.
جان تاری نخستین بار در سال 1189 به گیاه شناسی علاقه مند شد، یعنی در زمانی كه با ایِماس ایتنِ دانشمند، كه در زندانی به مدیریت ویلیام تاری- پدر تاری جوان- محبوس بود، دست دوستی داد. در زمانی كه برای نخستین بار علاقهی تاری به گیاه شناسی شكوفا شد، هنوز نظام رده بندی لینهای در ایالات متحد بكار میرفت، و فعالیتهای گیاه شناسان در گردآوری نمونهها هنوز چشمهی بدایع را، حتی در نواحی حومهی شهر نیویوْرك، نخشكانده بود. در زمانی كه زندگی علمی تاری در 1251 به پایان رسید، یك نظام رده بندی طبیعی مورد استفادهی گیاه شناسان امریكایی بود، و بُرد مجموعهی گیاهان خشك او همهی قارهی امریكای شمالی را دربر میگرفت.
تاری، با جلد اول كتابش به نام Flora of the Northern and Middle Sections of the United States («گیای بخشهای شمالی و میانی ایالات متحد»، 1824)، آغازگر این كار بود كه هر آنچه را دربارهی گیای امریكای شمالی شناخته شده بود در یك اثر گرد آورد. او گیاه شناسان امریكایی را در پذیرفتن نظام رده بندی طبیعی، كه آنتوان لوْران دوْ ژوسیوْوا. پ.دوْ كاندوْل ابداع كرده بودند، هدایت میكرد. چاپ امریكاییِ كتاب Introduction to the Natural System of Botany («مقدمه بر نظام طبیعی گیاه شناسی»)، اثر جان لیندلی، را ویراست و بطبع رسانید (1831/1210) و نقشهی نوشتن كتابی با عنوان Flora of North America («گیای امریكای شمالی») را در سر میپرورد كه برپایهی نظام جدید استوار بود. پس از آنكه دست پروردهاش اِیزا گری در سال 1215 در مقام شریك به او پیوست، چندین جزوه از «گیای امریكای شمالی» را انتشار داد. اما در 1222 انتشار را متوقف ساخت، زیرا گری، كه شغلی را در كالج هاروارد پذیرفته بود، دیگر در نیویوْرك اقامت نداشت، و نیز به دلیل آن كه هر دو در نتیجهی كاوشهایی كه در غرب صورت گرفته بود در زیر بار نمونههای گیاهان غرق شده بودند.
تاری در سال 1222 كتاب Flora of the State of New York («گیای ایالت نیویوْرك») را در دو جلد، به منزلهی بخشی از بررسی در ایالت نیویوْرك نوشت. این اثر، كه به ظریفترین و كاملترین صورت از زیر دست تاری بتنهایی بیرون آمد، نمایشگر اوج توانایی او در شناخت مسائل مربوط به رده بندی و نامگذاری است. تاری در فاصلهی میان سالهای 1222 و 1251 كه مرگش فرارسید در حدود هجده گزارش دربارهی نمونههای گیاهان خشك شدهای نوشت كه كاوشگران، و در اكثر موارد مجموعه داران با كمك مهندسان نقشه بردار، از قسمت غربی ایالات متحد با خود آورده بودند. مجموعهی گیاهان خشك تاری را، كه پس از درگذشت وی به كالج كوْلامبیا انتقال یافت، باید یكی از خدمات عمدهی علمی او بشمار آورد؛ این مجموعه به صورت شالودهی موزهی گیاهان خشك «باغ گیاه شناسی شهر نیویوْرك» درآمد. در دورهای از دههی 1240 تاری مجموعههائی از موسسهی اسمیتسنی را در تملك خود داشت، و از این رو كارهای او در زمینهی رده بندی در بنیادهای مربوط به «موزهی ملی گیاهان خشك ایالات متحد» نیز رخنه كرده است.
تاری كتاب درسی زیادی ننوشت و عقایدش دربارهی موضوعهای بزرگ زیست شناسی را كه انتشار Origin of Species («اصل انواعِ») داروین را در میان گرفته بود بیان نكرد. محدودیتهائی كه مانع یك كار علمی دقیق و منظم در زیست شناسی شد ناشی از ناتوانی تاری در حل كامل این مسأله بود كه نقش حرفهای دانشمند در امریكای اوایل و اواسط سدهی نوزدهم چیست. رشتهی پژوهش او در گیاه شناسی بود. اما در پزشكی مدرك علمی گرفت (1197)، و در رشتههای شیمی و كانی شناسی تدریس میكرد. در دههی 1200 در وست پوْینت، كالج پزشكان و جراحان در نیویوْرك، و برای دورههائی كوتاه، در كالج ویلیامز، دانشگاه نیویوْرك، و در برابر شنوندگانی كه حق اشتراك میپرداختند، شیمی درس میداد. از 1209 تا 1233 در پرینستن استاد بود، اما فقط در نیمسال تابستانی تدریس میكرد، و زمستانها را در نیویوْرك میگذرانید.
تاری در سال 1230 همهی طرح زندگیش را از نو سامان داد: خانهاش در پرینستن را فروخت و، چند سال بعد، از مشاغل تدریس كناره گرفت. در 1232 عیارسنج ضرّابخانهی ایالات متحد نیویوْرك شد؛ در آن سالها محمولههای فراوانی از طلا از كلیفارنیا [كالیفرنیا] به نیویوْرك میرسید. در 1235 یكی از اعضای هیأت امنای كالج كوْلامبیا شد و در 1239 به محوطهی دانشگاه و به خانهای كه در ازای مجموعهای متشكل از 40000 گیاه خشك و كتابخانهای حاوی 600 جلد كتاب دریافت كرده بود نقل مكان كرد. از این رو برای امرار معاش به تدریس شیمی ادامه داد، و با صرف هر لحظهی فراغتش در پژوهشهای گیاه شناختی خدماتی به علم كرد.
تأثیر و نفوذ تاری چه بسا شامل دوستیهای وی با بسیاری از سازندگان جامعهی علمی امریكا، و پیش از همه با ایماس ایتن بود. تاری با جوْوزف هنری بسیار صمیم بود و در 1211 نقشی مهم در انتصاب او در دانشگاه پرینستن ایفا كرد. حمایت و تشویق وی موجب شد كه ایزاگری به مقام گیاه شناس حرفهای برسد، مقامی كه خود تاری هرگز بدان دست نیافت. با این حال قادر ماند كه به منزلهی رفیقی دوشادوش همكار جوانترش تا پایان كار كند؛ هنگامی كه گری گزارش تاری در مورد دیدار هیأت اعزامی ویلكس از بخش شمال غربی امریكای شمالی را ویرایش میكرد، مولفِ گزارش چهره در نقاب خاك كشید.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
John Torrey
(ت. نیویوْرك، 24 امرداد 1175/ 15 اوت 1796؛ و.نیویوْرك، 19 اسفند 1251/ 10 مارس 1873)، گیاه شناسی.
تاری فرزند ویلیام تاری بود؛ ویلیام بازرگانی نیویوْركی از تبار نیوانگلندی بود كه در مبارزهی انقلاب امریكا شركت كرده بود. مادرش مارگریت نیكلز، دختر یكی از نجّاران نازك كار موفق و دارندهی ملك و زمین بود. خانواده در ضلع شرقی قسمت بالای مَنهَتَن میزیست. آنان در كلیسای پرسبیتری حضور مییافتند، و جان در تمام عمر عضو آن باقی ماند. وی در نیویوْرك، و یك سال در باستن، به مدرسهی دولتی رفت.
جان تاری نخستین بار در سال 1189 به گیاه شناسی علاقه مند شد، یعنی در زمانی كه با ایِماس ایتنِ دانشمند، كه در زندانی به مدیریت ویلیام تاری- پدر تاری جوان- محبوس بود، دست دوستی داد. در زمانی كه برای نخستین بار علاقهی تاری به گیاه شناسی شكوفا شد، هنوز نظام رده بندی لینهای در ایالات متحد بكار میرفت، و فعالیتهای گیاه شناسان در گردآوری نمونهها هنوز چشمهی بدایع را، حتی در نواحی حومهی شهر نیویوْرك، نخشكانده بود. در زمانی كه زندگی علمی تاری در 1251 به پایان رسید، یك نظام رده بندی طبیعی مورد استفادهی گیاه شناسان امریكایی بود، و بُرد مجموعهی گیاهان خشك او همهی قارهی امریكای شمالی را دربر میگرفت.
تاری، با جلد اول كتابش به نام Flora of the Northern and Middle Sections of the United States («گیای بخشهای شمالی و میانی ایالات متحد»، 1824)، آغازگر این كار بود كه هر آنچه را دربارهی گیای امریكای شمالی شناخته شده بود در یك اثر گرد آورد. او گیاه شناسان امریكایی را در پذیرفتن نظام رده بندی طبیعی، كه آنتوان لوْران دوْ ژوسیوْوا. پ.دوْ كاندوْل ابداع كرده بودند، هدایت میكرد. چاپ امریكاییِ كتاب Introduction to the Natural System of Botany («مقدمه بر نظام طبیعی گیاه شناسی»)، اثر جان لیندلی، را ویراست و بطبع رسانید (1831/1210) و نقشهی نوشتن كتابی با عنوان Flora of North America («گیای امریكای شمالی») را در سر میپرورد كه برپایهی نظام جدید استوار بود. پس از آنكه دست پروردهاش اِیزا گری در سال 1215 در مقام شریك به او پیوست، چندین جزوه از «گیای امریكای شمالی» را انتشار داد. اما در 1222 انتشار را متوقف ساخت، زیرا گری، كه شغلی را در كالج هاروارد پذیرفته بود، دیگر در نیویوْرك اقامت نداشت، و نیز به دلیل آن كه هر دو در نتیجهی كاوشهایی كه در غرب صورت گرفته بود در زیر بار نمونههای گیاهان غرق شده بودند.
تاری در سال 1222 كتاب Flora of the State of New York («گیای ایالت نیویوْرك») را در دو جلد، به منزلهی بخشی از بررسی در ایالت نیویوْرك نوشت. این اثر، كه به ظریفترین و كاملترین صورت از زیر دست تاری بتنهایی بیرون آمد، نمایشگر اوج توانایی او در شناخت مسائل مربوط به رده بندی و نامگذاری است. تاری در فاصلهی میان سالهای 1222 و 1251 كه مرگش فرارسید در حدود هجده گزارش دربارهی نمونههای گیاهان خشك شدهای نوشت كه كاوشگران، و در اكثر موارد مجموعه داران با كمك مهندسان نقشه بردار، از قسمت غربی ایالات متحد با خود آورده بودند. مجموعهی گیاهان خشك تاری را، كه پس از درگذشت وی به كالج كوْلامبیا انتقال یافت، باید یكی از خدمات عمدهی علمی او بشمار آورد؛ این مجموعه به صورت شالودهی موزهی گیاهان خشك «باغ گیاه شناسی شهر نیویوْرك» درآمد. در دورهای از دههی 1240 تاری مجموعههائی از موسسهی اسمیتسنی را در تملك خود داشت، و از این رو كارهای او در زمینهی رده بندی در بنیادهای مربوط به «موزهی ملی گیاهان خشك ایالات متحد» نیز رخنه كرده است.
تاری كتاب درسی زیادی ننوشت و عقایدش دربارهی موضوعهای بزرگ زیست شناسی را كه انتشار Origin of Species («اصل انواعِ») داروین را در میان گرفته بود بیان نكرد. محدودیتهائی كه مانع یك كار علمی دقیق و منظم در زیست شناسی شد ناشی از ناتوانی تاری در حل كامل این مسأله بود كه نقش حرفهای دانشمند در امریكای اوایل و اواسط سدهی نوزدهم چیست. رشتهی پژوهش او در گیاه شناسی بود. اما در پزشكی مدرك علمی گرفت (1197)، و در رشتههای شیمی و كانی شناسی تدریس میكرد. در دههی 1200 در وست پوْینت، كالج پزشكان و جراحان در نیویوْرك، و برای دورههائی كوتاه، در كالج ویلیامز، دانشگاه نیویوْرك، و در برابر شنوندگانی كه حق اشتراك میپرداختند، شیمی درس میداد. از 1209 تا 1233 در پرینستن استاد بود، اما فقط در نیمسال تابستانی تدریس میكرد، و زمستانها را در نیویوْرك میگذرانید.
تاری در سال 1230 همهی طرح زندگیش را از نو سامان داد: خانهاش در پرینستن را فروخت و، چند سال بعد، از مشاغل تدریس كناره گرفت. در 1232 عیارسنج ضرّابخانهی ایالات متحد نیویوْرك شد؛ در آن سالها محمولههای فراوانی از طلا از كلیفارنیا [كالیفرنیا] به نیویوْرك میرسید. در 1235 یكی از اعضای هیأت امنای كالج كوْلامبیا شد و در 1239 به محوطهی دانشگاه و به خانهای كه در ازای مجموعهای متشكل از 40000 گیاه خشك و كتابخانهای حاوی 600 جلد كتاب دریافت كرده بود نقل مكان كرد. از این رو برای امرار معاش به تدریس شیمی ادامه داد، و با صرف هر لحظهی فراغتش در پژوهشهای گیاه شناختی خدماتی به علم كرد.
تأثیر و نفوذ تاری چه بسا شامل دوستیهای وی با بسیاری از سازندگان جامعهی علمی امریكا، و پیش از همه با ایماس ایتن بود. تاری با جوْوزف هنری بسیار صمیم بود و در 1211 نقشی مهم در انتصاب او در دانشگاه پرینستن ایفا كرد. حمایت و تشویق وی موجب شد كه ایزاگری به مقام گیاه شناس حرفهای برسد، مقامی كه خود تاری هرگز بدان دست نیافت. با این حال قادر ماند كه به منزلهی رفیقی دوشادوش همكار جوانترش تا پایان كار كند؛ هنگامی كه گری گزارش تاری در مورد دیدار هیأت اعزامی ویلكس از بخش شمال غربی امریكای شمالی را ویرایش میكرد، مولفِ گزارش چهره در نقاب خاك كشید.
كتابشناسی
دو منبع عمده دربارهی جان تاری عبارتند از John Torrey: A Story of North American Botany، از اندرو دنی راجرز، سوم (پرینستن، 1942)؛ و رابینز، در BTBC، 95 (1968)، 515-645. هر دو اثر حاوی فهرستهائی از آثار تاری و كتابشناسیهای مفصّل است. رابینز گاهشماری سودمندی دارد. مجموعههای مفصل نسخههای خطی و نیز مجموعهی گیاهان خشك تاری در باغ گیاه شناسی نیویوْرك، برانكس، نیویوْرك، موجود است.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول