نویسنده:Reese V.Jenkins
مترجم: موسی اكرمی
مترجم: موسی اكرمی
[wiliəm henri fāks tālbət]
William Henry Fox Talbot
(ت. ملبری هاوس، دوْرست شر، انگلستان، 22 بهمن 1178/ 11 فوریهی 1800؛ و.لكوك آبی، ویلتشر، انگلستان، 26شهریور 1256/ 17سپتامبر 1877)، نوراشیمی، ریاضیات.
تالبت تنها فرزند ویلیام دَوِنپوْرت تالبت، افسر سواره نظام، و بانو ایلیزبث تریزا فاكس استرنگ ویز، بزرگترین دخترِ ارل دوم ایلچستر، بود. چهار سال پس از مرگ پدرش كه در تیر 1179 فرارسید، مادرش با دریاسالار چارلز فیلدینگ ازدواج كرد، كه او رابطهای گرم با ناپسری خویش برقرار ساخت. تالبت همراه با دو ناخواهری در خانوادهای از طبقهی برتر، كه هم موقعیت اجتماعی داشت و هم از فرهیختگی برخوردار بود، بزرگ شد.
تالبت، ضمن آنكه در مدرسهای شبانروزی در روْتینگدین و سپس در هَروْ تحصیل میكرد، خود را به عنوان دانش پژوه نمایان ساخت. در هفده سالگی به كالج ترینیتی كیمبریج راه یافت؛ در آنجا به تحصیل زبانهای یونانی و لاتینی قدیم و ریاضیات پرداخت، در 1199 به دریافت جایزهی پوْرسن برای شعر یونانی نایل آمد، و در 1200 به عنوان دوازدهمین فرد در مسابقهی رشتهی ریاضیات و دومین كسی كه نشان رئیس دانشگاه را دریافت كرد از تحصیل فارغ شد. از آن پس طولی نكشید كه شش مقاله در ریاضیات انتشار داد اما بخش اعظم دههی بعد در برّ اروپا سفر میكرد، و همانند دانش پژوهی شریف میزیست. در اواخر دههی 1200 در ملك خانوادگی، در آبه نشین معروف و تاریخی لكاك مستقر شد و به عنوان فردی آزادی خواه (لیبرال) از چیپِنَم، نامزد نمایندگی در نخستین مجلس اصلاحات (1212-1213) شد و توفیق یافت؛ و در 29 آذر 1211 با كانستنس ماندی، اهل ماركیتن، دربیشر، ازدواج كرد. تالبت عضو فعّال چندین انجمن پژوهشی و علمی، از جمله «انجمن سلطنتی»، «انجمن سلطنتی اخترشناسی»، و «مجمع بریتانیایی برای پیشبرد علم» بود.
سالهای سازندهی عمر تالبت تحت تأثیر جوّ غالب روْمانتیك انگلستان و اروپای غربی مصروف شد. وی بسیار به دیدن اوْپراها و كنسرتهای روْمانتیك میرفت و آثار گوْته، بایرن، و اسكات را با ولع تمام میخواند؛ نام دو تن از شخصیتهای آثار اسكات را بر دو دختر خویش نهاد. عشقی كه به طبیعت داشت در علاقهی سراسر عمر وی به گل و در میل شدیدش به سفر جلوه گر بود. نه تنها داستانهای تاریخی اسكات و مِلك تاریخی و معروف خود وی، بلكه كشف رمز خطوط تصویری مصری (هیئروْگلیف) بر روی لوحهی سنگی «الرشید (روْزتا)» به توسط یانگ و شامپوْلیوْن در اوایل دههی 1200، و كشف رمز خطوط میخی آشوری به توسط رالینسن و هینكس در اواسط همان دهه نیز آتش دلبستگی او به زمانهای گذشته را تندتر كرد. این انگیزهها با شمّ وی در زبانهای مختلف درآمیخت و موجب شد كه مجموعهای از ترجمههایی از زبان آشوری و دیگر زبانهای باستانی، و بررسیهای تاریخی و زبان شناختی آغاز شود و در سراسر عمر وی ادامه یابد. این ترجمهها و بررسیها، كه با یك كتاب شعر یونانی به نام Legendary Tales («داستانهای افسانهای»، لندن، 1830) آغاز شد، چهار كتاب دیگر و حداقل شصت و دو مقالهی مندرج در نشریات پژوهشی را دربرمیگرفت.
تالبت، پس از تكمیل تحصیلاتش در كیمبریج، به كار در ریاضیات ادامه داد و به گونهای اصولی و منظم به پژوهش در انتگرالهای بیضوی پرداخت. وی كار خود را بر پایهی كارهای قبلی فانیانوْدئی توْسكی، اوْیلر، لوْژاندر، یاكوْبی، و آبل بنا كرد، و به مسألهی جمع بندی انتگرالهای هر نوع تابع پرداخت. نخستین اثر ریاضی وی موجب انتخاب او به عضویت انجمن سلطنتی شد، و كارش بر سر انتگرالهای بیضوی برای وی نشان سلطنتی سال 1217 انجمن و انتصابش به عضویت در شورای انجمن سلطنتی را به ارمغان آورد.
در همین دوره دلبستگیهای تالبت به شیمی و نورشناسی شدیدتر شد، و او، بتدریج، نگرشی وحدت یافته و پویا نسبت به پدیدههای فیزیكی پذیرفت. نخستین سالهای قرن نوزدهم شاهد قبول و اصلاح چهارچوبهای نظری جدید در شیمی و نورشناسی بود. كشف مواد جدید متعدد موجب دلبستگی فزاینده به تركیب و ساختار شیمیایی شد، و در همان حال نظریهی موجی نور مسائلی را در مورد پراكندگی، جذب، واكنش نورا شیمیایی، و صورتهای دیگر برهمكنش نور و مادّه مطرح كرد. با این كه تالبت كسانی چون ویتستن، بروستر، و بَبیج را از زمرهی دوستان علمی خویش بشمار میآورد، در موضوع نور بشدت از عقاید دوست خویش جان هرشل پیروی میكرد. وی، با پذیرفتن نظریهِ موجی نور و تعبیری جنبشی از نور و گرما و ماده، مسألهی برهمكنش نور و ماده را از طریق مطالعهی نورشناسی، بلورشناسی، و طیفها دنبال كرد. وی، كه از پی بردن به سرشتهای نورشناختی مشابه نور و گرمای تابشی- به صورتی كه ملّوْنی و فاربز نشان داده بودند- كنجكاو شده بود، در پی آن برآمد كه یگانگی پرتوهای شیمیایی با پرتوهای مرئی و پرتوهای گرما را نشان دهد. وی نیز درصدد بود كه از نور و خواصّ نورشناختی به عنوان ابزارهای تحلیلی برای تعیین ماهیّت و ساختار مادّه و ابداع روشهای تشخیص هویّت شیمیایی استفاده كند. وی، در 1214، با بهره گیری از نظریهی ارتعاشیِ رفتارِ موْلكولی در گازها، ایدهی وجود ارتباط میان خطوط طیفی و تركیب شیمیایی را مطرح كرد. در یكی از مقالات سال 1215 از میكروْسكوْپ قطبنده به عنوان ابزاری برای كاوش در «ساختار درونی اجسام شفاف، حتی در ریزترین ذرات مرئی آنها»، استفاده كرد [London and Edinburgh Philosophical Magazine («مجلهی فلسفی لندن و ادینبرا»، 1835)، ص 288]. این مقاله باعث شد كه افتخار برگزیده شدن به عنوان سخنران در سلسله سخنرانیهای بیكریِ انجمن سلطنتی برای سال 1215 نصیب وی شود.
با گسترش یافتن هنر عكاسی بود كه عشق تالبت به طبیعت و مناظر آن با علاقهاش به نورشناسی و نوراشیمی درآمیخت. كوششهای وی برای ترسیم مناظر ایتالیا با شكستهای مكرر روبرو شده بود. هنگامی كه به نداشتن استعداد هنری خود پی برد، در 1202 به استفاده از اتاق تاریك دوربین عكاسی به عنوان كمكی برای طراحی روی آورد، اما رضای خاطر نیافت. بار دیگر در مهر ماه 1212، در حالی كه در سواحل دریاچهی كوْموْ ماه عسل را میگذرانید، به هنگام استفاده از هدیهی نوظهور وولَستن به دوستداران طبیعت و هنرمندان غیرحرفهای، یعنی روشنخانه، مزهی شكست را چشید. در آن زمان به ذهن تالبت رسید كه تصویر را بر روی كاغذی كه دارای حسّاسیت شیمیایی بود چاپ كند. در دی ماه 1211 كه به انگلستان بازگشت وی و دستیارش، نیكوْلاس هِنمان، آزمایشهای متعدد انجام دادند؛ در 1214 با استفاده از تاریك خانههای كوچك و كاغذی كه با مقدار زیادی نیترات نقره حسّاسیت یافته و با مقدار زیادی نمك معمولی ثابت شده بود توانستند «عكسهای منفی» بدست آورند. بین سالهای 1214 و 1218، تالبت و هنمان به آزمایشهای خود ادامه دادند، و انگیزهی آنان میل به یافتن ابزاری تحلیلی برای تحقیق دربارهی نور و گرمای تابشی و نیز میل به تكثیر تصاویر طبیعت بود. در پی اعلام آراگوْ به فرهنگستان علوم در 17 دی 1217 راجع به وجود روش عكاسی داگر، تالبت دلواپس حقّ تقدم كار خویش شد؛ وی سراسیمه درصدد برآمد كه روش خویش را پیش از انتشار روش داگر اصلاح كند. با وجود این، معلوم شد كه روش داگر از نظر كیفیت تصویر بر روش تالبت برتری بسیار دارد. در شهریور 1219 تالبت كشف كرد كه جوهر مازو (اسیدگالیك) تصویری را كه در كاغذ نهفته است به ظهور میرساند، و او این روش تازه را كالوْتایپ نامید. وی این روش را به نام خویش ثبت كرد و سپس در مقالهای كه در خرداد 1220 به انجمن سلطنتی تقدیم كرد از آن پرده برداشت.
هرچند كوششهای تالبت در زمینهی عكاسی با موفقیت تجاری عمدهای روبرو نشد، و به علت تلاشهای وی به اصرار در به ثبت رساندن اختراعاتش، تحسین عمومی را نصیب وی نساخت، مقالهاش دربارهی كالوْتایپ این افتخار را به او بخشید كه به پاس برجستهترین قسمت تحقیقی كه در خلال دو سال پیش از آن دربارهی نور بعمل آورده بود، نشان رامفرد انجمن سلطنتی را دریافت كند (1221). در اواسط دههی 1220 او دو كتاب از كهنترین كتابها را با تصاویر عكاسی مصوّر ساخت. هرچند بیست و هشت مقاله از پنجاه و نُه مقالهی علمی وی پس از 1219 منتشر شدند، بیشتر آنها مقالههائی كوچك دربارهی عكاسی و ریاضیات بودند. در 1231 وی یك روش گراوورسازی از راه عكاسی موسوم به Photoglyphy را به نام خویش ثبت و منتشر كرد. از اواسط دههی 1230، با غوغای فزایندهی مردم بر سر درخواستهای ثبت اختراع تالبت، علایق وی بیش از پیش متوجه مطالعات مربوط به زبان شناسی و تاریخ شد. به رغم خدمت مهمی كه وی در این فعالیتهای پژوهشگرانه كرد، ابداع نخستین روش منفی- مثبت در عكاسی- آن پیوند تمایلات طبیعت گرایانه و هنرمندانهی وی با علایق نوراشیمیایی یگانه اش- بود كه بیشترین قدرشناسی را هم در دوران حیات و هم پس از مرگ نصیب وی ساخت.
اطلاعات قابل توجهی در پروندههای حقوقی دادگاه چانسری، مركز اسناد ملی، در لندن، موجود است: تالبت در مقابل كوْلز (1852)، و تالبت در مقابل هندرسن (1854).
نسخههای خطی و دست ساختها در این مراكز موجودند: لكاك ابی، ویلتشر، انگلستان؛ موزهی علوم، لندن؛ انجمن سلطنتی، لندن؛ موزهی كوْداك، هَروْ، انگلستان؛ خانهی جوْرج ایستمن، راچستر، نیویوْرك؛ كتابخانهی استارك، دانشگاه تكسس [ تگزاس]، آستین، تكسس؛ و فرهنگستان علوم شوروی، مسكو. برخی از آثاری كه به صورت نسخهی خطی در روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق) نگهداری میشوند، در كتاب Dokumenti po istorii izobretenia fotografi، ویراستهی ت. پ. كراوتس (مسكو، 1949)، به زبانهای انگلیسی و روسی منتشر شدهاند. نیز - وود و جانستن (پایین).
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
William Henry Fox Talbot
(ت. ملبری هاوس، دوْرست شر، انگلستان، 22 بهمن 1178/ 11 فوریهی 1800؛ و.لكوك آبی، ویلتشر، انگلستان، 26شهریور 1256/ 17سپتامبر 1877)، نوراشیمی، ریاضیات.
تالبت تنها فرزند ویلیام دَوِنپوْرت تالبت، افسر سواره نظام، و بانو ایلیزبث تریزا فاكس استرنگ ویز، بزرگترین دخترِ ارل دوم ایلچستر، بود. چهار سال پس از مرگ پدرش كه در تیر 1179 فرارسید، مادرش با دریاسالار چارلز فیلدینگ ازدواج كرد، كه او رابطهای گرم با ناپسری خویش برقرار ساخت. تالبت همراه با دو ناخواهری در خانوادهای از طبقهی برتر، كه هم موقعیت اجتماعی داشت و هم از فرهیختگی برخوردار بود، بزرگ شد.
تالبت، ضمن آنكه در مدرسهای شبانروزی در روْتینگدین و سپس در هَروْ تحصیل میكرد، خود را به عنوان دانش پژوه نمایان ساخت. در هفده سالگی به كالج ترینیتی كیمبریج راه یافت؛ در آنجا به تحصیل زبانهای یونانی و لاتینی قدیم و ریاضیات پرداخت، در 1199 به دریافت جایزهی پوْرسن برای شعر یونانی نایل آمد، و در 1200 به عنوان دوازدهمین فرد در مسابقهی رشتهی ریاضیات و دومین كسی كه نشان رئیس دانشگاه را دریافت كرد از تحصیل فارغ شد. از آن پس طولی نكشید كه شش مقاله در ریاضیات انتشار داد اما بخش اعظم دههی بعد در برّ اروپا سفر میكرد، و همانند دانش پژوهی شریف میزیست. در اواخر دههی 1200 در ملك خانوادگی، در آبه نشین معروف و تاریخی لكاك مستقر شد و به عنوان فردی آزادی خواه (لیبرال) از چیپِنَم، نامزد نمایندگی در نخستین مجلس اصلاحات (1212-1213) شد و توفیق یافت؛ و در 29 آذر 1211 با كانستنس ماندی، اهل ماركیتن، دربیشر، ازدواج كرد. تالبت عضو فعّال چندین انجمن پژوهشی و علمی، از جمله «انجمن سلطنتی»، «انجمن سلطنتی اخترشناسی»، و «مجمع بریتانیایی برای پیشبرد علم» بود.
سالهای سازندهی عمر تالبت تحت تأثیر جوّ غالب روْمانتیك انگلستان و اروپای غربی مصروف شد. وی بسیار به دیدن اوْپراها و كنسرتهای روْمانتیك میرفت و آثار گوْته، بایرن، و اسكات را با ولع تمام میخواند؛ نام دو تن از شخصیتهای آثار اسكات را بر دو دختر خویش نهاد. عشقی كه به طبیعت داشت در علاقهی سراسر عمر وی به گل و در میل شدیدش به سفر جلوه گر بود. نه تنها داستانهای تاریخی اسكات و مِلك تاریخی و معروف خود وی، بلكه كشف رمز خطوط تصویری مصری (هیئروْگلیف) بر روی لوحهی سنگی «الرشید (روْزتا)» به توسط یانگ و شامپوْلیوْن در اوایل دههی 1200، و كشف رمز خطوط میخی آشوری به توسط رالینسن و هینكس در اواسط همان دهه نیز آتش دلبستگی او به زمانهای گذشته را تندتر كرد. این انگیزهها با شمّ وی در زبانهای مختلف درآمیخت و موجب شد كه مجموعهای از ترجمههایی از زبان آشوری و دیگر زبانهای باستانی، و بررسیهای تاریخی و زبان شناختی آغاز شود و در سراسر عمر وی ادامه یابد. این ترجمهها و بررسیها، كه با یك كتاب شعر یونانی به نام Legendary Tales («داستانهای افسانهای»، لندن، 1830) آغاز شد، چهار كتاب دیگر و حداقل شصت و دو مقالهی مندرج در نشریات پژوهشی را دربرمیگرفت.
تالبت، پس از تكمیل تحصیلاتش در كیمبریج، به كار در ریاضیات ادامه داد و به گونهای اصولی و منظم به پژوهش در انتگرالهای بیضوی پرداخت. وی كار خود را بر پایهی كارهای قبلی فانیانوْدئی توْسكی، اوْیلر، لوْژاندر، یاكوْبی، و آبل بنا كرد، و به مسألهی جمع بندی انتگرالهای هر نوع تابع پرداخت. نخستین اثر ریاضی وی موجب انتخاب او به عضویت انجمن سلطنتی شد، و كارش بر سر انتگرالهای بیضوی برای وی نشان سلطنتی سال 1217 انجمن و انتصابش به عضویت در شورای انجمن سلطنتی را به ارمغان آورد.
در همین دوره دلبستگیهای تالبت به شیمی و نورشناسی شدیدتر شد، و او، بتدریج، نگرشی وحدت یافته و پویا نسبت به پدیدههای فیزیكی پذیرفت. نخستین سالهای قرن نوزدهم شاهد قبول و اصلاح چهارچوبهای نظری جدید در شیمی و نورشناسی بود. كشف مواد جدید متعدد موجب دلبستگی فزاینده به تركیب و ساختار شیمیایی شد، و در همان حال نظریهی موجی نور مسائلی را در مورد پراكندگی، جذب، واكنش نورا شیمیایی، و صورتهای دیگر برهمكنش نور و مادّه مطرح كرد. با این كه تالبت كسانی چون ویتستن، بروستر، و بَبیج را از زمرهی دوستان علمی خویش بشمار میآورد، در موضوع نور بشدت از عقاید دوست خویش جان هرشل پیروی میكرد. وی، با پذیرفتن نظریهِ موجی نور و تعبیری جنبشی از نور و گرما و ماده، مسألهی برهمكنش نور و ماده را از طریق مطالعهی نورشناسی، بلورشناسی، و طیفها دنبال كرد. وی، كه از پی بردن به سرشتهای نورشناختی مشابه نور و گرمای تابشی- به صورتی كه ملّوْنی و فاربز نشان داده بودند- كنجكاو شده بود، در پی آن برآمد كه یگانگی پرتوهای شیمیایی با پرتوهای مرئی و پرتوهای گرما را نشان دهد. وی نیز درصدد بود كه از نور و خواصّ نورشناختی به عنوان ابزارهای تحلیلی برای تعیین ماهیّت و ساختار مادّه و ابداع روشهای تشخیص هویّت شیمیایی استفاده كند. وی، در 1214، با بهره گیری از نظریهی ارتعاشیِ رفتارِ موْلكولی در گازها، ایدهی وجود ارتباط میان خطوط طیفی و تركیب شیمیایی را مطرح كرد. در یكی از مقالات سال 1215 از میكروْسكوْپ قطبنده به عنوان ابزاری برای كاوش در «ساختار درونی اجسام شفاف، حتی در ریزترین ذرات مرئی آنها»، استفاده كرد [London and Edinburgh Philosophical Magazine («مجلهی فلسفی لندن و ادینبرا»، 1835)، ص 288]. این مقاله باعث شد كه افتخار برگزیده شدن به عنوان سخنران در سلسله سخنرانیهای بیكریِ انجمن سلطنتی برای سال 1215 نصیب وی شود.
با گسترش یافتن هنر عكاسی بود كه عشق تالبت به طبیعت و مناظر آن با علاقهاش به نورشناسی و نوراشیمی درآمیخت. كوششهای وی برای ترسیم مناظر ایتالیا با شكستهای مكرر روبرو شده بود. هنگامی كه به نداشتن استعداد هنری خود پی برد، در 1202 به استفاده از اتاق تاریك دوربین عكاسی به عنوان كمكی برای طراحی روی آورد، اما رضای خاطر نیافت. بار دیگر در مهر ماه 1212، در حالی كه در سواحل دریاچهی كوْموْ ماه عسل را میگذرانید، به هنگام استفاده از هدیهی نوظهور وولَستن به دوستداران طبیعت و هنرمندان غیرحرفهای، یعنی روشنخانه، مزهی شكست را چشید. در آن زمان به ذهن تالبت رسید كه تصویر را بر روی كاغذی كه دارای حسّاسیت شیمیایی بود چاپ كند. در دی ماه 1211 كه به انگلستان بازگشت وی و دستیارش، نیكوْلاس هِنمان، آزمایشهای متعدد انجام دادند؛ در 1214 با استفاده از تاریك خانههای كوچك و كاغذی كه با مقدار زیادی نیترات نقره حسّاسیت یافته و با مقدار زیادی نمك معمولی ثابت شده بود توانستند «عكسهای منفی» بدست آورند. بین سالهای 1214 و 1218، تالبت و هنمان به آزمایشهای خود ادامه دادند، و انگیزهی آنان میل به یافتن ابزاری تحلیلی برای تحقیق دربارهی نور و گرمای تابشی و نیز میل به تكثیر تصاویر طبیعت بود. در پی اعلام آراگوْ به فرهنگستان علوم در 17 دی 1217 راجع به وجود روش عكاسی داگر، تالبت دلواپس حقّ تقدم كار خویش شد؛ وی سراسیمه درصدد برآمد كه روش خویش را پیش از انتشار روش داگر اصلاح كند. با وجود این، معلوم شد كه روش داگر از نظر كیفیت تصویر بر روش تالبت برتری بسیار دارد. در شهریور 1219 تالبت كشف كرد كه جوهر مازو (اسیدگالیك) تصویری را كه در كاغذ نهفته است به ظهور میرساند، و او این روش تازه را كالوْتایپ نامید. وی این روش را به نام خویش ثبت كرد و سپس در مقالهای كه در خرداد 1220 به انجمن سلطنتی تقدیم كرد از آن پرده برداشت.
هرچند كوششهای تالبت در زمینهی عكاسی با موفقیت تجاری عمدهای روبرو نشد، و به علت تلاشهای وی به اصرار در به ثبت رساندن اختراعاتش، تحسین عمومی را نصیب وی نساخت، مقالهاش دربارهی كالوْتایپ این افتخار را به او بخشید كه به پاس برجستهترین قسمت تحقیقی كه در خلال دو سال پیش از آن دربارهی نور بعمل آورده بود، نشان رامفرد انجمن سلطنتی را دریافت كند (1221). در اواسط دههی 1220 او دو كتاب از كهنترین كتابها را با تصاویر عكاسی مصوّر ساخت. هرچند بیست و هشت مقاله از پنجاه و نُه مقالهی علمی وی پس از 1219 منتشر شدند، بیشتر آنها مقالههائی كوچك دربارهی عكاسی و ریاضیات بودند. در 1231 وی یك روش گراوورسازی از راه عكاسی موسوم به Photoglyphy را به نام خویش ثبت و منتشر كرد. از اواسط دههی 1230، با غوغای فزایندهی مردم بر سر درخواستهای ثبت اختراع تالبت، علایق وی بیش از پیش متوجه مطالعات مربوط به زبان شناسی و تاریخ شد. به رغم خدمت مهمی كه وی در این فعالیتهای پژوهشگرانه كرد، ابداع نخستین روش منفی- مثبت در عكاسی- آن پیوند تمایلات طبیعت گرایانه و هنرمندانهی وی با علایق نوراشیمیایی یگانه اش- بود كه بیشترین قدرشناسی را هم در دوران حیات و هم پس از مرگ نصیب وی ساخت.
كتابشناسی
یكم.كارهای اصلی. آثار علمی منتشر شدهی تالبت منحصراً به صورت پنجاه و نُه مقالهای كه فهرستشان در CSP انجمن سلطنتی ذكر گردیده بچاپ رسیده است. دو كتاب او كه به روش كالوْتایپ مصوّر شدهاند بدین قرارند: The Pencil of Nature، بخشهای یكم تا ششم (لندن، 1844-1846)، و Sun Pictures in Scotland (لندن، 1845)؛ اظهارنظرهای خود او در ضمیمهی Aی كتاب A History and Handbook of Photography از گ.تیساندیه (لندن، 1878)، مندرج است.اطلاعات قابل توجهی در پروندههای حقوقی دادگاه چانسری، مركز اسناد ملی، در لندن، موجود است: تالبت در مقابل كوْلز (1852)، و تالبت در مقابل هندرسن (1854).
نسخههای خطی و دست ساختها در این مراكز موجودند: لكاك ابی، ویلتشر، انگلستان؛ موزهی علوم، لندن؛ انجمن سلطنتی، لندن؛ موزهی كوْداك، هَروْ، انگلستان؛ خانهی جوْرج ایستمن، راچستر، نیویوْرك؛ كتابخانهی استارك، دانشگاه تكسس [ تگزاس]، آستین، تكسس؛ و فرهنگستان علوم شوروی، مسكو. برخی از آثاری كه به صورت نسخهی خطی در روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق) نگهداری میشوند، در كتاب Dokumenti po istorii izobretenia fotografi، ویراستهی ت. پ. كراوتس (مسكو، 1949)، به زبانهای انگلیسی و روسی منتشر شدهاند. نیز - وود و جانستن (پایین).
دوم. خواندنیهای فرعی..
تنها زندگینامهی تالبت كتابی است با عنوان William Henry Fox Talbot… از آرثر هـ.بوث (لندن، 1965) كه بسیار سطحی و غیرقابل اعتماد است. حتی بهترین منابع هم بحثهای خود را عمدتاً به كار عكاسی تالبت منحصر ساختهاند. این منابع عبارتند از: «Biographical Notice of the Late William Henry Fox Talbot»، از ر.كال، در SBAT، 6 (1878)، 543-549؛ Dictionary of National Biography؛ مقالهی «Talbot`s and Herschel`s Photographic Experiments in 1839»، از هـ. گرنسهایم، در Image، 8 (1959)، 132-137؛ History of Photography… از هـ. و. ا. گرنسهایم (نیویوْرك، 1969)؛ William H.Fox Talbot,Inventor of the Negative-Positive Process، از آ. ژام (نیویوْرك، 1973)؛ «William Henry Fox Talbot…Part I»، از ج. د. جانستن و «Part II»، از ج. د. جانستن و ر. اسمیث در PhJ، A 87 (1947)، 3-13؛ و A 108 (1968)، 361-371؛ «William Henry Fox Talbot» از ب. نیوهال، در Image، 8 (1959)، 60-75؛ «Restoration of Photograph…»، از ا. آستروْف، در Sc، 154 (7 اكتبر 1966)، 119-123؛ « The Life and Personality of Fox Talbot»، از م.ت. تالبت، در PhJ، 79 (1939)، 546-549؛ The First Negatives، از د. ب. تامس (لندن، 1964)؛ و «The Involvement of Sir John Herschel in the Photographic Patent Case,Talbot v Henderson 1854»، و «J.B.Reade …»، از ر. د. وود، در ASc، 27 (سپتامبر 1971)، 239-264، و 27 (مارس، 1971)، 13-83.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول