نویسنده:Harold Dorn
مترجم: سروش حبیبی
مترجم: سروش حبیبی
[sidni gilkrist tāməs]
Sidney Gilchrist Thomas
(ت. لندن، انگلستان، 27 فروردین 1229/ 16 آوریل 1850؛ و.پاریس، فرانسه، 12 بهمن 1263/ اول فوریه 1885)، فلزپردازی.
تامس روش اساسی فوْسفورزدایی چدن برای تولید آهن چكش خوار و فولاد را ابداع كرد و برای بهره برداری تجارتی آماده ساخت. ذخایر وسیع سنگ آهن فوْسفورداری كه پیش از آن بكار نمیآمد با نتیجهی كار او یا با روش بسمر یا با روش كورهی باز قابل تبدیل به فولاد گردید. طی سالهای اول قرن بیستم بیشتر فولاد دنیا با روش قلیایی تولید میشد.
پدر تامس، ویلیام تامس، اهل ویلز و كارمند دولت بود. تامس از ده تا شانزده سالگی در كالج دالیچ (معادل دبیرستان، یا مدرسهی آمادگی) درس خواند و خود را برای شركت در امتحانهای ورودی به دانشگاه لندن آماده كرد. خیال داشت كه به تحصیل پزشكی بپردازد؛ اما چون پدرش در 1246 بدرود حیات گفت، او این نقشهها را رها كرد و پس از مدت كوتاهی تدریس ادبیات یونان و روم باستان در مدرسهای واقع در اسكس با سمت كارمند جزء در دادگاه پلیس لندن بكار مشغول شد. سال بعد (1247) به تقاضای خود در دادگاه پلیس تِمز در بخش اِستِپنی منتقل گردید (آن ناحیه تاریكترین عمق جامعهی لندن است) و یازده سال در این كار باقی ماند تا وقتی كه توفیق در اختراعش به وی این امكان را داد كه خود را یكسره وقف فلزپردازی كند.
خواهرش، لیلیئن گیلكریست تامپسن، در شرح كامل زندگی او مینویسد كه مادرشان «آزادیخواهی دو آتشه» بود و تامس در نوجوانی «تندروی مبارز». در جنگ داخلی امریكا به شمالیان سخت ارادت میورزید، و آرزو داشت كه از طریق علم عملی ثروت بدست آورد تا آن را در راه كمك به نگون بختان و نادیده ماندگان استفاده كند. پس از مرگ نابهنگامش، كه در سی و پنج سالگی سر رسید، ملك وسیعی برای خواهرش به میراث گذاشت و وصیت كرد كه «با نكته سنجی در راه نیكوكاری» صرف شود. لیلیئن تامپسن بیش از نیم قرن پس از مرگ برادر زنده ماند و وصیت او را مو به مو، و بیشتر از همه در راه تأمین اعتبار برای تلاشهائی كه در جهت بهبود وضع كارگران، خاصه زنان، میشد، اجرا كرد.
اگرچه تامس هرگز ازدواج نكرد، اما نامههایش قدرشناسیِ با روحِ او از مصاحبت زنان را آشكار میسازند.
در نخستین سالهای كار در سمت كارمندی در دادگاه پلیس، علاقهای را كه به فن فلزپردازی و شیمی كاربردی داشت پی گرفت و در دورههای آموزشی « مدرسهی سلطنتی معدن» و نیز «مؤسسهی ادبی و علمی برك بك» (كالج برك بك امروز) شركت كرد. همهی امتحانهای مدرسهی معدن را با موفقیت گذراند، اما چون نمیتوانست شرط حضور مرتب در دروس فلزپردازی را مراعات كند، از ورود به دانشگاه محروم ماند. اشارهی اتفاقی یكی از مدرسان برك بك تامس را به این فكر انداخت كه روشی برای تولید فولاد بسمر از سنگ آهن فوْسفوْردار ابداع كند، و این مشكلی بود كه از زمان معمول شدن طریقهی بسمر به این طرف پیشروترین فلزپردازان را سرگردان ساخته بود. (در روش قدیمیتر پودلاژ [ puddling] فوْسفوْر بسهولت جدا میشد). در اواخر پاییز 1254 تامس نظریهای عرضه كرد كه بنابر آن، برای جداكردن فوْسفوْر، لازم بود بازی قوی تهیه كرد تا اسید فوْسفوْریكی كه در تبدیلگر تولید میشد بتواند با آن تركیب شود و سربارهای [كفی مذاب از ناخالصیها] تشكیل دهد. ابتدا با انتخاب آستر قلیایی برای تبدیلگری كه بیشتر از آهك و سنگ آهك درست شده بود آزمایش كرد، اما معلوم شد كه برای جلوگیری از تخریب و فساد سریع آستر و تولیدِ سربارهی قلیاییِ نیرومند لازم است كه مقادیر زیادی موادّ قلیایی به آهن مذاب افزوده شود. در طریقهی عملیِ مقرون به صرفه، یا تجارتی، آنچه سربارههای حاوی فوْسفوْر را تولید میكنند بیشتر مواد افزوده هستند تا آسترها.
تامس، برای غالب شدن بر فشارهای ناشی از كار دفتری و نیز جبران كمبود وسایل آزمایش، از پرسی كارلایل گیلكریست، پسرعمویش، كه شیمیدان بود و در كارخانهی ذوب آهن ویلز كار میكرد، دعوت به همكاری كرد. این همكاری ثمربخش شد و اولین اختراع از ابداعهای متعدد آنان در 1256 به ثبت رسید. اگرچه تامس نوآوری خود را سال بعد در یكی از جلسههای «مؤسسهی آهن و فولاد» اعلام كرد، روش او تا 1258 در مقیاس تجاری توفیقی بدست نیاورد. در جلسهی بهار «مؤسسهی آهن و فولاد» روش تامس-گیلكریست كاملاً به رسمیت شناخته شد.
تامس در ثبت نوآوریهای خود چنان موفق بود و از غوامض قانون بین المللی ثبت اختراعها چنان نیكو خبر داشت كه توانست در برابر رقابتهای مردافكن از حقوق خود دفاع كند. لیكن پایداری در برابر یك حریف ممكن نبود. جوْرج جیمز اسنلوس فلزپرداز انگلیسی، بیآنكه تامس خبر داشته باشد، استفاده از آسترهای قلیایی برای تبدیلگر بسمر را در 1251 به ثبت رسانده بود. با این كه اسنلوس نتوانسته بود روش خود را به كمال برساند، یا حتی آستریهای قابل استفاده بوجود آورد، تامس مصلحت آن دید كه از اقامهی دعوا بپرهیزد، و با داوری ویلیام تامس (كه بعدها لرد كلوین شد) میان دو حریف توافق برقرار شد. اسنلوس سهمی از منافع حاصل از حقوق این اختراع را كه مربوط به بریتانیا و امریكا میشد (و نه به قاره اروپا) دریافت كرد و در 1262 «مؤسسهی آهن و فولاد» مدال طلای بسمر را به هر دو اعطا كرد.
تامس، در واپسین سالهای عمر، چند نوآوری در خصوص طرز تهیهی سربارهی قلیایی پر فوْسفوْر برای استفاده به عنوان كود شیمیایی به ثبت رسانید، و این روش بعد از مرگ او اهمیت بسیار كسب كرد.
تامس در این سالهای واپسین در جست و جوی سلامت نیز بود، زیرا به امید بهره وری از هوائی كه از هوای انگلستان با مزاجش سازگارتر باشد به سفرهای بسیار میرفت. اما این تلاش بیهوده بود و وی پس از بیماری ممتدی كه فراخی مجاری هوایی شش تشخیص داده شد، بیماریای كه به علت هوای محبوس این اماكن به نحوی نامتناسب بین كارمندان دادگاههای پلیس لندن بروز میكند، درگذشت.
دوم. خواندنیهای فرعی. دو زندگینامهی كامل عبارتند از: Memoir and Letters of Sidney Gilchrist Thomas، از ر.و.برنی (لندن،1891)، و مأخذ یادشدهی لیلیئن گیلكریست تامپسن. اثر اخیر تا حد زیادی بر پایهی اثر اول استوار است اما مطالبی اضافی دربارهی اتخاذ روش قلیایی و نحوهی استفادهی خواهرش از ثروتی كه وی بر جای گذاشت در آن مندرج است. برای اطلاع از نوشتههای زندگینامگی دربارهی تامس و اسنلوس ← The Creator of the Age of Steel، از ویلیام ت.جینز (نیویوْرك، 1884).
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Sidney Gilchrist Thomas
(ت. لندن، انگلستان، 27 فروردین 1229/ 16 آوریل 1850؛ و.پاریس، فرانسه، 12 بهمن 1263/ اول فوریه 1885)، فلزپردازی.
تامس روش اساسی فوْسفورزدایی چدن برای تولید آهن چكش خوار و فولاد را ابداع كرد و برای بهره برداری تجارتی آماده ساخت. ذخایر وسیع سنگ آهن فوْسفورداری كه پیش از آن بكار نمیآمد با نتیجهی كار او یا با روش بسمر یا با روش كورهی باز قابل تبدیل به فولاد گردید. طی سالهای اول قرن بیستم بیشتر فولاد دنیا با روش قلیایی تولید میشد.
پدر تامس، ویلیام تامس، اهل ویلز و كارمند دولت بود. تامس از ده تا شانزده سالگی در كالج دالیچ (معادل دبیرستان، یا مدرسهی آمادگی) درس خواند و خود را برای شركت در امتحانهای ورودی به دانشگاه لندن آماده كرد. خیال داشت كه به تحصیل پزشكی بپردازد؛ اما چون پدرش در 1246 بدرود حیات گفت، او این نقشهها را رها كرد و پس از مدت كوتاهی تدریس ادبیات یونان و روم باستان در مدرسهای واقع در اسكس با سمت كارمند جزء در دادگاه پلیس لندن بكار مشغول شد. سال بعد (1247) به تقاضای خود در دادگاه پلیس تِمز در بخش اِستِپنی منتقل گردید (آن ناحیه تاریكترین عمق جامعهی لندن است) و یازده سال در این كار باقی ماند تا وقتی كه توفیق در اختراعش به وی این امكان را داد كه خود را یكسره وقف فلزپردازی كند.
خواهرش، لیلیئن گیلكریست تامپسن، در شرح كامل زندگی او مینویسد كه مادرشان «آزادیخواهی دو آتشه» بود و تامس در نوجوانی «تندروی مبارز». در جنگ داخلی امریكا به شمالیان سخت ارادت میورزید، و آرزو داشت كه از طریق علم عملی ثروت بدست آورد تا آن را در راه كمك به نگون بختان و نادیده ماندگان استفاده كند. پس از مرگ نابهنگامش، كه در سی و پنج سالگی سر رسید، ملك وسیعی برای خواهرش به میراث گذاشت و وصیت كرد كه «با نكته سنجی در راه نیكوكاری» صرف شود. لیلیئن تامپسن بیش از نیم قرن پس از مرگ برادر زنده ماند و وصیت او را مو به مو، و بیشتر از همه در راه تأمین اعتبار برای تلاشهائی كه در جهت بهبود وضع كارگران، خاصه زنان، میشد، اجرا كرد.
اگرچه تامس هرگز ازدواج نكرد، اما نامههایش قدرشناسیِ با روحِ او از مصاحبت زنان را آشكار میسازند.
در نخستین سالهای كار در سمت كارمندی در دادگاه پلیس، علاقهای را كه به فن فلزپردازی و شیمی كاربردی داشت پی گرفت و در دورههای آموزشی « مدرسهی سلطنتی معدن» و نیز «مؤسسهی ادبی و علمی برك بك» (كالج برك بك امروز) شركت كرد. همهی امتحانهای مدرسهی معدن را با موفقیت گذراند، اما چون نمیتوانست شرط حضور مرتب در دروس فلزپردازی را مراعات كند، از ورود به دانشگاه محروم ماند. اشارهی اتفاقی یكی از مدرسان برك بك تامس را به این فكر انداخت كه روشی برای تولید فولاد بسمر از سنگ آهن فوْسفوْردار ابداع كند، و این مشكلی بود كه از زمان معمول شدن طریقهی بسمر به این طرف پیشروترین فلزپردازان را سرگردان ساخته بود. (در روش قدیمیتر پودلاژ [ puddling] فوْسفوْر بسهولت جدا میشد). در اواخر پاییز 1254 تامس نظریهای عرضه كرد كه بنابر آن، برای جداكردن فوْسفوْر، لازم بود بازی قوی تهیه كرد تا اسید فوْسفوْریكی كه در تبدیلگر تولید میشد بتواند با آن تركیب شود و سربارهای [كفی مذاب از ناخالصیها] تشكیل دهد. ابتدا با انتخاب آستر قلیایی برای تبدیلگری كه بیشتر از آهك و سنگ آهك درست شده بود آزمایش كرد، اما معلوم شد كه برای جلوگیری از تخریب و فساد سریع آستر و تولیدِ سربارهی قلیاییِ نیرومند لازم است كه مقادیر زیادی موادّ قلیایی به آهن مذاب افزوده شود. در طریقهی عملیِ مقرون به صرفه، یا تجارتی، آنچه سربارههای حاوی فوْسفوْر را تولید میكنند بیشتر مواد افزوده هستند تا آسترها.
تامس، برای غالب شدن بر فشارهای ناشی از كار دفتری و نیز جبران كمبود وسایل آزمایش، از پرسی كارلایل گیلكریست، پسرعمویش، كه شیمیدان بود و در كارخانهی ذوب آهن ویلز كار میكرد، دعوت به همكاری كرد. این همكاری ثمربخش شد و اولین اختراع از ابداعهای متعدد آنان در 1256 به ثبت رسید. اگرچه تامس نوآوری خود را سال بعد در یكی از جلسههای «مؤسسهی آهن و فولاد» اعلام كرد، روش او تا 1258 در مقیاس تجاری توفیقی بدست نیاورد. در جلسهی بهار «مؤسسهی آهن و فولاد» روش تامس-گیلكریست كاملاً به رسمیت شناخته شد.
تامس در ثبت نوآوریهای خود چنان موفق بود و از غوامض قانون بین المللی ثبت اختراعها چنان نیكو خبر داشت كه توانست در برابر رقابتهای مردافكن از حقوق خود دفاع كند. لیكن پایداری در برابر یك حریف ممكن نبود. جوْرج جیمز اسنلوس فلزپرداز انگلیسی، بیآنكه تامس خبر داشته باشد، استفاده از آسترهای قلیایی برای تبدیلگر بسمر را در 1251 به ثبت رسانده بود. با این كه اسنلوس نتوانسته بود روش خود را به كمال برساند، یا حتی آستریهای قابل استفاده بوجود آورد، تامس مصلحت آن دید كه از اقامهی دعوا بپرهیزد، و با داوری ویلیام تامس (كه بعدها لرد كلوین شد) میان دو حریف توافق برقرار شد. اسنلوس سهمی از منافع حاصل از حقوق این اختراع را كه مربوط به بریتانیا و امریكا میشد (و نه به قاره اروپا) دریافت كرد و در 1262 «مؤسسهی آهن و فولاد» مدال طلای بسمر را به هر دو اعطا كرد.
تامس، در واپسین سالهای عمر، چند نوآوری در خصوص طرز تهیهی سربارهی قلیایی پر فوْسفوْر برای استفاده به عنوان كود شیمیایی به ثبت رسانید، و این روش بعد از مرگ او اهمیت بسیار كسب كرد.
تامس در این سالهای واپسین در جست و جوی سلامت نیز بود، زیرا به امید بهره وری از هوائی كه از هوای انگلستان با مزاجش سازگارتر باشد به سفرهای بسیار میرفت. اما این تلاش بیهوده بود و وی پس از بیماری ممتدی كه فراخی مجاری هوایی شش تشخیص داده شد، بیماریای كه به علت هوای محبوس این اماكن به نحوی نامتناسب بین كارمندان دادگاههای پلیس لندن بروز میكند، درگذشت.
كتابشناسی
یكم. كارهای اصلی. تامس و گیلكریست مشتركاً مقالههای زیر را تألیف كردند: On the Elimination of Phosphorus در JIS، 14-15 (1879)، 120-134؛ A Note on Current Dephosphorising Practice»، همان، 19 (1881) 407-412؛ «The Manufacture and Ingot-iron from Phosphoric Pig-iron»، در JSA، 30 (1882)، 648-660. برای آگاهی از فهرست آثار كم اهمیتتر تامس، ←Sidney Gilchrist Thomas:An Invention and Its Consequences، از لیلیئن گیلكریست (تامس) تامپسن (لندن، 1940)، 56-57.دوم. خواندنیهای فرعی. دو زندگینامهی كامل عبارتند از: Memoir and Letters of Sidney Gilchrist Thomas، از ر.و.برنی (لندن،1891)، و مأخذ یادشدهی لیلیئن گیلكریست تامپسن. اثر اخیر تا حد زیادی بر پایهی اثر اول استوار است اما مطالبی اضافی دربارهی اتخاذ روش قلیایی و نحوهی استفادهی خواهرش از ثروتی كه وی بر جای گذاشت در آن مندرج است. برای اطلاع از نوشتههای زندگینامگی دربارهی تامس و اسنلوس ← The Creator of the Age of Steel، از ویلیام ت.جینز (نیویوْرك، 1884).
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول