تأسیس «شرکت اسلامیه» به ابتکار حاجآقا نورالله اصفهانی در اصفهان و همکاری تجار این شهر، نمونهی بسیار موفقی از این راهبرد در ایران اسلامی است. رهبر انقلاب دربارهی اقدامات ایشان چنین میفرمایند: «در قضیهی مرحوم حاجآقا نورالله... دعوا سر همان چیزی است که ما امروز از مسئلهی استقلال میفهمیم؛ یعنی سلطهی اقتصادی، سلطهی فرهنگی، سلطهی سیاسی، سلطهی اجتماعی و نفوذ ویرانکننده و خانهبراندازی که غرب در دنیا داشته (آن دوره، دورهای بود که غرب با نشاط و با سرزندگی داشت میآمد و حالت تهاجمی داشت) اینها این را میدیدند، این را میفهمیدند. مرحوم حاجآقا نورالله از آن شرکتی که احداث میکند، از آن حرفهایی که میزند... جمع کثیری از علمای جهان اسلام به طرق مختلف، از جمله فتوا و اعلامیه، به حمایت از تولیدات داخلی برخاستند. هیجان زائدالوصفی که از ویژگی دینخواهی و وطندوستی مردم برمیخاست با غرور ملی درآمیخت و مردم کالای تولیدشده در وطن را اگرچه کیفیتی برابر با کالای خارجی نداشت، ترجیح میدادند و با افتخار مصرف میکردند.نشان میدهد که مرد بسیار روشنبین، بسیار آگاه و متوجه به ابعاد سلطهی بیگانه است.»۱
اندیشهی استقلال اقتصادی
بهدنبال قیام تاریخی تنباکو که امپراتوری انگلیس را به عقبنشینی واداشت، این اندیشه در ذهن حاجآقا نورالله اصفهانی شکل گرفت که میتوان ابعاد تحریم را به کالاهای دیگر گسترش داد. وی برای تحقق عینی این تحریم در راستای خودکفایی داخلی برنامهریزی و اقدام نمود.وی در ابتدا به مبارزهی منفی، تحریم اجناس خارجی و نفی سلطهی اقتصادی اجانب میپردازد و در ادامه، تلاشهایش را در راستای سازندگی و خودکفایی ملی پیگیری میکند. میتوان اذعان کرد که اوج فعالیتهای آقا نورالله در بخش دوم، معطوف به توسعهی شرکتهای اسلامیه بوده است.
انگیزهی تأسیس شرکت اسلامیه
در دوران قاجاریه، اقتصاد ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. اقتصاد ملی در رکود کمسابقهای قرار داشت و سیل محصولات خارجی در بازار ایران روان بود. ایران که خود زمانی صادرکنندهی منسوجات باکیفیت خصوصاً پارچههای ابریشمی بود، به واردکنندهی منسوجات تبدیل شده بود۲ و از کارخانههای نساجی که روزگاری محصولات آن به تمام مشرقزمین صادر میشد، خبری نبود. در آن زمان، عمدهی تجارتها در ایران، دلالی تجار از اجناس بیگانه بود؛ تا جایی که حاجآقا نورالله میگوید: «بازرگانان عمال خارجی شدهاند.»۳جرج کرزن، سیاستمدار انگلیسی، در کتاب «ایران و قضیهی ایران» مینویسد: «گذشته از اشیای تجملی غربی که طبقات بالا به آن معتاد شدهاند، پوشاک همهی طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد میشود. ابریشم، ساتن و ماهوت برای طبقات اعیان و قماش نخی و پنبهای برای همهی طبقات. لباس یک روستایی ساده از منچستر یا مسکو میآید و نیلی را که همسر او به کار میبرد، از بمبئی وارد میشود. در واقع از بالاترین تا پایینترین مراتب اجتماعی، بهطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شدهاند.»۴
در چنین وضعیتی، اندیشهی حفظ و تقویت تولید داخلی ابتدا در محافل مذهبی و تجار در اصفهان ایجاد شد. علما و روحانیون با درک خطر از بین رفتن اقتصاد ملی و استقلال سیاسی کشور به کمک تجار و بازرگانان معتمد، دست به اقدامات عملی زدند که از اهم آنها میتوان به تأسیس شرکت اسلامیه اشاره کرد. علما بهحق بر این گمان بودند که میتوانند با حمایت و تشویق مردم، منسوجات ایرانی را با کیفیتی عالی تولید و در برابر منسوجات بیگانه علم کنند.
انعکاس استقبال از منسوجات شرکت در بوشهر
استقبال و حمایت مردم
جمع کثیری از علمای جهان اسلام به طرق مختلف، از جمله فتوا و اعلامیه، به حمایت از تولیدات داخلی برخاستند. هیجان زائدالوصفی که از ویژگی دینخواهی و وطندوستی مردم برمیخاست با غرور ملی درآمیخت و مردم کالای تولیدشده در وطن را اگرچه کیفیتی برابر با کالای خارجی نداشت، ترجیح میدادند و با افتخار مصرف میکردند. چهبسا اگر این حمایت مردم همراه و پشتیبان شرکت نمیبود، حرکتش متوقف میماند.در اخبار آن دوره میخوانیم که دامنهی نفوذ این شرکت به مدارس، حوزهی علمیه و حتی مراکز نظامی میرسد و بهشکل یک وظیفه و سنت درمیآید: «لباسی که از مدرسه به شاگردان داده میشود، باید از ساخت داخلهی ایران باشد.»۵ علاوه بر این، روزنامهها بهعنوان رسانههای فراگیر، به حمایت از شرکت اسلامیه پرداخته و از آن تعریف و تمجید نمودند.
بیشتر بخوانید: چرا واردات کالاهای مشابه داخلی حرام است؟
ملت ایران نیز سراسر به تولیدات این شرکت دل بسته بودند و فعالیتهای آن را زیر نظر داشتند و در صورت بروز کوچکترین نقص و اشتباه، فوراً در راستای رفع آن اقدام میکردند. تنها در یک فقره، به بیان روزنامهی «حبلالمتین»، هشتصد نفر از رؤسای تجار و اشراف اصفهان متفق شدند و طی اعلامیهای ترک استعمال و خریدوفروش منسوجات خارجی را اعلام کردند.
منسوجات شرکت در هر شهری که وارد میگشت، با استقبال مردم مواجه میشد و چنان وجد و سروری به پا میکرد که در هیچیک از اعیاد آن دوره نظیر نداشت. حتی ایرانیان مقیم خارج، از بغداد گرفته تا سنپترزبورگ نیز از شرکت اسلامیه پشتیبانی کردند و طی برگزاری مجالس شادی، حمایت همهجانبهی خود از شرکت را بهصورت علنی ابراز نمودند.۶
به خطر انداختن منافع استعمار
اندیشهی بهبود وضع اقتصاد و استقلال در زمینههای گوناگون همچون احداث صنایع ملی و کارخانهها و گرفتن امتیاز از دولت برای توسعهی عمران کشور، شرکت اسلامیه را به میدانهای جدید فعالیت ترغیب مینمود. بهمرور زمان تأثیرات شرکت که بهقصد تولید کالاهای داخلی در برابر نفوذ اقتصادی غرب، حرکت عمیق و گستردهای را آغاز کرده بود، به تمامی شهرهای ایران رسید و حتی شعبههایی از این شرکت در خارج از مرزهای ایران فعال شد.با توجه به شروع به کار شعب شرکت در خارج از مرزهای ایران، طبیعی بود که انگلیسیها که با این حرکت موافق نبودند، در طولانیمدت ضربهی سنگینی به اقتصاد استعماری انگلیسیها وارد میساخت، واکنش نشان دادند. چنانکه روزنامهی تجارتی لندن مینویسد: «معلوم میشود ایرانیان اندکاندک از خواب غفلت بیدار شده و قدر و اهمیت تجارت، بهخصوص همین شرکت را دانستهاند. چیزی که اهمیت دارد آن است که علمای ملت نیز در آن شرکت مشوق هستند و اگر این شرکت معتبر شود، سکتهی بزرگی به منافع انگلیس در اصفهان، بلکه در خلیج فارس وارد میآید.»۷
این ترقی روزافزون که شکست کالاهای خارجی را موجب میشد، واکنش تجار دول بیگانه را در پی داشت. کنسولگری انگلیس در اصفهان بارها به مسئولین ایرانی از اوضاع وخیم پیشآمده شکایت میکردند و با روشهای مختلف همانگونه که به انحراف مشروطه مبادرت نمودند، توانستند مسئلهی تحریم کالاهای خارجی را بهسوی ناکامی سوق دهند. کاهش قیمت کالاهای خارجی، نسیه دادن کالاها و اجناس به تجار داخلی و مردم، تبلیغات زیاد اجناس خارجی و… از جمله اقداماتی بود که آنان را در نیل به اغراضشان موفق گردانید.
اعلام حمایت خلیفه ارامنه اصفهان از حرکت خودکفایی و رد اکاذیب مطبوعات انگلیس
اگرچه کارشکنیهای انگلستان و عناصر سودجوی داخلی و نیز عدم حمایت دولت و حاکمیت کشور موجب شد تا ادامهی مسیر برای شرکتهای اسلامی میسر نشود، اما اهتمام علما و مردم آن برهه و اصرار ایشان به حمایت از منسوجات داخلی تجربهی قابل توجهی را پیش روی ملت ایران گذاشت.
پینوشتها:
۱. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۳۰۱
۲. آبراهامیان، یرواند (۱۳۷۷)، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ص۷۵-۷۸.
۳. نجفی، موسی (۱۳۷۸)، اندیشهی سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر، ص۳۱.
۴. کرزن، جرج ناتانیل (۱۳۶۲)، ایران و قضیهی ایران، ترجمهی وحید مازندرانی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص۶۶-۶۷.
۵. روزنامهی حبلالمتین، سال هفتم، شمارهی ۱۰.
۶. رهدار، احمد (۱۳۹۰)، غربشناسی علمای شیعه در تجربهی تاریخ معاصر، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ص۴۷۹-۴۸۳.
۷. روزنامهی کامیرشل انگلیس، چاپ لندن، به نقل از روزنامهی ثریا، شمارهی ۴۶.
۸. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۳۰۱