برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (ره)

وظیفه علما و روشنفکران اسلامی‏در بیداری سازی ملّتها

باید آنهایی که در همه ممالک هستند، آنهایی که دلشان برای ملّتها می‌تپد، آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند و برای اسلام می‌خواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان، ملّت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملّت، خودشان را که گم کرده‌اند، پیدا کنند.
سه‌شنبه، 14 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظیفه علما و روشنفکران اسلامی‏در بیداری سازی ملّتها
وظیفه علما و روشنفکران اسلامی‏در بیداری سازی ملّتها

 

گردآورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت





 

برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (ره)

باید آنهایی که در همه ممالک هستند، آنهایی که دلشان برای ملّتها می‌تپد، آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند و برای اسلام می‌خواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان، ملّت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملّت، خودشان را که گم کرده‌اند، پیدا کنند.

ملّتها خودشان را گم کرده‌اند، مملکت خودشان را گم کرده‌اند. هرچه در ذهنشان وارد می‌شود، این [است] که نمی‌شود با این قدرتها طرف شود، اینها چه‌ها و چه‌ها خواهند کرد. باید از مغز ملّتها این «نمی‌شودها» را بیرون کرد و به جای آن، «می‌شودها» را گذاشت. نه، می‌شود این کار را کرد. یک میلیارد جمعیت - تقریباً - جمعیت مسلمین با دارابودن آن همه امکانات و آن سرزمینهای وسیع و آن مخازن زیرزمینی وسیع و آن پشتوانه اسلامی - الهی، نباید در ذهنشان بیاید که نمی‌شود. این قدرت بزرگ شیطانی شوروی، که با تمام قوا افعانستان را می‌خواهد خفه کند، نتوانسته است. ملّت اگر یک چیزی را نخواهند، نمی‌شود تحمیلشان کرد. باید ملّت را بیدار کرد تا بخواهند. ملّت ما هم قبل از بیست سال، خواب بود، توجّه نداشت. از بیست سال به این طرف هی گفتند، گویندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهیان گفتند، کم‌کم رسید به تظاهرات، کم‌کم رسیدن به ریختن در خیابانها، کم‌کم رسیده به «الله اکبر»، و قدرت بزرگ شیطانی در مقابل «الله اکبر» نتوانست بماند؛ و همه می‌خواستند بماند. من مطلّع بودم همه قدرتها می‌خواستند که این نوکری که برای همه‌شان خدمتگزار بی‌چون و چراست، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هرچه ما ذخایر داریم آن را به رایگان ببرند، لکن ملّتها وقتی نخواهد، نمی‌شود. (1)

امروز تکلیف همه شما آقایانی که از خارج تشریف آوردید، شعرای شما، نویسندگان شما، گویندگان شما، این است که شعرا در اشعارشان قاضایای این انقلاب را منعکس کنند؛ اگر توانستند در مجامع عمومی‌ و اگر نتوانستند حتی در مجامع خصوصی هم محفوظ بماند برای نسلهای آتیه‌ای که فرزندانشان الآن بعضی‌شان از کوچولوهایی که در 22 بهمن متولد شده‌اند، و آنهایی که در طول تاریخ می‌آیند. باید مردم را، مردم جهان را، مستضعفان جهان را آگاه کنید، آگاه کنید به اینکه چه مصایبی بر اینها وارد شده است و در تحت چه شرایطی زندگی می‌کنند و آنان که به آنها حکومت می‌کنند تحت چه شرایطی هستند و وضع زندگی مالیشان چطور است. (2)

آنهایی که از دولتهای اسلامی ‌هستند، ذخایر خودشان را به کجا خرج می‌کنند و در جیب کی می‌ریزند، در عین حال که ملّتهای آنها گرسنه هستند، ملّتهای آنها فقیر هستند و بسیاری از آنها از گرسنگی تلف شدند و اینها ذخایر خودشان را، ذخایری که مال خود این ملّت است و آنها غاصب هستند، به جای اینکه برای ملّت خودشان ولو عشری از اعشار آن را خرج می‌کردند و اینها به رشد می‌رسیدند، تماسش را تسلیم می‌کنند به آنهایی که دشمن اسلام‌اند.

شعرا در طول تاریخ باید بنویسند این امور را و به شعر، مردم را بیدار کنند و نویسندگان اگر می‌توانند در نطقها و نوشته‌های خودشان، در مجامعی که می‌روند در شهرهای خودشان، در کشورهای خودشان مسائل ایران را ابلاغ کنند؛ و اگر نمی‌توانند در کتب و رساله‌های خودشان ثبت کنند که بعدها وقتی که مردم در نسلهای بعد می‌آیند، ببینند که دشمنهای آنها کی هست و دوستان آنها کی و تکلیف آنها با دوستانشان و دشمنانشان چیست.

اگر ما در تبلیغ قصور کنیم، اگر ما در گفتن و نوشتن شعر و نثر و همه نحو نوشتن و گفتن قصور کنیم، ما مدیون نسلهای آینده هستیم که ممکن بود با نوشته‌های شما، با نوشته‌های نویسندگان عزیز و با اشعار آنها، بیدار بشوند و مطلع بشوند بر اینکه بر این ملّتها در این زمان چه گذشته است و ماها چه تحمل رنجها کردیم، بلکه آنها درصدد علاج برآیند، و امروز نیز ما باید درصدد علاج برآییم. (3)
همه شما و همه ملّتهای ضعیف دردها را می‌شناسند، می‌دانند که از کجا صدمه می‌بینند و کی به آنها صدمه می‌زند و چه رژیمی‌ آنها را تحت فشار قرار می‌دهد، و درمان را باید بدانند که تا جهان مبتلا به این جنایتکاران است و وابستگان به این جنایتکاران، روی خوش نخواهد دید و ما همه شماها که نویسنده هستید و خصوصاً شعرا که لسان شعر بالاترین لسان است، باید مردم را آگاه کنیم، نسلهای فعلی را، نسلهای آینده را و بنا بگذاریم بر اینکه اگر نمی‌شود در جوامع عمومی، از جوامع خصوصی و از افرادی که با آنها آشنا هستیم شروع کنیم، و شمه‌ای از این مسائلی که در ایران وارد شده، واقع شده است، از مصیبتهایی که در زمان رژیم سابق واقع شده است - و شاید بسیاری از شما بدانند - با مصیبتهایی که در این زمان واقع شده است و دارد واقع می‌شود مردم را آگاه کنید.
و از شیوه مبارزه‌ای که در اینجا شروع شد از اوّل، و به خواست خدای تبارک و تعالی تا اینجا که آمده است هر روز رشد کرده است، این شیوه را به آنها گوشزد کنید، لازم نیست که ابتدائاً یک عده کثیر باشند، عده‌های کوچک و افراد کم، کم‌کم این قطره‌ها با هم جمع می‌شوند و دریا تشکیل می‌دهند. (4)

اکنون بر علمای اسلام و نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فیلسوفان و محقّقان و عارفان و روشنفکرانی که از این مسائل رنج می‌برند و به حال اسلام و مسلمین تأسّف می‌خورند، در هر منطقه و دارای هر مذهب و مسلکی که هستند، لازم است برای جلوگیری از این خطر عظیم که اسلام و مسلمین گرفتار آن هستند دامن همّت به کمر زنند، و با هر وسیله‌ی ممکن در مساجد و محافل و مجالس عمومی‌ مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت‌زدایی نمایند،

و آنان را برای یک نهضت عمومی‌ اسلامی‌ مهیّا کنند و باید بدانند که این امری است ممکن و شدنی، ولی محتاج به کوشش و فداکاری می‌باشد. ملّت ایران - أعزّهم الله - راه عذرها را مسدود نموده، و اثبات نمود که در مقابل قدرتهای بزرگ می‌توان ایستاد و حقّ انسانی خود را بازپس گرفت و با اتّکال به قدرت لایزال حق تعالی، که وعده‌ی نصرت به شرط آنکه حق را یاری دهیم عنایت فرموده است، هراس به خود راه ندهند که یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ. و برای تحقّق اهداف اسلامی، که در مقدّمه آن کوتاه کردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از کشورهای اسلامی ‌و رفع موانع داخلی و خارجی می‌باشد، همّت گمارند؛ و با احزاب و حکومتها و گروهها و اشخاصی که با نهضتهای اسلامی، که بحمدالله تعالی در آستانه‌ی رشد و شکل‌گیری است، مخالفند مقابله نموده، و مبارزه‌ی با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه‌ی برنامه‌های خود قرار دهند؛ و مطمئن باشند که با وعده صریح خداوند تعالی، توفیق پیشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات یابند. (5)
باید کاری کرد که ملّتها هرجا هستند، ملّتها بفهمند تکلیف خودشان را. اگر بخواهید و بخواهند و دانشمندها بخواهند و علمای همه‌ی بلاد اسلامی‌ و دانشگاههای همه‌ی بلاد اسلامی ‌بخواهند مشکله‌ی اسلام و ممالک اسلامی ‌حل بشود، باید مردم را بیدار کنند؛ این مردمی ‌که با تبلیغات چند ساله، به آنها باورانده بودند که نمی‌شود با امریکا یا با شوروی مخالفت کرد و الان هم باور ملّتهای دیگری هست. باید اینها [را] به ایشان فهماند که می‌شود.

بهترین دلیل بر اینکه یک امری ممکن است، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران.

دولتهای دیگر، ملّتهای دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عُدّه (6) و عِدّه بیشتر داشت خیر، شاید در عشایر عراق بیشتر از این اسلحه باشد، لکن مغزهای اینها را به واسطه‌ی تبلیغات دامنه‌داری که شده است، شستشو کرده‌اند و از اسلام مأیوس کرده‌اند، و این مغزها را پر کرده‌اند از اینکه با این قدرتها نمی‌شود طرف شد. این از چیزهایی است که با تبلیغات خودِ آنها و عمّال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است.
باید آنهایی که در همه‌ی ممالک هستند، آنهایی که دلشان برای ملّتها می‌تپد، آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند و برای اسلام می‌خواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان، ملّت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملت، خودشان را که گم کرده‌اند، پیدا کنند. ملّتها خودشان را گم کرده‌اند، مملکت خودشان را گم کرده‌اند. هرچه در ذهنشان وارد می‌شود، این [است] که نمی‌شود با این قدرتها طرف شد، اینها چه‌ها و چه‌ها خواهند کرد.

باید از مغز ملّتها این «نمی‌شودها» را بیرون کرد و به جای آن، «می‌شودها» را گذاشت. نه، می‌شود این کار را کرد. یک میلیارد جمعیت - تقریباً - جمعیت مسلمین با دارا بودن آن همه امکانات و آن سرزمینهای وسیع و آن مخازن زیرزمینی وسیع و آن پشتوانه‌ی اسلامی - الهی، نباید در ذهنشان بیاید که نمی‌شود. این قدرت بزرگ شیطانی شوروی، که با تمام قوا افغانستان را می‌خواهد خفه کند، نتوانسته است. ملّت اگر یک چیزی را نخواهند، نمی‌شود تحمیلشان کرد. باید ملّت را بیدار کرد تا بخواهند. ملّت ما هم قبل از بیست سال، خواب بود، توجّه نداشت. از بیست سال به این طرف هی گفتند، گویندگان گفتند، علما گفتند، دانشگاهیها گفتند. کم‌کم رسید به تظاهرات، کم‌کم رسید به ریختن در خیابانها، کم‌کم رسید به «الله اکبر»، و قدرت بزرگ شیطانی در مقابل «الله اکبر» نتوانست بماند؛ و همه می‌خواستند بماند. من مطلع بودم همه‌ی قدرتها می‌خواستند که این نوکری (7) که برای همه‌شان خدمتگزار بی‌چون و چراست، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هرچه ما ذخایر داریم آنها به رایگان ببرند، لکن ملّت وقتی نخواهد، نمی‌شود.

باید ملّت را بیدار کرد که آن چیزی را که خیال می‌کرد نباید بخواهد، بخواهد و آن امری را که به خیالش نمی‌شود، بیدارش کرد که می‌شود.

ملّت [ها] از دولتهای خودشان بخواهند که تسلیم بشوند، و الّا همان کاری را که ملّت ایران کرد، با آنها بکنند تا حلّ مشکل بشود.

حلّ مشکل بدون اینکه اشخاصی که سر راه ایستادند و مانع هستند از این که مشکلات حل بشود، اینها را باید از بین راه بردارند. هر جا شما بروید، در هر کشوری از کشورهای اسلامی ‌نه، بلکه همه‌ی کشورهای دنیا، این سران قوم هستند که مانع هستند از رشد فکری و معنوی و مادّی ملّتها. (8)

راهبردهای تصریحی:

1- تنها راه علاج مشکلات ملّتهای مسلمان، بیداری آنان و تمسّک به ایمان اسلامی ‌است.
2- علما و روشنفکران اسلامی ‌می‌بایست در جهت بیدارسازی ملّتهای مسلمان اقدام کنند.
3- علما، شعرا، نویسندگان و هنرمندان بایستی وضعیت ملّت ایران و انقلاب اسلامی ‌را به اطلاع ملّتهای مسلمان برسانند و نشان دهند که می‌توانند در برابر قدرتها بایستند و حکومتهای خود را اصلاح کنند.

نکات استنباطی:

1- مجد و عظمت مسلمانان زمانی به دست می‌آید که بیدار و هوشیار شده باشند و این وظیفه‌ی نخبگان کشورهای اسلامی ‌است.
2- روشنگری، عامل مهم ابطال ترفندهای دشمنان است.

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام، ج13، صص 85 و 86.
2. صحیفه امام، ج17، ص 309.
3. صحیفه امام، ج17، صص 309 و 310.
4. صحیفه امام، ج17، ص 310.
5. صحیفه امام، ج19، صص 21 و 22.
6. توان، قدرت.
7. محمدرضا پهلوی.
8. صحیفه امام، ج13، صص 85 و 86.

منبع مقاله :
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (12)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.