اسوه فقاهت

رحلت مرجع عالي‌قدر تقليد، عالم عامل و فقيه وارسته حضرت آيت‌الله العظمي حاج ميرزا جواد آقاي تبريزي (1385-1305) كه به حق مصداق بارز اين كلام امام صادق(ع) بود كه فرمود: اما هر يك از فقها كه نفس خود را بازدارنده، دين خود را نگهدارنده، هواي خود را پس‌زننده و اوامر مولاي خود را اطاعت كننده بود، بر عوام (مردم) لازم است كه از او پيروي كنند.1 خسارتي بزرگ براي حوزه‌هاي علميه و ضايعه‌اي دردناك براي جهان تشيع بود.
سه‌شنبه، 21 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسوه فقاهت
اسوه فقاهت
اسوه فقاهت

نويسنده:
منبع:ماهنامه موعود

مرجع عالي‌قدر تقليد، عالم عامل و فقيه وارسته حضرت آيت‌الله العظمي حاج ميرزا جواد آقاي تبريزي

اشاره:
رحلت مرجع عالي‌قدر تقليد، عالم عامل و فقيه وارسته حضرت آيت‌الله العظمي حاج ميرزا جواد آقاي تبريزي (1385-1305) كه به حق مصداق بارز اين كلام امام صادق(ع) بود كه فرمود:
اما هر يك از فقها كه نفس خود را بازدارنده، دين خود را نگهدارنده، هواي خود را پس‌زننده و اوامر مولاي خود را اطاعت كننده بود، بر عوام (مردم) لازم است كه از او پيروي كنند.1
خسارتي بزرگ براي حوزه‌هاي علميه و ضايعه‌اي دردناك براي جهان تشيع بود. ضمن تسليت اين مصيبت بزرگ به پيشگاه مقدس امام عصر(ع) و عموم شيعيان و آرزوي علو درجات براي آن فقيد سعيد، توجه خوانندگان عزيز مجله را به برخي از آخرين سخنان ايشان جلب مي‌كنيم.
مسئوليت علما در زمينة مهدويت
حرف ما اين است كه بايد زمينه را مساعد كنيد كه اگر غيبت، صدهزار سال هم طول بكشد عقايد مردم خراب نشود.
مرحوم آيت‌الله العظمي تبريزي(ره) كه مواضع محكم، دلسوزي براي دين، مذهب و مصالح مسلمين و اهتمام بليغ در تعظيم شعائر ايشان زبانزد خاص و عام بود در يكي از ديدارهاي خود با جمعي از مهدي‌پژوهان به نكات جالب و قابل توجهي اشاره مي‌نمايند كه توجه خوانندگان عزيز را به برخي از آنها جلب مي‌كنيم:
هر قدر دوران غيبت طولاني شود، حيرت‌ها بيشتر بروز مي‌كند. اصل وجود و امامت حضرت مهدي(ع) با ادله متقن ثابت شده است، ابتدا اين را پي بگيريد. در اين مورد من هم چند نكته خدمتتان مي‌گويم:
1. روايات نهي از تسميه حضرت كه روايات معتبري است و قدماي محدثان بابي به آن اختصاص داده‌اند، حاكي از وجود حضرت مي‌باشد؛ زيرا امام موجود بوده است كه نهي از تسميه او شده است. گرچه اين نهي در آن روز به دليل تقيه باشد.
2. در نوادر، باب طواف حج در جواب حميري از يكي از نواب اربعه نقل مي‌كند كه: «آخرين باري كه حضرت را ديدم، كنار كعبه و در حال طواف بود».
3. روايات «اثناعشر خليفه» كه با نقل‌هاي معتبر ثابت است، نيز بر تولد حضرت دلالت دارد. در هر حال اصل اين روايات نزد فريقين از مسلمات است. عامه مي‌گويند حضرت متولد نشده است، ولي ما مي‌گوييم [كه] او پسر امام حسن عسكري(ع) است، با دلايل متعدد و قطعاً متولد شده است و الآن حي و حاضر و ناظر است.
4. عنايات حضرت، دليل ديگر بر وجود اوست. [آقاي ركني] امام جمعه بندرلنگه، قضيه آخوند سني را كه تازه شيعه شده بود، براي من نقل كرد. [او مي‌گفت] سبب شيعه شدنش، اين بود كه آن شخص به شهر مي‌رود و فرشي مي‌خرد و آن را بر وانتي مي‌گذارد. وقتي پياده مي‌شود، وانتي، فرار مي‌كند. خيلي متأثر مي‌شود. مي‌گويد: «در ذهنم، امام زمان شيعه‌ها آمد. گفتم، اگر حق مي‌گويند، بايد فرشم را برگرداند.» دقايقي بعد، در مي‌زنند. او در را باز مي‌كند و راننده وانت را مي‌بيند كه فرش را آورده است! مي‌گويد: «چرا آوردي؟» راننده پاسخ مي‌دهد: «در را باز كردم تا ماشين را داخل گاراژ ببرم، در بسته شد. دوباره باز كردم، بسته شد. فهميدم قضيه‌اي در اين فرش است».
5. ديدن حضرت دليل وجود او است. آقاي خوئي مي‌گفت: [دربارة] شيخ علي قمي ـ پدر آقا موسي قمي كه مورد اتفاق و قبول مراجع بود [و] آقاي خوبي و آقاي ميلاني و امثال آن دو، به او اقتدا مي‌كردند ـ
مي‌گفتند [كه او]، امام زمان را ديده است. اصرار كردند كه چيزي بگويد. او بعد از خيلي اصرار گفت: «روزها روزه داشتم. بعد از ظهر، طرف كوفه مي‌رفتم. شب مي‌ماندم و افطار و سحري مي‌خوردم و به نجف برمي‌گشتم. روزي تأخير شد و دير به مسجد كوفه رسيدم. نشستم تا خستگي از تنم برود. سه سيد ديدم. كاسة آبي جلوي‌شان بود. وقت افطار بود. سلام كردم و نشستم تا استراحتي كنم. پرسيدند: «از نجف مي‌آيي؟» اوضاع را پرسيدند. چند نفر را از جمله آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني كه هنوز رئيس و مرجع نشده بود اسم بردند. دربارة آقاي خوبي پرسيدند. با خود گفتم: «من، حال ندارم و او چه چيزهايي مي‌پرسد»!
گفتند: «آبي ميل كنيد». نخوردم و پا شدم. نماز خواندم و افطار كردم و كارهاي شبانه را كردم و خوابيدم. قصدم اين بود كه قبل از سحر بلند شوم و نماز شب بخوانم و سحري بخورم. بيدار شدم و ديدم اذان شده است. ناراحت شدم. وضو گرفتم. آمدم ديدم آن سه سيد، نماز مي‌خوانند، مشغول شدم، آنان، نماز خواندند و رفتند. من هم خواندم. يك وقت ديدم كه مسجد تاريك شد!» ايشان ادامه داده بود كه «خيلي آرزو داشتم، مجتهد بشوم، اما نشدم. شايد، سببش آن بود كه آن كاسه آب را نخوردم».
حرف ديگر ما اين است كه بايد زمينه را مساعد كنيد كه اگر غيبت، صدهزار سال هم طول بكشد عقايد مردم خراب نشود فردي بود هر روز مي‌گفت: حضرت مي‌آيد، ظهور نزديك شده [است] يك بار گفت: سه ماه ديگر حتماً آقا مي‌آيد. سه ماه بعد گفتيم چه شد؟ گفت بداء حاصل شد!! [اين چيزها، عقيده مردم را خراب مي‌كند] بايد كاري كنيم كه ايمان راسخ پيدا كنيم. خداوند داستان چهار پرنده را [در ماجراي حضرت ابراهيم(ع)] نقل مي‌كند تا ايمان راسخ پيدا شود.
طرح ادله متقن در اثبات امامت و وجود حضرت ولي‌عصر(ع) به همراه نقل بعضي داستان‌هاي متقن كه حاكي از عنايت، توجه و ياري حضرت است در قلوب تأثير مي‌كند و مي‌رساند امام زمان الطاف خفيه دارد. البته مراقب باشيد نه هر داستاني و از هر كسي [بلكه] داستان‌هاي متقن را به مردم و جوانان بگوييد تا منقلب شوند، نوع جوانان بحمدلله خوب‌اند و از فطرت‌هاي پاكي برخوردارند.3

پي‌نوشت‌ها:

1. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج18، ص95، ح20.
2. به نقل از: افق حوزه (هفته‌نامه خبري حوزه‌هاي علميه)، دوشنبه 6 آذر 1385.
3. به نقل از: روزنامه اقتصاد (ويژه‌نامه شماره 11 مهدي موعود). سه‌شنبه 7 آذر 1385.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط