نویسنده: سمیح عاطف الزین
مترجمان: علی چراغی، محمد حسین احمدیار، محمد باقر محبوب القلوب
مترجمان: علی چراغی، محمد حسین احمدیار، محمد باقر محبوب القلوب
انسان پیوسته احساس میکند که در درون او خلأی وجود دارد که قادر به پرکردن آن نیست و همچنین احساس میکند که در وجود او رازی نهفته است که قادر به کشف یا شناخت آن نیست.
شاید این دو احساس در زندگی ما انسانها جزو ضروریات حیات باشد تا همچنان وابسته به امور غیبی باشیم، اموری که برای ما حکم انگیزهها و آرزوها را دارد تا زندگی ما ارزشمند و با معنا شود و وجود ما فلسفه و مفهوم پیدا کند. اگر انسان به هر چه میخواست میرسید، زندگی او حالت روزمرگی به خود میگرفت و پوچی بر حیات وی سایه میافکند و در نتیجه، انگیزههای آرمانگرایانه در وی به سردی و افول میگرایید.
مسلم است که انسان هرچه بیشتر و دقیق تر بیندیشد و اعمال او ناشی از درک صحیح امور و توجه به عواطف و احساسات باشد، زندگی، وی را به سوی خویش جذب میکند تا آن را بفهمد و بر شکوه و عظمتش واقف شود. انسان به گونه ای آفریده شده است که اگر به علم و معرفتی دست یابد یا موفق به کشف رازی شود، یقین خواهد کرد که ناشناختهها بسیار بیشترند و هنوز اسرار فراوانی وجود دارد که به حقیقت آنها پی نبرده است.
آنچه تا به امروز از علوم و معارف، جامهی تحقق پوشیده است، توصیف ناشدنی است. آری، این دستاورد اندیشهی انسان است، موجودی که شاهکار آفرینش و گل سر سبد عالم خلقت است و این عالم خلقت است که باعث میشود انسان پیوسته در حال جستوجو، دل نگران، ولی به آینده امیدوار باشد. او به خوبی در مییابد که میتواند بازده بیشتری داشته باشد، از این رو هیچگاه از تلاش باز نمیایستد. اما او همچنان در اعماق وجود خود، احساس نوعی خلأ و رمز و رازی ناشناخته میکند.
اینها امور مهمی هستند که انسان را به خود مشغول میکنند، لیکن انسان از درک آنها ناتوان است یا اینکه او به گذشتههای دور مینگرد و در احوال و سرگذشت اقوام پیشین و تمدنهای کهن غور میکند تا تجربه بیندوزد و به دانشها و معارفی دست یابد که برای رسیدن به خواستههایش بدانها نیاز دارد. اما او در تمام این احوال همچنان از شناخت خود قاصر و ناتوان است. و هیچگاه نمیتواند به کنه عظمت اسرار و حقایق وجودی خویش پی برد.
این موجود، آفریده ذات باری تعالی است و خداوند او را آن گونه که اراده فرموده، آفریده است، با تمام ویژگیها و تواناییهایی که در او به ودیعت نهاده است. اگر ما در طول حیات خود توفیق تحقق معجزات بسیاری را به دست آوریم، اما از درک و شناخت حقیقت ماهیت وجود خویش باز مانیم، کار مهمی صورت نداده ایم، زیرا به حقیقت ذات خویش رهنمون نشده ایم.اگر بگوییم که خداوند با فرستادن انبیا به سوی مردم هدفی جز راهنمایی انسان برای شناخت حقیقت وجودی خویش نداشته باشد، سخنی به گزاف نگفته ایم، زیرا انسان با شناخت خود میتواند حقیقت وجود هستی را درک کند. حقیقت وجود خدا آن گونه که هست و حقیقت وجود انسان آن گونه که باید باشد، چنان که قرآن کریم میفرماید:
(آیا در خویشتن نمیاندیشند؟)
انبیا که برگزیدگان خداوند از میان نوع بشر هستند، حقیقیت وجود انسان را آنگونه که ذات باری تعالی اراده فرموده است، مجسم کردند. سیره و منش پیامبران الهی بهترین الگو برای انسانهاست تا خویشتن خویش را در شکل متعالی آن بشناسند.
برای وقوف بر سیرهی پیامبران باید داستان و حوادث زندگی آنان را مطالعه کرد و از رفتار آنها عبرت گرفت. این روش، مطلوبترین راه برای وصول به هدفی است که میخواهیم به آن برسیم، زیرا در خلال مطالعه این داستانهاست که میتوانیم به حقیقت رسیدن به کمال انسانی پی ببریم. کمالی که در طی زمان سیر تکاملی پیموده و با بعثت انبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) به اوج خود رسیده است. درست است که هزاران سال بر این داستانها گذشته است و میلیاردها انسان پا به عرصه وجود نهاده و سپس از این جهان رفته اند و باز درست است که تمدنهای بشری بسیاری در اطراف و اکناف این کره خالی به وجود آمده و سپس منقرض شده است، اما قرآن کریم تقریباً تمام آنها را برخی با تفصیل و برخی دیگر به صورت ایجاز بیان کرده است تا تصویر روشنی را از سیر این تکامل عرضه بدارد.
اگر میبینیم که سیر تکامل انسان در قرآن به شکل پراکنده و در سورههای مختلف مطرح شده است، به این دلیل است که هر یک از این داستانها به مناسبت خاصی و در ارتباط با شرایط و حوادث ویژهای بیان شده است تا خطوط اصلی رسیدن به اهداف تکاملی را نشان دهد و تأثیری را که خداوند متعال اراده فرموده است، بر نفوس مردم بر جای نهد.
منبع مقاله :
زین، سمیح عاطف؛(1393)، داستان پیامبران در قرآن، مترجمان: علی چراغی و [دیگران ...]، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذکر، چاپ سوم