نویسنده: ایرج افشار
بازپسین روزهای زندگی سنتی کاغذ با اواخر دوران قاجار همزمان شد. هنر کاغذسازی سنتی ظاهراً تا اوایل مشروطیت به صورت محدود در ایران وجود داشت. آن چه نیک میدانیم این است که در دورهی فتحعلی شاه کاغذی در اصفهان میساختهاند که به آن کاغذ «چهاربغل» میگفتهاند. در سفرنامهی هولتسر آلمانی و ایران در دوران قاجار نگارش مارخام انگلیسی (ص 40) ذکری از کاغذی که در اصفهان میساختهاند شده است.
اولیویه در سفرنامهی خود از کاغذ ساخت ایران (ظاهراً تهران) یاد کرده است و محمّدطاهر میرزا در ترجمهی خود (ص 174) آن را آورده است:
«کاغذ آنها قدری کلفت است و پر سفید نیست. اما برای استعمال خودشان در قبول کردن مرکب و رنگ نقاشی بسیار خوب باشد. از کهنهی ریسمانی و عموماً از پارچهی پشمی نیز بخصوص کاغذ سازند. آن چه از ابریشم باشد مانند کاغذ چین شفاف و رقیق و بادوام است».
در تهران کاغذی ساخته میشد که آن را «قورخانهای» مینامیدهاند و نامش حکایت از آن میکند که در قورخانهی دولتی (محل اسلحهسازی نظامی) ساخته میشده است. از وقتی که تجارت با ونیز آغاز شد (یعنی حدود قرن 10 هـ) وارد کردن کاغذ اروپایی مرسوم شده بود. مخصوصاً در عصر صفوی رایج بود.
در عهد قاجاری کاغذ از روسیه و ممالک اروپا به ایران میآمد. در مرآتالبلدان ضبط است که صد لنگه کاغذ تحریر از طرابوزن و هشتاد لنگه از اردبیل آمده، کاغذ عطاری نود لنگه از اردبیل.
چون مصرف روزبهروز در تزاید بود و در دورهی ناصرالدین شاه فکر ایجاد کارخانهی کاغذسازی شد و تلاشهایی چند در این راه انجام گرفت. آن چه میدانیم این موارد است.
دیدیم که در دورهی امیرکبیر نوعی از کاغذ به امیری شهرت داشت و دو چرخ کاغذگری از روسیه آورده شده بود و سفارش دو چرخ دیگر کرده بودند. در مجموعهی نوادرالامیر (ص 304) این طور آمده است:
«مقرر شد عجالة برای دو دستگاه چرخدستی کاغذسازی که همراه آوردهاند کارخانه ساخته و چرخ راه بیندازند و به محمودخان جناب ناصرالملک مصلحتگزار ارز مقیم سنت پطرزبورغ نوشتند که دو دستگاه دیگر از همان چرخ کاغذسازی خریده ارسال نمایند».
متن امتیازنامهی کاغذسازی در مجموعهی عهدنامهها (ش 714 کتابخانهی سنا) آمده است (1).
در نامهای از میرزاخان اعتمادالدوله نوری به فرخخان امینالدوله آمده است:
«استاد کاغذسازی که مقربالخاقان محمودخان (علاءالملک) از پطرزبورغ به این جا آورده بود این روزها فوت شد و کارخانهی مزبور خوابیده است. لذا استاد ماهری که سررشتهی خوب از کاغذسازی داشته باشد از آن جاها اجیر قرار داده و از او قرارنامه گرفته به زودی روانه دارید. البته میدانید دو کارخانهی مزبور با چرخ دستی است نه چرخ بخاری. استادی انشاءالله قرار خواهید داد که با وقوف باشد و خوب از عهده برآید و اینکار را در اینجا رواج بدهد و تعلیم نماید. لزومات این کار را هم به خط مقربالخاقان محمودخان فرستادم به استحضار عالیجاه فوکتی ابتیاع نموده با استاد روانه دارید» (2).
در گزارشی مربوط به سال 1272 هـ مندرج در مجموعهی بیست و دوم وزارت خارجه که ابراهیم صفائی در یکصد سند تاریخی (ص 80) چاپ کرده است میبینیم:
«5. کارخانهی کاغذسازی بعد از تعمیر شترگلو کار میکند.
6. کارخانهی ریسمان را مقوّا لازم است برای بستن ریسمان. یک حوض مصالح به جهت مقوّا ریخته شد. روز پنجشنبه به اتمام رسید.
7. کهنهی سفید به جهت کاغذ چیزنویسی، مصالح ریخته که بعد از حل شدن، کاغذ برای احکام و غیره تهیه شود.
8. چون به جهت کاغذ خوب لابد عرق گوگرد لازم است تا این که انشاءالله کارخانهی عرق گوگرد ساخته بشود مقربالخاقان ناصرالملک با امینالتجار رشت قرار داده که سیصد من عرق گوگرد از مسکو خریده بفرستد. چون حمل عرق گوگرد را به کشتی نمیکنند و اذن نمیدهند امینالتجار محض خدمتگزاری قبول کرد که با کشتیهای خود بنویسد بیاورند. 20 شوال 1276».
دیگر گزارشی است به ناصرالدین شاه در مورد وضع کارخانهی کاغذسازی و طبق محتویات آن یکی از محصلین اعزامی به نام اسداللهخان از خاندان آق اولی به فراگرفتن فن کاغذسازی میپردازد. مهدی بامداد نوشته است که او در سال 1275 هـ به اروپا اعزام شد (3). در مقالهی مربوط به دارالفنون در دفتر دوم مجلهی گنجینهی اسناد از کاغذسازی اسدالله شیرازی یاد شده است.
در یکی از نامههای ارسالی امیرنظام گروسی از فرانسه هم موضوع کاغذسازی مورد سخن است، آن جا که قیمت چرخ و اسباب و ملزومات کارخانهی کاغذسازی را به اطلاع رسانیده (4) و در نامهی دیگری پایان یافتن دورهی تحصیلی اسداللهخان را یادآور شده و گفته است:
«اسدالله خان کاغذساز ... کار خود را تمام کرده» (5).
در روزنامهی دولت علیه ایران (6) نوشتهاند:
«اسداللهخان علم و صنعت کاغذسازی را بر وجه اتم و اکمل به اتمام رسانیده و بعد از فراغت از عمل در این روزها از کارخانه برون آمده الی یک ماه دیگر وزیر مختار او را روانه خواهد ساخت».
این اسداللهخان پس از بازگشت به ایران به سمت منشیگری در پستخانه منصوب شد، همانطور که میرزا محمودخان منجم و میرزا مهدیخان ممتحنالدوله مهندس معمار پس از فراغ تحصیل هر دو در وزارت خارجه به مترجمی مشغول شدند.
در مدرسهی دارالفنون چندی تعلیم صنعت کاغذسازی داده میشد و کارخانهای کوچک به دستور اعتضادالسلطنه در آن جا به وجود آمده بود که میرزاحسن معروف به حکیم سامانی (پسر قاآنی شاعر) مدیر و ناظم آن بود.
ضمن گزارشی راجع به کارخانهی ریسمانریسی و کاغذسازی که در سال 1286 هـ برای ناصرالدین شاه نوشتهاند (7) هم دربارهی کاغذ آن روزگار اخباری مندرج است.
ظاهراً آخرین اقدام عصر ناصری که در زمینهی کاغذسازی شد این بود که اجازهی تأسیس کارخانهی کاغذسازی در سال 1308 هـ به یحییخان مشیرالدوله، از نزدیکان ناصرالدین شاه و از رجال متنفذ وقت، داده شده بود (8).
از سال 1328 هـ اطلاعی که داریم این است که محمّد انتظامالسلطه به شیخ ابراهیم زنجانی گفته بود در اصفهان گفتهام کاغذ بسازند و دستهای تقریباً دو ریال قیمت او میشد. اما در همان حال کاغذ وارداتی دستهای چهار عباسی بوده است (9).
پینوشتها:
1. متن این امتیازنامه با عنوان «امتیازنامهی کاغذسازی»، در: چند امتیازنامهی عصر قاجار، به کوشش میرهاشم محدّث، تهران، 1381 هـ ش، ص 101- 103، به چاپ رسیده است.
2. استاد فرخخان امینالدوله، 166/1.
3. تاریخ رجال ایران در قرون 12-13-14، 25/5.
4. امیرنظام در سفارت فرانسه و انگلستان، ص 96.
5. همان، ص 130.
6. ش 555، مورَّخ 10 رمضان 1280هـ؛ چاپ جدید، ص 664.
7. مندرج در نشریهی نسخههای خطی، 116/3.
8. متن قراردادی که در اینباره با او منعقد شد در مجموعهی شمارهی 58 ناصرالدوله، اهدا شده به کتابخانهی مجلس شورای ملّی موجود است (فهرست، 215/21).
9. مذاکرات دورهی دوم مجلس شورای ملّی، ص 240.
افشار، ایرج؛ (1393)، کاغذ در زندگی و فرهنگ ایرانی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، چاپ دوم