شاعر: محسن عرب خالقی
در این دیار هوای نفس کشیدن نیست
برای هیچ پری فرصت پریدن نیست
خدا به داد دل لالههای تو برسد
به ذهن این همه گلچین به غیر چیدن نیست
هزار سرو روان در پیات روانه شدند
بلند قامتشان حیف قد خمیدن نیست!
در این کویر خود ساقی آب میگردد
برای نو گل تو وقت قد کشیدن نیست
لطیفتر ز گل یاس کودکان تواند
که حقشان به دل خارها دویدن نیست
به التماس بگویم بیا که برگردیم
دل لطیف مرا تاب زخم دیدن نیست
برای هیچ پری فرصت پریدن نیست
خدا به داد دل لالههای تو برسد
به ذهن این همه گلچین به غیر چیدن نیست
هزار سرو روان در پیات روانه شدند
بلند قامتشان حیف قد خمیدن نیست!
در این کویر خود ساقی آب میگردد
برای نو گل تو وقت قد کشیدن نیست
لطیفتر ز گل یاس کودکان تواند
که حقشان به دل خارها دویدن نیست
به التماس بگویم بیا که برگردیم
دل لطیف مرا تاب زخم دیدن نیست
/ج