جنبش تنباكو؛ سرآغاز مشروطهخواهي
سلسلهي قاجار در طول حيات خود داراي مشكلات عديدهاي بود كه از ميان آنها، مشكل استبداد و انحطاط اقتصادي از همه شاخصتر بود. قجرها كه از يك سو با نفوذ استعمار انگليس و از سوي ديگر با شكستهاي ايرانيان از روسيه رو به رو شده بودند، پيوسته تحت تأثير بيگانگان قرار داشتند. در اين بين رقابت سنتي انگليس و روسيه براي به دست آوردن امتيازات گوناگون در ايران به ويژه در دوران ناصرالدينشاه، به اوج خود رسيد. مسافرتهاي شاه به خارج از كشور كه اغلب به دليل آشنايي وي با تجدد و شيوههاي نوين حكومتداري صورت ميگرفت، به دليل فراهم نمودن هزينههاي سفر، معمولاً با اعطاي امتيازات بزرگي نيز به روس و انگليس همراه بود.
اعطاي امتياز انحصار محصول توتون و تنباكوي ايران از مرحلهي كشت تا فروش در داخل و خارج كشور به مدت پنجاه سال به يك شركت انگليسي از سوي ناصرالدينشاه، تبعات و پيامدهاي زيادي را در ايران به همراه داشت و با مخالفتهاي شديد علما، بازرگانان و برخي از دولتمردان مواجه شد. در اين بين حكم تحريم استعمال توتون و تنباكو از سوي مرجع بزرگ شيعيان ميرزا حسن شيرازي، اعتراض عمومي بينظيري عليه حكومت بوجود آورد كه پيامدهاي ناگوار واگذاري امتياز دخانيات ايران به بيگانگان را از ميان برد.
از اين رو ميتوان تحريم تنباكو را كه در سال 1275 خورشيدي (1309 ه. ق) در پي حكم آيتالله ميرزاي شيرازي شكل گرفت، به عنوان سرسلسله جنبشهاي آزادي خواهانه در تاريخ معاصر ايران به شمار آورد. چرا كه مخالفت با واگذاري امتياز تجارت تنباكو به بيگانگان، بسترهاي همراهي تجددخواهان و روحانيون را در كنار مردم بوجود آورد و آنها را به قيام عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي ترغيب نمود. بنابراين در نوشتار حاضر ضمن مرور اجمالي اوضاع اقتصادي ايران در زمان قاجار، به شرح چگونگي اعطاي امتياز انحصار توتون و تنباكو به تالبوت خواهيم پرداخت و مخالفت علما و اوجگيري مخالفتهاي مردمي و نقش ميرزاي شيرازي را به عنوان مرجع عاليقدر جهان تشيع در جنبش تنباكو مرور خواهيم نمود. در ادامه به چگونگي لغو امتياز تنباكو و پايداري روحانيون و مردم در اين حركت بزرگ خواهيم پرداخت و ضمن بررسي پيامدها و تبعات جنبش تنباكو، در نهايت با نتيجهگيري، بحث حاضر را خاتمه خواهيم بخشيد.
اوضاع اقتصادي ايران در زمان قاجار
بر اساس اين نظام كه زمينداران بزرگ بهره ناچيزي از سهم توليدات كشاورزي خود را به رعيت ميدادند، راههاي توليدات فراوان اقتصادي و پيشرفت نيز سد ميگشت؛ چرا كه گردش آزاد سرمايه وجود نداشت و اقتصاد كاملاً جنبه معيشتي يافته بود. اين وضع نابسامان در كشاورزي، وقتي با مالياتهاي مضاعف و ظلم و ستمهاي فراوان همراه ميشد، شكل بسيار اسفباري را در روستاها ايجاد ميكرد.1
در واقع بي عدالتيهاي اقتصادي، فاصله طبقاتي، كاهش دستمزد كارگران و تنزل ارزش پول كه در نارضايتي اقتصادي مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اكثر صنايع دستي، تبديل بافندگان فرش به كارگراني كه براي دستمزد ناچيزي كار ميكردند، تنزل بهاي صادرات ايران در مقابل بهاي واردات از اروپا و افت وحشتناك قيمت نقره كه پول رايج ايران بود، نارضايتي عمومي را در ميان مردم افزايش داده بود. بنابراين از يك سو جا به جاييهاي اقتصادي و سياسي كه در اثر تماس با غرب در ايران به وجود آمده بود، به نارضايتي روز افزون اقتصادي مردم دامن ميزد2 و از سوي ديگر ضعف و ناتواني دولت باعث حضور و نفوذ گستردهي ممالك قدرتمند اروپايي در ايران شده بود. به طوري كه نفوذ انگلستان وروسيه در ايران به انحاء مختلف به چپاول اموال و داراييهاي ملي ايرانيان انجاميده بود.
امتياز بانك شاهنشاهي، بانك استقراضي، تلگراف هند و اروپا، كشتيراني در كارون، تأسيس قزاقخانه، شيلات خزر، انحصار دخانيات و ... كه عمدتاً به روس و انگليس اعطا شده بود، كشور را تا مرز مستعمره شدن پيش بردند. در اين بين انگلستان كه در دههي 1850 به عنوان بزرگترين طرف تجاري ايران، بيش از 50 درصد صادرات و واردات ايران را در دست داشت، در دورهي پنجاه سالهي مابين 1863 تا 1914 رشته امتيازهايي نيز در مورد بهرهبرداري يا انحصار مواد خام و توسعهي زيربنايي از دولت ايران دريافت نمود.
اين كشور در پايان سفر اول ناصرالدينشاه به فرنگ در سال 1872، از طريق يكي از اتباع خود به نام بارون جوليوس رويتر، امتياز احداث راهآهن، خطوط تلگراف، كشتيراني در رودخانهها، بهرهبرداري از معادن و جنگلهاي دولتي و كارهاي زهكشي و آبياري (احداث قنوات) ايران را به مدت هفتاد سال دريافت نمود. همچنين بريتانيا موفق شد كه رويتر را در آينده براي گرفتن امتياز بانك، احداث جادهها، خيابانها و ايجاد كارخانهها بر سايرين مقدم سازد. اين امتياز كه پس از پرداخت رشوههاي كلان به شاه و صدراعظم وي (مشيرالدوله سپهسالار) واگذار شده بود و تقريباً تمام منابع مهم ايران را به رويتر واگذار ميكرد، از سوي لرد كرزون به «اعطاي سند مالكيت ايران و تسليم كامل همه منابع يك دولت به خارجيها» تعبير شد كه مانند آن را كسي هرگز نديده است.
به هر روي امتياز رويتر كه ادامهي روند اعطاي امتيازات به بيگانگان در دورهي قاجار بود، در نهايت با امتياز انحصار تجارت توتون و تنباكو ادامه پيدا كرد. با اين تفاوت كه در جريان اعطاي امتياز انحصار توتون و تنباكو، مردم ايران به رهبري علماء و روحانيون به پا خاستند و از حقوق حقهي خود دفاع كردند.
امتياز تجارت توتون و تنباكو
سه سال پس از وقايع فوق و در پي سفر سوم ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1269 ه. ش كه به تشويق وزير مختار انگليس در ايران، سرهنري درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگليس فرصت مناسب را براي كسب امتياز انحصار توتون و تنباكو به دست آورد و زمينهسازي آن را به ماژور جرالد تالبوت از نزديكان و مشاوران لرد ساليسبوري (نخستوزير و وزير خارجهي انگليس) محول كرد. تالبوت نخستين مذاكره دربارهي انحصار تجارت توتون و تنباكو را در شهر برايتون با اعتمادالسلطنه آغاز كرد و پس از كسب اطلاعات كافي در اين زمينه، امينالسلطان را با دادن وعدههاي فراوان متقاعد كرد كه او نيز موافقت شاه را در ازاي دريافت سالانه 25 هزار ليره جلب نمايد. 4
ناصرالدين شاه كه براي تأمين هزينه سفرهاي خود به اروپا با مشكلات مالي مواجه بود، با اعطاي امتياز موافقت كرد و پس از مراجعت به ايران در رجب 1307 ه. ق (مارس 1890 ميلادي) قراردادي را با تالبوت ـ كه با كمك دولت و عدهاي از سرمايهداران انگليسي، كمپاني رژي را با سرمايهاي 650 هزار ليره تأسيس كرده بود ـ منعقد نمود. 5 بدين ترتيب در 28 رجب 1307 (20 مارس 1890) امتياز تجارت توتون و تنباكو به مدت پنجاه سال به تالبوت اعطا گرديد. اين امتياز كه به امضاي شاه و سرهنري ولف رسيد، داراي پانزده فصل بود كه حكايت از اختيارات تام تالبوت در امور دخانيات ايران و بياعتنايي به منافع ملت ايران داشت. مطابق با اين قرارداد، شركت رژي متعهد ميگرديد كه در ازاي انحصار خريد و فروش توتون و تنباكوي ايران به مدت پنجاه سال، سالانه مبلغ 15 هزار پوند استرلينگ به همراه يك چهارم سود خالص خود را به شاه بپردازد.
بنابراين با انعقاد اين قرارداد، توليدكنندگان و فروشندگان داخلي نيز استقلال خود را از دست داده و براي فروش توتون و تنباكو بايد از شركت خارجي اجازه ميگرفتند.
كمپاني رژي در آغاز به صورت ناشناخته به فعاليت ميپرداخت. هنگامي كه به استناد فصل نهم امتيازنامه ـكه صاحب امتياز را مجاز به واگذاري حقوق خود به ديگري ميكردـ امتياز خود را به «شركت شاهنشاهي تنباكوي ايران» فروخت،6 با مخالفتهاي گستردهاي از سوي مردم و روحانيون مواجه شد.
در اين زمان انتشار اعلاميهاي رسمي از سوي دولت كه واگذاري امتياز تنباكو را تذكر ميداد و در عين حال به زارعين توتون و تنباكو نيز وعدهي خريد عادلانه و نقدي محصولات آنها را ميداد، موج گستردهاي از نارضايتي را دامن زد. 7
در سال1890، روزنامه فارسي زبان اختركه در عثماني منتشر ميشد، طي مصاحبهاي با تالبوت، تفاوت فاحش امتياز دخانيات ايران را با امتيازي كه كمپاني رژي از عثماني گرفته بود، يادآور شد و ضمن انتقادهاي گسترده از دولت، تبعات و پيامدهاي قرارداد را براي مردم ايران روشن ساخت. 8
با توجه به اين مطلب كه توتون و تنباكو از مهمترين اقلام تجاري و صادراتي ايران بود و حدود دويستهزار تن به كشت و خريد و فروش آن اشتغال داشتند،9 بنابراين انحصار خريد و فروش اين محصول به يك شركت انگليسي منافع بسياري از مردم ايران را به خطر ميانداخت. به همين سبب نخستين اعتراضها را تاجران دخانيات آغاز كردند كه تجارتشان مستقيماً در معرض تهديد كمپاني رژي بود. در آغاز عدهاي از بازرگانان به همراه امينالدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباكو اعتراض كردند. 10
اين اعتراض موجب شد كه دولت به انگيزهي دلجويي از آنان مهلت شش ماههاي براي فروش ذخاير توتون و تنباكوي تاجران قايل شود. 11 با اين حال مهلت فوق نيز نميتوانست خسارات ناشي از واگذاري امتياز را جبران سازد.
در اين بين روسها نيز كه در منطقهي ساوجبلاغ به كشت تنباكو اشتغال داشتند به امتياز فوق اعتراض كردند و آن را ناقض عهدنامهي تركمان چاي خواندند و خواستار لغو آن يا عقد قرارداد مشابهي شدند. 12
به هر روي علاوه بر دلايل سياسي ـ اقتصادي، عوامل فرهنگي ـ مذهبي نيز در آغاز جنبش تنباكو دخيل بودند. حضور فرهنگ استعماري و گسترش فساد، تهاجمي بود كه به تبع حضور عيني اجانب در ايران صورت ميگرفت.
پس از آنكه شركت رژي حدود 200 هزاراز اتباع دولت بريتانيا و مستعمرات آن را به عنوان كاركنان شركت به ايران آورد و به شهرهاي مختلف فرستاد، زنگ هشدار براي ايرانيان به صدا درآمد. چرا كه با حضور آنها در حدود 100 هزار مبلغ مسيحي وارد ايران شدند و ضمن بناي كليسا در مناطق مختلف، دختران ايراني را نيز به امور پرستاري در بيمارستانها و بيحجابي واداشتند. در تهران و اكثر شهرها مراكز فساد برپا كردند و كافههايي با انواع وسايل قمار و رقصهاي محلي و مشروبات الكي پديد آوردند. علاوه بر اين، انگليسيها هر جا كه ميرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نيز ميبردند و اين همان شيوهاي بود كه انگليسيان در تصرف هند و ايجاد كمپاني هند شرقي و سپس حضور نظامي به بهانه حفظ امنيت اين كمپاني و در نهايت مستعمره نمودن هند به كار گرفته بودند. 13
از اين رو اقدامات فوق عالمان ديني را به دليل متزلزل شدن اساس دين و استقلال كشور توسط قدرت بيگانه و مغايرت امتيازات با قرآن مجيد (قاعدهي نفي سبيل)، به تحريم تنباكو ترغيب نمود. در واقع دليلي اصلي مخالفت علما با اين امتياز، افزون بر جنبهي تجاري آن و اختلال در نظام بازرگاني كشور، نگراني از نفوذ تدريجي و سلطهي كامل بيگانگان بر ايران بود كه از تجربهي كمپاني هند شرقي ناشي ميگرديد. 14 به همين سبب مردم مسلمان ايران با اين انديشه كه انگليسيها قصد دارند، كمپاني رژي را به كمپاني هند شرقي و ايران را همانند هند به مستعمرهي خود تبديل كنند، به مخالفت گسترده پرداختند.
مخالفت علما و اوجگيري مخالفتها
از سوي ديگر جهل و بيسوادي عمومي كه ريشه در استبداد داشت و موجب سكوت مردم در برابر اقدامات حكام قاجار ميشد، از اواسط دوره قاجاريه با تأسيس حوزههاي ديني در شهرهاي بزرگ تا حد زيادي مرتفع گشت. در اين هنگام روحانيون به عنوان تنها منبع آگاهي بخش به ملت ايران، زمينههاي ارتباطي منظمي به وجود آوردند كه اين امر در نهايت مؤلفههاي ديني ـ فرهنگي قيامهاي گوناگوني را فراهم ساخت. در واقع حضور علماي دين در كنار مردم موجب آگاهي بخشي به آنان ميشد، زيرا مردم تنها به تعاليم اسلامي و كلام روحانيون توجه ميكردند. به طوري كه مخالفت علما با اعطاي امتياز به كمپاني رژي بر شدت اعتراضهاي مردمي تأثير بسزايي گذاشت و در واقع بايد نقطهي آغاز جنبش تنباكو را لحظهي آغاز مبارزهطلبي روحانيت بر عليه امتياز به شمار آورد.
از اين رو نخستين اعتراضها به رهبري روحانيت، توسط سيدعلياكبر فالاسيري از علماي برجسته شيراز آغاز شد. اين اعتراض كه همزمان با ورود مأموران انگليسي رژي به شيراز به تعطيلي بازارها و اجتماع مردم در مساجد انجاميد، رژيم را براي مقابله به دستگيري و تبعيد سيدعلياكبر فالاسيري و گلولهباران مردم واداشت. عليرغم تمام خشونتهاي حكام، مقاومت مردمي ادامه يافت و قيام مردم شيراز به تبريز، مشهد، اصفهان، تهران و ديگر نقاط ايران گسترش يافت.
در تبريز، مردم به رهبري آيتالله حاج ميرزا جواد آقامجتهد تبريزي به مقابله با قرارداد برخاستند و ضمن كندن و پاره نمودن اعلاميههاي كمپاني از روي ديوارها و معابر عمومي، از پذيرفتن خارجيان نيز خودداري كردند. مردم تبريز كه با خشونت حكومت مواجه شدند، بيگانگان را تهديد به قتل در روز عاشورا كردند. در اين بين رژيم براي خاموش كردن شعلههاي قيام، تصميم به ايجاد تفرقه در صفوف روحانيون گرفت كه در نهايت از اين حربه نيز سودي نبرد. كمپاني رژي نيز كه اوضاع تبريز را نامطلوب ميديد، حاضر به پذيرش تمام مأموران و كاركنان خود از ميان ايرانيان و مسلمانان شد كه اين امر هم نتيجهاي در پي نداشت.
در اين ميان اصفهان كه تجار و علماي آن همكاري بيشتري داشتند به رهبري سه عالم مجاهد، حاج شيخ محمدتقي (آقانجفي)، شيخ محمدعلي و ملاباقر فشاركي به مخالفت با قرارداد مزبور پرداختند. علماي اصفهان براي اولين بار در منطقه خود استعمار دخانيات و تنباكو را تحريم و كاركنان رژي را نجس اعلام كردند. بدين ترتيب توليدكنندگان تنباكو، محصول خود را يا به آتش كشيدند و يا در بين فقرا تقسيم كردند و از معامله با كمپاني رژي خودداري ورزيدند. حاكم اصفهان براي لغو اين حكم با علما مذاكره كرد، اما با مخالفت آنان روبرو شد. فشار روز افزون بر علما بسياري از آنان را وادار به ترك اصفهان كرد كه از آن جمله ميتوان به مهاجرت آقا منيراالدين بروجردي اصفهاني اشاره نمود كه شبانه به عراق و نزد ميرزاي شيرازي هجرت كرده بود. 16
همزمان با ساير شهرها نارضايتي در تهران نيز آشكار شد. ميرزا حسن آشتياني از علماي بزرگ تهران بارها با شاه و امينالسلطان ملاقات و مضار امتياز را گوشزد كرد، ولي آنان به اين بهانه كه امضاي شاه معتبر و طرف مقابل نيز دولت انگليس است به اين اعتراضها وقعي ننهادند. 17 در اين ايام سيدجمالالدين اسدآبادي نيز كه به دعوت ناصرالدين شاه در تهران به سر ميبرد، به مخالفت علني با امتياز پرداخت و در پي صدور اعلاميهاي بر در مساجد، كاروانسراها و سفارتخانهها با اين مضمون كه «به چه حقي خريد و فروش تنباكويي كه خريدار و مصرف كنندهي آن ايراني است به بيگانه واگذار شده است»، از ايران اخراج شد. 18
عليرغم تمام مخالفتها و ناآراميها، شاه و امينالسلطان، ملت را نادان و غير مطلع از جريانات خواندند و به اعمال پيشين خود ادامه دادند. از اين رو علما چارهي كار را در آن ديدند كه به ميرزا محمدحسن شيرازي، مرجع تقليد وقت كه در سامرا ساكن بود، متوسل شوند.
ميرزاي شيرازي، صاحب فتواي تحريم تنباكو
هنگامي كه در سال 1281، شيخ مرتضي انصاري دار فاني را وداع گفت، تمام شاگردان شيخ بر تقدم ميرزاي شيرازي اتفاق كردند و وي را به عنوان مرجع عاليقدر جهان تشيع برگزيدند. وي كه حدود بيست و سه سال مرجع شيعيان جهان بود، در سال 1291 ه. ق در سامره اقامت گزيد و در آنجا به تدريس و تعليم مشغول گشت و شاگردان بسياري را تربيت كرد كه از ميان آنها ميتوان به آخوند ملامحمدكاظم خراساني، سيدمحمد كاظم طباطبائي يزدي، حاجآقا رضا همداني، حاجميرزا حسين سبزواري، سيدمحمد فشاركي رضوي، ميرزا محمدتقي شيرازي و ... اشاره كرد. وي همچنين آثار گرانبهايي نيز از خود بر جاي گذاشته است كه از آن جمله ميتوان به رسالاتي مبسوط در ابواب مختلف فقهي، حاشيهاي بر نجاة العباد و تعليقهاي بر كتاب معاملات آقا وحيد بهبهاني اشاره كرد.
ميرزاي بزرگ شيرازي كه سرانجام در روز بيست و چهارم شعبان 1312ه. ق رحلت كرد، علاوه بر آنكه مرجعيت بلامنازع شيعه و عالم اسلام را بر عهده داشت، يكي از بزرگترين جنبشهاي مذهبي عليه ظلم و فساد حاكم و استعمار را در ايران پايهگذاري نمود. از اين رو آنچنان نام ميرزاي شيرازي و جنبش تحريم تنباكو با هم و با تاريخ معاصر ايران عجين شده است كه جدا كردن آنها از يكديگر امري ناممكن به نظر ميآيد.
ميرزاي شيرزاي از همان ابتدا به واسطهي نامههايي كه از علماي ايران دريافت ميكرد و از طريق اخباري كه سيدعلي اكبر فال اسيري و آقا منيرالدين بروجردي به وي ميدادند، از اعطاي امتياز انحصار تجارت تنباكو و پيامدهاي آن مطلع شده بود. از سوي ديگر سيدجمالالدين اسدآبادي نيز كه در بصره در تبعيد به سر ميبرد، طي نامهاي درباره مظالم شاه به ميرزاي شيرازي نوشت و در آن مسئوليت بزرگي را كه علماي دين در دفاع از حقوق مسلمانان دارند، يادآور شد. 20
از اين رو ميرزاي شيرازي، هم زمان با شروع ناآرامي در تبريز در اول ذيحجه سال 1308 ه. ق با ارسال تلگراف مفصلي به شاه، ضمن اشاره به مضار و مفاسد اجازه مداخله خارجيها در ايران به اعطاي امتيازات نيز توجه نمود و همه آنها را منافي صريح قرآن، نواميس الهيه و استقلال ايران خواند.
شاه به تلگرام ميرزا پاسخ نداد و براي توجيه اقدامات دولت و ذكر دلايل اعطاي امتياز و مشكلات ناشي از لغو آن، ميرزا محمود خان مشيرالوزاره كارپرداز ايران در بغداد را نزد ميرزاي شيرازي در سامرا فرستاد. مشيرالوزاره ضمن اشاره به ضرورت قرابت با دول بزرگ اروپا براي استخلاص از روسيه تزاري، لزوم تقويت بودجه و قشون و رفع نقائص و كمبودن مالياتها، موهن بودن الغاي قرارداد از نظر بياعتبار شمرده شدن امضاي پادشاه و ...، صراحتاً از ناتواني دولت در فسخ امتياز و خسارات هنگفت اين اقدام سخن گفت.
با اين حال ميرزا در پاسخ تمام اين تشبثات، تنها بر اين نكته تأكيد كرد كه فقط بايد به ملت مسلمان تكيه كرد و «دولت اگر از عهده جواب بيرون نتوان آيد ملت از جواب حسابي عاجز نيست»21 و «اگر دولت از عهده بر نميآيد، من به خواست خدا آن را بر هم ميزنم.»
به هر روي شاه و دربار، وقعي به گفتههاي ميرزا ندادند و تصميم گرفتند كه با سياست دفعالوقت، به تدريج مردم و علماء را از توجه به مسأله تنباكو منصرف سازند؛ اما دادخواهي بيوقفه مردم و بياعتنايي شاه به تلگرام ميرزاي شيرزاي سبب صدور تلگرامي ديگر به شاه شد كه آن نيز بيحاصل بود. سرانجام وقتگذراني شاه و اعوان و انصارش در ارائه پاسخي متين و صحيح، ميرزاي شيرازي را به صدور حكم تحريم استعمار توتون و تنباكو واداشت.
در اواخر ربيعالثاني 1309 در تهران شايع شد كه حكمي از ميرزاي شيرازي در باب تحريم استعمال دخانيات صادر و به اصفهان مخابره شده است. در اوايل جماديالاولي با رسيدن محمولهي پستي به تهران صورتي از حكم درميان مردم منتشر شد با اين توضيح كه نسخهي اصلي آن را فقط ميرزا حسن آشتياني مشاهده كرده است. متن حكم چنين بود: «بسمالله الرحمن الرحيم اليوم استعمال تنباكو و توتون باي نحو كان در حكم محاربه با امام زمان عليهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسيني.» 22
از صدور حكم تا لغو امتياز
با صدور اين فتوا، مردم از همهي اصناف، مبارزه سياسي عليه قرارداد استعماري امتياز تنباكو را يك وظيفه شرعي و تكليفي الهي دانستند و قليانها را شكسته و توتون و تنباكو را به آتش كشيدند. در اين بين حتي اندرونيان حرمسراي شاهنشاهي نيز از استعمال دخانيات پرهيز كردند. به نحوي كه «انيسالدوله»، سوگلي ناصرالدينشاه دستور جمعآوري قليانها را صادر نمود. بدين ترتيب شاه كه حتي در اندروني خويش نيز شاهد شكسته شدن قليانها و تحريم توتون و تنباكو بود، براي آنكه مبادا كسي از دستورش سرپيچي نمايد و به احترامش لطمهاي وارد آيد، به هيچ يك از نوكران خود دستور آوردن قليان را نميداد.
اين حركت همگاني و تبعيت آشكار مردم از حكم ميرزاي شيرازي، اولياي دولت را بر آن داشت كه به منظور ايجاد خلل در رفتار معترضانهي مردم، شايعهي جعلي بودن حكم را مطرح سازند. از اين رو با مساعدت وعاظالسلاطين و معممين دربار به شايعه جعلي بودن فتوي دامن زدند و حاجمحمد كاظم ملكالتجار را منشأ جعل حكم معرفي و او را به قزوين تبعيد كردند. اما اين اقدامات نيز تأثيري در روند قضايا نداشت و شاه و دربار را ناگزير به سمت تفرقهافكني ميان علما كشاند. از اين رو شاه و امينالسلطان به ميرزاي آشتياني روي آوردند و از او خواستند كه چون او نيز همانند ميرزاي شيرازي مجتهد است، حكمي بر اباحه و تجويز استعمال دخانيت صادر كند. در اين بين ميرزاي آشتياني و ديگر علماء، شاه و درباريان را به كلي مأيوس ساختند و قاطعانه گفتند كه حكم ميرزاي بزرگ را جز خود او، شخص ديگري نميتواند تغيير دهد. آنها همچنين اضافه كردند كه «اين كار اصلاح بر نميدارد، بايد متوقف شود... اين امتيازات بايد برگردد و تا برنگردد ميرزا آرام نميگيرد.» 23
در نتيجه آخرين حربهي شاه و دربار، تشكيل جلسهاي با حضور دولتيان و علما بود. در اين جلسه كه افرادي نظير ميرزا حسن آشتياني و شيخهادي نجمآبادي حضور نداشتند، شاه خواستار حكم حليت استعمال تنباكو شد كه با پاسخ صريح حاضران مواجه گرديد. در اين ميان امينالسلطان راه ديگري در پيش گرفت و به علما وعده داد كه اقداماتي جهت لغو امتياز خواهد كرد و در برابر از آنان خواست كه صريحاًً استعمال دخانيات را مجاز اعلام كنند. 24 بدين ترتيب ناصرالدينشاه كه از يك سو با اوضاع آشفتهي داخلي و از سوي ديگر با مخالفتهاي جدي مسئولان كمپاني و كارگزاران سفارت انگليس روبه رو بود، در حالي كه تنها دو هفته از صدور حكم تحريم ميگذشت به الغاي انحصار داخله توتون و تنباكو پرداخت تا امينالسلطان در جلسهي ديگري با حضور علما، اين خبر را اعلام نمايد كه از اين پس انحصار داخلي لغو شده و مردم ميتوانند توتون و تنباكوي خود را آزادانه در داخل كشور خريد و فروش نمايند.
با لغو انحصار داخلي، علما در برابر اصرار امينالسلطان اظهار داشتند كه چون امتناع مردم از استعمال دخانيات مستند به حكم ميرزاي شيرازي است، تنها چارهي كار مراجعه به وي و كسب اطلاع از نظر اوست. در واقع آنها ضمن رفع تكليف از خود، به اصرار امينالسلطان تلگرامي حاكي از لغو امتياز داخلي پاسخ ميرزاي شيرازي ارسال كردند. دو هفته پس از اعلام لغو امتياز داخلي، پاسخ ميرزاي شيرازي به تلگرام علما به تهران ارسال شد. او در اين تلگرام ضمن تشكر از شاه به جهت لغو امتياز، اظهار اميدواري كرده بود كه دستهاي خارجي به كلي از ايران كوتاه شود. پاسخ مزبور كه به هيچ وجه مقصود اصلي دولتيان را كه خواهان صدور حكم حليت استعمال تنباكو بودند، تأمين نميكرد،25 ادامهي امتناع مردم از مصرف توتون و تنباكو را نيز در پي داشت.
دولت كه ميرزاي آشتياني را عامل ناآرامي ميپنداشت از او خواست تا به منبر برود و حلال بودن استعمال تنباكو را اعلام كند. شاه براي پايان دادن به اوضاع نامساعد، شدت عمل بيشتري نشان داد و از يك سو فرمان بازگشايي تمام قهوهخانهها را صادر نمود و از سوي ديگر ميرزاي آشتياني را در قليان كشيدن در مجامع عمومي و يا خروج از دارالخلافه (تهران) مختار كرد.
ميرزاي آشتياني نيز بيدرنگ ترك تهران را بر مخالفت با حكم ميرزاي شيرازي ترجيح داد و آمادهي حركت شد. 26
در سوم جماديالاخر 1309، مردم پس از آگاهي از تصميم ميرزاي آشتياني مبني بر خروج از دارالخلافه در منزل وي در محلهي سنگلج اجتماع كردند و از آنجا به سمت ميدان ارگ و كاخ گلستان رفتند. زنان پيشاپيش مردان خطاب به شاه فرياد ميزدند و نگراني خود را نسبت به بيرون كردن علما از شهر اعلام و تأكيد ميكردند كه دولت قصد دارد دين آنها را از بين ببرد تا فرنگيان بر مردم سلطه يابند.
همچنين در اين ايام زمزمههاي جهاد عليه دستگاه نيز بالا گرفته بود و اعلاميههايي بدين مضمون كه «بر حسب حكم جناب حجتالاسلام، آقاي شيرازي، اگر تا 48 ساعت ديگر امتياز دخانيات لغو نشود، يوم دوشنبه آتيه، جهاد است، مردم مهيا شويد.» بر در و ديوار شهرها نصب شده بود.
به هر روي پيشروي مردم، دربار را وحشت زده كرد و كوشش كامران ميرزا نايبالسلطنه براي آرام كردن مردم حاصلي نداشت. به طوري كه وعدههاي او به نيابت از شاه كه «فرنگيها را بيرون ميكنيم» و يا دستخط شاه خطاب به وي كه اعلام ميداشت، «امتياز داخله را كه برداشته بوديم، حال امتياز از خارجه را هم برداشتيم و مردم مجبور در كشيدن قليان نيستند تا حكم از جناب ميرزاي شيرازي برسد»، بيحاصل ماند. 27 بينتيجه ماندن وعدهها سبب شد كه محمدعلي خان معين نظام، فرمان تيراندازي صادر كند و در اين تيراندازيها عدهاي كشته شوند.
در پي اين كشتار، ميرزاي آشتياني از پذيرش هداياي شاه كه براي دلجويي از او فرستاده بود، خودداري ورزيد و مردم را به استقامت عاقلانه و اجتماع در مسجد جامع فراخواند. ميرزاي آشتياني براي پايان گرفتن غائله سه پيشنهاد به مضمون پرداخت خونبهاي مقتولين، مصونيت حاضران در تظاهرات و برچيدن بساط كليه امتيازات خارجي را مطرح ساخت.
سرانجام شاه در پنجم جماديالاخر 1309 براي اطمينان بيشتر در دستخطي به امينالسلطان لغو كامل امتياز را اعلام كرد تا وي به آگاهي علما و مردم برساند. ولي مخالفان آرام نگرفتند و عزل امينالسلطان ـ كه از نظر انان حامي امتياز بود ـ و لغو تمام قراردادهايي كه با خارجيان منعقد شده بود را خواستار شدند. 28
بدين ترتيب درنتيجهي لغو امتياز تنباكو، حكم تحريم تنباكو نيز پس از 55 روز از سوي علماء لغو شد. البته در اين بين كارگزاران خارجي كه تلاشهاي خود را بيثمر ميديدند، به ادعاي خسارت پرداختند و خواستار 60 هزار ليره غرامت از دولت ايران گرديدند كه در نهايت توافق بر سر مبلغ 50 هزار ليره حاصل گرديد. بدين منظور شاه از بانكشاهنشاهي كه در دست انگليسيها بود، مبلغ فوق را به عنوان وام دريافت كرد و يك بار ديگر وابستگي ايران را به بيگانگان تشديد نمود.
پيامدهاي جنبش تنباكو
در واقع جنبش تنباكو اولين مقاومت همگاني مردم ايران در برابر بيگانگان و استبداد شاهي بود كه بر حوادث و رويدادهاي پس از خود تأثير بسيار نهاد. 29 در اين بين فتواي تاريخساز ميرزاي شيرازي، ضمن جلوگيري از حراج ايران، نخستين جنبش گسترده مردمي عليه سلطه خارجي را شكل داد و تأثيرات به سزايي در تحولات بعدي ايران گذاشت. 30 چرا كه از آن پس ايرانيان دريافتند كه پيروزي بر شاه و بيگانگان امري ممكن است.
نكتهي فوق را شهيد مدرس نيز به درستي دريافته و دربارهي جنبش چنين اظهار نظر نموده بود: «اين واقعه تاريخي، نظام سلطنت را سست و از اقتدار انداخت... استبداد سلطنتي در ايران بدون توجه به واقعه دخانيه، به مشروطيت نميرسيد... واقعه دخانيه توپي بود كه سحرگاه مردم تيزهوش خفته را بيدار كرد و به طور طبيعي از زلزله شديدي كه متعاقب آن بايستي به وقوع بپيوندد، باخبرشان نمود.» 31
همچنين تحريم تنباكو نمونه ديگري از نگرش جامعنگرانه به دين اسلام بود كه از اتحاد و همبستگي مردم با روحانيت نشئت ميگرفت. زيرا مردمي كه تا آن زمان هرگز در اوامر سلطان چون و چرا نميكردند و ياراي چنين كاري را نداشتند، در اين جهاد ملي به دستور پيشواي مذهبي خود، ميرزاي شيرازي شركت كردند و نهضت تنباكو را به اعتراضي نسبت به تمام امتيازاتي كه تا آن هنگام به كمپانيها و شركتهاي خارجي داده شده بود، مبدل كردند.
امام خميني (ره) كه خود به عنوان مرجعي بزرگ، رهبري حركت عظيم انقلاب اسلامي را بر عهده داشت، مسئلهي در هم تنيدن روحانيت و مردم و فتواي تاريخي ميرزاي شيرازي را چنين بيان نموده است: «آن مرحوم كه در سامره تنباكو را تحريم كرد، براي اين كه ايران را تقريباً در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباكو، ايشان يك سطر نوشتند كه تنباكو حرام است. حتي بستگان خود آن جائر (ناصرالدينشاه) و حرامسراي آن جائر ترتيب اثر دادند به آن فتوا و قليانها را شكستند و در بعضي جاها تنباكوهايي كه قيمت آن هم زياد بود در ميدان آوردند و آتش زدند و شكست دادند آن قرارداد را و لغو شد قرارداد و يك چنين چيزي و آنها ديدند كه يك روحاني پيرمرد در كنج دهي از دهات عراق يك كلمه مينويسد و يك ملت قيام ميكند و قراردادي كه مابين شاه جائر و انگليسيها بوده است، به هم ميزند و يك قدرت اين طوري دارد او.» 32
نتيجهگيري
در فضايي كه حكام ايران براي تهيهي مبالغ هنگفت خوشگذرانيها و سفرهاي اروپايي خود، امتيازات بيشماري به بيگانگان ميدادند و كشور را دچار نا امني اقتصادي ميكردند، روحانيون بزرگي نظير ميرزاي شيرازي با اين شيوهي زمامداري به مقابله پرداخته و با برخورداري از حمايت عمومي، از اعطاي امتيازهاي گوناگون ممانعت به عمل آوردند.
جنبش تنباكو كه نمونهاي موفقيت آميز از يك حركت عمومي در تاريخ معاصر ايران است، پيروزي خود را مرهون پيوند ويژهي رهبران مذهبي و مردم بود. در واقع جنبش تنباكو كه در نهايت به انقلاب مشروطه و امضاي فرمان مشروطيت توسط مظفرالدين شاه قاجار در سال 1285 هجري شمسي انجاميد، يك بار ديگر پيوند ديرپاي روحانيت اصيل و مردم را نشان داد. اين پيوند كه از يك سو پايههاي مشروعيت سلطنت را متزلزل ساخته بود، از سوي ديگر اقتدار سياسي روحانيت را نيز افزايش داد و روحانيت را به عنصر اصلي هدايت كننده مقاومتهاي مردمي عليه استعمار و استبداد مبدل كرد . به طوري كه پس از فتواي آيتالله شيرازي مبني بر تحريم تنباكو، روحانيت در تمام امور اجتماعي و سياسي ايران نقش داشته است؛ كه از آن جمله ميتوان به حضور روحانيت در نهضت مشروطه، ملي شدن صنعت نفت، مخالفت با لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، مخالفت با لايحه كاپيتولاسيون، مخالفت با انقلاب سفيد شاه و مردم، واقعه 15 خرداد 42، رهبري انقلاب اسلامي، حوادث پس از انقلاب و ... اشاره نمود.
بر اين اساس نهضت تنباكو از يك سو سند گويايي بر رهبري روحانيت مبارز و مقاومت و همبستگي مردم متعهد اين سرزمين در پاسداري از ارزشهاي اسلامي و دفاع از استقلال و آزادگي است؛ و از سوي ديگر با ماهيتي ضد استعماري و همراه با انگيزههاي اسلامي، نقش مهمي در تاريخ معاصر ايران و بيداري مردم اين سرزمين ايفا نموده است.
پينوشتها:
1. رحيم رئيسنيا، زمينه اقتصادي و اجتماعي مشروطيت ايران،تبريز، ابن سينا،1352، صص 8ـ 24.
2. نيكي آر كدي، ريشههاي انقلاب ايران، ترجمه عبدالرحيم گواهي،تهران، انشتارات قلم، 1377، ص 105.
3. ابراهيم تيموري، تحريم تنباكو، اولين مقاومت منفي در ايران، كتابهاي جيبي، 1361، صص 11 ـ 22.
4. در قرن 19 ميلادي دولتهاي انگليس و روسيه از روشهاي مختلفي مانند نفوذ در شخص شاه و صدر اعظمهاي وي، بازرگاني، گرفتن امتيازات، اعطاي وامها و تهديد براي اعمال نفوذ و گسترش سلطه خود در ايران بهره ميبردند. در عصر ناصرالدين شاه عمدهترين امتيازات در ازاي مبلغ ناچيزي به عنوان حقالامتياز و با پرداخت رشوه به چند دولتمرد براي سالهاي متمادي اخذ ميگرديد.
براي مطالعه بيشتر در اين خصوص رجوع كنيد به: حسين بن علي اصفهاني كربلايي، تاريخ دخانيه، تصحيح رسول جعفريان، قم: الهادي، 1377، صص 62ـ 65.
5. پيشين، ابراهيم تيموري، ص 27.
6. فيروز كاظمزاده، روس و انگليس در ايران 1864 ـ 1914، پژوهشي دربارهي امپرياليسم، ترجمه: منوچهر اميري، تهران، كتابهاي جيبي، 1354، صص 232 ـ 233.
7. پيشين، ابراهيم تيموري، صص 39 ـ 40.
8. پيشين، حسين بن علي اصفهاني كربلايي، صص 68ـ 71.
9. فريدون آدميت، شورش بر امتياز نامهي رژي، تهران، 1360، ص 13.
10. ادوارد گرانوبل براون، انقلاب ايران، ترجمه احمد پژوه، تهران، 1338، ص 48.
11. پيشين، فريدون آدميت، ص 18.
12. هما ناطق، بازرگانان در داد و ستد با بانك شاهي و رژي تنباكو، تهران، 1373، ص 93.
13. جمعي از نويسندگان، انقلاب اسلامي و چرايي و چگونگي رخداد آن،قم: دفتر نشر معارف، 1382، ص 31.
14. كمپاني هند شرقي كه زمينههاي سلطهي استعماري انگليس بر شبه قارهي هند را در طول نزديك به يك و نيم قرن (1800ـ 1947) فراهم كرده بود، علما را نسبت به مقامات دولتي كه عامل ورود اروپاييان به ايران و در دست گرفتن اقتصاد كشور بودند، بدبين ميساخت.
همچنين رجوع كنيد به: ناظمالاسلام كرماني، تاريخ بيداري ايرانيان، تصحيح علياكبر سعيدي سيرجاني،تهران، 1362، ج1، ص 19.
15. غلامحسين زرگرينژاد، رسائل مشروطيت، تهران: كوير، 1377، ص 76.
16. پيشين، حسينبن علي اصفهاني كربلايي، صص 104 ـ 108.
17. پيشين، ابراهيم تيموري، صص 83ـ 84.
18. محمدعلي بن محمدرضا سياح، خاطرات حاج سياح، دورهخوف و وحشت، به كوشش حميد سياح و سيفالله گلكار، تهران، 1359، ص 329 ـ 331.
19. براي مطالعه بيشتر در مورد زندگي ميرزاي شيرزاي رجوع كنيد به: شرح زندگاني ميرزاي شيرازي، شيخآقا بزرگتهراني، ترجمه حميد تيموري، تهران، ميقات، 1362.
20. محمدرضا زنجاني، تحريم تنباكو، تهران، حسين مصدقي،1333، صص 58 ـ 66.
21. پيشين، حسينبن علي اصفهاني كربلايي،صص 90 ـ 93.
22. همان، صص 117 ـ 118.
23. همان، صص 125 ـ 132.
24. پيشين، ناظمالاسلام كرماني، ج 1، صص 22ـ 23.
25. پيشين، حسينبن علي اصفهاني كربلايي، ص 150.
26. عباس ميرزا قاجار (ملكآرا)، شرح حال عباس ميرزا ملكآراء: برادر ناصرالدين شاه، تصحيح عبدالحسين نوائي، تهران، 1361، صص 185 ـ 186.
27. ژوانس فووريه، سه سال در دربار ايران، ترجمه: عباس اقبال آشتياني، تهران: دنياي كتاب، بيتا، 1363، صص 237 ـ 239.
28. پيشين حسينبن علي اصفهاني كربلايي، صص 172 ـ 173.
29. نمونه ديگر تأثير آموزههاي مكتب اقتصاد اسلامي بر حركتها و جنبشهاي انقلابي، مربوط به ايجاد يك بنگاه بختآزمائي و يا قرعهكشي در ايران بود كه در آن هم در جريان سومين مسافرت ناصرالدينشاه به اروپا در سال 1889 مطرح شد. اعطاي حق ايجاد يك بنگاه بختآزمايي و يا قرعهكشي در ايران، با مخالفت وسيعي رو به رو شد كه بعضاً از طرف افراد متديني صورت گرفت كه قماربازي را به حسب دستورهاي قرآن حرام ميدانستند. در نهايت نيز شاه مجبور به لغو امتياز مزبور گرديد.
براي مطالعه بيشتر در اين خصوص رجوع كنيد به نيكي كدي تحريم تنباكو در ايران ترجمهي شاهرخ قائممقامي، تهران، 1356.
30. جان فورن، مقاومت شكننده تاريخ تحولات اجتماعي ايران، ترجمه احمد تدين، تهران، رسا، 1377، ص 250.
31. موسي نجفي و رسول جعفريان، سده تحريم تنباكو، تهران، اميركبير، 1373، صص 134 ـ 139.
32. صحيفه نور، سخنراني امام خميني (ره) در مورخه 28/8/1359.