بتاب ای مه

بتاب ای مه که زینب دل غمین است پریشان دل ز مرگ شاه دین است بتاب ای مه رقیه دل کباب است ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا
دوشنبه، 27 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بتاب ای مه
بتاب ای مه

 

شاعر: یوسف علی یوسفی





 
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
بتاب ای مه رقیه دل کباب است
ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است
بتاب ای مه تو بر گل‌های زهرا
که پرپر گشته در این دشت و صحرا
بتاب ای مه که اندر پای گل‌ها
فتاده باغبان از جور اعدا
بتاب ای مه که اندر شور و شینم
پریشان دل من از مرگ حسینم
بتاب ای مه که بینم کودکانم
سرشک غم رود از دیدگانم
خداحافظ حسین باوفایم
که من عازم سوی شام بلایم
تویی در کربلا بی یار و تنها
من اندر شام غم بی آشنایم
به روی نی سرت از کوفه و شام
بود هم مونس و هم رهنمایم
تو را امشب نگهبان ساربان است
من اندر کوفه در بند بلایم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط