يكي شدن گرداگرد يك خانه
نويسنده:غلامرضا بهروزلک
منبع: روزنامه جاجم-شماره2174
منبع: روزنامه جاجم-شماره2174
آهنگ بازشناسي هويت اسلامي فردي و اجتماعي
:هويت، بيانگر کيستي انسان ها و نمايانگر وجوه همساني و تفاوت آنهاست. از منظري ديگر، هويت نشان دهنده معناي زندگي انسان نيز هست.انسان ها همواره نيازمند شناسايي خويشتن در ارتباط با ديگران بوده اند و بدين سان جايگاه خويش را نسبت به ديگران شکل مي دهند. هويت ها کاملا دروني و ذهني اند و همواره چند بعدي و متکثر هستند. هر چند هويت هاي چندگانه شاخصه زندگي انساني است، اما انسان ها در فطرت خود در جستجوي هويت اصيل خويش هستند.
انسان همانند گم شده اي است که در پي يافتن گوهر اصيل خود و جوياي خاستگاه قدسي و منشا خويش است. چنين گرايشي حاکي از فطرت خداجويي در انسان است و همواره وي را از درون به مبدا هستي بخش، پيوند مي زند.هويت از منظري کلان در 2بعد هويت فردي و هويت اجتماعي رقم مي خورد؛ هويت فردي بيانگر شناخت انسان از کيستي خويشتن خود در ارتباط با خالق و همنوعان است. هويت فردي همان معرفت نفس است که فرموده اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». اما هويت اجتماعي بيانگر هويت جمعي و گروهي انسان ها در تمايز با جوامع و گروه هاي ديگر است. در اينجا هويت کلان امت اسلامي در برابر غير مسلمانان و جوامع کفر و الحاد قرار مي گيرد. حج ابراهيمي به دليل ابعاد فراگير و جامع خود، حاوي هر دو بعد هويت اصيل اسلامي است.
پس از محوريت پيام آسماني، شخص پيامبر (ص ) و معرفت امام زمانه ، شعائر اسلامي سازنده هويت اسلامي هستند. يکي از اين شعائر مهم، حج ابراهيمي است.
حج از هر دو بعد فردي و جمعي بر هويت اسلامي تاثيرگذار است و آن را طراوت مي بخشد و احيا مي کند. بنيادي ترين بعد هويتي حج ارتباط انسان با خالق هستي بخش است. حج ، قصد و آهنگ رفتن به سوي خانه اي است که ابراهيم و اسماعيل هنگام بالا بردن پايه هاي آن، دعا مي کردند: «پروردگارا، از ما بپذير که در حقيقت، تو شنواي دانايي. پروردگارا، ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده». (بقره 128)
کانون و هسته اصلي حج را عشق بازي انسان با خالق خويش شکل مي دهد. اينجاست که معناي زندگي انساني و همان هويت فردي او شکل مي گيرد. مروري اجمالي بر سنت حج فرآيند هويت بخشي آن را آشکار مي سازد.سرآغاز حج ، دعوتي است مشتاقانه از سوي خالق و لبيک و اجابت از سوي بنده. حاجي در سير حج مي آموزد که کيست ، از کجا آمده است و به کجا خواهد رفت.
لب و لباب همه اينها اجابت دعوت يار و گشتن بر نشانه هاي او و اگر نيک بنگري محو شدن در اوست. کعبه که مقصود دل هاست ، نشانه بزرگ يار است که حاجي با طواف بر دور آن، نشان مي دهد که هويت او نيز بر حول آن شکل يافته است. براي رسيدن به کعبه ، بايد از پيش زنگارها را زدود، لباس هاي آلوده به دنيا و جاه و مقام و تکثرات را کند و به شکل واحد و طبق دلخواه دوست درآمد. آنگاه که زائر آماده شد بايد لبيک را از ته جان بگويد وگرنه محرم نخواهد شد و در باطن نمي تواند در تعبير مبارک حضرت صادق (ع) از مرز ضجيج بودن گذر کند و به حجيج بودن نايل شود. حاجي که خود را پاک نموده است، اينک با طمانينه و لبيک گويان از وعده گاه (ميقات ) گذر مي کند و وارد حرم يار مي شود. اولين کار او در حرم، طواف بر خانه يار و نماز به پاي آن است. حال فرصتي است تا همراه با آب حيات روحاني عشق بازي با معشوق هستي از آب زمزم نيز بنوشد و جسم خود را نيز صفا دهد. صفا سعي مي خواهد وگرنه خود حاصل نشدني است.
هروله بايد کرد و آماده گذار سريع از دنياي فاني شد تا مبادا سراب ها، هويت انساني را مخدوش سازند. صفا نشانه آدم پدر است، مروه يادگار حواي مادر. اينجاست که سفر به مبدا خلقت آدمي آغاز مي شود و حاجي داستان هبوط آدم و ماجراي او را همراه با قصه هاجر، ابراهيم و اسماعيل در ذهن خود مرور مي کند. تقصير مي کند تا نشاني از کندن رذايل از خويشتن خود باشد.اما موقف اصلي هنوز باقي است. وقوف تنها ايستادن نيست بلکه آگاه شدن را در پي دارد. به اين جهت بايد حاجي نفس تازه کند و احرام مجددي ببندد تا سفر معنوي خود را براي يافتن خويشتن خود آغاز کند؛ سفري که جسم او را در ميان هزاران همنوع گم مي کند تا او دل خويش را با بي نهايت پيوند زند. عجب موقفي است عرفات و عجب نامي. عرفات مظهر شناخت معناي زندگي است. آيا ناله و زمزمه حسين با رب خويش جز بازگويي هويت آدمي است؟ اعتراف به اين که چگونه از صلب پدر و رحم مادر حرکت کرده و لحظه به لحظه حيات او به دست تقدير خدايي شکل گرفته است و او هرگز قادر به اداي شکر آنها نيست جز آن که رحمت او شامل حال بنده شود. همان هم شد و در جبل الرحمه ، عرفات و ديدار آدم و حوا پس از سال ها حاصل شد و گمشدگان هبوط به يکديگر رسيدند تا نماد ديگري از خوديابي آدمي تحت رحمت الهي باشد.اما هويت بعدي در مشعرالحرام به شعور آدمي مي رسد تا مقدمه اي باشد براي بريدن از منيات و آرزوهاي رنگارنگي که همچون کف آب گاه آدمي را به خود مشغول داشته است و او را از رسيدن به آب حيات بازمي دارند. در مني بايد قرباني کرد و شيطان را رجم نمود تا هويت پاک شده از گزند شيطان مصون باشد و انسان با تلاش خود در رمي شيطان از زندگي خويش خود را الهي نگاه دارد. اما اينها همه مقدمه است که به يار برگردد و وارد حرم شود تا عشق بازي نهايي را در کنار کعبه رقم زند، براي طواف حج و نماز آن و سعي مجدد و آخر. آنچه گذشت همگي حاکي از هويت يابي فردي انسان در حج بود. خداوند مي خواهد بنده خود را از مراحل مختلف عبور دهد و روح او را صيقل کند تا بتواند هويت اصيل خود را بيابد؛ هويتي که در عالم ذر با خداي خويش عهد بسته بود.اما آنچه گذشت، تلاش فرد بود. اما آيا حج بدون امام و راهنما، قصدي کافي است براي نيل به يار. آموخته ايم که حج بي امام ميسور نيست.
پس شگفت است که در حج نيز امام مجددا بخشي از هويت يابي آدمي است. هرچند ما امام زمان (عج) را به عينه نشناسيم، اما مي دانيم که حج ما به برکت حضور او در حج متبرک شده است و حداقل در مکاني واحد با امام خويش به يقين جمع مي شويم و اين بارقه اميدي براي يافتن بخشي از هويت اسلامي خودمان است که ما بدون شناخت امام نه به حج که حتي از مرز جاهليت گذر نمي توانيم کرد.اما سرانجام حج نيز با طواف نساء همراه شده است، تا انسان ها هويت هاي بازيافته خويش را در نسل و ذريه خويش تداوم بخشند و بدين سان هويت صيقل يافته در نسل آدمي ادامه يابد.
کارکرد حج در هويت اجتماعي اسلامي
مرحله سوم هويت سازي حج را مي بايست هنگام بازگشت حاجيان به وطن خود لحاظ بکنيم. استحباب زيارت حاجي خود تشويقي از جانب شارع براي تعظيم حج است. بازگويي سفر حج و ديدار خانه خدا به مردمي که سراپا گوش شنيدن خاطرات حاجيان هستند و تجمعات و محفل هايي که بدين گونه در مناطق مختلف به مناسبت ديدار حاجيان شکل مي گيرد، همگي از جلوه هاي احياي هويت اسلامي به وسيله حج است. بدون ترديد کوچک و بزرگ تحت الشعاع چنين تاثيري قرار مي گيرند. مراحل سه گانه هويت سازي حج در عرصه اجتماعي بخشي از فرآيند جامعه پذيري هنجارهاي اسلامي است. در جامعه شناسي، جامعه پذيري فرآيند انتقال ارزش ها و هنجارهاي يک جامعه به اعضاي آن و تقويت آنهاست. جامعه پذيري در عرصه ها و به شيوه هاي مختلفي صورت مي پذيرد. نهادهاي اجتماعي چون خانواده، مدرسه، رسانه ها و نهادهاي ديني از مهمترين عوامل جامعه پذيري محسوب مي شوند. از اين حيث حج نيز خود در رديف عوامل ديني يکي از عرصه هاي جامعه پذيري در جامعه اسلامي است که به رشد و گسترش ارزش ها و هنجارهاي اسلامي در جامعه کمک مي کند.
حج و احياي هويت سياسي اسلامي
چنين فرصتي هرگز در اختيار هيچ کدام از اديان و مکاتب بشري وجود ندارد که پيروان آن بتوانند در موسمي واحد کنار هم جمع شوند. عظمت تجمع حج خود تاثيري سياسي دارد و نشانگر عظمت مسلمانان است. از اين بعد حج را مي توان به احياي هويت سياسي اسلامي تعبير کرد. هويت سياسي حاکي از تقابل امت اسلامي در برابر مشرکان و کافران و دشمنان جهان اسلام است. چنين هويتي خود در برائت اسلامي در حج بخوبي تجلي و تبلور مي يابد.در اسلام تشريع برائت از مشرکان خود امري سياسي است. به برکت انقلاب اسلامي ايران و با وجود موانع مختلف، ما شاهد برگزاري مراسم برائت از مشرکان در سال هاي گذشته هستيم. اعلام برائت حاکي از آگاهي و بيداري امت اسلامي در برابر تهديدهاي خارجي بر امت اسلامي است. نداي برائت نخستين بار به فرمان پيامبر گرامي (ص) و از سوي وصي وي (ع) در کنار خانه خدا بر مشرکان ابلاغ شد. چنين برائتي حاکي از هويت سياسي اسلامي در برابر اغيار مشرک و کافر بوده است. در جهان امروز نيز که عرصه رويارويي اسلام گرايي با تهاجم فکري و فرهنگي غرب و بويژه در عرصه جهاني شدن است، شاهد تقابل هويت سياسي اسلامي با هويت دنياگراي غربي هستيم و برائت حج مي تواند با متحد کردن صفوف مسلمانان جبهه اسلام را در برابر مهاجمان خارجي متحد سازد.اما هرچند حج چنين ظرفيتي دارد و توده هاي مسلمان از صميم وجود، خواهان استفاده از چنين فرصتي در حج براي هويت تمدن اسلامي در برابر تمدن رو به افول غرب هستند، به دليل سيطره و وابستگي برخي از حاکمان اسلامي به غرب استفاده بهينه اي از اين فرصت نمي شود. هنگامي که با تک تک حاجيان کشورهاي مختلف سخن مي گوييم، آنها بر استفاده از چنين فرصتي تاکيد مي کنند، اما هنوز ابزار لازم براي آن در اختيار نيست. خون شهيدان برائت در مکه مکرمه اين نهال نوپا را آبياري کرده است. ان شائالله با پيگيري هاي بعدي به ثمر خواهد نشست. شايد اهميت ديگر حج را در هويت سازي سياسي در فرآيند ظهور منجي موعود بر کنار کعبه بدانيم؛ جمعه اي که قيام نهايي شروع خواهد شد، مکه کانون شکل گيري مجدد امت جهاني اسلامي خواهد بود که به رويارويي با ظالمان و مستکبران خواهد پرداخت و عدل و قسط را بر جهان عرضه خواهد داشت.