جوان و انتقاد

از جمله ویژگی های دورۀ جوانی ، آرمان خواهی و عدالت جویی است . این دو ویژگی ، جوان را به انتقاد از گفتار و کردار دیگران وادار می نماید . گفت و گو و نشست های گوناگون با جوانان ، این شرایط را بیشتر فراهم می کند تا در حالات و روحیات یک دیگر کنجکاوی و دقیق شوند و موشکافانه ، عیب های دوست خود را مورد توجه قرارداده و به صورت فعال و همه جانبه و با شور و نشاط و سرزندگی در صحنه ها حاضر شده و با صراحت ، اظهار نظر نمایند .
پنجشنبه، 15 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوان و انتقاد
جوان و انتقاد
جوان و انتقاد

نويسنده:محمد سبحانی نیا
منبع: مجله معارف اسلامی شماره 62
از جمله ویژگی های دورۀ جوانی ، آرمان خواهی و عدالت جویی است . این دو ویژگی ، جوان را به انتقاد از گفتار و کردار دیگران وادار می نماید . گفت و گو و نشست های گوناگون با جوانان ، این شرایط را بیشتر فراهم می کند تا در حالات و روحیات یک دیگر کنجکاوی و دقیق شوند و موشکافانه ، عیب های دوست خود را مورد توجه قرارداده و به صورت فعال و همه جانبه و با شور و نشاط و سرزندگی در صحنه ها حاضر شده و با صراحت ، اظهار نظر نمایند . هر چند باید این فرصت نقادیِ از دیگران را مغتنم شمرد و آن را یک حرکت اصلاح گرانه دانست و این حق اجتماعی را برای همۀ اقشار جامعه ، به ویژه جوانان قائل شد ، اما باید مواظب لغرش گاه های پرخطر نیز بود تا انتقاد به انتقام یا عیب جویی و پرده دری تبدیل نشود و نقش سازنده و تکاملی خود را ازدست ندهد . میل به تنوع و داشتن آرزو های بی حساب ، تصویرهای خیالی و آرمان خواهی ، همه و همه دست به دست هم داده و جوان را به هیجان می آورد تا جایی که این دوره از حیات بشری را سن زودرنجی و زود شکنی معرفی کرده اند . اصولاً جوانان زود به هیجان می آیندو با کنایه و اشاره و سخن ،اعتراض خود را نمایان می سازند و در مواردی نیز ، دیگران را نادیده می گیرند ؛ شاید گمان دارند از این طریق هم بداند کجا و چگونه انتقاد کند و هم از نقد سازندۀ دیگران استقبال نماید . انتقاد در لغت جوهری ، لغت شناس معروف ، می نویسد : در هم های ناخالص را از مجموعۀ آن جدا کردن ، انتقاد در هم هاست و نقد کسی، به معنای مناقشه کردن با او دربارۀ چیزی است .1 در روزگار گذشته که معاملات مردم با سکۀ نقره انجام می شد ، افرادی سرب را با نقره مخلوط نموده و به صورت پول رایج عرضه می کردند . کسی که می خواست نقد خود را خالص کند به صرّاف مراجعه میکرد تا او را انتقاد نماید .
در لغت عربی ، صرّافِ سکه شناس را منتقد و عمل جدا سازی اش را انتقاد می گویند .2 حوزۀ نقد و انتقاد ، وسیع و فراگیر است ، به همین دلیل گفته یا نوشته و یا عمل دیگران را در بر می گیرد .انتقاد و عیب جویی افراد با توجه به طرز به تفکر و نگرش مثبت یا منفی خود دربارۀ عمل کرد دیگران ،قضاوت های مختلفی دارند و عکس العمل های گوناگونی از خود بروز می دهند : گروهی در مقابل خوبی واکنش مثبت نشان میدهند و خوبان را تشویق می کنند، ولی از بدکاران انتقاد نمی کنند تا مبادا دل آزرده شوند و از محبوبیتشان کاسته گردد ؛ این افراد ، خود خواه ، محاظفه کار و منفعت طلب می باشند . گروهی دیگر فقط به بدی ها توجه می کنند و با عینک بدبینی اطرافیان را می بینند و همواره در پی یافتن نقاط ضعف و نادیده گرفتن خوبی ها و نقاط مثبت دیگران هستند ؛ این افراد به بیماری عیب جویی مبتلایند . گروه سوم که از سلامت فکر و پاکی دل برخوردارند ، خوبی ها و بدی ها را با هم می بینند ؛ از مشاهدۀ کارهای ناشایست ناراحت می شوند و لب به انتقاد می گشایند و کارهای خوب دیگران را ستایش و تحسین می کنند . عیب جویی و انتقاد ، در ردیابی عیوب و ابراز آن به صاحب عیب ، مشترک اند ، ولی در دوچیز تفاوت دارند : 1 – هدف عیب جو ، آزار دهی و تخریب شخصیت دیگری است ، در حالی که غرض انتقادگر ، اصلاح و خدمت به دیگری است . 2 – انگیزۀ عیب جو ، حسادت ، انتقام جویی و خود محوری است ، ولی منشأ انتقاد نوع دوستی ، خیر خواهی و مسئولیت پذیری است . از این رو در اسلام ، انتقاد بار مثبت و عیب جویی ، بار منفی دارد و از صفات ناپسند و گناهان بزرگ شمرده شده است .
امام علی (علیه السلام) می فرماید : « پی گیری عیوب دیگران ، از قبیح ترین عیوب و بدترین گناهان است .»3 استاد مطهری در تفسیر و تعریف نقد می نویسد : قوۀ نقادی و انتقاد کردن ، به معنای عیب گرفتن نیست ؛ معنای انتقاد ، یکی شیء را در محک قرار دادن و به وسیلۀ محک زدن به آن ، سالم و ناسالم را تشخیص دادن است .4 هدف از نقد و انتقاد در نظام ارزشی اسلام ، پاره کردن و دریدن و ایجاد بدبینی در جامعه نیست ، بلکه ارج نهادن به کار مثبت دیگران و یاد آوری نقاط ضعف و قوّت در کنار هم می باشد . سنجش و ارزیابی و بررسی همراه با عدل و انصاف و دیدن درد و ارائۀ درمان ، در مفهوم نقد صحیح نهفته است . بنابراین توصیف ، انتقاد کردن – بر خلاف عیب جویی – کار آسانی نیست . انتقاد و نصیحت انتقاد ونصیحت کردن از دو جهت متفاوت است :1 – همیشه انگیزۀ نصیحت ، خیر خواهی و خدمت رسانی است ، ولی انگیزۀ انتقاد ، گاهی ضرر رساندن به دیگری و تخریب چهرۀ اوست که از آن به انتقاد مخرّب یاد می شود . 2 – زبان نصیحت ، مختلف است ؛ گاهی با انتقاد و در پاره ای موراد ، با تحسین و تأیید انجام می گیرد . فلسفۀ انتقاد شاید این سؤال در اذهان برخی رسوخ کند که چرا باید از دیگران انتقاد کنیم ؟ مگر انسان به کمک عقل و خرد خود نمی تواند راه صحیح زندگی را برگزیند ؟ در پاسخ باید گفت : در نهاد انسان ، در کنار عقل ، غریزۀ حب ذات نیز وجود دارد که گاهی منشأ انحراف در نگرش آدمی به خود می شود ، به طوری که ممکن است در کسی عیبی باشد ولی از آن غافل گردد ، در حالی که همان عیب را در دیگری دیده و بر اساس آن قضاوت کرده است .
غریزۀ خود دوستی باعث می شود انسان در مواردی اعمال خود را توجیه نماید و یا به دلیل تأثیر پذیری از خانواده و اجتماع و منافع شخصی ، عقل کارایی خود را از دست بدهد ؛ در این صورت باید عقل دیگران را ضمیمۀ عقل خود کند و از نقد وبررسی آنان استفاده نماید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) می فرماید : « داناترین مردم کسی است که علم دیگران را به علم خود ضمیمه نماید .»5 یعنی خود را عالم مطلق نداند و از علم و آموزه های دیگران و انتقادهای بجای آنان استفاده کند . انتقاد ، هم به انتقاد کننده سود می رساند و هم به انتقاد شونده ، زیرا انتقاد شونده از این طریق به عیب و کاستی های خود پی خواهد برد و در صدد جبران آن بر خواهد آمد و انتقاد کننده علاوه بر این که به وظیفۀ الهی خود عمل کرده و در پیش گاه خداوند مأجور خواهد بود ، به طور غیر مستقیم ازآن انتقاد ، خود نیز بهره مند خواهد شد ، زیرا اگر انتقاد در جامعه نهادینه گردد و به صورت فرهنگ در آید ، همۀ آحاد از محسّنات آن برخوردار می شوند . جایگاه نقد و انتقاد در اسلام با توجه به نقشی که انتقاد در سازندگی فرد واجتماع دارد ، اسلام بر تذکر کاستی ها و نقد عمل ها به جای آراستن عیوب و کتمان زشتی ها ، تأکید ورزیده است . 1 – انتقاد ، یکی از حقوق واجب مسلمانان است .
امام کاظم (علیه السلام) می فرماید :« از واجب ترین حقوق برادرت این است که او را به خیر متوجه کنی و هیچ چیزی را که برای دنیا و آخرت او مفید است ، از او پنهان نداری .»6 2 – خودداری از انتقاد ، یک نوع خیانت است . امام صادق (علیه السلام) می فرماید : « کسی که برادرش را در حال انجام عمل ناپسندی ببیند درحالی که می تواند او را از این کار باز دارد و سکوت کند و از او انتقاد نکند ، به او خیانت کرده است .»7 3 – انتقادگری و انتقاد پذیری ، از صفات مؤمنان است . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرماید « مؤمن آیینۀ برادر خویش است و بدی ها را از او دور می سازد .»8 4 – انتقاد گر ، بهترین دوست ، و عیب پوش ، بدترین دوست است . امام باقر (علیه السلام) می فرماید : « از پی کسی رو که تو را می گریاند ، عیب را تذکر می دهد و خیر خواه توست و پیرو آن کس مباش که به ظاهر تو را می خنداند و در باطن نسبت به تو غیر صمیمی است ، و بر خدا وارد می شوید و از واقعیت ها آگاه می گردید .»9 در حدیثی معروف از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم : « محبوب ترین افراد در نزد من کسی است که عیب مرا به من هدیه کند .»10 امام علی (علیه السلام ) در این حدیث به پیروان خود گوشزد می کند که راه دوست شدن با آن حضرت ، تملق و چاپلوسی نیست ، بلکه با این که امام (علیه السلام) انسانی معصوم و بی عیب است و نیازی به نقد ندارد ، کسی که به پندار خود عیبی می بیند ، با تذکر و یاد آوری ، مراتب دوستی و صداقت خود رابه امام خویش نشان می دهد . در گزینش واژۀ برادر نیز رمز و رازی نهفته است . حضرت ازاین طریق می خواهد به همگان بفهماند که با انتقاد گر نباید برخوردی خصمانه داشت و او را دشمن خود انگاشت ، بلکه باید او را به چشم یک دوست و بلکه به دیدۀ عزیزترین برادر نگریست .
نکتۀ دیگر در این حدیث ، به کارگیری واژۀ هدیه و سوغات است ، زیرا اولاً : گویای این حقیقت است که بازگو کردن عیب شخص به خود او ، بهترین خدمت به وی شمرده می شود . ثانیاً : همان طوری که در قبال اعطای هدیه ، باید از هدیه دهنده سپاس گزاری کرد ، در قبال انتقاد نیز هر انسانی موظف است از انتقاد کنندگان خود تشکر و قدردانی نماید . ثالثاً : انتقاد باید از روی خیر خواهی باشد تا عنوان هدیه بر او منطبق گردد . اگر انتقاد به قصد تخریب باشد ، دیگر هدیه نخواهد بود . 5 – استفاده از انتقاد در دستور کار مؤمن قرار دارد و باید جزء برنامه های اجتناب نا پذیر زندگی هر مسلمانی قرار گیرد . امام کاظم (علیه السلام) می فرماید : « کوشش کنید چهار برنامۀ مشخص داشته باشید : قسمتی برای مناجاب با خدا ، ساعتی برای امرار معاش ، قسمتی برای هم نشینی با برادرانی که مورد اعتمادند و عیوبتان را خالصانه با زبان ابراز می دارند و ساعتی را نیز به جلب لذایذ مشروع خود اختصاص دهید .»11 اقسام انتقاد به طورکلی ، انتقاد به دو نوع سازنده و مخرّب تقسیم می شود : الف ) انتقاد سازنده : انتقادی است که به انگیزۀ اصلاح ، رشد و تعالی جامعه و پالایش و زنگار زدایی از پیکرۀ عظیم اجتماع ، با اتخاذ روشی مناسب و شایسته در گفتار و کردار و ضمن احترام به شخصیت مخاطب ، انجام می گیرد و درآن ، آداب تذکر و اندرز به طور کامل رعایت می شود .
ب ) انتقاد مخرّب : دراین انتقاد ، تحریف و تخریب شخصیت ، جای گزین تکمیل گردیده و تحقیر به جای تکریم نشسته است و به انگیزۀ افساد و ایجاد اختلاف و تفرقه در جامعه و کاشتن بذر کینه و نفاق با روشی نامناسب صورت می گیرد . برای تشخیص نقد سازنده ازمخرّب ، لازم است شیوۀ صحیح نقد بررسی شود . شیوه های نقد 1 – انتقاد مستقیم زبانی : منتقد با احراز شرایط ، به طور مستقیم و شفاف ، نظر خود را ابراز می دارد . امروزه بیشترین نوع انتقاد در جامعه به این صورت انجام می گیرد . در سیرۀ پیشوایان نمونه هایی از انتقاد صحیح به چشم می خورد . برخی از اصحاب در محضر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) مشغول صحبت بودند و دربارۀ یکی از مسلمانان سخنانی می گفتند . حضرت فرمود : همین که آن چه را در برادرتان هست بگویید ، کافی است .12 2 – انتقاد غیر مستقیم زبانی : یکی از شیوه های انتقاد که بسیار کارساز است ولی متأسفانه کمتر از آن استفاده می شود ، انتقاد به روش غیر مستقیم می باشد . قرآن مجید و پیشوایان دین در ایجاد ارتباط با مخاطب و طرح آموزه های خود ، از این روش سود می جستند . بنا به فرمودۀ امام صادق (علیه السلام) ، قرآن به همین صورت نازل شده است و خطاب های قرآنی گر چه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) است اما در واقع به مؤمنان اشاره دارد . 3 – انتقاد غیر زبانی : گاهی انتقاد از طریق تغییر در چهره انجام می گیرد . کاربرد این نوع انتقاد ، زمانی است که بین نقد کننده و نقد شونده رابطه ای بسیار صمیمی وجود دارد و نقد شونده خود را نیازمند این رابطۀ گرم می داند .
برخورد پیامبر (صلی الله علیه و آله ) با دختر گرامی شان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از همین نوع است . ایشان پس از بازگشت از سفری ، طبق معمول به دیدار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رفتند و بر خلاف همیشه ، پس از مکث کوتاهی ، خانۀ دخترش را ترک کردند . حضرت فاطمه (سلام الله علیها) متوجه پرده ای شد که به تازگی بر در خانه آویخته بود و حدس زد نگاه سرد رسول الله (صلی الله علیه و آله) به دلیل آن باشد . از این رو به سرعت پرده را همراه با پیامی به نزد پدر فرستاد . پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از شنیدن پیغام دختر بزرگورا خود فرمود : پدرت فدای تو باد ، و با خوش حالی بار دیگر به دیدار فاطمه (سلام الله علیها) آمدند .13 آداب انتقاد یک نقد خوب ، مفید و سازنده باید از اصول و آدابی پیروی کند ، زیرا در غیر این صورت ، نقد به معنای واقعی انجام نمی گیرد . بعضی از این اصول عبارتند از : 1 – اعتدال در انتقاد : یکی از آداب نقد که گاهی مورد غفلت قرار می گیرد ، میانه روی در نقد است . برای رعایت این نکته ،ابتدا بایستی ضرورت نقد را تشخیص داد و سپس از آن به طرز صحیح و منطقی استفاده کرد . گاهی لازم است چشم های خود را در برابر لغزش های احتمالی دیگران ببندیم تا شرم و حیای گناه کار حفظ شده و جسور نگردد .
بنابراین والدین و مربیان نباید به طور دائم از نسل جوان انتقاد کنند ، زیرا روح و روان آنها از اعتراضات بیش از حد ، مکدّر می شود و حالت تدافعی می گیرد . 2 – انتقاد در خلوت : هر چه انتقاد صمیمی تر و در خلوت و خودمانی باشد ، مؤثر تر است و از کینه توزی و لجاجت پیش گیری می کند . امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرماید : « کسی که برادر خود را در پنهانی موعظه کند ، او را زیبا ساخته و کسی که آشکارا به وی اندرز دهد ، باعث زشتی او گردیده است .»14 3 – انتقاد از عمل نه عامل: در انتقاد سازنده ، عمل نادرست مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد اما حرمت افراد محفوظ می ماند . گاهی باید حساب عمل را از عامل ( انجام دهنده ) جدا کرد . پس نمی توان به دلیل خوب و مؤمن بودن یک شخص ، همۀ اعمال او را تأیید کرد و نمی توان به دلیل یک عمل ناشایست، شخصیت کسی را زیر سؤال برد . امام صادق (علیه السلام) ضمن احترام به شقرانی که از دوستان اهل بیت بود ولی متأسفانه شراب می نوشید ، آهسته و به طور غیر مستقم از عملش انتقاد کرد و فرمود : عمل خوب ازهر کس که باشد خوب است و از تو خوب تر ، زیرا به ما وابسته ای و عمل بد از هر کس سرزند ، بد است و از تو بدتر ، زیرا منسوب به ما هستی .15
4 – رعایت ادب در انتقاد : انتقاد سازنده همواره با رعایت امنیت روحی و شخصیت اجتماعی دیگران است . اگر انتقاد با مهر و محبت آمیخته نباشد ، طرف مقابل را به واکنش وادار می کند ، چرا که انسان به حکم خود دوستی ، از خود دفاع میکند و اجازه نمی دهد به شخصیت او خدشه ای وارد شود . این موضوع باید با دقت انجام گیرد ، به ویژه کسانی که با نسل جوان سرو کار دارند باید به این نکته توجه داشته باشند که معمولاً جوان از نصیحت مستقیم و صریح ، گریزان است ، زیرا آن را با هویت طلبی و استقلال خواهی در تضاد می بیند . اسلام در حُسن برخورد و مهر ورزی با مردم در همۀ زمینه ها و از جمله « انتقاد » تأکید ورزیده است . امام صادق (علیه السلام) می فرماید : « کسی که با دیگران به رفق و مدارا عمل کند به خواسته ای که از آنان دارد ، دست می یابد .»16 بنابراین انتقاد کننده ، باید فرصت کافی را برای اظهار نظر و گفت وگو در فضایی مملوّ از صمیمیت فراهم نماید و از هنر خوب شنیدن استفاده کند و با وقار و متانت سخن بگوید . قرآن مجید از پیامبرش موسی (علیه السلام) می خواهد فرعون را با نرم خویی به خدا پرستی دعوت نماید .17 موسیا در پیش فرعون زمن – نرم باید گفت قولاً لیّنا – آب اگر در روغن جوشان کنی – دیگران و دیگ را ویران کنی18 5 – انتقاد غیر مستقیم : برای آن که انتقاد به خود دوستی اشخاص آسیب نرساند و آنان را به مقاومت وادار نکند ، چه بسا لازم باشد از روش غیر مستقیم استفاده کرد و کلماتی ملایم به کار برد . عباراتی چون : آیا بهتر نبود ؟ آیا صلاح می دانی ؟ میزان تأثیر گذاری نقد را مضاعف کرده ، مجال انتقاد از بزرگ ترها را برای جوان نیز فراهم می کند . برخی استفاده از ایما و اشاره را در مراحل اولیۀ انتقاد بهتر و آبرومند تر می دانند . امام علی (علیه السلام) می فرماید : « لغزش شخص عاقل را با کنایه تذکر دادن برای او از ملامت صریح ، دردناک تر است .»19
نمونۀ جالب و بسیار مؤثر تذکر غیر مستقیم و در قالب کنایه را درسیرۀ امام کاظم (علیه السلام) می توان ملاحظه کرد . روزی آن حضرت از کوچه ای می گذشتند . صدای ساز و آواز خانه ای بلند بود . امام (علیه السلام) از کنیزی که برای کاری از آن خانه بیرون آمده بود پرسیدند : صاحب خانه ،بنده است یا آزاد ؟ کنیز جواب داد : آزاد است . فرمودند : اگر بنده بود ، این بساط را پهن نمی کرد . صاحب خانه تا ماجرا را از کنیز شیند ، پابرهنه در میان کوچه ها به دنبال حضرت دوید و نزد او توبه کردو به افتخار آن روزی که با پای برهنه در پی حضرت دوید و به شرف توبه نایل آمد ، تا آخر عمر کفش به پا نکرد و به « بشر حافی » ( پابرهنه ) مشهور گشت .20 6 – بی طرفی در انتقاد : یکی از شرایط انتقاد سازنده ، بی طرفانه بودن و رعایت انصاف و جوان مردی در انتقاد است . کسی که مغرضانه انتقاد کند و ملاک او دوستی و دشمنی باشد ، قطعاً در انتقاد خویش حُسن نیت ندارد و از واقع بینی فاصله گرفته است ، که گفته اند : « حبّ الشی یُعمی و یُعصم ؛ محبت به چیزی ، انسان را کور و کر می کند و نمی گذارد عیب های آن را ببیند و یا بشنود ». چون غرض آمد هنر پوشیده شد – صد حجاب از دل به سوی دیده شد21 – دوستی یا دشمنی با شخص ، گروه و یا حزب نباید موجب نادیده گرفتن اصل بی طرفی در انتقاد شود .
اگر فردی با دیدۀ دشمنی به کسی نگاه کند ، چه بسا صفات خوب و پسندیدۀ وی در نظرش بد می آید و بر اساس آن انتقاد نماید . امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید : هرگاه دنیا به کسی روی آورد ، نیکویی ها و کارهای خوب دیگران را هم به او نسبت می دهند و زمانی که دنیا به کسی پشت کرد و مردم از کسی روی گردان شدند خوبی های او را نیز نادیده می انگارند .22 سعدی می گوید : کسی به دیدۀ انکار اگر نگاه کند – نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی – متأسفانه در جامعه ما شاهد انتقادهایی در عرصۀ سیاست هستیم که خالی از حب و بغض نیست و از روی انصاف و با رعایت بی طرفی انجام نمی گیرد و همین امر جایگاه رفیع انتقاد را تنزل داده است . انتقادهای برخاسته از حسادت و غرض ورزی ، نه تنها مشکلی را نمی گشاید ، بلکه بر بحران و چالش در جامعه می افزاید . انسان کینه توز نمی تواند به انتقاد صحیح دست یابد . در روایت می خوانیم : « النصیحه من الحاسد محال ؛23 نقد و نصیحت از حسود ، ممکن نیست ». اگر دیو کینه توزی به جای مهرورزی بنشیند ، پرده ای تار در پیش چشم آدمی ایجاد می کند بین او و حقیقت فرسنگ ها فاصله می اندازد و نگاهش را نگاهی دشمنانه می نماید . امام صادق (علیه السلام) می فرماید : « از جدل و بگو مگوهای بی حاصل و دشمنی بپرهیزید که این دو ، مایۀ بیماری دل ها و زمینه ساز نفاق در میان مؤمنان است .»24 با این بیان معلوم می شود که نقد صحیح و خیر خواهانه ، در گرو تزکیۀ نفس ، خروج از منیّت ها و خود خواهی ها و برخورداری از ملکۀ تقوا و مالکیت نفس است . 7 – فراهم کردن زمینۀ انتقاد : انتقاد ابتدایی به خود خواهی افراد ضربه می زند و زمینۀ دشمنی را ایجاد می کند ، زیرا نفس انتقاد ، تلخ و ناخوش آیند است ، پس باید با تمهید مقدماتی ، از تلخی آن کاست . اگر انتقاد با بیان یکی از صفات مثبت آغاز شود ، اطمینان و اعتماد انتقاد شونده جلب خواهد شد . به کار گیری این روش ، موجب پذیرش انتقاد و مقاومت کمتر مخاطب می شود و تلخی انتقاد با شیرینی تعریف وتمجید ، جبران می گردد .
اگر از ابتدا به دروغ گو بگویید کار شما خلاف است ، نمی پذیرد ؛ اما اگر زمینۀ آن را فراهم کردید و مثلاً گفتید : اگر شخصی به شما دروغ بگوید آیا ناراحت نمی شوید ؟ قطعاً پاسخ مثبت خواهد داد . بعد از این پاسخ ، شما می توانید او را از دروغ گفتن باز دارید . 8 – در نظر گرفتن وضعیت روحی و روانی : انسان به هنگام انتقاد کردن از کسی باید ببیند او در چه وضعی قرار دارد ؛ اگر عصبانی است ، انتقاد کردن صحیح نیست ؛ بلکه ابتدا باید با او صحبت کند و از جهات مختلف عاطفی بر او مسلط شود و درآخر به نصیحت کردن بپردازد . امام علی (علیه السلام) می فرماید : « دل ها ، برای مواقع نصیحت ، روی آوردن و پشت کردن دارند ؛ پس در مواقع پذیرش ، آنها را در یابید .»25 از این سخن بر می آید که تا آمادگی روحی نباشد پند و اندرز اثری ندارد . از طرف دیگر ، انتقاد کننده خود باید تعادل روحی داشته باشد . کسی که در حال خشم و عصبانیت انتقاد می کند چه بسا برای آرامش دل خود دست به این کار می زند و قصد اصلاح ندارد ، زیرا در این حالت ، عقل کارایی خود را از دست می دهد و انتقاد انسان منطقی و تأثیر گذار نخواهد بود . 9- با زبان طرف انتقاد کردن : هدف از انتقاد ، فضل فروشی و یا خود نمایی نیست ، بلکه اصلاح افراد و جامعه است . پس باید طوری سخن گفت که روشن ، گویا و مؤثر باشد .
بدین منظور باید میزان درک مخاطب را محاسبه کرد و با زبان او و متناسب با درک و فهم وی انتقاد کرد . 10 – انتقاد و همکاری : بعضی افراد فقط از لغزش دیگران انتقاد می کنند ولی برای کمک کردن و رفع کاستی ها ، کوچک ترین قدمی را بر نمی دارند ؛ در حالی که در سیرۀ معصومین (علیهم السلام) می بینیم چه بسا به گناه کار کمک می کردند و پس از آن به نهی از منکر و انتقاد می پرداختند . شقرانی می گوید : منصوردوانیقی به مردم هدیه می داد ، من سرگشته و متحیر باقی مانده بودم که چه کسی را واسطۀ خود قرار دهم تا نزد خلیفه مرا معرفی کرده ، برای گرفتن جایزه وساطت کند . در این هنگام امام صادق (علیه السلام) را دیدم ، به محضر حضرتش شتافتم و گفتم : من غلام شما شقرانی هستم . حضرت به من خوش آمد گفت . من حاجت خود را با وی در میان گذاشتم . حضرت از مرکب پیاده شد ، به سرای خلیفه رفت و اندکی بعد بیرون آمد و جایزه ام را در دامانم ریخت و بلافاصله از من که به شراب خواری آلوده بودم ، انتقاد کرد .26 شرایط انتقاد تأثیر مثبت و منفی بسیاری از امور ، به چگونگی انجام آنها بستگی دارد . اگر انتقاد با شرایط خاص و با استفاده از مکانیسم مناسب انجام گیرد ، سازنده و رشد دهنده خواهد بود . بدین منظور باید شرایطی را در نظر گرفت وبر اساس آن عمل کرد .
بعضی از این شرایط عبارت اند از : 1 – شناخت : نخستین شرط برای انتقاد سازنده ، آگاهی منتقد از منع قانونی یا قبح اخلاقی مطلب مورد انتقاد می باشد . امام صادق (علیه السلام) می فرماید : « کسی که بدون شناخت به انجام عملی دست زند ، مانند رونده ای است که مسیر اشتباهی را می پیماید و شتاب بیشتر ، فقط او را از مقصد دور تر می کند .»27 گاهی انسان بدون آن که سخنش را بشناسد و یا از عمل شخص مطلع باشد ، زبان به انتقاد می گشاید و سپس به نادرستی آن پی می برد و نزد او شرمنده می شود . روزی محمد بن منکدر امام باقر (علیه السلام) را در آفتاب سوزان مشاهده می کند که مشغول کشاورزی است . او به گمان خود زبان به انتقاد گشود و پس از عرض سلام به آن حضرت گفت : آیا شایسته یکی از بزرگان قریش است که در این هوای گرم در پی دنیا باشد ؟ چگونه خواهی بود ، اگر در این حالت مرگت فرا رسد ؟ حضرت فرمود : به خدا قسم ، اگر در این حال بمیرم در حین انجام طاعتی از طاعات خداوند جان سپرده ام . محمد بن منکدر گوید: می خواستم شما را نصیحت کنم ، شما مرا موعظه کردی .28
2 – انتقاد از خود پیش از دیگران : آدمی در گام نخست باید به نقد خویش بپردازد و سپس ازکار دیگران انتقاد کند تا شامل این آیۀ شریف نشود که فرموده است : « یا ایها الذین آمنوا لِمَ تقولون ما لا تفعلون ؛29 ای مؤمنان ! چرا چیزی می گویید که بدان عمل نمی کنید .» انتقاد در صورتی تأثیردارد که با عمل گوینده تأکید شود ؛ یعنی گوینده خود به آن چه می گوید عمل نماید ، بلکه پیش از گفتن ، خود به آن عامل باشد . امام علی (علیه السلام) می فرماید : « ای مردم ! سوگند به خدا ، من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم ، مگر آن که پیش از آن ، خود به آن عمل کرده ام و شما را از معصیتی باز نمی دارم ، جز آن که پیش از آن ، ترک نموده ام .»30 استاد مطهری (ره) می گوید : « هیچ چیز بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمی دهد . شما می بینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی می کنند ولی از حکما و فلاسفه آن قدرها پیروی نمی کنند ، چرا ؟ برای این که فلاسفه فقط می گویند ، فقط مکتب دارند ، فقط تئوری می دهند ... ، ولی انبیا و اولیا تنها تئوری و فرضیه ندارند ، عمل می کنند . حتی این طور نیست که اول بگویند بعد عمل کنند ؛ اول عمل می کنند و بعد می گویند . وقتی انسان بعد از آن که خودش عمل کرد ، گفت ، آن گفته ، اثرش چندین برابر است .»31 3 – احتمال تأثیر : انتقاد در صورتی لازم و مفید است که انسان بداند حرف او تأثیر دارد . بنابراین این موضوعی که از توان افراد خارج است ، تذکر آن هم بی تأثیر خواهد بود . امام صادق (علیه السلام) می فرماید : « سزاوار نیست مؤمن خود را خوار و ذلیل کند . سؤال شد : مؤمن چگونه خود را خوار می کند ؟ حضرت فرمود : در موضوعی که توان آن را ندارد دخالت کند ومتعرّض آن شود .»32 4 – توجه به زمان و مکان : نقادی ، فن وهنری است که با هوش مندی باید اجرا شود . انتقاد کردن همیشه و در هر حال مطلوب نیست .
هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد . گاهی سکوت کردن بر انتقاد کردن ترجیح دارد و گاهی بر عکس ، چه بسا در برهه ای از زمان ، سخنی را به عنوان انتقاد بتوان گفت که همان سخن در شرایط دیگر روا نباشد . گاهی اوقات دشمن از انتقاد ما سود می جوید و از آن بهرۀ تبلیغاتی می برد ؛ در این گونه موارد باید از انتقاد کردن در مجامع عمومی پرهیز کرد تا بازتاب منفی کمتر داشته باشد . مرزهای انتقاد : همان طور که اسلام به حق نصیحت ، انتقاد ، تحقیق و تفحص اصرار می ورزد ، از حفظ کرامت انسانی و مصلحت عمومی نیز دفاع می نماید . از این رو برای نقد و انتقاد ، مرزهای مشخصی را تعیین کرده است تا هیچ فردی به گمان آزادی انتقاد ، حرمت شکنی نکند و جامعه را به بی نظمی و هرج و مرج نکشاند . البته این امراختصاص به اسلام ندارد ؛ دموکراتیک ترین کشورها نیز برای آزادی بیان و نقد چارچوبی تعریف کرده اند . بحث و تحقیق نظری را باید از منطقۀ ممنوع مخالفت های عملی تفکیک نمود . انتقاد تا جایی صحیح است که به توطئه و فتنه انگیزی منجر نشود و اصل نظام اسلامی را زیر سؤال نبرد . امام خمینی (ره) می گوید : « انتقاد ، غیر از توطئه است . لحن انتقاد فرق دارد ... این لحن ، آزاد نیست ، توطئه آزاد نیست ؛ انتقاد آزاد است .»33 مرز شکنی در انتقاد و نادیده انگاشتن خط قرمز ها که قانون اساسی ، رهبری نظام ، امنیت و وحدت ملی ، از جملۀ آنهاست .
با فلسفۀ انتقاد که اصلاح امور است ، منافات دارد . امام علی (علیه السلام) در بسیاری از موارد که تشخیص می داد انتقاد از روی صدق و خیر خواهی است و یا شخص معترض بر اثر جهل و غفلت و کوته نظری ، زبان به انتقاد از آن حضرت گشوده است ، تلاش می کرد نخست سخن او را بشنود و آن گاه با بیانی متین ، به اقناع وی بپردازد ، اما در پاره ای از اعتراضات که بوی احساسات و تضعیف پایه های حکومت اسلامی بود ، نه تنها به انتقاد او توجهی نمی کرد بلکه با لحنی شدید ، او را سر جای خود می نشاند و از کردۀ خود پشیمان می ساخت . از این رو به « برج بن مُسَهّر طائی » که شعار « لا حکم الا الله » سرداد ، فرمود : خاموش شو ! خدا تو را زشت گرداند ! به خدا سوگند ، تو وقتی که حق به میدان آمد وظاهر شد ، شخصی فرومایه و ضعیف بودی و صدایت پنهان بود ، اما همین که باطل سر بر کشید ، مانند شاخ بز آشکار شدی .34 نقد پذیری به همان میزان که نقد و نقادی مایۀ کمال و رشد افراد و جامعه است ، نقد پذیری نیز زمینه ساز بسیاری ازاصلاحات و پایان بخشیدن به کشمکش ها می باشد . پذیرش نقد ، نشانۀ شخصیت و خاک ساری وترازی برای شناخت انسان های با انصاف و واقع نگر است . تلخی نخستین نقد ، با برآیند شیرین آن ، از میان می رود . امام جواد (علیه السلام) در ضمن شمارش نیازمندی های همیشگی مؤمنان می فرماید : « مؤمن ، نقد و نصیحت را می پذیرد .»35 امام سجاد (علیه السلام) نیز می فرماید : « حق نصیحت کننده آن است که با او نرم رفتار کنی و به سخنان او گوش فرا دهی . اگر سخن وی درست بود ، خدای را سپاس گویی و اگر سخن او نادرست بود ، با او مهربان باشی .»36
نقد ناپذیری ، نشانۀ نوعی غرور و تکبر است که منشأ آن خود خواهی ، خود برتر بینی و یا خود مطلق انگاری انسان است . از این رو گاهی ناب ترین نقدها بر دل های غبار گرفته ، اثر نمی بخشد ، زیرا گاهی انسان به دلیل حب نفس حاضر نیست خود را دارای عیب ونقص بداند ، به همین دلیل نه تنها از نقد استقبال نمی کند بلکه نقد دیگران را برغرض ورزی حمل می نماید و ناقد خود را دشمن می انگارد ؛ ولی غافل از آن است که : آینه چون عیب تو بنمود راست – خود شکن آیینه شکستن خطاست – به طور کلی جحود فکری ، سنت گرایی ، خود محوری و رذایل اخلاقی ، مانع پذیرش انتقاد می گردد . پس از نقد پذیری در گرو تهذیب نفس و اصلاح درون است . انتقاد پذیری در سیرۀ پیشوایان امام علی (علیه السلام) با وجود برخورداری از عصمت ، خود را از نقد بی نیاز نمی دانست و مردم را به انتقاد از عمل کرد خود فرا می خواند و می فرمود : « با خیر خواهی خالصانه و سالم ، مرا از هرگونه شک و تردید ، یاری کنید .»37 در جایی دیگر فرمود : « از گفتن حق یا رأی زدن در عدالت باز نایستید ، زیرا من برتر نیستم از این که خطا کنم و ازآن در کار خویش ایمن نمی باشم ، مگر آن که خدا از نفس من کفایت کند .»38 برخی به دلیل عدم دقت در مضمون این کلام ، آن را حمل بر اعتراف آن حضرت به امکان وقوع خطا و اشتباه در روش خود کرده اند ،39 در حالی که مقصود امام (علیه السلام) نفی مقام فوق بشری است ، نه نفی عصمت . شاید بعضی تصور کنند که امام (علیه السلام) در کلام خود شکسته نفسی کرده ، در صورتی که چنین نیست، امام با این جمله ، در صدد بیان یک اصل و حقیقت مهم است و آن این که : هیچ شخصی – گر چه معصوم باشد – نباید خود را بی نیاز از نقد بداند .
آن حضرت از کارگزاران خود نیز می خواهد که زمینۀ انتقاد را فراهم نماید و جوّ رعب و وحشت را از میان بردارند تا مردم بتوانند به راحتی مطالب خو را مطرح سازند . امام علی (علیه السلام) در نامۀ خود خطاب به مالک اشتر فرمود : « برای مراجعان ، مجلس عمومی تشکیل ده و درهای آن رابر روی هیچ کس نبند و در مقابل خداوندی که تو را آفریده تواضع کن و لشکریان و محافظان را از این مجلس دور ساز تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنت ، سخنان خود را با تو بگوید ، زیرا بارها از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود : ملتی که با صراحت حق ضعیفان را از زورمندان نگیرد ، هرگز پاک و پاکیزه نمی شود و روی سعادت نمی بیند .»40 این شیوۀ حکومت داری را با روش های حاکمانی مقایسه کنید که فاقد پشتوانۀ حمایت های مردمی اند و ببینید تفاوت از کجا تا کجاست . حکومت های بدون پشتوانه همیشه از نقد و انتقاد گریزانند ؛ چنان که در تاریخ نو شته اند : عثمان ، عبدالله بن مسعود را به دلیل اعتراض به حیف و میل اموال عمومی ، به مدینه احضار کرد و با او چنان برخورد کرد که استخوان پهلویش شکست و او را ممنوع الخروج نمود .41 و یا عمار یاسر که به دلیل انتقاد از کارهای ناروای حاکم ، از سوی وی مورد ضرب و شتم قرار گرفت .42 ابوسعید خدری می گوید : مردی بیابان گرد که از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) طلب کار بود خدمت آن حضرت رسید و از وی خواست بده کاری اش را بپردازد و بر خواسته اش بسیار اصرار کرد و با شدت گفت : رهایت نمی کنم تا پولم را بپردازی . اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را از این برخورد زشت نهی کرده و گفتند : وای بر تو ؟ می دانی با چه کسی سخن می گویی ؟ مرد گفت : حق خود را می خواهم . پیامبر( صلی الله علیه و آله) به اصحاب فرمود : چرا صاحب حق را یاری نمی کنید ؟ سپس کسی را نزد خوله ، دختر قیس ، فرستاد و فرمود : به خوله بگو : اگر خرما داری به ما قرض ده تا فصل خرما برسد و خرمای تو را بازگردانیم. خوله پذیرفت و مقداری خرما به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) داد . آن حضرت نیز آن را به مرد بیابان گرد داد و او را به غذا دعوت کرد. آن مرد گفت : حق مرا به طور کامل پرداختی ، خداوند حقت را به طور کامل بپردازد . پیامبر(صلی الله علیه و آله) با ابراز خوشحالی از برخورد شجاعانۀ آن مرد برای دریافت طلب خویش فرمود : اینان برگزیدگان امت من هستند . امتی که فرد ضعیف در آن نتواند حق خودش را بدون لکنت زبان باز پس گیرد ، هرگز به پاکی نخواهد رسید .43
آسیب شناسی انتقاد هر پدیدۀ مثبتی در معرض آفت و خطرقرار دارد و انتقاد نیز از این قاعده مستثنا نیست . اگر از انتقاد به شکل غیر صحیح استفاده شود و یا از مسیر اصلی منحرف گردد ، کارآیی خود را از دست داده و به عنصری منفی ، مخرّب و ویران گر مبدل خواهد شد . اگر باغبانی ، در تهیۀ بذر و آب و کود اهتمام ورزد ولی به آفت ها توجه نکند ، محصول خود را از دست خواهد داد .پس شناخت جنبه های منفیِ انتقاد کمتر از شناخت جنبه های مثبت آن نیست . این آفت ها بعضی به انتقاد گری آسیب می رسانند و بعضی به انتقاد پذیری ، که ما در این جا آنها را به صورت کلی می آوریم . مهم ترین آفات انتقاد سالم عبارت اند از : 1 – سخت گیری در انتقاد : استفاده از روش های دستوری و آمرانه در انتقاد ، با فلسفۀ آن منافات دارد و با عث دل زدگی ، نفرت و بی توجهی افراد می شود . سبک و شیوۀ هدایت قرآن ، پرهیز از اکراه و اجبار است . قرآن مجید پیامبر (صلی الله علیه و آله) را فقط تذکر دهنده می داند ، نه سلطه گر : « لست علیهم بمصیطر » .44 سخت گیری و تحمل در منطق پیامبر (صلی الله علیه و آله) راه نداشت بلکه با رفق و مدارا به وظیفۀ خود می پرداخت و می فرمود : خداوند مرا مبلّغ فرستاده است ، نه آزار دهنده و سخت گیر .45
آن حضرت به یاران خود نیز توصیه می کرد : « بر مردم آسان بگیرید و سخت مگیرید و نوید دهنده باشید و درآنان نفرت ایجاد نکنید .»46 البته سخن فوق به معنای تسامح و تساهل و بی توجهی به امور مسلمانان نیست ، چرا که در مطالب پیش گفته ، انتقاد و ابلاغ سخن حق را از جلمه وظایف دینی و انسانی آحاد جامعه دانستیم و غفلت از آن را تضییع حقوق دیگران قلمداد کردیم . پس در عین حال که وظیفۀ الهی حکم می کند انسان از لغزش ها بی تفاوت نگذرد باید به انتخاب و اختیار دیگران احترام قائل شود وآن را تخطئه نکند . در تاریخ آمده است که وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) معاذ بن جبل را برای دعوت و تبلیغ مردم به یمن فرستاد به او چنین توصیه کرد : تو برای تبلیغ اسلام می روی و اساس کارت باید تبشیر و مژده و ترغیب باشد کاری بکن که مردم مزایای اسلام را درک کرده و از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند . البته پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او نفرمود : انذار نکن ، چون انذار جزء دستورات قرآن است . نکته ای که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن اشاره کرد این بود که « بشّر و لا تنفّر » کاری نکن که مردم را از اسلام فراری دهی و متنفر کنی .47 2 – به کارگیری الفاظ تند در انتقاد : تحقیر و اهانت ، با عزت و کرامت انسان برخوردمستقیم دارد و از نظر اسلام عملی مذموم و ناشایست است ؛ هر چند به لباس انتقاد زینت داده شده باشد .
تحقیر چه به صورت تمسخر ، چه به شکل ملامت و سرزنش و چه به شیوۀ عیب جویی ، به جای اصلاح ، افساد می کند و به عاملی ضد تربیتی تبدیل می شود . استاد مطهری می گوید : « در بسیاری از موارد ، ملامت زیاد ، بیشتر نفرت ایجاد می کند ؛ مثلاً خیلی افراد در تربیت فرزندان این اشتباه را مرتکب می شوند . دائماً بچه را ملامت می کنند و سرکوفت می زنند : ای خاک بر سرت! فلان بچه هم ، هم سن توست ، ببین چطور پیش رفته ، تو خیلی بی عرضه و نالایق هستی ؟! خیال می کنند با این ملامتها غیرت بچه تحریک می شود ، در صورتی که در این موارد ، اگر ملامت از حدش بگذرد ، عکس العمل خلاف ایجاد می کند . روح او حالت انقباض و فرار پیدا می کند و او از نظر روحی بیمار می شود و به دنبال آن کار هم محال است که برود .»48 در انتقاد ، « چگونه گفتن » بر « اصل گفتن » مقدم است ، به ویژه کسانی که با نسل جوان سر وکار دارند باید به این نکته توجه داشته باشند که اولاً : آنها احتیاج به همدلی و بیان مهر آمیز دارند و ثانیاً : تجارب کافی در تحولات زندگی ندارند و انتظار دارند که افراد بزرگ تر آنان را احترام کنند ؛ از این رو انتقاد از آنان باید به گونه ای باشد که برانگیزاننده و شور آفرین باشد ، نه همراه با عتاب و به صورت خشک و خشن . امام علی (علیه السلام)می فرماید : « به مردم سخنانی نگو که دوست نداری همان را به تو بگویند .»49 3 – شتاب زدگی در انتقاد : شتاب در تصمیم ها و از جمله انتقاد ، ضریب خطا را بالا می برد و انسان را از هدف دور می سازد . امام علی (علیه السلام) می فرماید : « از شتاب زدگی پرهیز کن که با خطا و بدی همراه است .»50 چه بسا افراد عجول و ناآگاه پیش خود چیزهای مباح را گناه تلقی کرده و با نصیحت کردن ، دیگران را نیز از آن منع می کنند و یا عمل روایی را ناروا می پندارند و اشخاص را مورد انتقاد قرار می دهند ؛ در حالی که با کمی درنگ وا ندیشه می توانستند حقیقت را بشناسند .

پی نوشت ها :

1. صحاح اللغه ، مادۀ ن.ق. د .
2. محمد تقی فلسفی ، اخلاق ، ج 1 ، ص 357 .
3. غرر الحکم و دررالکلم ، ج 3 ، ص 318 .
4. اسلام و مقتضیات زمان ، ج 1 ، ص 285 .
5. شیخ صدوق ، خصال ، ج 1 ، ص 5 .
6. بحا رالانوار ، ج 78 ، ص 332 .
7. همان ، ج71، ص 413 .
8. وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 210 .
9. همان ، ج 1 ، ص 413 .
10. همان ، ج 8 ،ص 413 .
11. بحارالانوار ، ج 75 ، ص 312 .
12. میزان الحکمه ، ج 7 ، ص 348 .
13. بحار الانوار ، ج 39 ، ص 20 .
14. تحف العقول ، ص 489 .
15. بحارالانوار ، ج 47 ، ص 349 .
16. سفینه البحار ، ج 1 ، مادۀ ر.ف.ق.
17. طه(20) آیۀ 44 .
18. مثنوی معنوی ، دفتر چهارم ، بیت 3816 – 3815 .
19. غررالحکم و درر الکلم ، ج 3 ، ص 285 .
20. مرتضی مطهری ، داستان و راستان ، ج 1 ، ص 149 .
21. مثنوی معنوی ، دفتر اول ، بیت 335 .
22. نهج البلاغه ، قصار8 .
23. بحارالانوار ، ج 75 ، ص 194 .
24. اصول کافی ، ج 2 ، ص 300 .
25. نهج البلاغه ، قصار ، 184 .
26. بحارالانوار ، ج 47 ، ص 350 .
27. وسائل الشیعه ، ج 12 ، ص 24 .
28. بحارالانوار ، ج 46 ، ص 287 .
29. صف(61) آیۀ 2 .
30. نهج البلاغه ، خطبۀ 17 .
31. حماسۀ حسینی ، ج 2 ، ص 106 .
32. وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 425 .
33. صحیفۀ نور ، ج 17 ، ص 267 .
34. نهج البلاغه ، خطبۀ 183 .
35. تحف العقول ، ج 1 ، ص 337 .
36. میزان الحکمه ، ج 10 ، ص 57 .
37. نهج البلاغه ، خطبۀ 117 .
38. همان ، خطبۀ 207 .
39. ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه ، ج 11 ، ص 107 .
40. نهج البلاغه ، نامۀ 53 .
41. علامه امینی ، الغدیر ف ج 9 ، ص 3و4 .
42. همان ، ص 6 .
43. حیاه الصحابه ، ج 2 ، ص 158 .
44. غاشیه (88) آیۀ 21و22 .
45. کنز العمال ، ج 3 ، ص 33 .
46. همان ، ص 37 .
47. برداشت از : مرتضی مطهری ، سیری در سیرۀ نبوی ، ص 209 .
48. سیرۀ نبوی ، ص 216 .
49. نهج البلاغه ، نامۀ 31 .
50. غرر الحکم و درر الکلم ، ج 2 ، ص 295 .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
play_arrow
خطر تخریب یکی از بزرگترین مساجد دوران قاجار
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"
play_arrow
رستوران‌های که به سیب‌زمینی می‌گویند "فرنچ فرایز"
ربات انسان‌نمای پیشرفته چینی معرفی شد
play_arrow
ربات انسان‌نمای پیشرفته چینی معرفی شد
حادثه برای دختر وزنه‌بردار ایران
play_arrow
حادثه برای دختر وزنه‌بردار ایران
رکورد طولانی‌ترین پرش اسکی شکسته شد
play_arrow
رکورد طولانی‌ترین پرش اسکی شکسته شد
بازدید نیروهای امنیتی ایران از مقرهای گروهک دموکرات در کردستان عراق
play_arrow
بازدید نیروهای امنیتی ایران از مقرهای گروهک دموکرات در کردستان عراق
حملات خمپاره‌ای گردان های قدس علیه صهیونیست‌ها
play_arrow
حملات خمپاره‌ای گردان های قدس علیه صهیونیست‌ها
تصاویر جدید از شکست سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشک یمنی
play_arrow
تصاویر جدید از شکست سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشک یمنی
لحظه هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان(۱۵+)
play_arrow
لحظه هجوم خودرو به میان جمعیت در آلمان(۱۵+)
هشدار افسر بازنشسته ارتش آمریکا به اسرائیل درباره اقدام علیه تاسیسات هسته‌ای ایران
play_arrow
هشدار افسر بازنشسته ارتش آمریکا به اسرائیل درباره اقدام علیه تاسیسات هسته‌ای ایران
سرقت بزرگ
play_arrow
سرقت بزرگ
تصاویر دیده نشده از یحیی سنوار، اسماعیل هنیه و صالح العاروری
play_arrow
تصاویر دیده نشده از یحیی سنوار، اسماعیل هنیه و صالح العاروری
جزئیات الزام بیمه‌ها به پرداخت خسارت افت قیمت
play_arrow
جزئیات الزام بیمه‌ها به پرداخت خسارت افت قیمت
ما به بشار اسد توصیه‌های زیادی کردیم اما او از شنیدن آن‌ها امتناع کرد
play_arrow
ما به بشار اسد توصیه‌های زیادی کردیم اما او از شنیدن آن‌ها امتناع کرد
دوبله زنده سریال خاطره‌انگیز جومونگ پس از یک دهه در شبکه سه
play_arrow
دوبله زنده سریال خاطره‌انگیز جومونگ پس از یک دهه در شبکه سه