آيا اين سخن كه ميگويند:
آيا اين سخن كه ميگويند: وقتي امام زمان(ع) قيام كنند مردمان بسياري را ميكشند به گونهاي كه سيل خون در زمين بهراه ميافتد و حتي انسانهاي به دنيا آمده از نسل قاتلان امام حسين(ع) را هم به عنوان انتقام خون آن حضرت به قتل ميرساند حقيقت دارد؟
در متون اصيل اسلامي و روايات پيامبر اكرم(ص) و ائمة اطهار(ع) مطالب بسياري در زمينة وقايع ظهور و دستآوردهاي حكومتي منجي عالم بشريت وارد شده است كه در كل به دو بخش قابل تقسيماند:
الف) مطالب كلي امامت
در فرهنگ اهل بيت(ع) امامت عبارت از خلافت و جانشيني پيامبر(ص) در نگهداري دين و حفظ حوزه مسلمين است و امام كسي است كه از طرف خدا و رسول خدا براي رهبري و راهنمايي مردم در تمام امور ديني و دنيوي تعيين شده است. با توجه به مسئوليتهايي كه امام دارد هم از علم امامت برخوردار است و هم از گناه و اشتباه مصون است.
چنين شخصيتي نميتواند نسبت به مردم سختگير، خشن، بيرحم و ... باشد بلكه همانگونه كه حضرت علي بن موسي الرضا(ع) در توصيف امام ميفرمايند:
... انيس و دوست مردم است و همانند پدري دل سوز و برادر مهربان و مادر پرعاطفه نسبت به فرزند كوچكش به آنها مهر ميورزد. امام به منزلة يك پناهگاه امن مردم در هنگام وقوع پيشآمدهاي ناگوار است... .2
امام واسطة فيض خداوند است كه به بركت وجود او بركات الهي شامل حال مردم ميشود. زمين به بركت وجود آنها نعمتهاي الهي نظير روييدنيها و ميوهها و محصولاتش را در اختيار جهانيان قرار ميدهد و آسمان، باران و ساير روزيها را بر آنها نازل ميكند3 و اگر لحظهاي وجود امام از نظام آفرينش حذف شود زمين اهل خود را هلاك ميسازد.4 چگونه متصور است كه چنين انسانهايي كه مظهر كامل اسم رحمان و رحيم خداوند متعال محسوب ميشوند و مسئوليت دارند كه بشريت را به سرچشمة رستگاري با حكمت و موعظه حسنه و احسان و صحبت و ملاطفت برسانند افرادي جنگافروز و خشونتطلب باشند؟
ب) دستآوردهاي قيام امام عصر(عج)
از مجموعة روايات مربوط به زمان ظهور امام زمان(ع) چنين برميآيد كه آن حضرت در شرايطي ظهور ميكنند كه انسانها از جور و ستم حكومتهاي ظالم و مكاتب دروغين مدعي نجات بخشي بشريّت به تنگ آمده و در نتيجة به بيراهه رفتنها جامعة جهاني دچار انواع بلاهاي اجتماعي شدهاند. كه از آن جمله ميتوان به وقوع جنگهاي خانمانسوز، ظلم و ستم، فساد اخلاقي و عقيدتي و ناامني اشاره كرد.
بحرانها و آشوبهاي مختلف اجتماعي، در مجموع شرايطي را فراهم ميكنند كه وقتي حضرت به اذن پروردگار عالم ظهور كنند و مردم را به سوي خود فرا ميخوانند در كمترين زمان ممكن از سرتاسر عالم انسانهاي عدالتخواه و تشنة امنيّت و آسايش خود را به نزد آن حضرت ميرسانند و لحظه به لحظه بر تعداد ياران وي افزوده ميشود تا به آنجا كه در كمتر از يك سال به كمك خود مردم، حكومت عدل جهاني در سراسر كره زمين استقرار پيدا ميكند و بساط ستم و ظلم و تعدي برچيده ميشود و بشريت به آرزوي ديرينة خود كه همانا صلح و امنيّت و آسايش كامل است دست مييابد. پرواضح است كه اين كار به راحتي هم انجام نميگيرد چه بسيار افرادي كه منافع نامشروع خود را در خطر ديده و به مخالفت با آن حضرت برميخيزند و در صدد جنگ برميآيند كه امام مهدي(ع) همانند همة اولياي الهي با شيوههاي مختلف آنها را به راه راست فراخوانده از وارد شدن به جنگ برحذر ميدارد و چنانكه در فرمودة امام صادق(ع) آمده است:
آن حضرت آنان را با كلامي حكيمانه دعوت به پذيرش حق ميكند و با زيباترين و شيرينترين سخنان آنها را موعظه ميكند كه بسياري از آنها توجه كرده به حقّ گردن مينهند و دست از مخالفت و ستمگري و تعدي برميدارند...5
با اين همه افرادي هم پيدا ميشوند كه همچنان عناد ورزيده و بر موضع ظالمانة خود پافشاري ميكنند؛ حضرت مجبور ميشوند كه در مقابل آنها به شيوههاي قهرآميز متوسل شوند. در اشاره به اين حقيقت، در روايات ميخوانيم كه آن حضرت از ظالمان و ستمپيشگان انتقام ميگيرد6 تا جور و ستم را از ريشه بركند؛
شوكت و عظمت پوشالي سركشان را درهم شكند؛ كاخ شرك و نفاق را ويران سازد و شاخههاي گمراهي و شقاوت و فسق و فجور را قطع كند... .7
اينجاست كه مسئلة انتقام خون به ناحق ريخته شدة مظلومان عالم از آدم(ع) تا آخرالزمان مطرح ميشود چنانكه در بخشي از دعاي ندبه در اشاره به اين واقعيت ميخوانيم:
كجاست آنكه انتقام خون انبياء و فرزندان انبياء را ميگيرد و خون كشتة در كربلا را باز ميستاند... .8
از مشاهدة اين قبيل تعابير برخي به اين اشتباه دچار شدهاند كه آن حضرت چگونه از كساني كه در زمان شهادت امام حسين(ع) حضور نداشتند انتقام خواهد گرفت، مگر ميتوان فرزندان را به جرم گناهان پدرانشان به قتل رساند؟ برخي از روايات به اين قبيل توهمات پاسخ دادهاند. از جمله، در روايتي كه از امام رضا(ع) نقل شده، وقتي از آن حضرت سؤال ميشود: دربارة اين سخن از امام صادق(ع) كه فرمودند: «هنگامي كه قائم ما قيام كند نسل كشندگان امام حسين(ع) را به كيفر جنايت پدرانشان به قتل ميرساند» چه ميفرماييد؟
ايشان(ع) فرمودند: «بلي، چنين روايتي حق است.»
آنان پرسيدند: اين كار چگونه با مضمون آيهاي كه ميفرمايد: «هيچ كس بار گناه ديگري را به دوش نميكشد.»9 جور در ميآيد؟ امام(ع) فرمودند:
سخن خداوند متعال كاملاً صحيح است، اما بحث در اين است كه ايشان آن دسته از فرزندان قاتلان امام حسين(ع) را به قتل ميرساند كه آنها به آن جنايت هولناك پدرانشان دل خوش ميدارند و حتي به آن افتخار ميكنند. و هركس كه به بدكاري رضايت دهد، همانند انجام دهندة آن است. از اين رو اگر مردي در مشرق به ناحقّ كشته شود و ديگري در مغرب بر آن رضايت دهد در پيشگاه خداوند شريك قتل آن بيگناه محسوب ميشود و قائم آل محمّد(ع) هم وقتي كه قيام ميكند آنان را به خاطر رضايتشان به جنايات پدرانشان و افتخار و مباهاتشان به آن جنايت، كيفر ميكند.10
نتيجه آنكه امام زمان(ع) پس از ظهور، هرگز، خود آغاز كنندة جنگي نخواهد بود و آن جنگ و خونريزي عظيمي كه از آن سخن به ميان ميآيد قبل از ظهور بهدست سران حكومتهاي ظالم و استكباري به بشريت تحميل خواهد شد و آنگاه كه آن حضرت در نتيجة عناد اهل باطل مجبور به مبارزه قهرآميز با آنها ميشود، ابتدا با حكمت و موعظه نيكو آنان را به پذيرش حق دعوت كرده و از مقابله با خود برحذر ميدارد و در آن مرحله نيز تنها با طغيانگران و سركشان عنود به جنگ خواهد پرداخت تا دست از عناد بردارند و از هرگونه تعدي و ستم به ديگران خودداري كنند و اين همان روشي است كه همة انبياي الهي آنرا به كار بستهاند بدون اينكه كوچكترين صدمهاي به انسانهاي بيگناه و مستضعف وارد شود.
به بيان ديگر آن حضرت در حقيقت در راستاي دفاع از حق و حقوق تودههاي مردم و براي رهايي آنها از ستم ستمگران به جنگ اقدام ميكنند؛ لذا وقتي سؤال ميشود كه امام زمان(ع) پس از ظهور چگونه عمل خواهد كرد؟ در روايتي آمده است كه: به سيره و روش جد بزرگوارش رسول اكرم(ص) عمل خواهد كرد.
پينوشتها:
1. و ما أرسلناك إلاّ رحمة للعالمين، سورة انبياء(21)، آية 107.
2. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 1، ص 200.
3. همان، ج 4، ص 577 .
4. طاهري، حبيبالله، سيماي آفتاب، ص 9 .
5. مجلسي، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 53، ص 11.
6. موسوي اصفهاني، محمدتقي، مكيال المكارم، ج 1، ص 49.
7. فيومي اصفهاني، جواد، صحيفة المهدي، ص 139 و دعاي ندبه و ... .
8. همان، ص 140.
9. سورة فاطر(35)، آية 18.
10. مجلسي، محمدباقر، همان، ح 45، ص 295 و بحراني، سيدهاشم، تفسير برهان، ج 2، ص 418. شيخ صدوق، محمد بن علي بن الحسين، عيون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 273.