زن در مدينه ي فاضله4
مدينههاي غيرفاضله:
1 - مدينه ضروريه:از ويژگيهاي مدينههاي ضروريه اين است كه مردم در به دست آوردن آنچهجزء ضروريات زندگي است كه حيات و قوام بدن انسان به آن بستگي دارد، بهيكديگر ياري و مساعدت مينمايند. راههاي به دست آوردن اين ضروريات بسياراست... مانند زراعت، چوپاني، صيادي و ... برترين مردم اين گونه مدينهها به زعمخود آنان كسي است كه با انديشه و تدبير خود بتواند به بهترين وجه، احتياجاتضروري آنان را از راه كسبها و حرفهها فراهم نمايد. هدف از زندگي در اينمدينه صرفاً امرار معاش و گذراندن حيات است؛ جوامعي كه ملاك ريستن آنهاصرفاً رفع حوائج ضروريه باشد، مسلماً زندگي نسبة حيواني خواهندداشت.
وقتي عقل انساني در اين مدينه، در مرحله عقل غريزي و عقل معاش بماند وبه مرحله بالا استكمال نيابد، در اين صورت، نهايت فعاليت مرد رفع حوائج ضرورياز لحاظ درآمد منزل است و تهيه وسايل اوليه خورد و خوراك و ... و وظيفه اول وآخر زن در اين مدينه تحمل سختيها، مشقتها، بچه داري، خانه داري، پخت و پزآشپزخانه، شستشوي لباس و ... است. البته به صورت روزمره و تكرار و بدونترجيح مرجحات و تكامل؛ صرفاً از روي محبت و علاقه باطني و در جهت انجاموظايف طبيعي و اخلاقي. ضرورت زندگي چنين زني اقتضا ميكند كه همه روزه درچند نوبت غذا را آماده كند و نزد اعضاي خانواده بگذارد ... ضرورت دارد كه پستانپر شيرش را در دهان كودكش بگذارد نه آنكه حكمتش را بفهمد و احساس كند چهتأثير عميقي بر روحيه فرزندش ميگذارد.
2 - مدينه نذاله:
كلمه نذالت (به فتح نون)، نُذُولت (به ضمن نون) و نذل (به فتح نون و سكونذال) يعني خسيس و پست و كوچك. همت و كوشش مردم در مدينه نذاله تعاون بهيكديگر است در جهت مال اندوزي و به دست آوردن رفاه زندگي و تكثير ثروت ونگهداري ضروريات و نقدينه كه درهم و دينار باشد. مال و ثروت در اين مدينه ازطريق كسب و كار و يا شغلهايي كه در مدينه متداول است نظير كشاورزي، دامداري،شكار و حتي دزدي و سرانجام داد و ستدهاي ارادي يعني تجارت و بازرگاني واجاره دادن مسكن و باغ و اشياء و لوازم و ... به دست ميآيد. شخص ايده آل و انسانبرتر در اين مدينه كسي است كه خود از لحاظ مالي توانگر باشد و ديگران را هم به نانو نوايي برساند. در اين مدينه روش كسب پول، مهم نيست بلكه پولدار شدن هدفاست؛ حتي ممكن است راههاي كسب معاش و مال اندوزي از طريق غيرقانوني وخلاف عرف باشد ولي او بيباكانه به آنها متوسل ميشود. مثلاً در مدينه، صرافيممنوع است ولي او با علم به ممنوعيت اين كار را ميكند. در اين مدينه براي زن هممال اندوزي مهم ميشود. ممكن است لباس مناسبي نپوشد يا شايد چندين وصله برپيراهن و دامن او باشد ولي وقتي به دستان پينه بسته ترك خورده او نگاه كني چنديندستبند طلا ميبيني. يا حاضر است با رنج و زحمت كشتزارها را درو كند، در سرما وگرما گوسفندان را به چرا ببرد، با مختصر غذاي بخور و نمير فرزندانش را به ثمربرساند ولي در عوض برگردن خود گردنبندي بياويزد كه از سكههاي طلا درستشده باشد... يا در اندوختههاي غذايي خود مصر است و با وجود داشتن چندينلباس مناسب در صندوقچه خود كه براي روز مبادا و ... ذخيره كرده است، ظاهرشحكايت از فقر و فاقه دارد و اين نشان دهنده آن است كه وجود خود را كه گرانبهاتر ازطلاست نيافته است؛زيرا به نظر افلاطون كساني كه وجودشان طلاست به طلايزميني نيازي ندارند زيرا به خزاين عالم غيب دست يافته و مظاهر آن عالم شدهاند.
3 - مدينه خست (مدينه خسيسه):
مردم مدينه خست و شقوت در جهت رسيدن به بهرهوري از لذات حسي و ياخيالي به يكديگر ياري و كمك ميكنند و اجتماع آن بر كسب تمتع و لذت استواراست: قمار بازي، مجالس لهو و لعب، فراهم كردن خوراك و خوردني و نوشيدني وميخوارگي و ازدواج و زن بارگي و بالاخره لذتطلبي و انتخاب لذت آورترين از هرامري، و اين كارها را صرفاً براي لذت ميكنند نه براي پايداري و حفظ تن. اهالياين مدينه در فراهم آوردن ضروريات زندگي و مايحتاج خود با مشكل مواجهنيستند و از لحاظ ثروت و توانگري در رفاه كاملاند و به قول معروف از سرسيري وبينيازي حاضرند دست به كارهايي بزنند كه به سلامت خود و محيط زندگي مضرباشد ولي باعث فراهم آوردن خوشي و سرمستي آنها باشد. سعادتمندترين و برترينفرد در اين مدينه كسي است كه وسايل لهو و لعب و لذت او فراهمتر باشد.
زن در اين مدينه دائماً تسليم هوي و هوس و اسير دل خويش است. هر آنچه راكه موجب زينت و افزايش حسن و زيبايي او باشد دوست ميدارد و سعي ميكند كهجذاب باشد. قدرت عمل، تفحص و تدبر در وجود او ضعيف ميشود و يا از بينميرود. او طالب ارضاء تمايلات نفساني است و در برابر خواستههاي نفساني خودكاملاً تسليم است. از حضور در مجالس لهو و لعب و ايجاد مناظر شهوتانگيز، كهخلاف عصمت و وقار انساني باشد، نه تنها تعصبي ندارد بلكه موجب افتخار ومباهات اوست. زن ايده آل در اين مدينه زني است كه بتواند بيشتر توجه مردان را بهخود جلب كند و وسيله عيش و عشرت آنها را فراهم سازد.
4 - مدينه كراميه:
هدف مردم مدينه كراميه بر اين است كه با يكديگر در رسيدن به كرامت و احترامو شأن و شوكت هم قولي و هم فعلي و معاونت و كمك نمايند؛ يعني تفاخر و احترامو شكوهطلبي؛ بنابراين هدف مردم اين مدينه اين است كه سربلند زندگي كنند و ملتيشجاع و محترم شمرده شوند. نتيجه اين ياريها و معاونتها اين است كه هم ملتها و هممردم مدينههاي ديگر به آنها احترام كنند و شأن و شوكت آنان را بستايند و هم در بينخود مورد اكرام و احترام باشند، حال در كرامت و احترامات معمول بين خود همهمتساوي باشند و يا متفاضل كه شأن و شوكت عدهاي، از عدهاي ديگر برحسبطبقات يا برحسب بدست آوردن افتخارات قومي و اعمال شجاعتها و جنگ آوريهاو جز آن فزونتر باشد، يا نباشد - تفاوتي ندارد.