شاعر: وحید قاسمی
با این شتاب فكر كنم سر میآورد!
با این شتاب ، حوصله را سر میآورد
میتازد و غنیمت جنگ غروب را
از چنگ سی هزار نفر ، درمیآورد
حس میكنم كه داخل خورجین غصبیاش
یك باغ سیب سرخ معطر میآورد
سرمست سود دادوستدهای كربلاست
دارد چقدر چادر و معجر میآورد!!!
نرخ طلای كوفه سقوطش مسجل است
از بس كه گوشواره و زیور میآورد
دود و تنور روشن و عطری شبیه عود
اینجای روضه ، داد مرا درمیآورد
با این شتاب ، حوصله را سر میآورد
میتازد و غنیمت جنگ غروب را
از چنگ سی هزار نفر ، درمیآورد
حس میكنم كه داخل خورجین غصبیاش
یك باغ سیب سرخ معطر میآورد
سرمست سود دادوستدهای كربلاست
دارد چقدر چادر و معجر میآورد!!!
نرخ طلای كوفه سقوطش مسجل است
از بس كه گوشواره و زیور میآورد
دود و تنور روشن و عطری شبیه عود
اینجای روضه ، داد مرا درمیآورد
/ج