تزلزل شخصيت
نويسنده:خديجه رياضي
منبع:http://www.nioc.org
منبع:http://www.nioc.org
انسانخواه خردسال يا بزرگسال به خود و شخصيت خويش علاقهمند است. ميخواهد هميشه مورد احترام ديگران باشد.
علاقه به حفظ شخصيت در تمام افراد جامعه ديده ميشود. همانطور كه دانشمند و ثروتمند پايبند بهشخصيت خود است. يك فرد عادي و مستمند نيز به شخصيت خويش علاقهمند است. همچنان كه يك كلمه توهينآميز يا يك نگاه تحقيرآميز شخص را درهم پيچيده و ناراحت ميسازد رفتار توبيخآميز و ملامتبار، كودك خردسال را نيز به رنج و تشويق ميافكند زيرا او نيز شخصيت خود را متزلزل مييابد. پس شخصيتطلبي جزء ذات هر انساني است و همه بدان پايبند ميباشند.
اين عده وقتي احساس كردند كه جامعه آنان را طرد كردهاست، يكباره همه پردهها را كنار زده و به رفتارهاي زننده غيراجتماعي دست زدهاند تا عقدههاي خود را خالي كرده و از جامعه انتقام گرفته باشند. به طور مسلم اگر شخصيت اين افراد تا حدودي تثبيت ميگشت ممكن بود اين نيرو و استعدادها به جاي اين كه در مسير غلط و ناروا به مصرف برسد در مجراي صحيح و اصولي به كار افتاده و منشأ آثاري ميگشت.
همچنين شاگرداني كه در اثر كمبود مواد اوليه غذايي يا فعاليتهاي مغزي يا فقدان امنيت خاطر نميتوانند در گروه شاگردان موفق قرارگيرند، در حقيقت گناه و مسئوليت متوجه اولياي آنان است.به همين دليل يكي از شرايط اساسي تعليم و تربيت، شناسايي شخصيت شاگردان است.
اگر معلم به خصوصيات جسمي و روحي و عاطفي شاگردان واقف باشد هيچگاه عجولانه قضاوت نكرده و شاگرد ضعيف را سرزنش نخواهد كرد.روانشناسي ميكوشد به جاي توبيخ و ملامتهاي بيجا، علت و انگيزه عقبماندگي شاگردان را دريابد و تا حد امكان در رفع موانع تلاش كند.
كودكاني كه ساكت و صامت در گوشهاي مينشينند و در گذشته آنان را با ادب قلمداد ميكردند، امروزه جزء كودكان گوشهگير و بيمار به شمار ميروند؛ زيرا كودك سالم كه فعاليت مغزي داشته باشد مجهولاتش را ميپرسد. تعليم و تربيت نوين معتقد است كه هيچ محرم اسراري بهتر از پدر و مادر وجود ندارد.
بنابراين امروزه پدر و مادر بايد نقش رفيق و دوست را عهدهدار بوده، مادر به عنوان يك رفيق دلسوز دخترش را راهنمايي كند و پدر هم همانند دوستي با فرزندش رفاقت كند. در آموزش نوين به جاي اينكه شاگردان مورد ملامت و توبيخ قرار بگيرند، سعي ميشود مشكلات عاطفي برطرف شود.
علاقه به حفظ شخصيت در تمام افراد جامعه ديده ميشود. همانطور كه دانشمند و ثروتمند پايبند بهشخصيت خود است. يك فرد عادي و مستمند نيز به شخصيت خويش علاقهمند است. همچنان كه يك كلمه توهينآميز يا يك نگاه تحقيرآميز شخص را درهم پيچيده و ناراحت ميسازد رفتار توبيخآميز و ملامتبار، كودك خردسال را نيز به رنج و تشويق ميافكند زيرا او نيز شخصيت خود را متزلزل مييابد. پس شخصيتطلبي جزء ذات هر انساني است و همه بدان پايبند ميباشند.
نفي شخصيت
اين عده وقتي احساس كردند كه جامعه آنان را طرد كردهاست، يكباره همه پردهها را كنار زده و به رفتارهاي زننده غيراجتماعي دست زدهاند تا عقدههاي خود را خالي كرده و از جامعه انتقام گرفته باشند. به طور مسلم اگر شخصيت اين افراد تا حدودي تثبيت ميگشت ممكن بود اين نيرو و استعدادها به جاي اين كه در مسير غلط و ناروا به مصرف برسد در مجراي صحيح و اصولي به كار افتاده و منشأ آثاري ميگشت.
اشتباه بزرگ مربيان
كمبودهاي عاطفي
همچنين شاگرداني كه در اثر كمبود مواد اوليه غذايي يا فعاليتهاي مغزي يا فقدان امنيت خاطر نميتوانند در گروه شاگردان موفق قرارگيرند، در حقيقت گناه و مسئوليت متوجه اولياي آنان است.به همين دليل يكي از شرايط اساسي تعليم و تربيت، شناسايي شخصيت شاگردان است.
اگر معلم به خصوصيات جسمي و روحي و عاطفي شاگردان واقف باشد هيچگاه عجولانه قضاوت نكرده و شاگرد ضعيف را سرزنش نخواهد كرد.روانشناسي ميكوشد به جاي توبيخ و ملامتهاي بيجا، علت و انگيزه عقبماندگي شاگردان را دريابد و تا حد امكان در رفع موانع تلاش كند.
تربيت نوين
كودكاني كه ساكت و صامت در گوشهاي مينشينند و در گذشته آنان را با ادب قلمداد ميكردند، امروزه جزء كودكان گوشهگير و بيمار به شمار ميروند؛ زيرا كودك سالم كه فعاليت مغزي داشته باشد مجهولاتش را ميپرسد. تعليم و تربيت نوين معتقد است كه هيچ محرم اسراري بهتر از پدر و مادر وجود ندارد.
بنابراين امروزه پدر و مادر بايد نقش رفيق و دوست را عهدهدار بوده، مادر به عنوان يك رفيق دلسوز دخترش را راهنمايي كند و پدر هم همانند دوستي با فرزندش رفاقت كند. در آموزش نوين به جاي اينكه شاگردان مورد ملامت و توبيخ قرار بگيرند، سعي ميشود مشكلات عاطفي برطرف شود.