هستی‌شناسی دست‌ساخته‌ها

گزاره‌ی الف 1 مفهوم دست‌ساخته (به معنای دقیق کلمه) را با مفهوم اثر (به مثابه‌ی محصولی برابر فعالیت) یکی می‌گیرد؛ برای مثال، براساس الف 1، تمام آثار هنری، شامل آثار ادبی و موسیقایی، را از آن حیث که پدیدآورندگانی دارند
پنجشنبه، 21 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هستی‌شناسی دست‌ساخته‌ها
 هستی‌شناسی دست‌ساخته‌ها

 

نویسنده: ریستو هیلپینن
مترجم: بیتا شمسینی



 

(الف 1) شیء دست‌ساخته است اگر و تنها اگر پدیدآورنده‌ای داشته باشد.
گزاره‌ی الف 1 مفهوم دست‌ساخته (به معنای دقیق کلمه) را با مفهوم اثر (به مثابه‌ی محصولی برابر فعالیت) یکی می‌گیرد؛ برای مثال، براساس الف 1، تمام آثار هنری، شامل آثار ادبی و موسیقایی، را از آن حیث که پدیدآورندگانی دارند باید «دست‌ساخته» نامید. در زیبایی‌شناسی، هنگامی که برخی فیلسوفان استدلال کرده‌اند که آثار هنری ضرورتاً دست ‌ساخته‌اند، اصطلاح «دست‌ساخته» به این معنای گسترده به کار رفته است (Davies 1991, 120-141; Levinson 2007, 81-82). به لحاظ هستی‌شناختی، دست‌ساخته ممکن است شیئی انضمامی و منفرد باشد مانند برج ایفل، یک نوع (شیئی نوعی) باشد که نمونه‌های بی‌شماری دارد یا ممکن است داشته باشد (برای مثال، یک گیره‌ی کاغذ یا نفوس مرده (1) نیکولای گوگول (2))، نمونه‌ای از یک نوع باشد (یک گیره‌ی کاغذ خاص)، یا شیئی انتزاعی باشد مثل زبانی مصنوعی. دست‌ساخته ی منفرد ممکن است شیئی قابل حمل یا (علی‌الاصول) قابل انتقال باشد که بتوان آن را از محیط مجاورش جدا کرد بی‌ آن ‌که آسیبی به آن وارد شود یا ممکن است ویژگی‌ای انفکاک‌ناپذیر از شیئی باشد که شالوده (3) یا بنیاد (4) آن است. اشیای نوع اول را به لحاظ هستی شناختی غیروابسته (5) می نامند و دست‌ساخته‌های نوع دوم را وابسته (6) می‌خوانند به این معنا که (به لحاظ هستی‌شناختی) ممکن نیست بدون شالوده‌شان وجود داشته باشند (بنگرید به Simons 1987, 294-323; Husserl 1913/2001, Investigation III, sections 2, 5). کت یا صندلی اشیایی غیروابسته‌اند، اما (برای مثال) تونل راه‌آهن آپنین (7) که در اوایل قرن بیستم ساخته شد شیئی وابسته است که بنیان آن بخش توسکانا-امیلیانو (8) از رشته‌کوه آپنین است. امکان ندارد بتوانیم به آن نحوی که چرخ دوچرخه‌ای را می‌شود از دوچرخه جدا کرد این تونل را از آن کوه جدا کنیم. این تونل دست‌ساخته‌ای است به این معنای دقیق: شیئی که از روی قصد به منظور تسهیل تردد ریلی میان بولونیا و فلورانس ساخته شده است.
یک نوع دست‌ساخته که از طریق مفهوم یا توصیف عامی شناسایی شده است ممکن است انواع فرعی یا گونه‌های مختلفی را شامل شود؛ برای مثال، انواع مختلفی از گیره‌ی کاغذ وجود دارند که پدیدآورندگانشان (یعنی مخترعان آن‌ها) به شکل جداگانه آن‌ها را به ثبت رسانده‌اند؛ این گیره‌های کاغذ ذیل نوع عام تری از دست‌ساخته به نام «گیره‌ی کاغذ» قرار می‌گیرند. پدیدآورندگان و طراحان مختلف تلاش می‌کنند انواع قدیمی‌تر دست‌ساخته‌ها را بهبود ببخشند یا آن‌ها را با شرایط و اهداف جدید سازگار کنند و بدین‌سان انواعی از دست‌ساخته که استفاده‌ی عمومی دارند (قلم‌ها، گیره‌های کاغذ، رایانه‌ها و...) در گذر زمان شکل می‌گیرند و تحول پیدا می‌کنند (بنگرید به Petroski 1992a, 1992b).
دست‌ساخته‌ها به انحای مختلف طبقه‌بندی می‌شوند: بر پایه‌ی شکل، روش ساخت، ویژگی‌های مادی، سبک، استفاده موردنظر، یا بر پایه‌های دیگر. در بحث‌های فلسفی راجع به ماهیتِ دست‌ساخته‌ها غالباً آن را واجد «کارکردهای خاص موردنظر» (Rudder Baker 2008, 3؛ همچنین بنگرید به Simon 1996, 3) توصیف کرده‌اند و قابل تشخیص از روی کاربردشان دانسته‌اند؛ بنابراین هیلری کورنبلیت (Kornblith 1980, 112) این‌طور اظهارنظر می‌کند: «دست‌کم عمدتاً این‌طور به نظر می‌رسد که آنچه دو دست‌ساخته را اعضای نوعی واحد می‌گرداند این است که آن‌ها کارکردی یکسان دارند.» از قرار معلوم تلقی کسی که از دست ‌ساخته‌ای استفاده می‌کند در مورد آن چنین است، اما این به هیچ‌وجه یگانه مبنای طبقه‌بندی دست ‌ساخته‌ها نیست. برای مثال، دست‌ساخته‌های هنرهای تجسمی [یا دیداری] بر مبنای روش تولیدشان به طراحی‌ها، نقاشی‌ها، چاپ‌ها و عکس‌ها تقسیم می‌شوند و چاپ‌ها به گراوورهای تیزابی، کلیشه‌ها، مهرهای چوبی، لیتوگرافی‌ها و انواع دیگر تقسیم می‌شوند. طرح یا عکس را می‌توان برای اهداف مختلف بسیاری به کار بست؛ ممکن است شیئی برای تأمل زیبایی‌شناسانه باشد، یا برای کمک به شناسایی شخص یا شیئی مورد استفاده قرار گیرد. در بررسی‌های باستان شناختی، دست ساخته‌ها را معمولاً برحسب سبک یا ریخت طبقه‌بندی می‌کنند یا براساس سایر ویژگی‌های قابل مشاهده‌ای که گواه فرضیه‌هایی درباره‌ی کارکرد موردنظر آن‌ها هستند (Adams & Adams 1991, 217-225; Read 2007).
اگر مفهوم اثر را از مفهوم دست‌ساخته متمایز کنیم و، برای مثال، بگوییم که پدیدآورنده تنها وقتی می‌تواند اثری را خلق کند که دست‌ساخته‌ای بسازد (مثلاً پدیدآورنده برای نوشتن رمان باید دست‌نوشته‌ای تولید کند)، در این صورت می‌توان گفت اصطلاح «دست‌ساخته» به معنای خاص (یا اولیه‌ی) کلمه به کار رفته است. نمونه‌های دست‌ساخته‌ای نوعی، دست‌ساخته‌هایی هستند به این معنای خاص، یعنی اشیایی منفرد و خاص.

پی‌نوشت‌ها:

1- Dead Souls.
2- Nikolai Gogol.
3- substrate.
4- foundation.
5- independent.
6- dependet.
7- Apennine.
8- Tuscam -Emilian.

منبع مقاله :
شلکنز، الیزابت، هیلپینن، ریستو؛ (1393)، هنر مفهومی و دست‌ساخته، ترجمه‌ی: بیتا شمسینی، تهران: انتشارات ققنوس، چاپ اول..
 



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط