ماهواره از کی وارد زندگی ایرانیها شد و اکنون چه وضعی داریم؟
چه کسی امروز میتواند قدرت افسانهای رسانهها را انکار کند؟ بدون تعارف امروز رسانهها این توانایی را دارند که بر اولویتهای ذهنی ما تأثیر بگذارند؛ اینکه درباره چه موضوعی فکر کنیم و دغدغه ذهنی ما چه باشد. در واقع میتوان گفت رسانهها با تمرکز روی بعضی موضوعات تلاش میکنند بر آگاهی و اطلاعات مردم تأثیر دلخواه را بگذارند اما آیا این روزها رسانهها وضعیت جامعه را منعکس میکنند یا برعکس. خود پیشگام تغییر اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعهاند. از روزی که شبکههای ماهوارهای برنامههای گوناگون را میهمان خانههای ما کردند فراز و فرودهای زیادی داشتهاند . در این دوران، کانالهای فارسی زبان هرچه در چنته داشتند روی دایره ریختند تا در اوج ماجرا قرار بگیرند. بیراه نیست اگر بگوییم همین رسانهها در سالهای اخیر توانستند نقش بسیار پررنگی در جامعه ایفا کنند و سبک زندگیها را تغییر بدهند. تاجایی که بافت و زندگی سنتی ما جای خود را به تفکر غربی داده و شکل و شمایل سبک زندگیمان را گرفته در این مطلب تاریخچه حضور ماهواره و روند تکامل آن را در جامعه بررسی کردهایم.1 کی به ایران رسید؟
این تصویر با تیغ جراحی هم از ذهنمان برداشته میشود. همین که نام ماهواره به گوشمان میرسد یک بشقاب بزرگ با یک سیم روی پشت بام را تصور میکنیم. در صورتی که ماهواره پیش از اینکه تبدیل به سیگنالهای تلویزیونی شود، کاربرد جاسوسی و نظامی داشته. بعد از آن هم برای هواشناسی و مسائل ژئوپلیتیکی و جغرافیایی به بشر کمک فراوانی کرده. بعد از همه این موارد بود که ماهواره برای پخش فیلمهای سینمایی و برنامههای سرگرم کننده پا به عرصه گذاشت و مورد استفاده قرار گرفت. دکتر مجید ابهری درباره نخستین شبکههای ماهوارهای تلویزیونی میگوید: «در سال 1957 میلادی شوروی سابق نخستین ماهواره خود را به فضا پرتاب کرد. یک سال بعد آمریکا نیز اولین ماهواره خود را در مدار زمین قرار داد. همین رقابت میان کشورها باعث غنی شدن تکنولوژی ماهواره شد. دهه 80 میلادی بحث انتقال امواج تلویزیونی از طریق ماهواره عملی شد. البته در آغاز دیشهای بزرگی وجود داشت که به سادگی قابل استفاده نبودند».اولین بار که بحث ماهواره در ایران مطرح شد، سال 1370 بود. ایرانیها توانستند با سیستم DTH به طور مستقیم امواج خود را از طریق گیرندههای خانگی خود دریافت کنند. آن زمان تلویزیون خودمان تنها دو کانال داشت که ساعت 10 شب برنامههایش به پایان میرسد. فردین علیخواه، جامعهشناس درباره حضور ماهواره در کشور میگوید: «کشور ما تازه جنگ را پشت سر گذاشته و در حال پوستاندازی بود. رفاه اقتصادی، ارتباط با جهان خارج، مصرف، آگهیهای بازرگانی و مفاهیم دیگر به تدریج به زندگی روزمره مردم تزریق میشدند. در این شرایط ماهواره مورد استقبال قرار گرفت چرا که پدیدهای مدرن بود و مردم با توجه به محدودیتهای زمان جنگ میخواستند دنیا را از دریچه آن ببینند و نسبت به فناوریهای جدید کنجکاو بودند و دوست داشتند آن را تجربه کنند». البته آن زمان ماهواره در ایران سیگنالهایی را دریافت میکرد که اصلاً مقصد آنها برای کشور ما نبود. در حقیقت برنامههایی که کشورهای مختلف برای مرز و بوم خودشان تولید میکردند امکان دسترسی ما به آنها در کشور فراهم میشد.
2 بازشدن راه شبکههای فارسی زبان
ماههای نخست تکنولوژی ماهواره برای تعداد انگشت شماری کارایی داشت. چون برنامههای تلویزیونی کشورهای غربی را بدون ترجمه نشان میدادند. هرچند باز هم مردم خیلی سریع از این تکنولوژی غریبه استقبال کردند و از همان سال 71 تجارت دیش ماهواره و بردن آن به خانهها - البته بیشتر بین خانوادههای مرفه و سطح طبقاتی بالا- جا افتاد. کمکم با گذشت دو سال پای شبکههای فارسی زبان هم به ماهواره باز شد. در سال 73 تنها سه کانال فارسی زبان که به شبکههای لسآنجلس معروف بودند فعالیتشان را شروع کردند. این شبکهها را طرفداران رژیم طاغوت که در آمریکا مستقر شده بودند اداره میکردند. برنامههایشان را هم به دو موضوع سیاست و موسیقی اختصاص داده بودند. این مسئله با اضافه شدن روز به روز شبکههای غربی و البته فارسی زبان ادامه داشت. تا اینکه توجه دولتها به قدرت و جایگاه تأثیرگذاری رسانه جلب شد و جنگ رسانهای را جایگزین جنگهای نظامی کردند.3 استفاده از ماهواره ممنوع شد
تهاجمفرهنگی کلمات دیروز و امروز نیست. دکتر مجید ابهری میگوید: «از سال 68 که مقام معظم رهبری اشاره مستقیمی به تهاجمفرهنگی کردند، این بحث در جامعه مطرح بوده اما متاسفانه مسئولان و نخبگان ما توجه چندانی به موضوع نداشتند. البته در مقابل اتفاقات و پدیدههایی که امنیت ملی و اجتماعی را به خطر میانداختند تا حدودی مقاومت میشد. مانند قانون ممنوعیت استفاده از ماهواره که در همان ابتدای کار یعنی سال 73 به تصویب مجلس رسید. اما بعد از این ممنوعیت هیچ اقدام دیگری در این زمینه صورت نگرفت. 21 سال است که قانون ماهواره با توجه به مخالفتهای زیادی که وجود دارد، همچنان بدون تغییری باقی مانده در حالی که روز به روز اهمیت موضوع تهاجمفرهنگی و ماهواره به عنوان یکی از ابزارهای جدید ارتباطات پررنگتر میشود». دکتر ابهری در ادامه میگوید: «مقام معظم رهبری در رهنمودهای متعدد مسئله تهاجمفرهنگی را مطرح و از کنایههای گوناگونی مانند «شبیخون فرهنگی» استفاده کردند. شاید اگر از همان 20 سال گذشته کار فرهنگی انجام میدادیم. اکنون اصول پایهریزی شده بود و مردم تا ایناندازه از ماهواره آسیب نمیدیدند اما از سال 77 تا 85 برخورد منفعلانه با ماهواره صورت گرفت».4 سیر صعودی شبکهها و بینندگان
ماجرای اصلی ماهواره از زمانی آغاز شد که نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانیاش در 21 شهریور 81 از آمریکا خواست برنامه تغییر رژیم را در دو کشور عراق و ایران دنبال کند و این کار را در عراق با حمله نظامی و در ایران با پخش برنامههای تلویزیونی ماهوارهای با محتوای غربی انجام دهد. بنیامین نتانیاهو معتقد بود جریان فرهنگ عامیانه غربی به داخل ایران میتواند منجر به براندازی جمهوری اسلامی شود. او به وجود هزاران دیش ماهواره در ایران اشاره کرد و به «کمیته اصلاح دولتی» (یک نهاد دولتی در آمریکا) گفت: «آمریکا میتواند با پخش سریالهای شبکه فاکس را که افراد زیباروی جوان در وضعیتهای متنوعی خود را نشان میدهند و زندگیهای فریبنده و روابط بیقید و شرط با یکدیگر دارند یک انقلاب علیه حکومت ایران به پا کند. جوانان ایرانی با دیدن زندگیهای پرزرق و برقی که در این سریالها میبینند تحریک خواهند شد». این پیشنهاد همان جنگ رسانهای به شمار میآمد که دولتها برای اجرای آن دست به کار شدند. به عبارت دیگر با عملیات روانی، جریان تربیتی تازهای آغاز شد. در عملیات روانی هدف یکسانسازی تفکر آن هم بر مبنای تفکر یهودیت و غربی است. همچنین ترویج عقاید سکولاریسم و لائیسم برای جدایی دین از سیاست است. بر همین اساس اواسط دهه 80 شبکههای تخصصی یکی یکی روانه خانههای ایرانیها شدند. شبکهها به چند گروه تجاری، فرهنگی، دینی، سیاسی، علمی، خبری، موسیقی، فیلم و سریال و سرگرمی و کودک تقسیم شدند. به گفته دکتر ابهری بیشتر شبکهها به لحاظ موقعیت جغرافیایی هم دستهبندی شدند. برنامههایی که در کشورهای جنوبی شرقی آسیا تولید میشدند و البته هنوز هم تولید میشوند با محوریت ترویج سبک زندگی غربی، حیازدایی از جامعه مذهبی و اخلاقگرایی ایرانیها هستند. شبکههای خاورمیانه برنامههای تجاری، ویدیوموزیک و فیلم و سرگرمی را پخش میکنند. قاره اروپا هم بیشتر برای تولید شبکههای خبری و سیاسی هدفگذاری شده.5 زوال نظام اجتماعی جامعه
ابتدای مطلب که از صحبت از ورود ماهوارهها به ایران بود فکر میکردیم در ادامه مطلب به این مرحله که نشانی از واقعیتهای زندگی امروز دارد برسیم اما با حضور یکایک شبکهها و فیلم وسریالهای متنوع باید بپذیریم که جامعه دیروز تغییراتی کرده و با ادامه این روند، ممکن است فرهنگ کشور با مشکلات مضاعفی روبه رو شود چرا که به دلیل عدم آگاهی و سواد رسانهای از آنتن بیگانگان خوراک ذهنی دریافت میکنیم و روحمان را در آن پرورش میدهیم. طبق نظریههای رسانهای تلویزیون به سرعت میتواند طیف وسیعی از اعضای جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. این رسانه میتواند برای بخش وسیعی از اعضای جامعه در حال توسعه، نقش یک آموزشگاه مؤثر را ایفا کند. باید آرزو کنیم بتوانیم از این رسانهها نهایت بهرهبرداری را داشته باشیم.6 جولان سریالهای خانوادگی
گردانندگان شبکههای ماهوارهای برای رسیدن به نقطه مورد نظر خود چارهای نداشتند جز اینکه خط تولید شبکهها را افزایش دهند. همین دلیلی شد که اکنون برای همه افراد در هر مدل فکری و سن و سالی برنامه وجود داشته باشد. طبق آمارها بین 170 کانال فارسی زبانی که برنامههای گوناگون را روی آنتن میبرند، بیشتر آنها روی موضوعات دینی و فیلم و سریال و سرگرمی تمرکز دارند. دکتر ابهری بر همین اساس میگوید: «اعتقادات دینی و ترویج سبک زندگی غربی دو هدف اصلی کشورهای بیگانه برای ساخت برنامههاست. مثلا شبکههای زیادی در حوزه مذهبی فعالیت میکنند. «ثارالله»، «کربلا»، «مرجعیت» و «اهل بیت» نامهای مقدسی هستند که صاحبان آنها برای شبکههای خود انتخاب کردهاند . در برنامههای آنها معمولاً افرادی به ظاهر روحانی برای اسلام حرف میزنند ولی در واقع قصدشان تیشه زدن به ریشه شیعه اصیل و ولایی است. آنها با نوع برخورد و ظاهر کاملاً موجه، از افکار خرافی و واپسگرایانه میگویند تا چهره اسلام را زشت کنند». اما موضوعی که امروز باعث شده ماهواره یکی از نگرانیهای جامعه به شمار آید، مخاطبان کانالهای دینی و مذهبی نیستند بلکه بینندگان فیلم و سریالهایی هستند که روزها و ماهها در ساعات مشخصی پای گیرنده خود مینشینند و خیره به جعبه جادویی میشوند.رسمهای ماهوارهای
یکی از تلخترین وقایع زندگی زناشویی طلاق بوده که متأسفانه این روزها آمارش از ازدواج بالاتر رفته. این مسئله زنگ خطری برای مسئولان جوانان و کشور است. زیرا در صورت ادامه این روند باعث تزلزل جامعه و یک نوع گسیختگی خواهد شد. امانالها قرایی مقدم استاد دانشگاه تهران در این خصوص میگوید: «در هیچ کجای دنیا برای از هم جداشدن زن و شوهر مراسمی تحت عنوان «جشن طلاق» نمیگیرند. علت اصلی انجام این گونه مراسمها را در بیبندوباری اخلاقی، خودباختگی و از همه مهمتر تحت تأثیر رسانههای بیگانه به ویژه کانالهای فارسی زبان که کارشان فروپاشیدن کانون گرم خانوادههاست میتوان جستوجو کرد. در فیلمهایی که از شبکههای ماهوارهای پخش میشوند. تعهدات اخلاقی در بین هنرمندان آن انجام میشود و به صورت غیرمستقیم اینگونه رفتارها را به مخاطبان خود القا میکنند».به گفته قرای مقدم برای حفظ تعهدات دینی و ارزشهای اخلاقی باید از دیدن شبکههای ماهوارهای به شدت امتناع کرد تا سبب حفظ کانون گرم خانواده شود. زیرا هدف اصلی این شبکهها انحلال خانواده و تزلزل جامعه است.
دکتر مجید ابهری دلیل گرایش عدهای به تماشای سریالهای پرمخاطب ماهوارهای را همذات پنداری با جامعه مسلمان میداند و میگوید: «معمولاً سریالهای ساخته شده جامعه اسلامی البته لائیک را نشان میدهند که مسلمانان آن هر کاری دوست دارند میتوانند انجام دهند. یعنی هم نماز بخوانند و هم فحشا داشته باشند. با همه این موارد، فقط نام اسلام کفایت میکند که بیشتر مردم با آنها همذات پنداری کنند و شخصیت داستانها و کارهایی را که انجام میدهند بپذیرند». در این میان طبق آمارها در چند سال گذشته 160 عنوان سریال در قالب 2700 قسمت از این شبکهها پخش شده که بیشتر آنها به موضوعات خیانت، عشقهای چندضلعی، روابط سرد خانواده و تجملگرایی پرداختهاند تا اصلیترین موضوع را که همان بنیان خانواده است مورد تهدید قرار دهند. تا جایی که در بهار 93 در 10 سریال عاشقانهای فقط در یک شبکه پخش شد، 22 طلاق یا برهم خوردن عقد و نامزدی رخ داده. همه این موارد که با دین و فرهنگ بومی منافات عجیبی دارند اما به راحتی آنها را قبول کردهایم.
منبع مقاله :
نشریه همشهری آیه، شماره 41