ماهواره، یک مهمان ناخوانده و غریبه است؛ چهقدر او را تحویل بگیریم؟!
گفتوگو با چند پژوهشگر جوان
برای تشکیل این گفتگواز افراد ذیل دعوت به عمل آمد:
آقای امیرحسین پیرمرادی، پژوهشگر و کارشناس فرهنگ و ارتباطات و مبدع نظریة دنیای شیشهای، آقای امیرعباس جعفری، نویسنده و منتقد، آقای دکتر عباس عاشورلویی، پزشک عمومی و آقای مهدی عبداللهی محقق و پژوهشگر.
هرچند با توجه به گستردگی بحث ماهواره نتوانستیم به برخی زوایای دیگر آن بپردازیم. بدون توضیح اضافه شما را به خواندن نظرات این دوستان جوان دعوت میکنیم.
امیرحسین پیرمرادی:
در دنیای امروز ما فنآوریهای مختلف ارتباطات و اطلاعات و تکنولوژی مثل انگشتان دستی که کنار هم چیده شدهاند ما را در بر گرفتهاند. این تکنولوژی فراگیر، ما را به هر سمتی میبرد. موبایل، اینترنت، ماهواره، تلویزیون الان جزئی از آن شده است. ما داریم به سمت و سویی میرویم که به آن گفتهام: «دنیای شیشهای»؛ یعنی دنیای شفاف که همه چیز را همگان خواهند دانست. حالا چه وقت محقق میشود و آیا خواهد شد یا نه؟ اینها بحث خاص خودش را دارد.
جایگاه ماهواره؟!
درسالهای اخیر، فقط در مورد خود ماهواره صحبت شده است. نیامدند بگویند که ماهواره در کنار فنآوریهای دیگر، چه جایگاهی دارد؟ ما نخست باید جایگاه ماهواره را بشناسیم تا آنگاه از ممنوعیت و محدودیت آن بحث کنیم. مثلاً الان بحث فیلترینگ در اینترنت مطرح است. میگویند آقا! فیلتر کنید، یا فیلتر نکنید؛ خیلی هم بحث داغی است. بعضی از متخصصین امر میگویند اصلاً سرعت اینترنت در ایران، خودش فیلترینگ است؛ ماهواره را هم باید بگذاریم در جایگاه خودش؛ نه زیادی بزرگش بکنیم و نه به آن بیتوجهی. ما هنوز جایگاه ماهواره را در فنآوریهای دیگر روشن نکردهایم.
ماهواره؛ هم خوب هم بد!
الان مرتب میگویند جلوی ماهواره را بگیریم. این در حالی است که خیلی از آقایان اهل فن که آدمهای بسیار متدینی هم هستند، عقیده دارند که اگر ماهواره نباشد، از علم و دنیای واقعی علوم عقب میمانیم؛ و آنها حتی ماهواره را جزو لاینفک زندگی دینی خودشان میدانند و از ماهواره استفاده میکنند. البته یکی از ضعفهای ماهواره این است که در میان این برنامههای مثبت، سمهای مهلک نیز وجود دارد که ما باید با درک دقیق از آن سموم و برنامهریزی کارشناسانه مشکل را حل کنیم و صد البته افراد فرهیخته و خواص جامعه بسیار متفاوت با عوام میباشند و اینجاست که کار سخت میشود وقتی که شما بخواهی برای عوام برنامهریزی کنی و این هنر خاص خود را میطلبد.
عباس عاشورلویی:
به عنوان مقدمه بحث ماهواره یادآوری این واقعه جالب است: سالهای 62 و 63، بحث ویدئو خیلی داغ بود. آقایان حضور ذهن دارند؛ بگیر و ببندی بود. نگهداری فیلمهای مستهجن مجازات داشت. خب، آن موقع عدهای مخالف این قضیه بودند. میگفتند با ویدئو نمیشود این برخوردها را کرد و البته بعدها خود قانونگذاران علناً اعلام کردند که طرحشان موفقیتآمیز نبود و به ضرر جامعه و صنعت سینما هم شد. به این دلیل که ورود یک تکنولوژی مستلزم بروز مفسدهای است نمیتوان جلوی آن را گرفت.
اگر شناخت و معرفت باشد ...
من فکر میکنم اگر شناخت ما نسبت به خدا و انسان بالاتر برود، مشکلات حل میشود.
ما باید واقعیتها را در نظر بگیریم و ببینیم به سمت چه چیزی میرویم و دنیا به چه سمتی میرود؟ نباید از فنآوریهای روز دنیا عقب افتاد بلکه باید برای در امان بودن از آفات آن برنامهریزی کنیم.
هدف ما و ماهوارهها
بحث دیگر این که باید دید دستاندرکاران شبکههای ماهواره چه اهدافی دارند؟ آیا فقط به دنبال تهاجم فرهنگی و ترویج ابتذالند؟ آیا هدف همة شبکههای ماهوارهای، تبلیغات غیراخلاقی و فعالیتهای اپوزیسیونی است؟ من چنین نمیاندیشم. اگر پانصد شبکه داشته باشیم، پنجاه شبکه، بحث ابتذال و تهاجم فرهنگی و ... را دنبال میکنند؛ البته هرگز منکر خطرات و مضرات همان پنجاه شبکه غیراخلاقی نیستم و همینجا باید به این واقعیت بپردازم چیزی که غیراخلاقی باشد، به هر جهت اثرهای سوئی خواهد داشت؛ چه به صورت موقت، چه به صورت دائمی.
ببینید! بینایی یک حس است؛ دیدن ابتذال، بر مغز و قوه جنسی انسان تاثیر میگذارد. شما میدانید که بوی غذای خوب، اشتها را تحریک و بوی مواد غذایی بد، اشتها را کور میکند؛ پس فقط خوردن نیست. پیآمدهای صحنه مبتذل هم همینطور است؛ آثار کوتاه و طولانی مدت دارد. هورمونهای جنسی را تحریک و تفکرات صحیح انسان را مختل میکند. پیآمدهای طولانی مدت آن هم این است که اگر این آثار کوتاه تکرار بشود، ذهن انسان، کارکرد اصلیاش را از دست میدهد و فکر ابتذال، برایش امری عادی میشود؛ پس به همین دلیل، آزادی ماهواره به صورت مطلق واقعاً درست نیست.
اما نکته مهم اینجاست که به هرحال ما به سمت تکنولوژی و جهانی شدن پیش میرویم و مجبوریم در اینباره برخی هزینههای جهانی شدن را بپردازیم. به مرور زمان چه بخواهیم و چه نخواهیم ماهواره آزاد خواهد شد؛ چون نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. یک روز مامورین، ماهوارهها را جمع کردند، بعد آمدند و گفتند که اگر همسایهای شاکی نباشد، مشکل ندارد.
ماه رصد میکنید یا تیرگی؟!
من فکر میکنم، مهمترین مسئله این است که چگونه پیآمدهای ویرانگر آنرا مهار کنیم؛ با فرهنگسازی، با ترویج اخلاق یا ...؟ اگر با کار بر اعتقادات مردم، آنها را به سمت خداشناسی هدایت کنیم، هرچند فیلم و برنامههای مبتذل هم باشد، جوان ما به آن رغبت نمیکند. جوان اگر لذت معنویت را بچشد و سرخوشی با خدا بودن ذکر و دعا را درک کند، سراغ چیزهای دیگر نمیرود. من این مثال را برای معتادان میزنم، بدن مادهای شبیه مرفین تولید میکند که نیاز ضروری است من که مواد مصرف نمیکنم، به اندازهای مرفین در بدن من هست که از زندگی خودم لذت میبرم؛ حرف میزنم، میخندم، میگویم، ارتباط دارم؛ ولی شما به صورت مصنوعی، یعنی با تریاک و هروئین یا با مواد دیگر برای خودتان خوشی زودگذر ایجاد میکنید. بنابراین، باید معنویت مردم را رشد داد؛ این بهترین پدافند در برابر شبکههایی است که هدفشان، ویرانی فرهنگ ماست.
مهدی عبداللهی:
به نظر میرسد ماهواره در قدم اول باید ارزشگذاری و ارزشیابی شود؛ سپس، بحثهای دیگر را مطرح کرد. باید ببینیم در جامعه، این یک هنجار و ارزش است و باید گسترش یابد یا ناهنجار و ضدارزش است و باید با آن مقابله کرد؟ به نظر من، ما به عنوان یک مسلمان، اگر پذیرفته باشیم که معیار ما در همهچیز و از جمله در بحث شبکه های ماهوارهای، اسلام است، از منظر دین به آن نگاه میکنیم. اکنون میتوانیم دو شاخصه آنرا مورد ارزیابی قرار بدهیم؛ تصویر و صوت. در بحث تصویر، اسلام تا یک حدی را مجاز، و بیش از آن را، حرام می داند.
در بخش صوت هم مشخص است؛ موسیقیهایی که مربوط به مجالس لهو و لعب باشد، حرام است یا مثلاً طبق فتوای همه مراجع شنیدن صدای زن حرام است. این مرزهای شرعی تا حدودی تکلیف برخی برنامههای ماهوارهای را مشخص میکند، از آن سو برنامههای علمی یا خبری یا برنامههایی که میتوان از آن استفاده خوب کرد، مجاز است. در حقیقت اگر شما ابزار و تجهیزات دریافت کانالهای ماهوارهای را تهیه کردید، هم میشود از آن استفادههای خوب و مفید کرد و هم استفادههای ناصحیح؛
ماهواره؛ ابزار تهاجم و تحریک
اما بیاییم در جامعه خودمان بررسی بکنیم، آیا این ظرفیت برای جامعه ما وجود دارد که بشود این را گسترش داد و یک جوان بتواند از ماهواره فقط استفاده مفید بکند یا نه؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم، انسان به طور کلی تحت تاثیر امیال نفسانی است. بحث استهجان و ابتذال در ماهواره، حقیقت روشنی است. به طور طبیعی انسان از تصویر و صوتی که مطابق با امیال نفسانی باشد، لذت میبرد. امیال نفسانی، که مشتمل بر سه قوه شهوانی، غضبیه و وهمیه است، در فیلمها و آثار هنری غرب، بهوفور مورد توجه قرار میگیرد. یعنی هدف آنان این است که بهواسطه جذابیتهای کاذب به تسخیر روانی بیننده بپردازند و او را به ورطه تسلیم در برابر شهوت و غضب و وهم بکشانند و اینگونه نیازهای برگرفته از ضعف انسانها را مورد توجه قرار میدهند که غالبا با اقبال عوام جامعه مواجه میشوند. اگر ما به این جایگاه رسیده باشیم که عموم جوانان تحت تاثیر یک سری ارزشها و تبلیغات صحیح مذهبی و آموزههای دینی، بتوانند با اراده و اختیار خودشان، از ماهواره فقط استفاده مثبت کنند؛ استفاده از ماهواره را میتوان عمومی کرد؛ ولی وقتی میبینیم جامعه امروز، به آن حد خودآگاهی مورد قبول نرسیده است و واقعیتها حکایت از آن دارد که از این وسیله تنها استفاده صحیح نمیشود و طبق معیار اسلام که حتی نباید زمینه گناه و معصیت را در جامعه ایجاد کنیم، بهنظر میرسد که رواج و گسترش شبکههای ماهوارهای با وضعیت فعلی ـ که هم برنامههای مثبت و هم برنامههای منفی به هم ضمیمه شدهاند ـ درست نیست. من مخالف با تکنولوژی نیستم؛ اما بحث تهاجم فرهنگی به وسیله ماهواره جدی است و حتی به تهاجم فرهنگی هم ختم نمیشود؛ به تحریک مردم و توطئه هم میانجامد.
امیرعباس جعفری:
به ماهواره دوگونه میشود نگاه کرد. یک نگاه آرمانی، و اینکه بگوییم ماهواره این تواناییها را دارد. آقا چرا شما اینقدر بد هستید؟ چطور نمیفهمید؟ اینقدر کار خوب میشود با آن کرد و...
اما در نگاه واقع گرایانه باید ببینیم کارکرد فعلی ماهواره چیست؟ با این خودکار، هزار و یک کار میشود کرد. من باید ببینم از این خودکار چه استفادهای میتوانم بکنم. گاهی با نگاه مدرن و پسامدرن در مقابل پستمدرن دچار پزمدرن میشویم! یعنی بگوییم! همه دنیا ماهواره دارند، تو چهطور نمیگذاری بچهات با خیال راحت هر شبکهای را که می خواهد نگاه کند؟ غافل از اینکه این ابزار ماهواره ـ که حالا جهانشمول هم شده ـ دست چه کسی است؟ چه قدرتهایی با چه جهانبینی و چه اهدافی از آن استفاده میکنند؟ چند شبکه ماهوارهای در اختیار ماست؟
من به چند شبکه میتوانم به صورت علمی و تخصصی نگاه کنم و استفاده ببرم؟
دنیای شیشهای، واقعی است؟!
بحث دنیای شیشهای را من به یک معنا قبول دارم و به یک معنا نه. دنیای شیشهای به این معنا که، دیگر سدی در مقابل امواج وجود ندارد، درست است؛ ولی دنیای شیشهای به این معنا که همهکس، همهچیز را آنطور که حقیقت دارد بفهمد، نه؛ چون ممکن است این امواج مسموم باشند، ممکن است این اخبار دروغ باشد. درباره یک موضوع ممکن است بیست تحلیل مختلف برسد، من از کجا بدانم کدام درست است؟ آنوقت کسی قویتر است که این امکانات را بهتر در سیطره خودش بگیرد و بهتر بتواند بر اساس ایدهها و آرمانهای خودش این امواج را بفرستد؛
بیتفاوت نباشیم...
نکته بعدی، خوب یا مفید بودن و یا مفید نبودن استفاده از ماهواره است. وقتی دیدن یک چیزهایی برایمان حرام شرعی باشد؛ چطور میتوانیم درباره آن بیتفاوت باشیم. از دیدگاه روانشناسی، دیدن فقط یکبار بسیاری از صحنهها، تا مدتها ذهن را ویروسی میکند، پس یک سری فیلترهای، خانوادگی اجتماعی و فرهنگی، لازم است. بعضی میگویند آقا، برو در خانهات هر کار خواستی بکن! چه کار داری که همسایه بغلی چه میکند. ولی درباره مقوله فرهنگ، اینگونه نیست؛ چون تأثیرات آن در جامعه ظهور مییابد مثل مدها، گویشها و رفتارهای اجتماعی مختلف که بر دیگر افراد جامعه تاثیر میگذارد.
بالاخره انقلابی وجود دارد به نام انقلاب اسلامی ایران ـ نمونه خارجی هم اصلاً ندارد ـ که حرکت عظیمی را در جهان به وجود آورده و دشمنهای منحصر به فرد و قدرتمندی هم دارد. انواع شیوهها را هم استفاده کردهاند؛ اینان اکنون جنگ فرهنگی را به عنوان موثرترین شیوه، بهکار میبرند. اگر قبول کنیم که این جنگ وجود دارد، قطعاً یکی از ابزارهای آن همین تلویزیونهای ماهوارهای است. حالا اگر همه متفق شدیم به اینکه این انقلاب دشمنی دارد که همه شیوههای دشمنی را امتحان کرده و الان آمده سراغ جنگ فرهنگی، و تلویزیونهای ماهوارهای ابزاری شدهاند برای هجمه دشمن به فرهنگ و اعتقادات ما و نهایتاً به اضمحلال و دستکم خفهکردن صدای انقلاب ما، باید ببینیم شیوه مقابله چیست؛ سانسور؟ محدودیت؟ ممنوعیت؟ پارازیت؟
منبع:www.hawzah.net