هجوم پنهان (1)
نويسنده:سيد ابراهيم حسينى
برنامه هاى ماهواره اى در ارتباط با اصل حاكميت دولت ها واصل آزادى اطلاعات
مقدمه
موضوع اين بحث آن است كه عده اى با تكيه بر اصل «آزادى اطلاعات» معتقدند كه اين حق افراد است كه بتوانند آزادانه و با بهترين وسايل ارتباطى در تماس باشند; اين به رشد و شكوفايى جوامع كمك خواهد كرد. عده اى ديگر با استناد به اصل حاكميت دولت ها، اعتقاد دارند كه دول ارسال كننده برنامه هاى ماهواره اى بايد رضايت دول گيرنده اين برنامه ها را از قبل اخذ كرده باشند.
حال بر اساس تحليل حقوقى، كدام يك از اين دو نظر را مى توان تأييد كرد؟ آيا ماهواره تجاوز به حق حاكميت دولت هاست يا موجب رشد و شكوفايى ملت ها؟
آزادى اطلاعات و برنامه هاى ماهواره اى
1ـ آزادى كسب و ارسال اطلاعات
يكى از حقوقى كه بر مبناى آزادى، در اعلاميه جهانى حقوق بشر مقرر شده همين حق است. ماده 19 اعلاميه مى گويد: «هر كس حق آزادى عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آن است كه از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابى نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزى آزاد باشد.»2
آيا آزادى در كسب اطلاعات و افكار و انتشار آن با تمام وسايل ممكن و بدون ملاحظات مرزى، مطلقاً بدون هيچ محدوديتى به رشد و شكوفايى جوامع كمك خواهد كرد و نبايد نسبت به آن هيچ ممنوعيتى اعمال داشت؟ يا اين كه آزادى مطلق در هيچ زمينه اى معقول نيست، بلكه از نظر حقوقى با توجه به اصل حاكميت دولت ها، كه يكى از اصول اساسى منشور ملل متحد و نيز در روابط بين المللى است، ارسال اطلاعات ـ به نحو اطلاق ـ چه بسا منافى با حاكميت بوده و بايد در انتشار آن، محدوديت هاى جغرافيايى و رضايت دولت هاى گيرنده برنامه ها، از قبل اخذ شده باشد؟
اطلاعات
آزادى اطلاعات
اسلام خير دنيا و آخرت را در سايه علم و شرّ دنيا و آخرت را در سايه بى خبرى و جهل از اسرار هستى مى داند، آن جا كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: «خيرُ الدّنيا و الآخرةِ مع العلمِ و شرُّ الدّنيا و الآخرةِ مع الجهلِ.»4
اسلام طلب علم را بر هر زن و مردى واجب مى داند و اين منحصر به علوم دينى نيست، بلكه كسب تخصص در همه رشته هاى مورد نياز را واجب كفايى مى شمارد; همانند علم پزشكى. اين در حالى است كه دولت هاى استعمارى كه اينك دم از آزادى اطلاعات و افكار مى زنند، تلاش داشته اند تا همواره مردم كشورهاى تحت استعمار را از حقايق و اطلاعات محروم نمايند، و امروزه هم اطلاعات نادرست را با شگردهاى گوناگون به آن ها تزريق مى كنند. با وجود آن كه در كشورهاى پيشرفته، يك تا چهار درصد جمعيت بالاتر از ده سال بى سوادند، آمار بى سوادان كشورهاى تحت استعمار بين 80 تا 96 درصد است. پاتريس لومومبا طى نطقى كه در جشن استقلال كنگو در حضور پادشاه استعمارگر بلژيك ايراد كرد، گفت: در سراسر مملكت ما، تعداد تحصيل كرده ها از 200 نفر تجاوز نمى كند و براى هر پنجاه هزار نفر يك دكتر نداريم. هنوز در سراسر كنگوى چهارده ميليون نفرى، يك طبيب يا يك مهندس سياه پوست ـ كه مردم اصلى كنگو هستند ـ وجود ندارد. در آنگولا ـ مستعمره پرتغال ـ كه چهارميليون و نيم نفر جمعيت دارد، فقط 750 نفر، آن هم با برنامه قرون وسطايى مشغول تحصيل هستند و در مدت 350 سال دوره استعمار، فقط 4 نفر آنگولايى توانسته اند خود را به دانشگاه برسانند و تازه اين ها هم خود محروم شده اند.
پيش از آن كه، الجزاير به چنگال فرانسه بيفتد، به اعتراف ژنرال فاتح آن كشور، تقريباً تمام مردم الجزاير سواد خواندن و نوشتن داشتند، ولى بر اثر فجايع استعمار و مبارزه با آزادى فكرى مردم، در سال 1887 م.، طبق آمار رسمى دولتى، از پانصدهزار الجزايرى كه در سن تحصيل بوده اند، فقط 963 نفر مشغول تحصيل بوده، آن هم در مدارس مخصوص فرانسويان.5
از ديدگاه اسلام، بيان واقعيات مفيد به حال بشر، چه در قلمرو مادى و چه در قلمرو معنوى، نه تنها آزاد است، بلكه كسى كه از واقعيات و حقايق اطلاعى داشته باشد و قدرت بيان و تبليغ آن ها را در خود احساس كند و با اين حال ساكت بماند و مردم را از دريافت آن حقايق و واقعيات محروم سازد، مجرم است و هم در اين دنيا و هم در آخرت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.6
خداوند متعال بهترين ارمغان را براى بندگانى مى داند كه اقوال و افكار مختلف را شنيده، بهترين آن ها را انتخاب مى كنند.7 اما سؤال مهم اين است كه آيا با تكيه به اصل آزادى بيان و نشر اطلاعات و افكار، مى توان هر چيزى را كه دلخواه باشد، خواه دروغ و مضر و خواه صحيح و سودمند و به هر شكلى، بيان نمود؟
اگر اعتلاى فكر بشر به حدى رسيده بود كه هم بيان كننده غير از حق و واقعيات ابراز نمى كرد و هم مخاطب از اطلاعات كافى برخوردار بود، هيچ مشكلى در آزادى بيان به طور مطلق وجود نداشت. ولى آيا اكنون چنين است؟
واقعيت آن است كه همه افكار، حق و صحيح نيست; همه اطلاعات، درست نيست. عقايد و افكار باطل كه در واقع، نوعى مرض فكرى به شمار مى رود، فراوان است. امراض فكرى و عقيدتى بسيار مهم تر و خطرناك تر از بيمارى هاى جسمانى است و زمانى كه عقل، انتشار امراض جسمانى را در اجتماع تجويز نمى كند، سزاوار است كه در انتشار امراض روانى نيز مسامحه نكند و آن ها را تجويز ننمايد.
از سوى ديگر، همه اطلاعات صحيح نيز براى همه كس و در همه شرايط مفيد نيست; همچون شمشيرى است دو دَم كه احياناً اگر در دست زنگىِ مست قرار گيرد دمار از روزگار افراد بشر درخواهد آورد.
بنابراين، طرح مسأله «آزادى فكر و بيان» حربه اى است براى عرضه هرگونه فكر و انديشه، آن هم با شگردهاى خاص. علاّمه محمدتقى جعفرى در اين زمينه مى گويد: «در يكى از جملات آموزنده اى كه از مشهورترين دانشمندان قرن اخير در خاطر دارم، چنين آمده است: «معمولاً آزادى بيان و تبليغ، در طول تاريخ، موقعى مورد شديدترين دفاع قرار گرفته است كه جمعى مى خواستند عقايد خود را مطرح سازند و آن را بقبولانند.»8
بدون شك، انقلاب در «عمليات با اطلاعات» يكى از ويژگى هاى مهم عصر حاضر به شمار مى آيد كه در به وجود آوردن وضعيت آينده، نقش مهمى ايفا مى كند. اكنون از يك سو، جمع آورى، آماده سازى و در دسترس قرار دادن اطلاعات، بسيار متحول شده و از سوى ديگر، در جايى كه اطلاعات وجود دارد، در تصميم گيرى براى عمل مؤثر است، چه در رفتار فردى و چه جمعى. همين رفتار است كه جوامع را به رشد و يا به نابودى مى كشاند و مبناى سعادت و شقاوت قرار مى گيرد.
آزادى انديشه از مختصات اسلام بوده و دليل آن صدها آيه از قرآن مبنى بر دستور به تفكر و تعقل است. به قول مولوى:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر كه را افزون خبر، جانش فزون
اقتضاى جان چو اى دل، آگهى است
هر كه آگه تر بود جانش قوى است
جان ما از جان حيوان بيش تر
از چه رو، زان كو فزون دارد خبر9
اما، بايد توجه داشت كه آلودگى هاى اطلاعاتى به مراتب از آلودگى هاى زيست محيطى خطرناك تر است و انتشار اين آلودگى نيز از راه هاى بسيار زيركانه و از روى قصد و عمد به منظور خاصى از سوى افراد و شركت هاى متخصص با شگردهاى گوناگون صورت مى گيرد.
گاندى مى گويد: «من دلم مى خواهد كه از پنجره خانه من، تمام فرهنگ ها مانند نسيم به داخل خانه بوزد، ولى اگر آن نسيم به طوفانى تبديل شود كه بخواهد مرا جاكن كند، تمام پنجره ها را خواهم بست.»10
پی نوشت ها:
1ـ2ـ محمدتقى جعفرى، حقوق بشر در اسلام و غرب، نشر دفتر خدمات حقوقى بين المللى جمهورى اسلامى ايران، 1370، ص 420/ ص 230
3ـ4 و 5ـ زين العابدين قربانى، اسلام و حقوق بشر، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1375، ص 229/ ص 227
6ـ آل عمران: 71 / بقره: 159
7ـ زمر: 17 و 18
8ـ محمدتقى جعفرى، پيشين، ص 421
9ـ به نقل از: مجله رسانه، ش. 3، سال 4، ص 64
10ـ ...، «سه گفتار درباره تلويزيون جهانى و تداخل فرهنگى»، سروش، 1371، ش. 609، 3/5/71، ص 52
منبع: فصلنامه معرفت، شماره 36