پلى ميان من و او
توجه و توسل به ائمه عليهمالسلام چه لزومى دارد؟
بر همين اساس، قرآن كريم، انسان را در جهت كسب كمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب كرده است: «اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشيد و به سوى او وسيله تحصيل كنيد».1 در روايات پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهمالسلام نيز بر لزوم توسّل به اولياى الهى هنگام دعا، تأكيد شده است؛ چنانكه در روايت نبوى مستند نزد شيعه و اهل سنت چنين آمده است:
«هر دعايى محجوب است تا اين كه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود».2 بنابراين، همچنان كه اصل دعا از اسباب و وسيلههاى فيض است و مىتوان حاجت را به طور مستقيم از خداوند درخواست كرد؛ توسّل به اولياى الهى در هنگام دعا نيز از اسباب فيض و وسايل قرب به خداوند است.
ب) اولياى الهى انسانهايى از جنس خود ما هستند و به طور معمول، خيلى راحتتر و زودتر مىتوان با آنان رابطه عاطفى، برقرار كرد.
ج) خداوند خواسته است تا اولياى خود را در كانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسانهاى كامل و برقرارى ارتباط عاطفى و معنوى با آنان، تأكيد بر حقانيت و الگو بودن آنان است و موجب مىشود تا مردم با مراجعه به آنان و الگوگيرى از ايشان، به طريق هدايت و سعادت دست يابند.
توسل، اتخاذ وسيله، براى نزديك شدن به چيزى است. اين واژه در لغت به معانى مختلفى آمده است كه عبارتند از:
قرآن كريم نيز موضوع توسل را يك طريق مسلّم و روشن براى نيل به هدف و توحيد، معرفى مىكند. در قرآن آمده است:
1. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد، و به او [توسل] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد؛ باشد كه رستگار شويد».3
2. «آن كسانى را كه ايشان مىخوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مىجويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مىترسند؛ زيرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است».4
اين دو آيه، به خوبى نشان مىدهد كه تمام ما سوى الله، از فرشتگان و پيامبران و ديگر اصناف و طبقات خلق، در مقام كسب فيض و اخذ بركات، از خداوند، وسيله طلب مىكنند و براى جلب رحمت بيشتر و دفع عذاب از خود، دنبال وسيلهاى مىگردند تا به قرب بيشترى نائل شوند. با توجه به اين دو آيه، معلوم مىشود كه مناسبترين معنى وسيله و توسل، همان معناى پنجم است؛ يعنى هر چيز كه به سبب آن، نزديك شدن به ديگرى ممكن باشد. با توجه به اين كه كلمه وسيله در دو آيه فوق، به صورت مطلق آمده، طبعاً داراى معناى بسيار گستردهاى است و با اطلاق خود، شامل هر نوع اعتقاد، عمل و هر چيز يا شخصى كه به شكلى صلاحيت نزديك كردن به پيشگاه اقدس پروردگار را داشته باشد، مىگردد.
همچنين خداوند مىخواهد كه در مراحل گوناگون و به طرق مختلف، انسانها به افراد برگزيده و الگوهاى راستين توجه كنند تا از اين طريق، راهى به سوى تربيت درست بيابند و اين، يكى از همان راههاست.
دعا و مناجات مستقيم ما با خداوند، منافاتى با اين ندارد كه امامان عليهمالسلام نيز واسطه فيض باشند؛ همان گونه كه وقتى ما به طور مستقيم دعا مى كنيم و از خدا مى خواهيم كه باران ببارد، خداوند از طريق ابرها باران را بر ما نازل مى كند. بنابراين، اگر از نظر فلسفى و معرفتى ثابت شود كه پيامبر و امام واسطه فيض هستند و حلقه وصل ميان واجب و ممكن مىباشند، اگر چه ما به طور مستقيم هم از خدا بخواهيم، ولى خداوند با واسطه آنان، فيض را بر ما نازل مى كند.
با توجه به حقيقت توسّل، ضرورت آن آشكار مىشود؛ زيرا عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسك به اسباب و وسايل، براى نيل به مقصود و تحصيل كمالات مادى و معنوى، لازمه اين نظام است و خداوند نيز انسان را در جهت كسب كمالات معنوى و قرب به درگاه خويش، امر به تمسك به وسايل، يعنى امر به توسل كرده است.
هر انسانى مستقيماً مىتواند با خداوند ارتباط برقرار كند و طلب فيض كند؛ ولى براى اين كه قطعاً از فيض الهى بهرهمند گردد و درخواست او برآورده گردد، به اولياى الهى متوسل مىشود تا به واسطه مستجاب بودن دعاى اولياى الهى، او به حاجت خود برسد؛ چنان كه فرزندان يعقوب عليهالسلام از پدر درخواست كردند تا او از خداوند براى آنان طلب آمرزش كند و حضرت يعقوب به آنان وعده داد كه از درگاه خداوند، براى آنان طلب آمرزش خواهد كرد.
علت اين كه خداوند به پيامبران و اولياى الهى، چنين نقشى را داده تا مردم به آنان، به عنوان واسطه و سبب بنگرند، اين است كه خداوند، با اين كار، اولياى خود را در كانون توجه و اقبال مردم قرار داده تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگيرى از آنان، به طريق هدايت و سعادت دست يابند ونيز چون اولياى الهى، انسانهايى مثل خود ما هستند، زودتر و راحتتر مىتوانيم با آنان رابطه عاطفى برقرار كنيم و همين ارتباط سريع، ما را به اين اسوهها نزديك مىكند و ما را در معرض هدايت آنان قرارمىدهد.
ضرورت توسّل
بدون شك، آدمى براى تحصيل كمالات مادى و معنوى، به غير خود نيازمند است. عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّك به سببها و وسايل، براى رسيدن به كمالات مادى و معنوى، لازمه اين نظام است.بر همين اساس، قرآن كريم، انسان را در جهت كسب كمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب كرده است: «اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشيد و به سوى او وسيله تحصيل كنيد».1 در روايات پيامبر اكرم و امامان معصوم عليهمالسلام نيز بر لزوم توسّل به اولياى الهى هنگام دعا، تأكيد شده است؛ چنانكه در روايت نبوى مستند نزد شيعه و اهل سنت چنين آمده است:
«هر دعايى محجوب است تا اين كه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود».2 بنابراين، همچنان كه اصل دعا از اسباب و وسيلههاى فيض است و مىتوان حاجت را به طور مستقيم از خداوند درخواست كرد؛ توسّل به اولياى الهى در هنگام دعا نيز از اسباب فيض و وسايل قرب به خداوند است.
حكمتهاى توسّل
ب) اولياى الهى انسانهايى از جنس خود ما هستند و به طور معمول، خيلى راحتتر و زودتر مىتوان با آنان رابطه عاطفى، برقرار كرد.
ج) خداوند خواسته است تا اولياى خود را در كانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسانهاى كامل و برقرارى ارتباط عاطفى و معنوى با آنان، تأكيد بر حقانيت و الگو بودن آنان است و موجب مىشود تا مردم با مراجعه به آنان و الگوگيرى از ايشان، به طريق هدايت و سعادت دست يابند.
توسل، اتخاذ وسيله، براى نزديك شدن به چيزى است. اين واژه در لغت به معانى مختلفى آمده است كه عبارتند از:
1. نزديك شدن.
2. مقام و منزلت پيش سلطان.
3. درجه.
4. چارهجويى براى رسيدن به چيزى با ميل و رغبت.
5. هر چه به سبب آن، نزديك شدن به ديگرى ممكن باشد.
بىشك، آدمى براى تحصيل كمالات خود، چه مادى و چه معنوى، به غير خود نيازمند است؛ به بيان ديگر، هر يك از موجودات در رسيدن به كمالات خود، دست نياز به سوى موجودات خارج از وجودشان دراز كرده، از فعل و انفعال و تأثير و تأثر اصناف گوناگون عالم هستى استمداد مىكنند. اين، همان قانون «توسل» است كه يك حقيقت تكوينى مىباشد كه در نظام خلقت برقرار بوده و در همه جا مشهود است.2. مقام و منزلت پيش سلطان.
3. درجه.
4. چارهجويى براى رسيدن به چيزى با ميل و رغبت.
5. هر چه به سبب آن، نزديك شدن به ديگرى ممكن باشد.
قرآن كريم نيز موضوع توسل را يك طريق مسلّم و روشن براى نيل به هدف و توحيد، معرفى مىكند. در قرآن آمده است:
1. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد، و به او [توسل] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد؛ باشد كه رستگار شويد».3
2. «آن كسانى را كه ايشان مىخوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مىجويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مىترسند؛ زيرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است».4
اين دو آيه، به خوبى نشان مىدهد كه تمام ما سوى الله، از فرشتگان و پيامبران و ديگر اصناف و طبقات خلق، در مقام كسب فيض و اخذ بركات، از خداوند، وسيله طلب مىكنند و براى جلب رحمت بيشتر و دفع عذاب از خود، دنبال وسيلهاى مىگردند تا به قرب بيشترى نائل شوند. با توجه به اين دو آيه، معلوم مىشود كه مناسبترين معنى وسيله و توسل، همان معناى پنجم است؛ يعنى هر چيز كه به سبب آن، نزديك شدن به ديگرى ممكن باشد. با توجه به اين كه كلمه وسيله در دو آيه فوق، به صورت مطلق آمده، طبعاً داراى معناى بسيار گستردهاى است و با اطلاق خود، شامل هر نوع اعتقاد، عمل و هر چيز يا شخصى كه به شكلى صلاحيت نزديك كردن به پيشگاه اقدس پروردگار را داشته باشد، مىگردد.
علت توسل
همچنين خداوند مىخواهد كه در مراحل گوناگون و به طرق مختلف، انسانها به افراد برگزيده و الگوهاى راستين توجه كنند تا از اين طريق، راهى به سوى تربيت درست بيابند و اين، يكى از همان راههاست.
دعا و مناجات مستقيم ما با خداوند، منافاتى با اين ندارد كه امامان عليهمالسلام نيز واسطه فيض باشند؛ همان گونه كه وقتى ما به طور مستقيم دعا مى كنيم و از خدا مى خواهيم كه باران ببارد، خداوند از طريق ابرها باران را بر ما نازل مى كند. بنابراين، اگر از نظر فلسفى و معرفتى ثابت شود كه پيامبر و امام واسطه فيض هستند و حلقه وصل ميان واجب و ممكن مىباشند، اگر چه ما به طور مستقيم هم از خدا بخواهيم، ولى خداوند با واسطه آنان، فيض را بر ما نازل مى كند.
با توجه به حقيقت توسّل، ضرورت آن آشكار مىشود؛ زيرا عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسك به اسباب و وسايل، براى نيل به مقصود و تحصيل كمالات مادى و معنوى، لازمه اين نظام است و خداوند نيز انسان را در جهت كسب كمالات معنوى و قرب به درگاه خويش، امر به تمسك به وسايل، يعنى امر به توسل كرده است.
هر انسانى مستقيماً مىتواند با خداوند ارتباط برقرار كند و طلب فيض كند؛ ولى براى اين كه قطعاً از فيض الهى بهرهمند گردد و درخواست او برآورده گردد، به اولياى الهى متوسل مىشود تا به واسطه مستجاب بودن دعاى اولياى الهى، او به حاجت خود برسد؛ چنان كه فرزندان يعقوب عليهالسلام از پدر درخواست كردند تا او از خداوند براى آنان طلب آمرزش كند و حضرت يعقوب به آنان وعده داد كه از درگاه خداوند، براى آنان طلب آمرزش خواهد كرد.
علت اين كه خداوند به پيامبران و اولياى الهى، چنين نقشى را داده تا مردم به آنان، به عنوان واسطه و سبب بنگرند، اين است كه خداوند، با اين كار، اولياى خود را در كانون توجه و اقبال مردم قرار داده تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگيرى از آنان، به طريق هدايت و سعادت دست يابند ونيز چون اولياى الهى، انسانهايى مثل خود ما هستند، زودتر و راحتتر مىتوانيم با آنان رابطه عاطفى برقرار كنيم و همين ارتباط سريع، ما را به اين اسوهها نزديك مىكند و ما را در معرض هدايت آنان قرارمىدهد.
پىنوشت
1. مائده (5)، آيه 35.
2. رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 4، ص 1662؛ كنزالعمال، ح 2153.
3. مائده (5)، آيه 35.
4. اسرا (17)، آيه 57.
5. يوسف (12)، آيه 97.