چگونه حضور قلب داشته باشیم؟
نويسنده:حضرت آيت الله العظمي مصباح يزدي
منبع:کتاب راهیان کوی دوست
منبع:کتاب راهیان کوی دوست
1. توجه به عظمت بی نهایت خداوند
چون ما هرقدر به ذهن خود وسعت دهیم و تصویر بسیار بزرگی از عالم جسمانی در ذهن خود پدید آوریم و با کمک مفاهیم ذهنی و کمک گرفتن از قوه خیال ، هرقدر بتوانیم عظمت خلقت خداوند را تصور کنیم ، درک و تصورمان در برابر عظمت جهان ، بسیار حقیر و ناچیز است . عظمت آفرینشی که گاه فاصله بین دو ستاره آن ، میلیاردها سال نوری است که ما از درک فاصله یک سال نوری آن عاجزیم چه رسد به درک میلیاردها سال نوری !
می توانیم در مقام تصور عظمت خداوند ، فضایی عظیم و گسترده ، یا صحرایی بزرگ و پردامنه ، و یا اقیانوسی بزرگ و عمیق را تصور کنیم و آن گاه جسم کوچک و حقیر خود را با آن بسنجیم و بنگریم که در مقام مقایسه ، جسم ما چه نسبتی با این عالم جسمانی دارد که برای ما قابل درک است . شاید در این مقایسه به این نتیجه برسیم که جسم ما در برابر آن بخش از عالم جسمانی که برای ما قابل تصور است ، در حد یک موجود میکروسکوپی است ؛ چه رسد به آن عوالمی که ما راهی برای شناخت عظمت آن ها نداریم . در پرتو آن مقایسه مادی و جسمانی ، ما بیش تر به حقارت معنوی و روحی و نقص و کاستی خود پی می بریم . اما با این که انسان موجودی خُرد و کوچک است ، خداوند روحی معنوی به او داده که می تواند در شعاع معرفت خداوند قرار گیرد و با او ارتباط برقرار کند .
از دعاهایی که سفارش شده قبل از نماز خوانده شود نکته های ارزشمندی استفاده می گردد که رعایت آن ها به ما کمک می کند که نمازمان کامل تر و شایسته تر انجام پذیرد . یکی آز آن نکته ها که توجه به آن بیش از هر چیزی اهمیت دارد ، توجه به مقام خداوندگاری و عظمت خداوند و در مقابل ، توجه به حقارت و کوچکی انسان است . این توجه به قدری مهم و نتیجه بخش است که تأکید شده نماز گزار با هفت تکبیر نماز را شروع کند و قبل از تکبیره الاحرام شش تکبیر بگوید .
2. توجه به لطف بی نهایت پروردگار به انسان ها
از ابوعبیده حذاء نقل شده که می گوید :
سمعت اباجعفر علیه السلام یقول : ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاد فی لیله ظلماء فوجدها ، فالله أشد فرحا بتوبه عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها .
از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: خوشحالی خداوند از توبه بنده اش ، از خوشحالی مردی که در شبی تاریک و ظلمانی زاد و راحله و آب و غذایش را گم می کند و سپس آن ها را بیابد ، شدیدتر است . همانا خوشحالی خداوند از توبه بنده اش ، از خوشحالی مردی که زاد و راحله اش را پیدا می کند ، بیش تر است .
اگر برای مدتی تمرین و ممارست به هنگام نماز ، عظمت خداوند و نعمت ها و لطف های او و ناپایداری زندگی را در نظر آوریم ، رفته رفته توجه به این معانی برای ما عادت و ملکه می شوند و خودبه خود به آن ها توجه پیدا می کنیم و در نتیجه استفاده شایسته تری از نماز می بریم . وقتی انسان به رفتار و باورهایی انس گرفت و مرتب به آن ها پرداخت خداوند این قدرت را به او می دهد که بتواند یک جا همه آن انگیزه ها ، ایدهها و رفتاری را که با آن ها انس گرفته ، تصور کند و به آن ها توجه یابد .
این مفاهیم عالی و توحیدی ، به خوبی در دعایی که سفارش شده بعد از تکبیر پنجم قبل از نماز خوانده شود ، تجلی یافته است :
لبیک و سعدیک والخیر فی یدیک والشر لیس الیک والمهدی من هدیت ، عبدک وابن عبدیک ذلیل بین یدیک ، منک و بک و لک و الیک ، ولا ملجا و لا منجا و لا مفر منک الا الیک ، سبحانک و حنانیک ، تبارکت و تعالیت ، سبحانک رب البیت الحرام .
فرمان برداریم ، ما را قرین سعادت گردان ، خیر تنها در اختیار توست و تو از شر دوری ، هدایت شده کسی است که تو او را هدایت کرده ای . من بنده تو و فرزند دو بنده تو و خوار گشته در برابر تو هستم . وجود من از تو و به مشیت و اراده تو باقی است و برای تو و به سوی تو در حرکت است . پناهگاه و محل نجات و گریزگاهی از تو جز به سوی تو نیست .مرا رهین بخشش و مهر خود قرار ده ، تو مبارک و بلند مرتبه هستی ، ستایش تو را سزد ای پروردگار کعبه .
3. توجه به عظمت پذیرش بنده از سوی خداوند
« اللهم اقبل الی بوجهک فاقبل الیک بقلبی ، اللهم اعنی علی ذکرک و شکرک و حسن عبادتک . الحمدلله الذی جعلنی ممن یناجیه .
خداوندا ! به من رو کن تا قلبم را متوجه تو سازم . خداوندا ! مرا برای یادکرد و شکرگزاری و انجام نیکوی عبادتت یاری رسان . سپاس خدا را که مرا از شمار کسانی قرار داد که به مناجات بااو می پردازند .
در مناجات شعبانیه نیز از خداوند درخواست شده که وقتی بنده او را می خواند و با او مناجات می کند ، او را بپذیرد و از خود نراند :
اللهم صل علی محمد وآل محمد واسمع دعائی اذا دعوتک واسمع ندائی اذا نادیتک و اقبل علی اذا ناجیتک . فقد هربت الیک و وقفت بین یدیک مستکینا لک متضرعا الیک.
خداوندا ! بر محمد و آل محمد درود فرست و چون تو را می خوانم ، مرا اجابت کن و هرگاه تو را ندا کنم ، ندایم را بشنو و چون با تو مناجات کنم به من توجه فرما که من به سوی تو گریخته ام و در حضورت ایستاده ، درحالی که به درگاهت با نهایت خضوع تضرع و زاری می کنم .
در دعاهای افتتاحیه نماز نیز از خداوند که به بنده خود اجازه داده با او سخن بگوید ، درخواست شده که به او توجه کند . البته خداوند به همه آفریدگانش توجه دارد ، ولی توجه و عنایت خداوند به مخلوقات دارای مرتبه هایی است و همه در یک سطح نیستند . برای نمونه ، اگر ما با عده ای در محضر مقام معظم رهبری یا یکی از مراجع بزرگ تقلید باشیم ، گاهی آن بزرگ همان طور که به جمع نگاه می کند به ما نیز نگاه می کند اما توجه خاصی به ما ندارد ؛ ولی گاهی از بین جمع نگاه خاصی به ما می کند . به یقین این نگاه با نگاه اول متفاوت است و از عنایت و لطف خاص ایشان به ما سرچشمه می گیرد . این نگاه نشانه آن است که ایشان از ما راضی است و از ما گلایه و شکایتی ندارد . گرچه خداوند به همه آفریدگانش توجه و به همه چیز احاطه دارد و چیزی از دایره علم الهی پنهان نیست و هر چیزی را می بیند ، اما فرق بسیاری است بین توجه و نگاه خداوند به ستمگرانی چون شمر و یزید ، با نگاه و توجه خداوند به انبیا و اولیای خود . تفاوت بسیاری است بین نگاه و توجه خداوند به ما ، و توجه او به سلمان و ابوذر و بندگان صالحی که خداوند توسط جبرئیل سلام خود را به آن ها برساند . اگر ما به درجه و مقامی برسیم که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برای ما سلام بفرستد ، دیگر در پوست خود نمی گنجیم و غرق در لذت ، شادمانی و سرور می گردیم و به خود می بالیم که از بین میلیون ها انسان ، حجت خداوند به ما عنایت و توجه داشته است . جا دارد که برای رسیدن به این توفیق بزرگ ، انسان جانش را نثار کند . حال تصور کنید کسی که مخاطب سلام خداست چه درجه و مقامی دارد ! پس جا دارد که بنده با تمام وجود خود در هنگام مناجات با خداوند بگوید :
اللهم الیک توجهت و رضاک طلبت و ثوابک ابتغیت و بک آمنت و علیک توکلت .
خداوندا ! من روی به سوی تو گرداندم و رضای تو طلبیدم و ثواب تو را درخواست دارم و به تو ایمان آوردم و برتو توکل کردم .
4. توسل به اهلبیت علیهم السلام
در یکی از توقیعات شریفی که از ناحیه حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیده ، آمده است :
اللهم صل علی محمد وآله و صلنی بهم ولا تقطعنی بحجتک واعصمنی و سلامک علی آل یس . مولای انت الجاه عندالله ربک و ربی .
خداوندا! بر محمد و آل او درود فرست و مرا با آن ها پیوند ده و به حجتت سوگند مرا از آن ها جدا نگردان و مرا [ از خطاها و انحرافات ] حفظ کن ، و سلام تو بر آل یاسین باد . مولای من ! تو دارای مقام و منزلت نزد پروردگارت و پروردگار من هستی .
در همان توقیع شریف آمده است :
السلام علیکم انتم نورنا و انتم جاهنا اوقات صلاتنا و عصمتنا بکم لدعائنا و صلاتنا و صیامنا واستغفارنا و سائر اعمالنا .
درود بر شما ، شما انوار [ ی برای هدایت و راهنمایی ] ما هستید و شما آبروی ما در هنگامه های نمازمان هستید و به عنایت شما به هنگام دعا ، نماز ، روزه ، استغفار و سایر اعمالمان [ از لغزش و انحراف ] محفوظ می مانیم .
چنان که می نگرید ، در آن توقیع شریف ، امامان معصوم علیهم السلام و حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف واسطه بین ما و خداوند معرفی شده اند ، تا آن جا که پذیرش اعمال و از جمله نماز ما به دلیل عنایت ، توجه و شفاعت آن بزرگواران است .
با توجه به ضعف ، قصور و آلودگی هایی که در ما هست ، لایق حضور در محضر خداوند و توجه به او و سخن گفتن با او نیستیم ، از این جهت خداوند راهی را فراروی ما نهاده که از آن طریق ما بتوانیم به او نزدیکی جوییم ، و آن انوار مقدس اهلبیت علیهم السلام است که به برکت توجه و توسل به آن ها خداوند به ما عنایت و توجه می کند . توجه به اهلبیت باعث تقرب ما به خداوند می شود و به ما کمک می کند که با حضور قلب بیش تری نماز بخوانیم . توسل به اولیای خدا ، شیطان را از حریم دل ما دور می سازد و به رغم کوتاهی ها ، گناهان و گستاخی های ما در مقابل خداوند ، توسل به آن ها باعث می گردد آن حضرات که مقام و منزلت بسیار والایی نزد خداوند دارند ، در پیشگاه خداوند از ما شفاعت کنند و درنتیجه ، خداوند گناهان ما را ببخشاید و برکات و توفیقاتش را نصیب ما سازد .
در دعایی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وارد شده می خوانیم :
اللهم انی اتوجه الیک بمحمد وآل محمد و اتقرب بهم الیک و اقدمهم بین یدی حوائجی .
خداوندا! همانا من به وسیله [ مقام و منزلت ] محمد و آل محمد علیهم السلام به تو روی می کنم و به واسطه آن ها به تو تقرب می جویم و آن ها را واسطه برآورده شدن حاجاتم قرار می دهم .
کتاب عروج تا بی نهایت ، ص 16 تا 26
راه های ایجاد حضور قلب در نماز
تفکر درباره فایده های حضور قلب در نماز
یکی از راه هایی که برای درمان این مشکل وجود دارد ، تفکر و تأمل درباره فایده های توجه و حضور قلب در نماز و ضررهای ناشی از غفلت و بی توجهی در نماز است ؛ چرا که اگر انسان باور کند انجام کاری برایش بسیار مفید است و ترک آن موجب ضررهای بزرگ و فراوانی برای وی خواهد شد ، آن گاه به طور جدی در صدد انجام آن بر می آید و به آن اهتمام می ورزد . واقعیت این است که ما به فایده های اهتمام به نماز و ضررهای ناشی از عدم توجه به آن « باور » و « ایمان » نداریم .
با توجه به محدودیت ذهن ، با تشبیه به معامله های دنیایی ، این مطلب تا حدی برای ما روشن می شود . فرض کنید شخص تاجری با سرمایه معینی می تواند یکی از دو معامله انجام دهد . برای مثال سود یک معامله ، یک میلیون تومان خواهد بود و در معامله دیگر یک میلیارد تومان سود خواهد برد . اگر او معامله با یک میلیون تومان سود را انتخاب کند ، چه ضرر بزرگی به خود زده و بعدها چقدر حسرت خواهد خورد ؟ البته اشاره کردیم که تفاوت نماز با توجه با نماز بی توجه ، از عدد و رقم و محاسبه بیرون است ؛ اما اگر به فرض بخواهیم با عدد و رقم بیان کنیم ، مثل این است که ما می توانیم در مقابل پنج دقیقه نماز ، صد میلیارد تومان سود به دست آوریم ، ولی به صد تومان قانع می شویم ! آیا خسارتی بالا تر از این می شود ؟
اگر به ارزش واقعی نماز خود آگاه شویم ، آن گاه در هنگام نماز اختیار دل خود را به دست می گیریم و اجازه نخواهیم داد به هر سمت و سویی پرواز کند . اگر فعلاً نمی توانیم در همه اجزای نماز این کار را بکنیم ـ که قطعاً چنین چیزی در ابتدای کار برایمان میسر نخواهد بود ـ دست کم تصمیم بگیریم در نماز امروزمان فقط یک ذکر را با حضور قلب و توجه کامل بگوییم !
ما اکنون متوجه نیستیم که هر روز چه ضرر هنگفتی از ناحیه نماز های بی توجه خود متحمل می شویم ، اما روزی قطعاً به این مسأله پی خواهیم برد . آن روز انگشت تأسف به دندان خواهیم گزید و آه حسرت سرخواهیم داد . روزی که قرآن ، آن را « یوم الحسره » نامیده است :
و انذرهم یوم الحسره ؛ و آنان را از روز حسرت بیم ده .
آری عذاب حسرت از عذاب جهنم کشنده تر است !
در هر حال یکی از راه هایی که می تواند به ما کمک کند تا حضور قلب بیش تری در نماز داشته باشیم ، این است که پیش از نماز دقایقی را درباره فایده های نماز باحال و با توجه و پی آمدها و ضررهای نماز بی توجه بیندیشیم .
احتمال بودن آخرین نماز
به راستی از کجا معلوم که پس از این نماز ، آن قدر زنده بمانیم که به نماز دیگری هم برسیم؟! ما وقتی وارد نماز می شویم ، حتی نمی توانیم یقین داشته باشیم که همین نماز را به پایان خواهیم برد ، تا چه رسد به این که بخواهیم به نماز های دیگر امید داشته باشیم . اگر انسان فکر کند فرصت من به اندازه همین یک نماز است و به محض این که « السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته » را بگویم ، حضرت عزرائیل در این جا حاضر است و مرا قبض روح خواهد کرد ، قطعاً طوری دیگر نماز خواهد خواند ! اگر بداند واقعاً این آخرین نماز اوست ، آن نماز را با حالت توبه و انابه و تضرع به درگاه خداوند به جا خواهد آورد . در هر نمازی چنین احتمالی هست که واقعاً آخرین نماز ما باشد . پس شایسته است در آن نماز رو به خدا کنیم و آن را نماز توبه و استغفار و استغاثه قرار دهیم .
نماز ، ملاقات با بزرگ ترین بزرگ
ما باید باور کنیم که خدا همیشه و همه جا حاضر و ناظر است و هیچ حرکت و سکونی از او پنهان نیست . برای آن که این باور در ما پیدا شود ، می توانیم در اتاقی که پرده ای بر در آن آویخته و کسی غیر از ما در آن جا نیست ، بشینیم و تصور کنیم که کسی از پشت آن پرده مراقب آن اعمال و رفتار ماست ؛ به طوری که ما او را نمی بینیم ، ولی او کاملاً ما را می بیند و مراقبمان است . آیا اعمال و رفتار شما در این حالت ، با آن حالتی که چنین تصوری ندارید یکسان است ؟ قطعاً یکسان نیست . یقین که جای خود دارد ، انسان اگر احتمال هم بدهد که کسی از پشت آن پرده ، مراقب اوست ، دست به هرکار و حرکتی نخواهد زد . حتی در حضور کودکی نابالغ اما ممیز از بسیاری کارهای زشت و حتی حلال پرهیز خواهد کرد.
در نماز نیز باید این حالت را تمرین کنیم . اگر ما به هنگام نماز حضور خدا را دست کم در حد یک انسان معمولی هم احساس کنیم ، نمازمان با آن چه که فعلاً هست ، بسیار متفاوت خواهد شد ؛ چه رسد به این که حضور خدا را با مقام خدایی اش احساس کنیم ! دست کم برای خدا این مقدار ارزش قایل شویم که فردی معمولی از پشت پرده ای مراقب ماست و به ما نگاه می کند ! اگر همین مقدار هم خدا را باور کنیم ، حضور قلبمان بیش تر خواهد شد . اگر پیش از شروع به نماز ، چند دقیقه ای درباره این مسایل بیندیشیم که نزد کسی می رویم که صدای ما را می شنود ، ما را می بیند و از خطورات قلبی و ذهنی ما آگاه است ، قطعاً در حین نماز حال و هوایی دیگر خواهیم داشت .
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ ابوذر کهپرسید « احسان چیست ؟» فرمودند :
الاحسان ان تعبدالله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک ؛
احسان این است که آن چنان خدا را عبادت کنی که گویا او را می بینی ، و اگر تو او را نمی بینی ، بدانی که او تو را می بیند .
باید هنگامی که نماز می خوانیم ، حالت صحبت رو در رو داشته باشیم ؛ نه آن که تصور کنیم با شخص غایبی صحبت می کنیم . باید حضور خدا را با همه وجود درک کنیم و ببینیم که خدا حاضر است . در احوال امام صادق علیه السلام چنین آمده که آن حضرت مشغول نماز مستحبی بودند . در حین قرائت حمد و سوره آیه ای را آن قدر تکرار کردند که از حال رفتند ! وقتی از آن حضرت پرسیدند : « یابن رسول الله ! این چه حالی بود که از شما مشاهده کردیم ؟ » حضرت فرمودند : وقتی به این آیه رسیدم ، آن قدر آن را تکرار کردم که گویا آن را از زبان خود نازل کننده اش شنیدم ! البته درست است که این بزرگواران امام و معصوم هستند ، ولی به تجربه ثابت شده که نیل به چنین مقامات ، یا دست کم شبیه آن ها ، برای پرورش یافتگان واقعی و شاگردان حقیقی آنان نیز میسر است . کم نبوده و نیستند بزرگانی که با عمل کردن به راه و روش آن بزرگواران ، دارای چنین حالاتی شده اند .
کتاب عروج تا بی نهایت ، ص 61 تا 67
از جمله کارهایی که برای تحصیل حضور قلب و توجه باید انجام داد ، این است که انسان ، پیش از نماز لحظاتی را به تفکر مشغول گردد و توجه خود را به خدا معطوف سازد ، برای چند دقیقه در مصلّا و جایگاه نماز، خود را از غیر خدا فارغ کند ، دل را از افکار و خیالات واهی خالی سازد و با متمرکز ساختن حواس خود و به فراموشی سپردن گرایش های دنیوی ، سعی کند حضور قلب پیدا کند . البته با تفکر و پشیمانی در اثر از دست دادن منافع معنوی نماز و جبران زیان و خسارت های گذشته ، این مهم بهتر حاصل می گردد .
قبل از شروع نماز لازم است انسان افکار خود را کنترل کند و تا آنجا که می تواند توجه خود را به نماز و محل نماز و سجده معطوف دارد و اگر در جای خلوتی است و کسی متوجه او نمی شود ، راحت و سبک بنشیند تا فشاری به بدنش وارد نگردد و بعد از تمرکز حواس ، حضور خدا را تصور کند و به خود بباوراند که در محضر خدای متعال قرار گرفته است .
ما ادعا می کنیم در حضور خدا هستیم و عالم در محضر خداست ، ولی این تنها لقلقه زبان است و دلمان باور ندارد : وقتی در اتاق دور از چشم دیگران به سر می بریم ، رفتار خاصی از ما سر می زند و آن گاه که متوجه شویم شخصی و حتی بچه ای ما را می بیند ، رفتارمان عوض می شود ! وقتی که انسان در برابر هم نوع خود مواظب رفتارش است و حواسش را جمع می کند ، اگر باور کند در حضور خداست و بداند خدا او را می بیند ، مسلّم از هررزگی دل و این سو و آن سو شدن آن جلوگیری می کند . اگر انسان خود را در برابر دیگری ببیند ،دلش آزاد نیست که به این سو و آن سو توجه کند و روی به این سو و آن شسو داشته باشد ، به خصوص وقتی خود را در مقابل خدا ببینید و حضور او را درک کند ، بیش تر دلش را کنترل می کند و بهتر حضور او را درک می کند ، یا وقتی در نماز « الله اکبر » می گوید و باور دارد خدا از هر کس بزرگ تر است و عظمت او را کرانه نیست ، لحظه ای از درک حضور او و توجه به او غافل نمی گردد . در ابتدای امر ، ما ناتوان از درک عظمت خدا هستیم و تنها این الفاظ را بر زبان جاری می سازیم و نمی توانیم عظمت و بزرگی خدا را توصیف کنیم : یعنی چه که خدا بزرگ است ؟ یا خدا چقدر از انسان و سایر موجودات والاتر و بزرگ تر است ؟ اصلاً ذهن ما ظرفیت درک خدا را ندارد ، گرچه انسان با توجه به آثار الهی و با سعی و تلاش و پیمودن مراحلی ، تاحدی می تواند عظمت خدا را درک کند .
امام صادق علیه السلام روایت مفصلی نقل می کنند که زینب عطر به خانه پیامبر آمد و از عظمت خداوند متعال سؤال کرد ، پیامبر صلی الله علیه وآله در جواب به مقایسه عوالم و آسمان های هفت گانه و کهکشان ها پرداختند و نیز خردی و کوچکی هرکدام را نسبت به دیگری بیان کردند ، از جمله فرمودند : « این زمین با آن چه درون اوست و آن چه بر روی اوست ، در برابر آسمان اول به مانند انگشتری است که در بیابانی پهناور افتاده باشد و همین طور آسمان اول در برابر آسمان دوم به مانند انگشتری است که در بیبابانی افتاده باشد » این نسبت در مقایسه هر یک از عوالم به عالم بالاتر نیز وجود دارد و شکی نیست مقایسه بین عوالم و کهکشان ها انسان را به عظمت الهی رهنمون می کند .
زمین با همه گستردگی و فراخی ، در برابر خورشید خیلی کوچک است و همین طور خورشید قابل مقایسه با برخی ستارگان دیگر نیست و همه در فضایی شناورند و هیچ گاه با یکدیگر برخورد نمیکنند . علاوه کسی که با هیئت جدید آشنا باشد ، می داند که گاهی فاصله بین کهکشان ها میلیون ها سال نوری است . نوری که هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر مسافت را طی می کند ، حساب کنید در طول یک سال چقدر حرکت می کند ، تا برسد به یک میلیون سال نوری ! تازه ورای این کهکشان ها ، عوالم دیگری نیز هست ، چرا که ستارگان مرئی تنها زیورهای آسمان اول هستند ، در این باره خداوند می فرماید :
« و زینا السماء الدنیا بمصابیح »
آسمان پایین تر را به چراغ های درخشنده زیور دادیم .
( تازه کسی از آسمان های دیگر خبر ندارد و حتی نمی تواند وسعت آن ها را حدس بزند ) . شکی نیست که همه این ها بیان گر حکمت و عظمت بی کران الهی است . خداوندی که با گفتن یک « کن » همه موجودات را آفریده ـ تازه این را ما می گوییم و او نیاز به گفتن « کن » ندارد و اراده او برای آفرینش هستی کافی است ـ دارای چه قدرت و عظمتی است که عالم و جهان با اراده او پدید آمد و با اراده او باقی است و هرگاه اراده نکند همه چیز نابود می گردد .
پس وقتی انسان با توجه به عظمت آفرینش ، تا حدی عظمت خداوند را شناخت ، باید در نماز متوجه باشد در برابر چه کسی ایستاده است . آیا در برابر چنین موجودی جا دارد به فکر نان ، آب لباس و خانه و وسایل دیگر باشد ؟ مگر همه هستی ، انسان ها ، کره خاکی و دریاها و کوه ها در برابر خدا چه ارزشی دارند که انسان خدا را رها کند و به دنبال شکم و لباس و زن و بچه و بالاخره به دنبال دنیا بر ود ؟ آیا انسان عاقل چنین می کند ؟
بنابر این ازجمله اموری که باعث می گردد انسان حضور قلب پیدا کند ، این است که قبل از نماز به عظمت خداوند تفکر کند و درک کند که در برابر چه کسی ایستاده است و نیز دعاهایی را که برای قبل از شروع نماز و نیز بعد از نماز وارد شده ، بخواند . در هنگام نماز سعی کند معانی جملاتی را که بر زبان جاری میکند ، تصور کند و در آن ها بیاندیشد ، چنان که مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی در « اسرارالصلاه » به این مطلب سفارش کرده اند . طبیعی است وقتی انسان می خواهد حرف بزند ، ابتدا معانی الفاظ را در ذهن خود تصور می کند و بعد سخن می گوید ، ولی ما عادت کرده ایم سریع نماز بخوانیم و مجال تفکر و اندیشیدن در معانی جملات را به خود نمی دهیم .
لازم است انسان با تأمل و توجه نماز بخواند و اگر قبلاً ظرف یک دقیقه ، یک رکعت می خواند ، اینک یک رکعت را ظرف دو دقیقه بخواند و این برای کسی که می خواهد به حضور خدا برود ، وقت زیادی نیست . رفته رفته ، توجه داشتن به معنا ملکه او می گردد ، چنانکه توجه به الفاظ ملکه اوست .
امام سجاد علیه السلام می فرمایند :
« ... و اذا صلیت فصل صلاه مودع »
وقتی نماز می خوانی فرض کن ( در آستانه مرگ هستی ) آخرین نمازت را می خوانی .
ما وقتی نماز می خوانیم ، نمی دانیم که موفق می شویم نماز دیگری بخوانیم یا نه ، لذا امام می فرمایند فرض کن این آخرین نمازی است که می خوانی . اگر انسان بداند از عمرش تنها به اندازه خواندن چند رکعت نماز باقی مانده است ، حواسش را جمع می کند و سعی می کند نمازش را بهتر و شایسته تر به جا آورد ، حال که ما نمی دانیم عمرمان تا کی باقی است ، فرض کنیم این آخرین نمازی است که به جا می آوریم . چنین تصوری باعث می گردد در برابر شیطان مقاومت کنیم و او را از خود برانیم و از لحظات و دقایقی که در نماز سپری می کنیم ، بهره شایان ببریم . شکی نیست که چنین حالتی در پدید آمدن حضور قلب مؤثر است . البته بعد از نماز نیز انسان نباید از خدا غافل گردد و از توجه و محضر خدا ، روی برگرداند و به امور دیگر بپردازد .
آیا بعد از سالیانی که از دوستتان دور مانده اید و اکنون موفق شده اید با او ملاقات کنید و از حضورش استفاده کنید ، بعد از ملاقات ، فوراً از جای برخاسته و بدون خداحافظی از او جدا می شوید ؟ کسی که به مجرد گفتن « السلام علیکم ورحمه الله و برکاته » از جای برمی خیزد و به دنبال کارش می رود ، گویا تا حال نزد خدا زندانی بود و انتظار می کشید هرچه زودتر درب زندان و قفس گشوده گردد ، تا خود را نجات دهد !
لازم است بعد از نماز ، انسان دست به دعا بلند کرده و به خود و دیگران دعا کند . در روایتی پیامبرنقل می کنند که خدا فرمود :
« من احدث و لم یتوضأ فقد جفانی و من احدث و توضأ و لم یصل رکعتین فقد جفانی و من احدث و توضأ و صلی رکعتین و دعانی و لم اجبه فیما سألنی من امور دینه و دنیاه ، فقد جفوته و لست برب جاف »
کسی که وضویش باطل شود و تجدید وضو نکند ، به من جفا کرده است و نیز اگر وضو گرفت و دو رکعت نماز نخواند باز به من جفا کرده است و اگر وضو گرفت و نماز خواند و دعا کرد درباره امور دین و دنیایش ، و او را پاسخ ندادم ، به او جفا کرده ام و من پروردگار جفاکاری نیستم .
پس یکی از چیزهایی که باعث توجه به خدا و جلب عنایت او می گردد ، همواره با وضو بودن است و چه بهتر که انسان بعد از وضو دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز دعا کند و از خدا بخواهد لحظه ای او را به خود وانگذارد و او را از نظر دور نداشته و عنایتش را از او برندارد .
مگر یک وضو گرفتن و دو رکعت نماز چقدر وقت می برد و چقدر مشقت دارد که خدا می گوید : اگر دعای او را اجابت نکنم به او ظلم کرده ام ، این نیست جز عنایت خداوند و به آسانی نباید این عنایت را از دست داد .
کسانی که بر این کار مداومت دارند و همواره با وضو هستند و بعد از وضو دو رکعت نماز می خوانند و پس از او دعا می کنند ، بهره فراوانی از این کار برده اند و مسلم دعایشان به اجابت می رسد ، گرچه ممکن است دیر به اجابت برسد ، چراکه این به صلاحدید خدا بستگی دارد .
در ادامه حدیث معراج خداوند می فرماید:
« و عجبت من عبد له قوت یوم من الحشیش او غیره و هو یهتم لغد و عجبت من عبد لایدری انی راض عنه او ساخط علیه و هو یضحک ... »
و در شگفتم از بنده ای که غذای امروزش فراهم است و کوشش می کند برای فردای خود غذا ذخیره کند و نیز در شگفتم از بنده ای که نمی داند من از او راضی یا خشمناکم ، در عین حال اوهمواره شاد و خندان است .