یکی از مسائل تربیتی مهم، راههای برخورد با کارهای ناشایست کودکان است؛ آیا تنبیه کودکان در برابر این گونه رفتارها درست است؟ آیا اسلام اجازه میدهد، والدین کودکان را تنبیه نمایند؟ آثار و پیامدهای تنبیه کودکان چیست؟ در چه مواردی تنبیه مجاز است؟ حد و مرز تنبیه چقدر است؟ و چندین پرسش دیگر که ذهن والدین را به خود مشغول ساخته است؛ در این گفتار، به بیان مباحث مربوط به تنبیه کودکان از نگاه اسلامی و تربیتی میپردازیم.
معنای تنبیه و تأدیب
تنبیه، در لغت به معنای هوشیار کردن، تذکر، بیدار کردن و توجه دادن است. (1) و در فارسی روزمره برای توبیخ، گوشمالی و کتک زدن نیز استفاده میشود.تأدیب، در لغت به معنای تعلیم، ریاضت نفس و محاسن اخلاقی است؛ همچنین، به معنای مجازات نمودن به سبب ارتکاب کار ناپسند نیز به کار میرود. (2) در اصطلاح فقهی، تأدیب هم تعزیر و مجازاتی است که برای کودک در نظر گرفته میشود تا از انجام عمل ناپسند بازداشته شود. (3)
یادآوری میشود که موضوع کتاب حاضر، فقط، تا سن 7 سال را شامل میشود؛ بنابراین، بسیاری از مباحث تأدیب و تنبیه از موضوع کتاب بیرون است.
قانون اصلی در تنبیه بدنی
از سخنان، سیره و روش اهل بیت (علیهم السلام) این گونه استفاده میشود که تنبیه بدنی جز در موارد استثنایی و با رعایت شرایط و ضوابط، راه مناسبی برای تربیت اخلاقی کودکان نیست؛ زیرا، امیر مؤمنان (علیه السلام) میفرماید:«فَإِنَّ العاقِلَ یتَّعِظُ بالأدبِ و البَهائِمُ لا تَتَّعِظُ اِلّا بِالضَّربِ»؛
به راستی عاقل (انسان) با ادب پند میگیرد و چهارپایان فقط، با زدن پند میگیرند. (4)
قانون اصلی این است که از راهها و روشهای دیگر غیر از تنبیه بدنی برای تربیت کودک بهره گیری شود و فقط، در موارد استثنا آن هم با شرایط و نداشتن جایگزین از تنبیه استفاده میشود.
آثار منفی تنبیه بدنی
بیشتر تنبیههای بدنی والدین، برای ادب کردن کودک نیستند؛ بلکه، برای فرو نشاندن غضب و خشم است؛ زیرا، هرگز در هنگام غضب، ادب حاصل نمیشود؛ امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میفرماید:«لا اَدَبَ مَعَ الغضب»؛
ادب، به همراه غضب رخ نمیدهد. (5)
بر اساس این نکته، بیشتر تنبیههای بدنی آثار منفی دارند؛ توجه به این آثار ناگوار، میتواند والدین را از تنبیه بدنی کودک بازدارد، برخی از این آثار عبارتند از:
1. کینهی تنبیه کننده
زمانی که والدین یا مربیان کودک را تنبیه میکنند، کودک، کینهی وی را در دل میپروراند و آن را در آینده، به صورتهای گوناگون مثل درس نخواندن، مخالفت کردن با سخن والدین، بینظمی، خراب کاری، ضربه زدن و ... بروز میدهد.کودک در انتقام گیری تحلیل نمیکند و میان رفتارها ربط ایجاد نمیکند؛ برای مثال، اگر شما فرزند خود را به دلیل شلوغ کردن تنبیه بدنی کردهاید، ممکن است، او وسیلهای را خراب نماید؛ یا از کارهایی که به عهده دارد سرباز زند.
2. یادگیری کتک کاری
هنگامی که تنبیه بدنی کودک تکرار میشود، او نیز یاد میگیرد با دیگران آن گونه رفتار کند که شما با او رفتار میکنید. در برخورد با فرزندان کوچکتر از خود و همسالان خود، کتک کاری میکند؛ زیرا، این روش در ذهن او جای میگیرد و تصور میکند، برای پیشبرد حرف و کار خود حق انجام چنین رفتاری را دارد.3. ضعف اعتماد به نفس
تنبیه بدنی اعتماد به نفس کودک را ریشه کن میکند و هر مقدار که تعداد آن بیشتر شود، ضعف شخصیتی کودک نیز افزون میگردد؛ پس از این، دیگر شهامت انجام وظایف و کارهای خود را در مراحل بعدی نخواهد داشت.4. انجام هوشمندانه زشتیها
وقتی کودک، مرتکب کار زشتی میشود و پیوسته توسط والدین تنبیه میگردد، تصور میکند که اگر بخواهد از تنبیه بدنی رهایی یابد، باید، این رفتارها را طوری انجام دهد که در دام نیفتد و تنبیه نشود.5. اضطراب و ترس
تکرار فراوان تنبیه بدنی سبب میشود که کودک، همواره دلهره تنبیه داشته باشد؛ این ترس و اضطراب، همیشه همراه او میماند و به تعادل روح او آسیب میرساند.6. تحقیر شخصیتی
یکی از آثار منفی تنبیه بدنی این است که شخصیت کودک تخریب و تحقیر میشود؛ و از این پس، وی خود را انسان پست و بیارزش میپندارد و با تکرار تنبیه بدنی، این روحیه و تحقیر شخصیتی در وی تقویت میشود و از او انسانی بیشخصیت و پست میسازد. (6)اهل بیت (علیهم السلام) فرمودهاند:
«مَنهانَت عَلیهِ نَفسُهُ فَلا تأمَن شَرَّهُ»؛
کسی که در پیشگاه خود بیارزش باشد، از شر و بدی او در امان نباشید. (7)
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«مَنهانَت عَلیه نَفسُه کَبُرَتِ الدُّنیا فی عَینِهِ»؛
کسی که در نزد خود بیارزش باشد، دنیا در نظرش بزرگ جلوه میکند. (8)
امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود:
«مَنهانَت عَلیه نَفسُهُ لا ترجُ خَیرَهُ»؛
از کسی که در نزد خود پست و دون است، امید نیکی نداشته باش.
این احادیث بیان میکنند که انسان بیشخصیت و پست، به نیکی و رستگاری راهی نمیبرد؛ بنابراین، باید از آنچه سبب بیشخصیتی کودک میگردد، پیشگیری کرد؛ در نتیجه، از تنبیه بدنی که یکی از عوامل مهم بیشخصیتی کودک میباشد، باید پرهیز نمود.
7. طغیان و سرکشی
حریم میان والدین و کودک با تنبیه بدنی شکسته میشود و با تحت فشار قرار گرفتن کودک و تکرار تنبیه، طغیان و سرکشی میکند؛ ممکن است، تنبیه را به جان بخرد و همواره کارهای زشت را تکرار کند.رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
کودکانتان را تحت فشار قرار ندهید و آنان را به طغیان وادار نسازید. (9)
جبران آثار تنبیه بدنی
والدین ممکن است، به دلیل آگاهی نداشتن از آثار منفی تنبیه بدنی، یا تصور این که تنبیه بدنی میتواند مفید باشد، به این کار اقدام کرده باشند؛ اکنون این پرسش برای آنان مطرح میشود که آیا برای جبران و از بین بردن آثار منفی تنبیه بدنی راهی است؟پاسخ این است که تنبیه بدنی دارای آثار گوناگون است که باید برای برطرف ساختن آنها اقدام نمود؛ بنابراین، اگر گفته شد: تنبیه بدنی باعث کینه میشود، والدین و یا مربی باید، به همان میزان به کودک محبت کنند تا اثر سوء تنبیه از ذهن او خارج گردد.
گاهی، تنبیه کردن، کودک را دچار کاهش اعتماد به نفس میکند؛ در این صورت، باید با ارتباط بیشتر، سخنان محبت آمیز، همراهی با کودک در بازی و انجام کارها، اعتماد به نفس او را تقویت کرد.
باید به او اعتماد و اطمینان داد که دیگر از این راه تنبیه نمیشود تا اضطراب و ترس او از بین برود و شخصیت تحقیر شده، کم کم به سوی شخصیت توانا و با ثبات قدم بردارد و از طغیان و سرکشی او کاسته شود.
افزون بر همهی نکات یاد شده، تنبیه بدنی کودک دارای احکام فقهی گوناگونی است که باید در کانون توجه قرار گیرد.
احکام فقهی تنبیه بدنی
افزون بر آثار تربیتی - اخلاقی تنبیه بدنی، دارای آثار فقهی نیز هست که در عصر غیبت امام زمان (عجّل الله تعالی) مردم باید از سخن فقیهان دارای شرایط پیروی نمایند؛ بنابراین، نمیتوان به دلیل عصبانیت و یا توجیهات دیگر پا را فراتر از دستورات آنان نهاد. دربارهی زدن کودک از فقیهان پرسش شده و ایشان پاسخ گفتهاند و پاسخ ایشان، همان وظیفه مردم در دوران غیبت امام عصر (عجّل الله تعالی) است.پاسخهای حضرت امام خمینی (قدس سره)
سؤال: آیا بر عامل تنبیه، دیه واجب است؟جواب: اگر موجب آن شود، باید دیه بدهند.
سؤال: اگر معلمی شاگردی را برای تأدیب تنبیه نمود و این تنبیه به حدّی بود که معمولاً موجب دیه یا قصاص است، آیا در این مورد نیز موجب دیه و قصاص میشود؟
جواب: در صورتی که به حد موجب دیه برسد، دیه دارد. هر چند برای تأدیب باشد و در نقص عضو چنانچه عمدی نباشد قصاص نیست.
سؤال: جهت ادارهی کلاس و آموزشگاه پس از ارشاد، موعظه و ارائه طریق آیا میتوان به تنبیه بدنی متوسل گردید؟
جواب: جایز نیست، مگر در موارد ضروری به طوری که موجب جرح و صدم نشود. (10)
یکی از موارد جواز زدن کودک زمانی است که گناه بزرگی انجام دهد، اما، حتی در این صورت که بچه گناه بزرگی (گناه کبیره) انجام داده است، باید اندازه و حد نگه داشت؛ حضرت امام خمینی (قدس سره) میگوید: اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولیّ یا معلم او - با اجازهی ولی - میتواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود، او را بزند. (11)
آیت الله گلپایگانی (قدس سره) در جواز زدن معلم با اجازهی ولیّ شرعی میگوید: جواز کتک زدن شاگرد جهت تأدیب شرعی با اجازهی ولیّ شرعی اگر موجب دیه نشود، به طور آرام بعید نیست و اگر جای ضرب، به سرخی یا کبودی یا سیاهی تغییررنگ بدهد جایز نیست و معلم ضامن دیه است. (12)
آیت الله بهجت میگوید: اگر مادری فرزندش را بزند و بدنش سرخ شود، دیه دارد. (13)
به هر حال، اگرچه پدر و مادر قصد ادب کردن کودک را داشته باشند، ضربهای که وارد میآورند، باعث سرخ، سیاه، قرمزی یا جراحت شود، باید دیه بپردازند. (14)
مقدار دیه تنبیه بدنی
در مقدار دیه میان دیه صورت و بدن تفاوت است؛ اگر صورت توسط ضربه یا سیلی سیاه شود، ارش (آنچه در مقابل آن قرار گیرد) شش دینار است؛ اما، اگر سبز گردد، ولی سیاه نشود، سه دینار و اگر سرخ شود، یک دینار و نصف است.این حکم نسبت به ضربه زدن به بدن، نصف صورت است؛ پس، اگر بدن سیاه شود، سه دینار و اگر سبز شود، یک دینار و نصف و اگر سرخ گردد سه چهارم دینار است. (15)
تذکر این نکته لازم است که در این حکم، بین مرد و زن، کوچک و بزرگ و اجزای بدن، اثر آن مدتی باقی باشد یا نه فرقی ندارد. (16)
در توضیح این حکم، به عبارت روشنتر باید گفت: اگر به واسطهی ضربه والدین به صورت، سرخ شود یک و نیم مثقال طلا، اگر کبود شود، 3 مثقال و اگر سیاه شود، 6 مثقال طلا دیه واجب میشود؛ اما، اگر این اتفاق در بدن رخ دهد، نصف همین مقدار بر زننده واجب میشود.
ای والدین گرامی! اگر به دلیل زدن فرزندانتان دیه به دوش شما آمده است، میتوانید، برای او حساب بانکی باز کنید و به همان میزان دیه، بدهکاریهای خود را به حسابش واریز کنید.
البته، راه دیگر این است که فرزندتان پس از رسیدن به سن بلوغ، رضایت دهد و بدهکاری شما را ببخشد. اگرچه این فقط، یک روی سکه است و شما به دلیل خطایی که انجام دادهاید، باید در پیشگاه الاهی طلب آمرزش و بخشش نمایید.
موارد جواز زدن محدود
اسلام، فقط در برخی موارد آن هم به صورت محدود، اجازه میدهد که والدین یا معلم کودک را بزنند، این نکته شایان توجه است که در این حکم جواز نیز، محدودیتها و شرایطی ویژه لحاظ شدهاند که مبنی بر ترک تنبیه بدنی کودکان است؛ به همین دلیل است، موردی سراغ نداریم و نقل نشده که اهل بیت (علیهم السلام) کودکی را تنبیه بدنی کرده باشند؛ باید، دید روش معصومین (علیهم السلام) چگونه بوده است که هرگز نیازی نمیدیدند که فرزندان خود را تنبیه بدنی نمایند.زیباتر آن که پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نه تنها کودکان را با روش محبت ورزی تربیت میکردند؛ بلکه، غلامان خود را با نرم خویی تربیت میکردند و نسبت به آنان از تنبیه بدنی استفاده نمیکردند.
این شیوه درس آموز است که میتوان بدون تنبیه بدنی، به تربیت صحیح اقدام کرد و وظایف خود را در این باره انجام داد؛ اکنون به موارد معدود جواز ضرب اشاره میکنیم:
1. برای تربیت:
اگر هیچ یک از راههای تربیت تأثیر نداشته باشند، میتوان از تنبیه آن هم در حد محدود استفاده کرد؛ به نظر میرسد، در این صورت هم بیشتر شیوه و شکل تنبیه است که اثرگذار خواهد بود، نه درد و رنج ایجاد شده از تنبیه؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیر مؤمنان (علیه السلام) میفرماید:برای ادب نمودن فرزند نیز بیش از سه ضربه به او نزن؛ زیرا، اگرچنین کنی، در روز قیامت قصاص خواهی شد. (17)
در این صورت نیز، اگر سالهای اولیه زندگی کودک باشد، فقط، با ضربهای کوچک به پشت دست، بدون سرخ شدن و تغییر رنگ، باید او را متوجه اشتباهش کرد.
اما در کودکان بزرگتر تا جایی که ممکن است، عظمت تنبیه شکسته نشود و ابتدا او را تهدید کرد که عموماً این کار تأثیری به سزا دارد؛ ولی، در صورت ناچاری آن هم به اندازه محدود تنبیه انجام شود.
در نظر اهل بیت (علیهم السلام) در صورتی که کودک مرتکب گناه کبیرهای شود، برای جلوگیری از تکرار آن تنبیه میشود.
2. برای نماز:
در صورتی که همه راهها را برای نماز کودک رفتیم و اثری نکرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:هنگامی که کودکان به سن ده سال رسیدند، میتوانید آنان را به دلیل سستی در نماز بزنید، البته، این زدن نباید از سه ضربه تجاوز نماید. (18)
در سخن یاد شده پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از آن میفرماید:
«أدِّب صغارَ أهلِ بیتِکَ بلِسانِکَ علی الصَّلاة و الطَّهُورِ ...»؛
فرزندان خردسال از خاندانت را با زبان، به نماز و وضو ادب کن.
این عبارت نیز نشانهی این است که در سنین قبل از 7 سال، زدن کودک برای نماز هم مجاز نیست؛ زیرا، در روایات دیگری که سن مجاز زدن را هفت، هشت، نه و یا سیزده سالگی بیان کردهاند، باز هم جواز زدن قبل از هفت سال نیامده است.
3. به هدف جلوگیری از انحراف عقیدتی:
آنچه در این عنوان مجاز شمرده شده، شامل سنین قبل از 7 سال نمیشود؛ زیرا، متن حدیث چنین است:«عَن أبی عبداللهِ فِی الصَّبِّی إِذا شَبَّ فَاختارَ النصرانیة و أحَدُ أبَویِهِ نَصرانِیٌ اَو مُسلِمینَ، قالَ: لا یُترَکُ وَلکِن یَضرَبُ عَلَی الإسلامِ»؛
از امام صادق (علیه السلام) دربارهی کودکی که به مرحلهی جوانی میرسد و آیین مسیحیت را برمیگزیند، در حالی هر دو یا یکی از والدینش مسلمانند، فرمودند: در این صورت جوان، به حال خود رها نمیشود؛ بلکه، برای قبول اسلام تنبیه میشود. (19)
تمام این محدودیتها، نشان میدهند که تنبیه بدنی در فرایند تربیت کودک، کارآمد نیست و تا جایی که ممکن است، باید جایگزینهای دیگر را برگزید.
تأکید بر محدودیت تنبیه بدنی
همان طور که از معنای تنبیه روشن است، هدف از تنبیه آگاهی دادن و بیدار کردن است. با تنبیه میخواهید، به کودک آگاهی دهید که کار و رفتار او اشتباه است و باید از آن پرهیز نماید؛ بنابراین، در موارد مجاز هم فقط، به همان اندازه که این هدف را دنبال میکند، جایز است و بیشتر از آن ممنوع و دارای قصاص و دیه است.گروهی از کودکان خدمت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) شرفیاب شدند و همراه خود نوشتههایشان را آورده بودند، تا امام (علیه السلام) بهترین آنها را انتخاب نماید؛ حضرت به آنان فرمود:
به معلّم خود بگویید، اگر برای ادب کردن، بیشتر از سه ضربه به شما وارد نماید، قصاص میشود. (20)
حمادبن عثمان میگوید: دربارهی زدن فرزند و غلام از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم؛ امام (علیه السلام) در پاسخم فرمود:
«خَمسَة اَو سِتَّة وَ ارفق بِهِ»؛
فقط پنج یا شش ضربه، در این نیز نرمی نشان بده. (21)
علاوه بر این محدودیتها، در سخن همه فقیهان آمده است که تنبیه در موارد مجاز، مشروط به تغییر نکردن رنگ پوست کودک است.
جایگزینهای مناسب تنبیه بدنی
تنبیه چه میکند؟ میخواهد، به کودک بفهماند که کارت اشتباه بوده و باید از آن دوری کنی و دیگر آن را تکرار نکنی؛ اما این کار در اسلام و روان شناسی، دارای شرایطی سخت و قیود بسیاری است که در صورت خارج شدن از حد و مرز آن احکام تکلیفی و وضعی فراوانی خواهد داشت.با توجه به نکتههای گفته شده، تا آن جا که جایگزینهای مناسب و کارآمد برای تنبیه وجود دارند، نوبت به آن نمیرسد؛ اکنون به جایگزینهای مناسب تنبیه اشاره میکنیم:
الف) قهر کردن
کودک بیشتر از همه با والدین در ارتباط است و آنان را بیش از همه دوست دارد، از این رو، جدایی والدین و یا بیاعتنایی یکی از آنها نسبت به او، بسیار سخت و دشوار است؛ با قهر والدین تمام درها را به سوی خود بسته میبیند و هیچ راهی جز دست کشیدن از کار زشت خود نمیبیند؛ حتی، اگر با لجبازی اجازه پوزش و معذرت خواهی را به او ندهد؛ اما، در درون پشیمان میشود و تصمیم میگیرد که این کار را تکرار نکند.یکی از یاران امام کاظم (علیه السلام) از رفتار ناشایست فرزندش، در پیشگاه امام (علیه السلام) شکوه کرد؛ حضرت به او فرمودند:
«لا تَضرِبهُ واهجُره و لا تُطِل»؛
او را نزن؛ بلکه با او قهر کن؛ اما، قهر خود را طولانی نکن. (22)
چند نکته درباره قهر کردن
برای این که قهر کردن، اثر مناسب خود را داشته باشد، چند نکته را باید در کانون توجه و دقت قرار داد:1. زمانی قهر کردن اثر خواهد داشت که زیاد از آن استفاده نشود زیرا، تکرار آن در موارد بسیار سبب عادی شدن و بیارزش شدن آن نزد کودک میشود.
2. قهر کردن نباید طولانی شود؛ زیرا، طولانی شدن سبب میشود که اثر لازم را نداشته باشد؛ بلکه، کودک سعی میکند با وضعیت جدید هماهنگ شود و آن را فراموش کند و این حالت دشوار را به حالت عادی تبدیل نماید.
3. یکی از راههای مناسب و کارآمد این است که یکی از والدین با کودک قهر کند و دیگری واسطه برای آشتی دادن آنان شود و با قرار دادن و شرط و شروط لازم، به کودک توجه دهند که کارش اشتباه بوده و دیگر نباید آن را تکرار نماید.
ب) بهره گیری از محرومیتها
کودکان، علاقه مندیهای فراوان دارند و از برخی محرومیتها هراسانند؛ از این رو، برای بازداشتن آنان از برخی کارهای ناهنجار میتوان از علاقه مندیها و محرومیتهای آنان بهره جست.به کودک تا حدود چهار سال میگویید حالا که این کار را انجام میدهی، پس در همین اتاق تنها بمان و حق نگاه کردن به تلویزیون و بیرون آمدن را نداری؛ توجه داشته باشید، این زمان نباید طولانی باشد همچنین مکان تنهایی او نباید ترسناک باشد.
در سنین بعدی، کودک را از آنچه دوست دارد، برای مدتی، محروم میسازید؛ به عنوان مثال، از تلویزیون یا یک برنامهی خاص، بازی، اسباب بازی، از رفتن به میهمانی و پارک و ... محروم میکنید؛ البته، باید توجه داشت، باید تناسب میان محرومیت و کار خطای کودک رعایت شود.
ج) استفاده از نیازهای کودک
کودک نمیتواند، نیازهای خود را برطرف سازد، از این رو، برای رفع نیازهای خود، نزد والدین میآید؛ در این هنگام والدین میتوانند، برآوردن خواستهی او را بر برآورده شدن خواستههای خود متوقف نمایند؛ به طور مثال، اگر کودک شما درخواست خرید خوراکی میکند؛ در این زمان، از او بخواهید که تو نیز باید به خواسته ما در فلان موضوع عمل کنی؛ در غیر این صورت به حرف ودرخواست تو گوش نمیدهیم.نکاتی چند دربارهی تنبیه بدنی
1. تنبیه شدید بدنی افزون بر حرمت، دیه دارد و هرگز کارساز نخواهد بود.2. تا جایی که ممکن است، از تنبیه بدنی استفاده نکنید و به روشهای دیگر از جایگزینها بهره بگیرید.
3. در تنبیه و محرومیت، سن، توانایی، کار زشت و تناسب تنبیه را در نظر بگیرید.
4. در صورت استفاده از تنبیه بدنی و برطرف شدن مشکل، با روشهای بیان شده، آثار منفی تنبیه را برطرف سازید.
5. مسائل تربیتی و روشها، در صورتی اثر بخش خواهند بود که به شرایط و ظرایف آنها به دقت عمل شود؛ در غیر این صورت، اثری نخواهند داشت؛ بلکه، در مانند تنبیه بدنی، فقط، آثار منفی آن به جای خواهد ماند.
6. برای انجام تنبیه و استفاده از آن، از قبل تصمیم بگیرید و بر اساس عصبانیت و دل خالی کردن خود تصمیم نگیرید و بدانید، در تمام مراحل، باید هدفی جز تربیت و پیشبرد آموزش مسائل دینی و اخلاقی نداشته باشید.
پینوشتها:
1. لسان العرب، ج 6، ص 131؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج 3، ص 1911.
2. ر.ک: مجمع البحرین، ج 1 ص 28، لسان العرب، ج 1، ص 50.
3. روضة البهیة، ج 9، ص 145.
4. نهج البلاغه، ص 346، (31) وصیت امیرمؤمنان (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام)
5. میزان الحکمة، ج 1، ص 411.
6. ر.ک: نسیم مهر، ج 1، ص 93-94.
7. الوافی، ج 26، ص 284.
8. جامع الاخبار، ص 109.
9. نهج الفصاحه، شماره 451.
10. استفتائات (امام خمینی) ج 3، ص 477.
11. توضیح المسائل (دارای حاشیه) ج 2، ص 832.
12. مجمع المسائل (گلپایگانی) ج 3، ص 267.
13. استفتائات (بهجت) ج 4، ص 517.
14. ر.ک: استفتائات (حضرت امام) ج 3، ص 475، جامع المسائل (فاضل) ج 1، ص 518.
15. تحریرالوسیلة (با ترجمه) ج 4، ص 426، جامع المسائل (بهجت) 5، ص 562.
16. همان.
17 و 18. میزان الحکمة، ج 1، ص 560.
19. الکافی، ج 7، ص 257؛ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 152.
20. وسائل الشیعة، ج 18، ص 582.
21. وسائل الشیعة، ج 18، ص 546.
22. عدة الداعی، ص 79.
قاسمی، محمد علی، (1393) دوران طلایی تربیت، قم: نشر نورالزهرا (س)، چاپ پنجم