تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»

در قرن حاصر با توسعه‌ی معلومات جغرافیایی، همراه با چاپ نقشه‌های بسیار به زبان‌های مختلف، ترکیب خلیج فارس مورد استعمال جهانی پیدا کرده است و از این نظر قرن بیستم را قرن استفاده از ترکیب (خلیج‌فارس) می‌توان دانست.
دوشنبه، 30 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»
 تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»

 

نویسنده: پیروز مجتهد‌زاده




 

در قرن حاصر با توسعه‌ی معلومات جغرافیایی، همراه با چاپ نقشه‌های بسیار به زبان‌های مختلف، ترکیب خلیج فارس مورد استعمال جهانی پیدا کرده است و از این نظر قرن بیستم را قرن استفاده از ترکیب (خلیج‌فارس) می‌توان دانست. قرنی که ترکیب مذکور در تمام زبان‌های زنده عالم رسوخ و گسترش پیدا کرده و به طور کلی جای ترکیب قدیمی (بحر فارس) را گرفته است. چنانکه:
در انگلیسی Persian، در فرانسه Golfe Persique ، در فارسی خلیج فارس، در روسی Persidski Zaliv در ترکی Farsi Korfozi، در ژاپنی Perusha Wan و به همین دلیل نسبت بااندک تغییری در تقدم و تأخر اجزای ترکیب، در همه‌ی زبان‌های دنیاجای دارد.
در آثار عرب زبان نیز بحر فارس قدیم جای خود را به الخلیج الفارسی امروز داده و در آثار پر اهمیتی که در این قرن به زبان عربی تألیف و چاپ و منتشر شده است، ترکیب بحر فارس به دست فراموشی سپرده شده و در بیشتر آنها ترکیب الخلیج الفارسی در انتساب این دریا به سرزمین‌ فارس به کار گرفته شده است. چنانکه دانشمند شهیر عرب، جرجی زیدان در صفحه‌ی 43 جلد دوم از کتاب پر ارزش «تاریخ التمدن الاسلامی»، ضمن بیان ابعادی که بحر فارس در نظر جغرافیانویسان قدیم داشت، استفاده از آن ترکیب را به قرن سوم، چهارم، پنجم و ششم هجری منتسب دانسته و تعبیر امروزی نام دریایی جنوب ایران را خلیج فارس می‌داند.
جرجی زیدان گوید:
بحر فارس - ویراد به عندهم کل البحور المیحطه‌ی ببلاد العرب من مصب ماء دجلة فی العراق الی ایلة فیدخل فیه ما نعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحر العرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه...الخ.
یعنی:
دریای فارس- نزدآنان (متقدمین) همه‌ی دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آن دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به خلیج فارس و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم. (1)
امروز مستدل‌ترین آثار عربی در انتساب دریای جنوب ایران به سرزمین پارس، ترکیب خلیج فارس را به کار می‌گیرند و بحر فارس را تقریباً به دست فراموشی سپرده‌اند. از جمله معروف‌ترین دائرة‌المعارف دنیای عرب یعنی «المنجد» که به عنوان سندی محکم قابل استفاده است، در تسمیه دریای جنوب ایران از ترکیب خلیج فارس استفاده می‌کند. به عنوان مثال، در صفحه 66 قسمت (الادب و العلوم) این کتاب (چاپ نوزدهم - بیروت 1966) در باره‌ی بحرین آمده است.
البحرین: مجموعه‌ی جزر بالقرب من شاطی الغربی للخلیج الفارسی 115/000 اکبرها جزیرة (المنامه) ...الخ.
یعنی:
بحرین مجموعه‌ی جزایری است واقع در نزدیکی سواحل غربی خلیج فارس (115/000) و بزرگ‌ترین آن جزیره‌ی (نام دارد...الخ.
گذشته از تألیفات، در ترجمه‌های قرن حاضر نیز استفاده از ترکیب مذکور مرسوم است و ما در اینجا به عنوان نمونه از دو نقشه که در سال‌های اخیر به عربی ترجمه و منتشر شده است، یاد می‌کنیم:
در ترجمه‌ی شماره‌ی اول کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت به عربی توسط دکتر زکی نجیب محمود - چاپ قاهره 1965 - ترکیب خلیج فارس به کار گرفته است. (نگاه کنید به نقشه‌ی شماره‌ی 12).

تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»
نقشه‌ی شماره 1- در این نقشه که از کتاب (قصه‌ی الحضاره) تألیف ویل دورانت ترجمه به عربی دکتر زکی نجیب محمود چاپ قاهره 1965 - اقتباس شده است. منطقه‌ی ایران و بین‌النهرین و جنوب ترکیه و سوریه و قسمتی از خلیج فارس نمایش داده شده است که محل تمدن‌های قدیم این مناطق می‌باشد.
تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»
نقشه‌ی شماره 2- خلیج فارس درنقشه‌ی حکومت عربی (حکومت اسلامی) در اوج وسعت. اقتباس از کتب المسوعة العربیة المسیرة. تألیف صبحی عبدالکریم ترجمه‌ی محمد شفیق غربال، چاپ قاهره 1965.
تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»
نقشه‌ی شماره 3- بحر فارس در نقشه‌ی سرزمین کرمان و فارس و خوزستان کتاب (بلدان الخلافة الشرقیة) تألیف کی لسترانج ترجمه به عربی از بشیر فرنسیس و کورکیس عواد - چاپ بغداد 1954- مقابل صفحه 283.
دو نقشه‌ی بسیارمعتبر از کشورهای کویت و عراق نیز در دست است که دریای جنوب ایران و جنوب شرقی عراق را در سال‌های اخیر، خلیج فارس نامگذاری نموده است و این دو نقشه در عین حال نشان دهنده‌ی آن است که ترکیب بحر فارس از سال‌های میانه نیمه‌ی دوم قرن حاضر به کلی فراموش شده است. اول نقشه‌ای است که دائرة‌المعارف مشهور و بسیار معتبر و پر ارزش «المنجد»، چاپ نوزدهم بیرون 1966 (رجوع شود به نقشه‌ی شماره 14).
دوم نقشه‌ای است که از دائرة‌المعارف اقتصادی لبنانی به نام (الدلیل التجاری - للشرق الاوسط) 1971- 1972 (تجارة - صناعة زراعة 1969 الی 1971) الناشرة ایفیت شکری کرم صاحب، «الدلیل التجاری للشرق الاوسط»، چاپ بیروت 1972 (نگاه کنید به نقشه‌ی شماره 15).
تفاوت میان «بحر فارس» و «خلیج فارس»
نقشه‌ی شماره 4- خلیج فارس درنقشه‌ی عراق اقتباس از دائرة‌المعارف اقتصادی مشهور الدلیل التجاری للشرق الاوسط چاپ بیروت 1972.

دلیل علمای عرب در نسبت دادن نام «خلیج فارس» به سرزمین فارس

گذشته از آنچه که در دو فصل پیشین، درباره پی‌گیری علمای عرب از قرون اولیه اسلامی نسبت به برداشت جغرافیایی ایرانیان باستان در دوگانه دانستن دریاهای درونی گیتی (دریای پارس و دریای روم)، گفته شد، همچنین آثار عربی منابع مهمی را در آشنا ساختن ما با این حقیقت که دانشمندان عرب توجیهی محلی نیز برای این نامیدن داشته‌اند، به دست می‌دهند. منابع یاد شده، بیش ازمنابع موجود در هر فرهنگ دیگری، از خلیج فارس و دلیل تسمیه‌ی آن سخن دارند.
به طور کلی عظمت و وسعت سرزمین آبادان پارس در منابع عربی به عنوان دلیلی برای توجیه تسمیه‌ی دریای پارس اقامه شده است. چنانکه یونانیان باستان نیز در مراودات دریایی و ارتباطات سیاسی خود با این سرزمین، به دلیل همین عظمت، وسعت و پیشرفت بود که دریای مزبور را بدان منسوب و موسوم کردند. برای مثال از منابع عربی ذکر می‌گردد: ابو عبدالله زکریابن محمدبن محمود القزوینی (متوفی به سال 682 هجری) که از علمای برجسته اسلامی است، در کتاب معروف «آثار البلاد و اخبار العباد»، چاپ گوتینگن 1848 میلادی در توجیه تسمیه‌ی منطقه‌ی فارس و دریای منتسب بدان و همچنین دراهمیت سرزمین فارس، چنین گوید:
الناحیة المشهورة التی یحیط من شرقها کرمان و من غربها خوزستان و من شمالها مفازة خراسان ومن جنوبها البحر، سمیت بفارس بن الاسور بن سام بن نوح، علیه‌السلام... وجاء فی التواریخ ان الفرس ملکوا امر العام اربعة آلاف سنة. کان اولهم کیومرث و آخر هم یزد جرد بن شهریار الذی قتل فی وقعة عمر بن خطاب بمرو، فعمرو البلاد و انعشو العباد.
یعنی:
سرزمین مشهوری که شرق آن را کرمان و غربش را خوزستان و شمالش را استان خراسان و جنوبش را دریا احاطه کرده است، به نام فارس بن اسورابن سام بن نوح، علیه‌السلام نامیده می‌شود... و در تاریخ آمده است که همانا ایرانیان چهار هزار سال بر امور عالم پادشاهی کردند. اول آنهاکیومرث بود و آخرشان یزدگرد فرزند شهریار که در محاربه عمر بن خطاب در مرو به قتل رسید. آنان سرزمین‌ها را آبادان کردند و بندگان را بهره‌مند ساختند.
ابوعلی احمد بن عمر معروف به ابن رسته در صفحه‌ی 84 جلد هفتم کتاب «الاعلاق النفیسه» که در سال 290 هجری تألیف شد، می‌گوید:
فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیة فارس یسمی الخلیج الفارسی.
یعنی:
اما از دریای هند خلیجی بیرون می‌آید به سمت سرزمین فارس و بعد در یک جمله کوتاه می‌گوید (آن را خلیج فارس می‌نامند) و...
ترکیب این جمله به گونه‌ای است که با ظرافت خاصی، علت این تسمیه را به سمت سرزمین فارس قرار گرفتن آن دریا ذکر می‌کند.
ما الطاهربن مطهر المقدسی، معروف به بشاری در صفحه‌ی 18 کتاب «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم» چاپ لیدن 1906، شرحی مفصل در این باره آورده و علت این تسمیه را بادقت بیشتری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد و می‌گوید:
فان قیل لم جعلت بحار الاعاجم من السبعة بعد ما قلت ان الله خاطبهم بمایر فونه فالجواب فیه و جهین احد هما ان العرب قد کانت تسافر الی فارس الاتری ان عمر بن الخطاب (رضه) قال انی تعلمت العدل من کسری و ذکر خشیته و سیرته و الاخران من سار الی هجرو عبادان لا بدله من بحر فراس و تیز مکران اولاتری الی اکثر من الناس یسمونه الی حدود المین بحر فارس و ان اکثر صناع المراکب و ملاحهیا فرس و هومن عمان الی عبادان قلیل العرض. لا یجهل المسارفیه...الخ.
یعنی
اگر گفته شود برای چه دریاهای عجم را هفت‌گانه دانسته‌ای (منظور از دریاهای هفتگانه فارس عبارت است از: خلیج فارس، دریای قلزم، دریای یمن، دریای حبشه، دریای زنگ، دریای هند و دریای چین که در آثار مختلف از آنها نام برده می‌شود) بعد از آنکه چنین گفتی، خداوند خطاب به آنها فرموده به آنچه را که خود می‌شناسند آن را (اشاره به آیه بیستم از سوره‌ی مبارکه‌ی الرحمن قرآن مجید) که گوید: خداوند دو دریا را روانه کرد. (2) و ابن الفقیه و شهاب‌الدین احمد النویی آن دو دریا را به دریای فارسی و دریای روم معرفی کردند). جواب آن از دو جهت است، یکی اینکه اعراب که به فارس سفر می‌کرده‌اند، نمی‌دیدند مگر آنچه را عمر بن خطاب گفته است: همانا من دادگری را از کسری آموخته‌ام ( منظور انوشیروان عادل است) و یاد می‌کند از شکوه او و نیکی اخلاقش. دیگر اینکه اگر کسی به هگر و آبادان بخواهد برود، ناچار است از دریای فارس و کرمان و تیزمکران بگذرد و آیا نمی‌بینید که بیشتر مردم آن دریا را از حدود یمن، بحر فارس می‌نامند و بیشتر کشتی‌سازان و کشتی‌رانان آن ایرانی هستند و آن دریا از عمان تا آبادان است باعرض کم و مسافر در آن ناپدید نمی‌شود.
و بالاخه ابوالقاسم بن محمد بن حوقل در کتاب «صورة‌الارض» در چگونگی تسمیه دریای فارس و خلیج فارس دقت بیشتری به خرج می‎‌دهد و در صفحه 244 (فصل فارس) با صراحت تمام می‌گوید:
و قد تکرر القول بان بحر فارس خلیج من البحر المحیط فی حد الصین و بلد الواق، وهو بحر یجری علی حدود بلدان السند و کرمان الی فارس فینسب من بین سائر الممالک التی علیه الی الفارس، لانه لیس علیه مملکة اعمر منها و لان ملوک فارس کانواعلی قدیم الایام اقوی سلطاناً، و هم المستولون الی یومنا هذا علی ما بعد و قرب من شطوط هذا البحر، و لانا لا نعلم فی جمیع بلد فارس و غیرها سفناً تجری فی بحر فارس فتخرج عن حد مملکتها و ترجمع جلالتها و صیانتها الا الفارس.
یعنی:
به طور مکرر گفتیم که دریای پارس، خلیجی از بحر محیط (اقیانوس کناری) در حد چین و شهر واق است و این دریا از حدود بلاد سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و از میان سایر ممالک به نام فارس نامیده شدهاست. زیرا فارس از همه‌ی کشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قدیم سلطه‌ی بیشتری داشتند و هم اکنون نیز بر همه کرانه‌های دور و نزدیک این دریا تسلط دارند و ما در همه، بلاد دیگر، کشتی‌هایی را که در دریای فارس حرکت می‌کنند و از حدود مملکت خود خارج می‌شوند و با جلال و مصونیت بر می‌گردند. نمی‌شناسیم، مگر آنکه از فارس است.
برخی منابع تاریخی پر اهمیت عربی - اسلامی که بر اصالت نام‌هایی چون «خلیج فارس»، «دریای پارس» و «خوزستان» تأکید دارند.
به ترتیب حروف الفبای اول نام کتاب
1- آثار البلاد واخبار العباد- نوشته‌ی ابو عبدالله زکریا بن محمد بن محمود القزوینی - چاپ بیروت 1960
2- احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم - نوشته‌ی شمس‌الدین ابو عبدالله محمد بن احمد بن ابوبکر الشامی مقدسی، معروف به البشاری، چاپ دوم - لیدن 1960 (یطلب من مکتبة المثنی ببغداد).
3- اطلس خلیج فارس - ناشر کارتوگرافی سحاب - چاپ تهران 1349.
4- الاعلاق النفیسه - نوشته‌ی ابوعلی احمد بن عمر، معروف به این رسته، چاپ لیدن 1981 میلادی.
5- الاکراد- تألیف شاکر خضباک - چاپ بغداد، 1972.
6- بلدان الخلافة الشقیة - تألیف کی لسترانج- ترجمه به عربی توسط بشیر فرنسیس و کورکیس عواد - چاپ بغداد 1954.
7- تاریخ اعراب - تألیف دکتر فیلیپ حتی - ترجمه به عربی از انیس فریجه - چاپ بیرون 1969.
8- تاریخ التمدن الاسلامی - تألیف جرجی زیدان - چاپ قاهره 1935 - جلد دوم.
9- التفهیم لاوائل صناعة التنجیم - نوشته ابوریحان بیرونی خوارزمی - تصحیح جلال همایی چاپ 1318 شمسی.
10- حیاة الحیوان الکبری - نوشته‌ی شیخ کمال‌الدین الدمیری - چاپ قاهره 1311 هجری.
11- خریدة العجائب و فریدة الغرائب- نوشته اجر حفض زیدالدین عمر مظفر، معروف به ابن الوردی- چاپ قاهره 1303 هجری.
12- الدلیل التجاری للشرق الاوسط (1971- 1972) (تجارة صناعة - زراعة 1969 الی 1971) الناشرة ایفیت شکری کرم صاحب، الدلیل التجاری للشرق الاوسط - چاپ بیروت 1972.
13- زندگی سیاسی و مذهبی عمر بن خطاب- نوشته الکساندر مازاس - ترجمه باقر قائم مقامی - چاپ 1319.
14- سالنامه کشور ایران - سال بیست و پنجم - 1349.
15- سفرنامه ابودلف (1341 هجری)، ترجمه‌ی «ابوالفضل طباطبائی» از روی تألیفات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی شماره 1241 - چاپ تهران 1342.
16- سفرنامه ونیزیان در ایران - ترجمه‌ی دکتر منوچهر امیری، چاپ تهران، 1349.
17- سمینار خلیج فارس - جلد اول - چاپ تهران 1342.
18- صبح الاعشی فی صناعة الانشاء - نوشته ابی العباس احمد بن علی بناحمد القلقشندی چاپ قاهره 1913 تا 1920 جلد سوم.
19- صورة الارض، نوشته ابوالقاسم محمد بن حوقل، چاپ لیدن 1938، جلد اول.
20- طبایع الحیون - نوشته شرف الزمان طاهر مروزی - چاپ لندن- 1942.
21- عجائب الاقالیم السبعه‌ی الی نهایة المعمارة - نوشته سهراب - چاپ وین، 1929.
22- العراق- تألیف سیدعبدالرزاق الحسنی - چاپ صیدا 1956.
23- علم الخرائط - تألیف دکتر محمد عبدالکریم صبحی، چاپ قاهره، 1966.
24. قاموس الاعلام - نوشته شمس‌الدین محمد سامی - چاپ استانبول 1306 هجری.
25- قانون مسعودی - نوشته ابوریحان بیرونی الخوارزمی، چاپ حیدر‌آباد دکن، 1955.
26- قصه‌ی الحضارة - تألیف ویل دورانت - ترجمه به عربی از دکتر زکی نجیب محمود - چاپ قاهره ، 1965.
27- لطایف اللغات - نوشته‌ی عبداللطیف بن عبدالله - نسخه خطی.
28- مختصر البلدان - نوشته ابوبکر احمد بن محمد، معروف به ابن الفقیه (279 هجری)، چاپ لیدن 1885 (یطلب من مکتبة المثنی ببغداد).
29- مراصد الاطلاع - نوشته‌ی علی محمد البحاوی - چاپ 1954 جزء اول.
30- المسالک و الممالک - نوشته‌ی ابواسحق ابراهیم الاصطخری، چاپ لیدن 1889.
31- الموسوعة العربیة المیسرة - تألیف صبحی عبدالکریم، ترجمه به عربی از محمد شفیق غربال، چاپ قاهره، 1965.
32- تطور الخط العربی- تألیف ناجی زیدالدین - چاپ بغداد 1968
33- معجم البلدان - نوشته‌ی شهاب‌الدین ابو عبدالله یاقوت بن عبدالله حموی رومی، چاپ قاهره، 1906.
34- المنجد (معجم)، چاپ نوزدهم - بیروت 1966.
35- نخبه‌ی الدهر فی عجائب البر و البحر - نوشته‌ی شمس‌الدین ابو عبدالله محمد بن ابی‌طالب الانصاری الدمشقی الصوفی - چاپ لایپزیک 1923.
36- نزهة القلوب - نوشته‌ی حمدالله بن احمد بن ابی‌بکر مستوفی قزوینی - چاپ 1928 میلادی.
37- نزهة المشتاق - نوشته‌ی ابو عبدالله، محمد بن عبدالله معروف به شریف الادریسی، چاپ رم، 1878.
38- نهایة الارب فی فنون الادب - فی فنون الادب - تألیف شهاب‌الدین احمد عبدالوهاب النری - چاپ قاهره 1923.

پی‌نوشت‌ها:

1. رجوع شود به کتاب «تاریخ التمدن الاسلامی» تألیف جرجی زیدان چاپ قاهره . 1935 جلد دوم، صفحه‌ی 43.
2. رجوع شود به اصل این آیه شریفه درحاشیه صفحه‌ی 80 همین کتاب.

منبع مقاله :
مجتهد‌زاده، پیروز؛ (1392)، جغرافیای تاریخی خلیج فارس، تهران: مؤسسه انتشارات، چاپ چهارم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.