جامعه شناسی سیاسی ایران(1)
نویسنده:علی رضا ازغندی
منبع:سایت دانش سیاسی اسلام
منبع:سایت دانش سیاسی اسلام
جامعه شناسی سیاسی ایران به دو دوره جامعه شناسی سیاسی سنتی/ غیر دانشگاهی؛ و جامعه شناسی سیاسی دانشگاهی تقسیم میگردد. جامعه شناسی سیاسی دانشگاهی ایران، خود دارای رویكردهای توصیفی و نظری است ( كه رویكرد نظری خود به رویكرد نظری اثبات گرایی و رویكرد نظری ماركسیستی تقسیم میشود).
منظور از جامعه شناسی سیاسی در درك كلاسیك كه ریشه درفلسفه قدیم داشت ، تلاشی فكری بود تا پدیدهها و كنشهای ساختارهای سیاسی را تبیین كند. ریشه این نوع جامعه شناسی به یونان باستان برمیگردد كه در آن فیلسوفان درپی تحقق جامعه آرمانی بودند؛ اما دردرك جدید، ریشه جامعه شناسی به تحولات عصر جدید قرون هجده تا بیست مربوط میشود كه درقالب اثبات گرایی بیان شد.
▪مرحله اول جامعه شناسی ایران( جامعه شناسی سنتی)
شكوفایی تحقیقات اجتماعی غیر حكومتی/ غیر رسمی، به سالهای پیش ازشكل گیری مشروطه بازمیگردد و مقارن دوران پیدایش اندیشه آزادی خواهی و مشروطه طلبی است. این دوره از نظر نگارش، كوشش و كار فلسفه سیاسی و حكومت پربار است. به خلاف این كه فلسفه و كار درجهت جامعه شناسی در معنی امروزی آن نیست؛ اما توفیق كوششهای متفكران اجتماعی در تسهیل مطالعات اجتماعی بعدی و توسعه دانش و بینش اجتماعی مردم و تاثیر دگرگون ساز این كوشش¬ها در جریانات اجتماعی ( به خصوص نهضت تنباكو و مشروطه ) بدیهی است. در مطالعه افكار نمایندگان برجسته اجتماعی و سیاسی این دوره ابتدا باید از ساختار طبقاتی، شیوه و ابزار تولید، روابط طبقاتی، و ساختار طبقاتی آن¬ها سخن گفت. همچنین دراین زمینه علاوه بر عوامل داخلی ، به تاثیرات تحولات ( اجتماعی و دگرگونی سیاسی ) بین المللی اواخر قرن نوزده توجه داشت. به عقیده برخی، بیان مفاهیم و اندیشه¬های آزادی خواهی جدید ایران متاثر از جریانات قرن قبل فرانسه است كه زمینه ساز انقلاب ۱۸۷۹ فرانسه شد.
سالهای اواخر قرن نوزده( بیست سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه و ده سال سلطنت مظفرالدین شاه)، سالهای مبارزه روشنفكران آزادی خواه، با الهام از آرای متفكران آزادی خواه است. روشنفكرانی مانند زین الدین مراغه¬ای ، آقا خان كرمانی ، طالب اف، آخوندزاده و... چه از طریق رمان، نوشته¬های علمی، انتشار ادبیات سیاسی زیرزمینی، و مشاركت مستقیم ؛ و چه با حضور علنی د رصحنه، نشانه بینش اجتماعی و نظرات نسلی از متفكران اجتماعی شدند كه از آثار و افكار مادی و معنوی شان ، زندگی مردم را تفسیر می¬كرده و راه مشروطیت و برپایی قانون را هموار كردند. از این روست كه فرمان¬های اول تا سوم مشروطه، قانون اساسی و متمم آن ، ونظام نامه صنفی دوره مشروطیت تجلی و نمود افكار ناظم الاسلام كرمانی و قزوینی است تا تلاش¬های علما ( در این زمینه تنها ماده دوم متمم قانون اساسی حاصل تلاش شیخ فضل الله نوری است). از لحاظ تاثیر گذاری بر افكار اجتماعی ایران ، باید نقش كسانی كه به فرانسه رفته و با انقلاب مشروطه فرانسه از نزدیك آشنا شده بودند مانند آقا خان كرمانی ، آخوند زاده و طالب اف ، از یاد نبرد. اما در این میان دو نفر بسیار تاثیر گذار هستند: آقاخان كرمانی كه درتاریخ نگاری اجتماعی ایران انقلابی به راه انداخت و تاریخ نگاری رسمی درباری را به تاریخ نگاری اجتماعی مردمی تبدیل كرد. ناظم الاسلام كرمانی نیز، با نگارش كتاب " تاریخ بیداری ایرانیان"، سهم بزرگی درتغییر نگرش جامعه شناسی توصیفی به جامعه شناسی نظری در ایران دارد. مطالعات و كوشش¬های این افراد و دیگران در امور سیاسی پیش ا زمشروطه، عمدتا به اعتبار افكاراجتماعی و سیاسی و بیشتر به مقتضای ترقی خواهی و مبتنی بر فلسفه سیاست و حكومت است. در تحلیل نهایی می¬توان گفت این گونه علم الاجتماع به فلسفه سیاسی نزدیكتر است تا به جامعه شناسی در مفهوم خاص آن. تمامی این شخصیت¬ها از مهمترین روشنفكرانی هستند كه با آثار انتقادی خود در دوران سلطنت ناصرالدین شاه ( با هر انگیزه ) می¬خواستند یك مبارزه فكری را ازدرون و بیرون آغاز كنند تا كه ایرانیان هموطن خود را كه از بی¬ثباتی سیاسی و عقب ماندگی اقتصادی خسته و ناخشنود بودندرهایی بخشند.
▪مرحله دوم جامعه شناسی ایران ( جامعه شناسی رسمی)
این مرحله با تاسیس دانشگاه تهران آغاز می¬شود. دانشگاه تهران با شش دانشكده به وجود آمد كه حاصل ادغام موسسات پیشین است. دانشكده حقوق وعلوم سیاسی با ادغام مدرسه علوم سیاسی، مدرسه حقوق و مدرسه اقتصاد ایجاد شد. دانشكده علوم تربیتی و دانشكده كشاورزی باتاسیس دانشگاه تاسیس شدند. رشته جامعه شناسی در سال ۱۳۲۵در دوره پهلوی دوم ایجاد شد. دراین زمان، با گسترش رشته¬ها ، شاهد افزایش دانشجویان د ركل علوم اجتماعی هستیم. جامعه شناسی در میان علوم اجتماعی گسترش یابنده متولد شد. در دیگر دانشگاه¬ها به اقتضای تاسیس دپارتمان ادبیات و علوم انسانی، جامعه شناسی به وجود آمد و شعبه¬های داخلی دیگر یافت كه مصادف با تغییر نظام آموزشی فرانسه به امریكایی از اواسط دهه ۱۹۴۰ بود. از اوایل دهه ۱۳۴۰با رونق كمی و كیفی علوم انسانی مواجه هستیم . در سال ۱۳۵۱ علوم اجتماعی گسترش بیشتری می¬یابد و گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دانشكده علوم اجتماعی و تعاون تبدیل می¬شود. گروه¬های این دانشكده عبارت بودند از: جامعه شناسی، انسان شناسی، جمعیت شناسی و تعاون. در این زمان موسسه علوم وتحقیقات اجتماعی نیز بوجودآمد و جامعه شناسی عمومی در ایران شكل دانشگاهی به خود گرفت و دردیگر دانشگاه¬ها ی كشور رواج یافت. اما به موازات جامعه شناسی رسمی، تحلیل مسایل سیاسی به صورت غیر رسمی ادامه یافت . براساس تحقیقات انجام شده پیش از انقلاب بررسی ابعاد اجتماعی مختلف در بیرون دانشگاه بیشتر از داخل آن بود . دلایل اكراه استادان دانشگاه به مسایلی مانند:
مربوط است. تنها مورد بر اساس حجم و اطلاعات زیاد معطوف به جامعه شناسی روستایی ، یا تكیه برمنابع خارجی د رجامعه شناسی سیاسی است. علاقه به جامعه شناسی سیاسی تحت تاثیر خارج رفتگان و تجددگرایی به عنوان یك روش زندگی است. نسل بعد به مسایل ایلاتی علاقه مند شدند( مهدی امانی و نادر افشار) ، احمد اشرف و محمود معتمدی نیز به مسایل فرهنگی علاقه یافتند. مهم ترین جامعه شناسان داخل دانشگاه در پیش از انقلاب عنایت، بزرگمهر، زریاب خویی، احسان نراقی، شاپور راسخ، احمد اشرف، و در خارج از دانشگاه صادق هدایت، جلال آل احمد، صادق چوبك، علی شریعتی، حسین آریان پور، علی محمد كاردان بودند.
خبرگزاری فارس
●تاریخچه جامعه شناسی وعلم سیاست درایران
منظور از جامعه شناسی سیاسی در درك كلاسیك كه ریشه درفلسفه قدیم داشت ، تلاشی فكری بود تا پدیدهها و كنشهای ساختارهای سیاسی را تبیین كند. ریشه این نوع جامعه شناسی به یونان باستان برمیگردد كه در آن فیلسوفان درپی تحقق جامعه آرمانی بودند؛ اما دردرك جدید، ریشه جامعه شناسی به تحولات عصر جدید قرون هجده تا بیست مربوط میشود كه درقالب اثبات گرایی بیان شد.
●جامعه شناسی سیاسی درایران
▪مرحله اول جامعه شناسی ایران( جامعه شناسی سنتی)
شكوفایی تحقیقات اجتماعی غیر حكومتی/ غیر رسمی، به سالهای پیش ازشكل گیری مشروطه بازمیگردد و مقارن دوران پیدایش اندیشه آزادی خواهی و مشروطه طلبی است. این دوره از نظر نگارش، كوشش و كار فلسفه سیاسی و حكومت پربار است. به خلاف این كه فلسفه و كار درجهت جامعه شناسی در معنی امروزی آن نیست؛ اما توفیق كوششهای متفكران اجتماعی در تسهیل مطالعات اجتماعی بعدی و توسعه دانش و بینش اجتماعی مردم و تاثیر دگرگون ساز این كوشش¬ها در جریانات اجتماعی ( به خصوص نهضت تنباكو و مشروطه ) بدیهی است. در مطالعه افكار نمایندگان برجسته اجتماعی و سیاسی این دوره ابتدا باید از ساختار طبقاتی، شیوه و ابزار تولید، روابط طبقاتی، و ساختار طبقاتی آن¬ها سخن گفت. همچنین دراین زمینه علاوه بر عوامل داخلی ، به تاثیرات تحولات ( اجتماعی و دگرگونی سیاسی ) بین المللی اواخر قرن نوزده توجه داشت. به عقیده برخی، بیان مفاهیم و اندیشه¬های آزادی خواهی جدید ایران متاثر از جریانات قرن قبل فرانسه است كه زمینه ساز انقلاب ۱۸۷۹ فرانسه شد.
سالهای اواخر قرن نوزده( بیست سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه و ده سال سلطنت مظفرالدین شاه)، سالهای مبارزه روشنفكران آزادی خواه، با الهام از آرای متفكران آزادی خواه است. روشنفكرانی مانند زین الدین مراغه¬ای ، آقا خان كرمانی ، طالب اف، آخوندزاده و... چه از طریق رمان، نوشته¬های علمی، انتشار ادبیات سیاسی زیرزمینی، و مشاركت مستقیم ؛ و چه با حضور علنی د رصحنه، نشانه بینش اجتماعی و نظرات نسلی از متفكران اجتماعی شدند كه از آثار و افكار مادی و معنوی شان ، زندگی مردم را تفسیر می¬كرده و راه مشروطیت و برپایی قانون را هموار كردند. از این روست كه فرمان¬های اول تا سوم مشروطه، قانون اساسی و متمم آن ، ونظام نامه صنفی دوره مشروطیت تجلی و نمود افكار ناظم الاسلام كرمانی و قزوینی است تا تلاش¬های علما ( در این زمینه تنها ماده دوم متمم قانون اساسی حاصل تلاش شیخ فضل الله نوری است). از لحاظ تاثیر گذاری بر افكار اجتماعی ایران ، باید نقش كسانی كه به فرانسه رفته و با انقلاب مشروطه فرانسه از نزدیك آشنا شده بودند مانند آقا خان كرمانی ، آخوند زاده و طالب اف ، از یاد نبرد. اما در این میان دو نفر بسیار تاثیر گذار هستند: آقاخان كرمانی كه درتاریخ نگاری اجتماعی ایران انقلابی به راه انداخت و تاریخ نگاری رسمی درباری را به تاریخ نگاری اجتماعی مردمی تبدیل كرد. ناظم الاسلام كرمانی نیز، با نگارش كتاب " تاریخ بیداری ایرانیان"، سهم بزرگی درتغییر نگرش جامعه شناسی توصیفی به جامعه شناسی نظری در ایران دارد. مطالعات و كوشش¬های این افراد و دیگران در امور سیاسی پیش ا زمشروطه، عمدتا به اعتبار افكاراجتماعی و سیاسی و بیشتر به مقتضای ترقی خواهی و مبتنی بر فلسفه سیاست و حكومت است. در تحلیل نهایی می¬توان گفت این گونه علم الاجتماع به فلسفه سیاسی نزدیكتر است تا به جامعه شناسی در مفهوم خاص آن. تمامی این شخصیت¬ها از مهمترین روشنفكرانی هستند كه با آثار انتقادی خود در دوران سلطنت ناصرالدین شاه ( با هر انگیزه ) می¬خواستند یك مبارزه فكری را ازدرون و بیرون آغاز كنند تا كه ایرانیان هموطن خود را كه از بی¬ثباتی سیاسی و عقب ماندگی اقتصادی خسته و ناخشنود بودندرهایی بخشند.
▪مرحله دوم جامعه شناسی ایران ( جامعه شناسی رسمی)
این مرحله با تاسیس دانشگاه تهران آغاز می¬شود. دانشگاه تهران با شش دانشكده به وجود آمد كه حاصل ادغام موسسات پیشین است. دانشكده حقوق وعلوم سیاسی با ادغام مدرسه علوم سیاسی، مدرسه حقوق و مدرسه اقتصاد ایجاد شد. دانشكده علوم تربیتی و دانشكده كشاورزی باتاسیس دانشگاه تاسیس شدند. رشته جامعه شناسی در سال ۱۳۲۵در دوره پهلوی دوم ایجاد شد. دراین زمان، با گسترش رشته¬ها ، شاهد افزایش دانشجویان د ركل علوم اجتماعی هستیم. جامعه شناسی در میان علوم اجتماعی گسترش یابنده متولد شد. در دیگر دانشگاه¬ها به اقتضای تاسیس دپارتمان ادبیات و علوم انسانی، جامعه شناسی به وجود آمد و شعبه¬های داخلی دیگر یافت كه مصادف با تغییر نظام آموزشی فرانسه به امریكایی از اواسط دهه ۱۹۴۰ بود. از اوایل دهه ۱۳۴۰با رونق كمی و كیفی علوم انسانی مواجه هستیم . در سال ۱۳۵۱ علوم اجتماعی گسترش بیشتری می¬یابد و گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دانشكده علوم اجتماعی و تعاون تبدیل می¬شود. گروه¬های این دانشكده عبارت بودند از: جامعه شناسی، انسان شناسی، جمعیت شناسی و تعاون. در این زمان موسسه علوم وتحقیقات اجتماعی نیز بوجودآمد و جامعه شناسی عمومی در ایران شكل دانشگاهی به خود گرفت و دردیگر دانشگاه¬ها ی كشور رواج یافت. اما به موازات جامعه شناسی رسمی، تحلیل مسایل سیاسی به صورت غیر رسمی ادامه یافت . براساس تحقیقات انجام شده پیش از انقلاب بررسی ابعاد اجتماعی مختلف در بیرون دانشگاه بیشتر از داخل آن بود . دلایل اكراه استادان دانشگاه به مسایلی مانند:
●رسمی بودن تحصیلات درایران و نه خصوصی بودن آن
مربوط است. تنها مورد بر اساس حجم و اطلاعات زیاد معطوف به جامعه شناسی روستایی ، یا تكیه برمنابع خارجی د رجامعه شناسی سیاسی است. علاقه به جامعه شناسی سیاسی تحت تاثیر خارج رفتگان و تجددگرایی به عنوان یك روش زندگی است. نسل بعد به مسایل ایلاتی علاقه مند شدند( مهدی امانی و نادر افشار) ، احمد اشرف و محمود معتمدی نیز به مسایل فرهنگی علاقه یافتند. مهم ترین جامعه شناسان داخل دانشگاه در پیش از انقلاب عنایت، بزرگمهر، زریاب خویی، احسان نراقی، شاپور راسخ، احمد اشرف، و در خارج از دانشگاه صادق هدایت، جلال آل احمد، صادق چوبك، علی شریعتی، حسین آریان پور، علی محمد كاردان بودند.
خبرگزاری فارس