بررسی مداخلات نظامی آمریکا در نیم قرن گذشته (قسمت دوم )
نويسنده:حسن واعظی
حمله نظامى به عراق1990 ( 1369 )
تهاجم نظامى به هایيتى 1994 (1373 )
كودتاگران نيروهاى ملىگرايى بودند كه به دنبال عدم وابستگى به بيگانه و حفظ استقلال اقدام به كودتا نمودند و موضع ضد آمريكايى داشتند . آمريكا به نيروهاى نظامى خود آماده باش داد و به محاصره هایيتى مبادرت نمود نيروهاى وفادار به سداراس مكه تاب مقاومت در برابر ارتش آمريكا درا در خور نمىديدن پيشنهادىهاى آمريكا را پذيرفتن . كلينتون ریيس جمهورى آمريكا، كارتر ریيس
جمهورى پيشين آمريكا را براى القاى خواستههاى آمريكا به هایيتى گسيل داشت . سدارس تسليم مطالبات آمريكا شد و از كشور خارج گرديد و حكومت هایيتى مجددا بر اساس مطالبات آمريكا شكل گرفت .
تهاجمات نظامى به عراق از 1993 تا 1999 ( 1372 تا 1378 )
بهانههاى آمريكا در اين حملات عدم اجراى قطع نامههاى شوراى امنيت به وسيله حكومت صدام حسين بود . اهم تهاجمات آمريكا به عراق عبارتند از :
نمودند. سرانجام حملات موشكى آمريكا و انگليسى به عراق سبب شد كه دو لشكر عراق كه در نزديكى مرز كويت مستقر شده بودند عقب نشينى كنند و عراق با پذيرش قطع نامه 833 شوراى امنيت كويت را به عنوان يك شكور مستقل در تاريخ 19 / 8 / 73 به رسميت شناخت .
حمله نظامى شهريور 1375
علاوه بر موارد فوق آمريكا و انگليس از سال 1371 تا 1378 بيش از 50 مورد حمله ی نظامى با هواپيماى جنگى عليه عراق انجام دادند كه تمام آن ها بدون مجوز شوراى امنيت سازمان ملل صورت گرفته است .
اهداف آمريكا از حملات نظامى به عراق بعد از خروج اين كشور از كويت
2 . تضعيف كشورهاى قدرتمند جهان اسلام در چارچوب يك خط مشى كلى كه كاستن از بنيه مالى كشورهاى ثروتمندى نظير عربستان، كويت و كشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس با پرداخت هزينههاى لشكركشى آمريكا يكى از ابعاد آن است و ممانعت از رشد و پيشرفت كشورهاى نظير ايران، سوريه، ليبى، مصر لبنان و ... بعد ديگر آن محسوب مىشود .
در اين زمينه عراق، انگليس و آمريكا با كمك يكديگر بازيگران اصلى صحنه هستند زيرا كه آمريكا علاوه بر اخذ هزينههاى لشكركشى خود از عربستان كويت، قطر بحرين، امرات و عمان كه بالغ بر 300 ميليارده دلار زبود ، با ترساندن . آن ها از خطر حمله عراق، ميلياردها دلار اسلحه به آن ها فروخت . ذخاير ارزى عربستان در سال 1369 بالغ بر 180 ميليارد دلار بود و ذخاير كويت نزديك به 170 ميليارد دلار برآورد شده بود، اما اين دو كشور اكنون فاقد ذخاير ارزى هستند و بعضاً با كسرى بود جه مواجهند، على رغم اين كه كشورى چون عربستان با 17 ميليون جمعيت روزانه بيش از 8 ميليون بشكه نفت صادر مىكند .
3. استفاده از مسأله حمله عراق به كويت براى تثبيت حاكميت مقتدرانه آمريكا بر منطقه و تحكيم پايههاى حضور دایم نظامى در خليج فارس و ايجاد پايگاههاى نظامى در كشورهاى عرب حاشيه جنوبى خليج فارس .
4. تثبيت و تحكيم اقتدار و اختيار آمريكا بر منابع عظيم انرژى منطقه خليج فارس از طريق حضور نظامى مستقيم در مراكز توليد، استخراج و صدور نفت و گاز .
5. استفاده ابزارى از حمله عراق به كويت براى نشان دادن قدرت عظيم نظامى آمريكا بر جهانيان و مرعوب ساختن ملتها به ويژه ملتهاى جهان اسلام و زمينه سازى براى حاكميت بخشيدن به نظام تك قطبى .
6. ممانعت از حضور فرانسه، روسيه و چين در خليج فارس از طريق كوتاه ساختن دست آن ها از منابع انرژى عراق .
7. تقويت يك جانبه گرايى براى تثبيت نظام تك قطبى با كاستن از نقش شوراى امنيت و بىتوجهى به نظرات و ملاحضات سياسى كشورهايى چون فرانسه، روسيه و چين . شايان ذكر است كه تمام حملات نظامى آمريكا به عراق بعد از سال 1370 بدون مجوز شوراى امنيت صورت گرفتند كه در آن ها آمريكا و انگليس هيچ وقعى به مخالفتهاى فرانسه، چين و روسيه نگذاردند هم چنان كه در حمله نظامى به يوگسلاوى چنين شود .
حملات نظامى به سودان و افغانستان1998 ( 1377 )
در انفجار تانزانيا 7 نفر كشته و در حدود 70 نفر مجروح شدند . در مجموع دو انفجار هشت آمريكايى كشته و هفت نفر نيز مفقود الاثر گرديدند . چندى بعد مقامهاى امنيتى آمريكا اعلام كردند كه گروه اسامه بن لادن مسؤول بمب گذارى در سفارت خانههاى آمر يكا در كنيا و تانزانيا بوده است . و متعاقب آن با موشكهاى دو ربرد كروز و تام هاگ چند منطقه در افغانستان و سودان را مورد تهاجم نظامى قرار دادند كه بر اثر آن ها صدها نفر غير نظامى كشته و مجروح گرديدند . آمريكا در حمله به سودان يك كارخانه داروسازى را به كلى منهدم كرد و اعلام نمود كه اين كارخانه متلعق به بنلادن بوده و به توليد سلاحهاى شيميايى اشتغال داشته است . آمريكا هم چنين اعلام كرد كه موشكهاى ارسالى به افغانستان پايگاههاى تربيت تروريست را هدف قرار دادهاند زيرا كه اين پايگاهها به وسيله گروه بنلادن اداره مىشدهاند . اسامه بن لادن هر گونه دخالت در انفجارهاى كنياو تانزانيا رابه شدت تكذيب نمود و سودان نيز ارتباط كارخانه و دارو سازى را با بن لادن تكذيب كرد .
دلايل حمله آمريكا به سودان و افغانستان .
حمله به سودان نيز در جهت تضعيف كشورهاى اسلامى و در راستاى فشار
حملات نظامى به يوگسلاوى و كوزوو1999 ( 1378 )
نمود . روسيه كه پس از فروپاشى شوروس به شدت درگير مسایل داخلى و به ويژه جنگ چچن و بحرانهاى فزاينده اقتصادى بود، نتوانست از متحد سنتى خود دفاع نمايد و تنها به مخالفت لفظى بسنده نمود .
اهداف آمريكا از حمله به يوگسلاى و كوزوو
2. تلاش براى ممانعت از شكلگيرى دفاع مشترك اروپايى ؛
3. زمينهسازى براى تحكيم فلسفه وجودى پيمان آتلانتيك شمالى(ناتو) و تقويت تداوم آن و تثبيت ناتو براى جلوگيرى از شكلگيرى دفاع مشترك اروپايى ؛
4. درگير ساختن اروپا با مشكلات درونى ؛
5. بسط دايرة نفوذ و تعميق حوزه سلطه خود را بر شبه جزيره بالكان بويژه پس از «طرح صلح ديتون » و حل معضل بوسنى هرزهگوين ؛
6. ترسيم چهره ی جديدى از آمريكا در افكار عمومى جهان كه در آن ايالات متحده ضمان اصل حفظ مانيت جهانى، ثبات منطقهاى ، مدافع حقوق بشر، مدافع حق ملتها براى تعيين سرنوشت خويش و حامى اصول ليبرال دموكراسى و ارزشهاى فرهنگى غرب جلوه مىكند .؛
7. مرعوب ساختن روسيه در عرصه بين المللى و بىاعتبار كردن اين كشور در افكار عمومى به ويژه در نزد متحدان سنتى آن ؛
8 . گسترش دايرة نفوذ و سلطه ناتو بر ساير كشورها هم زمان با افزايش سيطره آمريكا بر مراكز حساس و كليدى ناتو ؛
9. استفاده ابزارى از ناتو براى تثبيت نظامى تك قطبى ؛
10. معرفى آمريكا به عنوان تنها كشورى كه ساير دولتهاى جهان مىتوانند بر آن تكيه كنند ؛
11. تثبيت يك جانبه گرايى و عمل كردهاى خارج از موازين بين المللى، زيرا كه آمريكا در حملات نظامى يك جانبه گرايانه خود بر عراق در سالهاى 1372 تا 1377 عملا روسيه، چين و فرانسه را از اعتبار ساقط كرد و در حمله به يوگسلاوى و كوزوو بر حيثيت بين المللى روسيه خط بطلان كشيد و از اعتبار سازمان ملل و شوراى امنيت كاست ؛
12. ممانعت از شكلگيرى كشورهاى مستقل اسلامى در اروپا از طريق مديريت بحران و در اختيار گرفتن امور مسلمانان از طريق بسط حاكميت خود بر منطقه بالكان، زيرا كه آمريكا با طراحى «صلح زيتون» عملا شرايطى را به وجود آورد كه بوسنى نتواند به عنوان يك كشور مستقل اسلامى اعلام موجوديت كند . از سوى ديگر شرايطى را با مديريت بحران در يوگسلاوى به وجود آورد كه كوزوو نيز نتواند به صورت يك كشور مستقل اسلامى درآيد .
جمعبندى و نتيجهگيرى
2 . نزديك به نيمى از تهاجمات و مداخلات نظامى آمريكا عليه كشورهاى اسلامى بوده است .
3 . پس از فروپاشى شوروى مداخلات نظامى آمريكا عمدتا جنبه يك جانبه گرايانه داشته و بدون مجوز از شوراى امنيت سازمان ملل به وقوع پيوسته است .
4 . فاصله سالهاى 1369 تا 1379 حملات آمريكا رشد چشمگيرى نسبت به دهههاى گذشته داشتهاند به طورى كه در فاصله سالهاى 1359 تا 1369 آمريكا سه حمله نظامى داشته است در حالى كه در 1369 تا 1379 بيش از هشت حمله نظامى با ابعاد وسيعتر تدارك ديده است .
5 . مواردى كه ذكر شدند عمدتا در چارچوب مداخلات نظامى و شركت آمريكا درجنگهاى مستقيم بودند، اما دخالت آمريكا در امور داخلى ديگر كشورها با ابزار و امكانات ديگرى نيز تحقق يافته است كه نمونههاى آن انواع كودتاهاى نظامى و خزنده مانند كودتاى 28 مرداد 1332 در ايران و كودتاى شيلى عليه حكومت سالوادور آلنده، به كار گيرى طرح فروپاشى عليه شوروى مانند اين ها هستند .
6 . بررسى مداخلات نظامى و لشكركشىهاى آمريكا نشان مىدهد كه هرگاه تهاجم نظامى آمريكا به كشورى منجر به پيروزى زودرس همراه با حداقل تلفات بوده است افكار عمومى داخل آمريكا نه تنها از آن حمايت كرده كه منجر به محبوبيت بيش از اندازه رؤساى جمهور آمريكا نيز شده است، ولى ا گر تهاجم نظامى آمريكا به كشورى از نظر زمانى طولانى بوده و با تلفات و ضايعات
انسانى همراه گشته است افكار عمومى آمريكا به اولين عامل بازدارنده دولت در ادامه تهاجم نظامى تبديل شده است .
7 . جنگهايى كه در آن ها تلفات آمريكايىها زياد بوده و از نظر زمانى طولانى شدهاند معمولا با شكست و عقب نشينى آمريكا توام بودهاند، و بالعكس، در جنگهاى سريع وبدون تلفات كه ملتها و دولتها سريعاً بدون استقامت و مقاومت تسليم آمريكا شدهاند پيروزىهاى آمريكا چشمگير بوده و امتيازات فراوانى به دست آورده است .
8 . علاوه بر مواردي كه ذكر شدند و مربوط به مداخلات مستقيم نظامى و دخالت رسمى ارتش اين كشور در جنگ يا سازماندهى كودتاهاى نظامى و خزنده بودند ، موارد ديگرى نيز وجود دارند كه ناشى از دخالتهاى ايالات متحده آمريكا در امور داخلى ساير كشورها ازراه ارسال كمكهاى نظامى، دخالت اطلاعاتى و امنيتى و هم چنين دخالت در امور داخلى ديگر كشورها از طريق تقويت يكى از طرفين و مناقشه بدون دخالت مستقيم در جنگ بوده است كه به برخى از آن ها اشاره مىكنيم .
دخالتهاى نظامى غيرمستقيم نظامى آمريكا در امور داخلى كشورها
2 . پشتيبانى نظامى از مخالفان حكومت چين در سال 1949 (1328 ).
3 . دخالت در جنگهاى 1955 تا 1958 (1334تا 1337 ) به نفع تايوان عليه چين .
4 . دخالت در بحران بوداپست در مجارستان در سال1956 (1335 ).
5. دخالت عليه حاكميت مصر بركانال سویز و عليه حكومت عبدالناصر در سال 1956 .
6. دخالت در امور داخلى كوبا با هدف مقابله با به قدرت رسيدن فيدل كاسترو د 1959 (1338)
7. دخالت د جريان احداث ديوار برلين در سال1961 (1340 ).
8 . دخالت در امور داخلى هند و پاكستان در بحرانهاى سال 1341 تا 1350 .
9. دخالت در امور داخلى اتيوپى در پى كودتاى( 1353 ) 1974
10. دخالت در امور داخلى نيكاراگویه بر ضد ساندينيستها در1979 (1358 )
11. دخالت در افغانستان در پى اشغال اين كشور به وسيله ی شوروى در سال1979 ( 1358 )
12. دخالت در امور داخلى السالوادور با حمايت نظامى از يكى از طرفين مناقشه در همان سال.
13. دخالت در امور داخلى ايران وطراحى كودتاى نوژه عليه دولت ايران در سال1980 ( 1359)
14. دخالت در امور داخلى لهستان در سال 1981 (1360 )
15. حمايت تسليحاتى، امنيتى، مالى و سياسى از اسرایيل در مقابل اعراب از1948( 1327 ) تا امروز .
16. حمايت تسليحاتى از عراق در جريان جنگ تحميلى عليه ايران در طول سالهاى 1360 تا 1367 .
و به اين ترتيب ايالات متحده آمريكا با بهرهگيرى و استفاده از لشكركشىهاى مستقيم نظامى ، انجام كودتاهاى نظامى، طراحى برنامههاى فروپاشى از طريق كودتاهاى خزنده، دخالت در امور داخلى ساير كشورها از راه مداخلات غير مستقيم نظامى، برنامهريزى براى حضور مستقيم نظامى در مناطق سوق الجيشى جهان نظير خليج فارس و درياى مديترانه، نفوذ در دستگاهها و نظامهاى حكومتى از طريق مزدورسازى، اعمال تحريمهاى
اقتصادى و استفاده ابزارى از سازمان بين المللى و مؤسسات مالى جهانى به تحكيم و تثبيت سلطه خود بر كشورها و مناطق استراتژيك جهان مبادرت ورزيد و جايگزين استعمارگران پير انگليسى در عرصه جهانى گرديد و با شكست ارودگاه شرق يك تاز ميدان شد و اكنون نقش ژاندارم جهانى را در دست دارد و به دنبال كسب رهبرى جهان از طريق ار ایه خط مشى و برنامه «نظم نوين» در چارچوب نظام يك قطبى است و براى دستيابى به اين هدف سه خط مشى را دنبال مىنمايد :
1. حاكميت بر منابع انرژى جهان ؛
2. تسلط بر مراكز مالى و مكانيزم گردش پول در سطح بين المللى ؛
3. حاكميت بر رسانههاى ارتباط جمعى جهان ؛
مهم ترين هدف مقطعى آمريكا تخريب فرهنگهاى بومى و حاكم ساختن فرهنگ آمريكايى بر ملتها به عنوان پيش زمينه تثبيت نظام تك قطبى است زيرا نظام نوين سلطه حول محور يكسان سازى فرهنگها متمركز گرديده است .
منبع:بررسی سیاست های آمریکا در ایران