بررسى مداخلات نظامى آمريكا در نيم قرن گذشته (قسمت اول)
آمريكا طى 50 سال گذشته 22 مورد لشكركشى و جنگ با ساير كشورها داشته است به عبارت ديگر آمريكا در هر 2/5 سال يك بار به يكى از كشورهاى جهان حمله نظامى نموده است .
«پيمان آتلانتيك شمالى» در واشنگتن به امضای رسيد . آمريكا با شكستن محاصره برلين تا آستانه جنگ با شوروى پيش رفت . سرانجام در دوازدهم ماه مه همان سال (22 ارديبهشت( برلين به دو قسمت شرقى و غربى تقسيم شد و روسها نيز تحريم را شكستند و در اين تاريخ كشور آلمان غربى با مركزيت بن تشكيل گرديد . آمريكا از اين بحران براى افزايش نفوذ و حضور نظامى خود در اروپاى غربى بهره برد و پيمان آتلانتيك شمالى موسوم به «ناتو» را تشكيل داد .
آمريكا از طرف ديگر در 25 ژوئن 1950(همان روز حمله كره شمالى) قطع نامهاى را در شوراى امنيت سازمان ملل متحد به تصويب رساند كه در آن از كره شمالى به عنوان كشور متجاوز نام برده شده بود . در قطع نامههاى بعد نيز ايالات متحده آمريكا مجور دخالت نظامى خود در كره را از سازمان ملل گرفت و شوروى موفق نشد اين قطع نامهها را و تو كند زيرا به علت اين كه سازمان ملل در آن حاضرنشده بود مائو رهبر چين را به رسميت بشناسد و كرسى چين را در سازمان ملل به حكومت مائو واگذار كند سازمان ملل و شوراى امنيت را تحريم كرده بود . با تصويب خط مشى سياسى شماره 68 و فراهم شدن زمينه مساعد درافكار عمومى، آمريكا با تمسك به قطع نامه شوراى امنيت عليه كره شمالى وارد جنگ شد و در فوريه 1951 (بهمن 1349) تهاجم گستردهاى را عليه كره شمالى آغازكرد .
آمريكايىها در جنگ كره 33 هزار كشته و يكصد هزار نفر زخمى دادند و در مقابل، صدها هزار نفر از مردم كره را كشتند و در نتيجه، افكار عمومى در آمريكا به شدت عليه دخالت نظامى آمريكا در جنگ كره بسيج شد به طورى كه بر اساس نظر سنجىها از هر 4 آمريكايى 3 نفر با حضور آمريكا در جنگ كره مخالفت ورزيدند . سرانجام در دهم ژویيه 1951 ( 18تير 1330 ) مذاكرات صلح آغاز شد .
و نيروهاى دو كره در دو طرف مدار 38 درجه مستقر شدند . در شهريور همان سال آمريكا و ژاپن پيمان صلحى را منعقد نمودند كه بر اساس آن آمريكايىها مىتوانستند در ژاپن پايگاه نظامى داشته باشند .
آمريكايىها با جنگ كره نفوذ و حضور خود را در آسياى جنوب شرقى تثبيت كردند .
با بالا گرفتن آتش بحران ميان سوريه و حكومت صهيونيستى، سوريه از اتحاد جماهير شوروى تقاضاى كمك نمود و در 14 ژویيه 1958 (23 تير 1337) مستشاران روسيه روانه ی سوريه شدند . در اين زمان تحركات ضد اسرایيلى در عراق نيز اوج گرفت . در نتيجه، آيزنهاور به بهانه اين كه لبنان عملا مورد تهديد قرار گرفته است دستور داد تا نيروهاى آمريكايى روانه لبنان شوند . با حضور اين نيروها در لبنان فشار آمريكا بر سوريه افزايش يافت و مانع از كمك شوروى به اين كشور گرديده . ضمنا ازاين طريق عراق و اردن نيز مهار شدند . همين امر باعث شد كه حكومت صهيونيستى، فلسطينىها را آماج حملات خود قرار دهد و آنان را از كشور خود آواره سازد و در جنگ با سوريه و مصر به پيروزىهاى بزرگى دست يابد . از اين طريق يكى ازمراحل تثبيت حكومت صهيونيستى با دخالت نظامى آمريكا در لبنان و اردن تكميل گرديد .
بعد از اين شكست دولت كندى به اتحاد جماهير شورورى اخطار كرد كه به كوبا سلاح تهاجمى ندهد اما خروشچف به درخواست كاسترو براى مصون نگاه داشتن اين كشور از تهاجمات آمريكا و براى تغيير توازن استراتژيك، كمك نظامى در اختيار دولت كاسترو قرار داد و در اوت 1962 (مرداد 1341) شوروى در كوبا اقدام به ساختن سكوهاى پرتاپ موشكهاى ميان برد كرد . كندى نيز تصميم به برخورد جدى گرفت و طرح محاصره كوبا را به مرحله اجرا در آورد و به ارتش آمريكا فرمان آماده باش داد . دو كشور تا مرحله ورود به يك جنگ هستهاى تمام عيار پيش رفتند ، ولى سرانجام خروشچف در مقابل قول آمريكا مبنى بر عدم اشغال كوبا تصميم به برچيدن سكوهاى موشكى گرفت .
نقض صريح منشور«سازمان كشورهاى آمريكايى» كه مداخله مستقيم و غيرمستقيم به هر دليلى در امور داخلى يا خارجى هر يك از كشورهاى عضور را ممنوع كرده بوده، تفنگداران دريايى و لشكر 82 هوابرد خود را روانه اين كشور كرد . منطق اوليه آمريكا اين بود كه نيروهاى نظامى براى حفاظت ازجان اتباع آمريكايى به دومينيكن فرستاده شدهاند اما در حقيقت هدف آمريكا تثبيت و تحكيم سلطه خود بر اين كشور و ممانعت از حاكميت مردم به مقدرات خود بود .
در اسفند 1339 هـ . ش قيامهاى همه جانبهاى عليه آمريكا ودولت حاكم بر ويتنام جنوبى آغاز شد . در شهريور آن سال ويتنام شمالى بالاخره ويتنام جنوبى را به رسميت شناخت و خواستار خروج نيروهاى آمريكايى از ويتنام شد، اما جان اف كندى در سال بعد به افزايش تعداد مستشاران آمريكايى در ويتنام مبادرت نمود . هنگامى كه آيزنهاور كاخ سفيد را ترك كرد كمتر از 900 مستشار آمريكايى در ويتنام بودند اما پس از روى كار آمدن كندى دایما بر تعداد آن ها افزوده شد چنان كه در سال 1341 تعداد مستشاران آمريكايى به 10000 نفر رسيد و در اسفند آن سال (مارى 1963 ) به 15000 هزار نفر افزايش يافت و سيل تجهيزات نظامى آمريكا روانه ويتنام شد . در آبان 1342 ارتش ويتنام جنوبى با هماهنگى سازمان جاسوسى و ضد جاسوسى «سيا» (c.i.t) ابتدا نگودين ديم را سرنگون كرد و سپس او را كشت و سه هفته بعد نيز كندى ترور و كشته شد . ليندون جانسون زمام امور آمريكا را به دست گرفت و سياستهاى كندى را ادامه داد . در 7 اوت 1964 ( 16 مرداد 1343 ) آمريكا به بهانه نقض مقررات بينالمللى در آبهاى آزاد به ويتنام شمالى حمله كرد حمله به ويتنام در كنگره تصويب شده بود و در دوم مارس 1965 (اسفند 1343) حملات هوايى آمريكا به ويتنام آغاز شد در اواخر دهه 1960 هزينه سالانه جنگ ويتنام براى آمريكا بالغ بر 20 ميليارد دلار بود و بيش از پانصد هزار نظامى آمريكايى درگير جنگ بودند . كمى بعد ميزان تلفات آمريكا به شدت افزايش ياف و موج مخالفت با جنگ دانشگاههاى آمريكا را فرا گرفت و اغتشاشات داخلى در آمريكا ابعاد وسيع يافت .
با روى كار آمدن نيكسون تلاشها براى پايان دادن به دخالت نظامى آمريكا در ويتنام وسيعتر شد .در 28 آوريل 1975 ( 18ارديبشهت 1354 ) ریيس جمهورى آمريكا دستور عقبنشينى كامل نيروهاى آمريكايى از ويتنام را صادر كرد كه به دنبال آن دولت ويتنام جنوبى سقوط نمود و ويتنام شمالى و جنوبى كشور واحدى تشكيل دادند . تلفات آمريكادر جنگ ويتنام عبارت بود از حدود 50000 كشته و 300000 زخمى و معلول . تلفا ويتنام 3 ميليون كشته برآورد شده است.
و هوا به كامبوج حمله كردند و اين كشور را اشغال نمودند . نيكسون هدف آمريكا ازاشغال كامبوج را به دست آوردن فرصت كافى براى خروج سربازان آمريكايى از ويتنام اعلام كرد . اشغال كامبوج امواج مخالفتهاى آمريكايىها را با جنگطلبى مقامهاى واشنگتن افزايش داد . شدت اعتراضات در آمريكا به حدى بود كه گارد ملى اين كشور دانشجويان معترض را در دانشگاهها به گلوله بست كه نمونه بارز آن كشته شدن دانشجويان آمريكايى در دانشگاه اوهايو بود . موج اعتراضات افزايش يافت و كنگره آمريكابا تصويب لايحهاى نيكسون را مجبور كرد كه نيروهاى نظامى آمريكا را تا ژویيه1970 (تير 1349) از كامبوج خارج كند. نيكسون در توجيه اشغال كامبوج گفت اگر در آزمايشهاى مختلف، آمريكا قدرتمندترين كشور جهان است مانند يك غول بيچاره عمل كند و هرج و مرج طالبان، ناسيوناليستها و كمونيستها بر ملتهاى جهان و جوامع مختلف حاكم خواهند شد، و به اين شكل منافع آمريكا و جهان سرمايهدارى به خطر خواهند افتاد . سرانجام آمريكا در اواخر سال 1970 و اوايل 1971 (زمستان 1350 ) به اشغال كامبوج خاتمه داد .
آمريكا همان گونه كه به مرور زمان جايگزين استعمار پير انگليس در ساير نقاط جهان از جمله ايران بود تصميم گرفت كه مستعمرات پرتغال را نيز زير سلطه و نفوذ خود برآورد . لذا ازحاكميت ملت آنگولا بر سرنوشت خويش ممانعت به عمل آورد . بنابه اظهارات جان استاك ول ، فرمانده نيروهاى «سيا» در آفريقا، آمريكا اولين كشورى بود كه وارد صحنه آنگولا شد و از طريق ارسال كمكهاى نظامى و تسليحاتى به طرفدارانش زمينه را براى دخالت مهيا ساخت كه يك نمونه آن ارسال تجهيزات نظامى توسط c.i.tاز طريق موبوتو رهبر زئير به آنگولا بود . هر چند كه كيسينجر وزير خارجه و ويليام كلبى ریيس «سيا» سعى داشتند كه دخالت نظامى آمريكا در آنگولا را به معانعت از حضور شوروى و كمونيسم مرتبط سازند .
پس از دخالتهاى آمريكا، نيروهاى اتحاد جماهير شوروى نيز وارد صحنه شدند و به تقويت نيروهاى ضد آمريكايى در آنگولا مبادرت نمودند و تشنجات اوج گرفت . پنتاگون(وزارت دفاع آمريكا)وc.i.t علاوه بر فرستادن مستشاران نظامى آمريكايى به آنگولا با آفريقايى جنوبى كه در سپتامبر 1975 (شهريور 1354 ) رسما سربازان خود را وارد جنگ در آنگولا كرده بود و به همكارى پرداختند . كوبا نيز 15 هزار نفر سرباز براى مقابله با نيروهاى طرفدار آمريكا به آنگولا اعزام نمود . افكار عمومى آمريكا كه به شدت از تأثيرات جنگ ويتنام برآشفته شده بود. عليه دخالت نظامى آمريكا در آنگولا فعال شد . سرانجام كنگره آمريكا تحت فشار افكار عمومى از كاخ سفيد خواست كه كمكهاى نظتمى خود به آنگولا را قطع كند و مستشاران نظامى را از اين كشور فرا بخواند . على رغم تلاشهاى نيكسون و كيسينجر كنگره آمريكا با 333 رأى مثبت درمقابل 99 رأى منفى ارسال كمكهاى نظامى آمريكا به آنگولا را قدغن نمود اما آمريكايىها بعدا از طريق كودتاى خزنده و نظامى سعى در تحكيم و تثبيت موقعيت خود در آنگولا و كشورهاى آفريقايى نمودند .
ارتش آمريكا به بهانه عمليات نجات و امداد رسانى به گرسنگان سومالى وارد خاگ اين كشور شد . در نتيجه اين عمليات كه تحت نام يونيوم به اجرا درآمد 28000 نفر از افراد ارتش آمريكا وارد سومالى شدند و اين كشور را اشغال كردند . استدلال پنتاگون و c.i.tاين بود كه در مدت زمان كوتاهى حكومت مطلوب آمريكا را بر سومالى حاكم خواهند س اخت . اما شبه نظاميان سومالى به هبرى ژنرال محمد فرح عيديه عليه نيروهاى نظامى آمريكا وارد جنگ شدند . آمريكا در طول مبارزه با مردم و نيروهاى شبه نظامى عيديه تلفات زيادى داد كه با مخالفت افكار عمومى آمريكا مواجه گرديد تا آن جا كه كنگره آمريكا از كاخ سفيد خواست تا ارتش آمريكا را از سومالى خارج كند و كلينتون در تاريخ پنجم فرورديت 1373 فرمان خروج نيروهاى آمريكايى از سومالى را صادر نمود .
منبع: بررسی سیاست های آمریکا در ایران
لشكركشى به برلين در سال1948 ( 1327 )
«پيمان آتلانتيك شمالى» در واشنگتن به امضای رسيد . آمريكا با شكستن محاصره برلين تا آستانه جنگ با شوروى پيش رفت . سرانجام در دوازدهم ماه مه همان سال (22 ارديبهشت( برلين به دو قسمت شرقى و غربى تقسيم شد و روسها نيز تحريم را شكستند و در اين تاريخ كشور آلمان غربى با مركزيت بن تشكيل گرديد . آمريكا از اين بحران براى افزايش نفوذ و حضور نظامى خود در اروپاى غربى بهره برد و پيمان آتلانتيك شمالى موسوم به «ناتو» را تشكيل داد .
دخالت نظامى آمريكا در جنگ كره 1951 (1330)
آمريكا از طرف ديگر در 25 ژوئن 1950(همان روز حمله كره شمالى) قطع نامهاى را در شوراى امنيت سازمان ملل متحد به تصويب رساند كه در آن از كره شمالى به عنوان كشور متجاوز نام برده شده بود . در قطع نامههاى بعد نيز ايالات متحده آمريكا مجور دخالت نظامى خود در كره را از سازمان ملل گرفت و شوروى موفق نشد اين قطع نامهها را و تو كند زيرا به علت اين كه سازمان ملل در آن حاضرنشده بود مائو رهبر چين را به رسميت بشناسد و كرسى چين را در سازمان ملل به حكومت مائو واگذار كند سازمان ملل و شوراى امنيت را تحريم كرده بود . با تصويب خط مشى سياسى شماره 68 و فراهم شدن زمينه مساعد درافكار عمومى، آمريكا با تمسك به قطع نامه شوراى امنيت عليه كره شمالى وارد جنگ شد و در فوريه 1951 (بهمن 1349) تهاجم گستردهاى را عليه كره شمالى آغازكرد .
آمريكايىها در جنگ كره 33 هزار كشته و يكصد هزار نفر زخمى دادند و در مقابل، صدها هزار نفر از مردم كره را كشتند و در نتيجه، افكار عمومى در آمريكا به شدت عليه دخالت نظامى آمريكا در جنگ كره بسيج شد به طورى كه بر اساس نظر سنجىها از هر 4 آمريكايى 3 نفر با حضور آمريكا در جنگ كره مخالفت ورزيدند . سرانجام در دهم ژویيه 1951 ( 18تير 1330 ) مذاكرات صلح آغاز شد .
و نيروهاى دو كره در دو طرف مدار 38 درجه مستقر شدند . در شهريور همان سال آمريكا و ژاپن پيمان صلحى را منعقد نمودند كه بر اساس آن آمريكايىها مىتوانستند در ژاپن پايگاه نظامى داشته باشند .
آمريكايىها با جنگ كره نفوذ و حضور خود را در آسياى جنوب شرقى تثبيت كردند .
لشكركشى به اردن در سال1957 (1336)
لشكركشى به لبنان در1958 (1337 )
با بالا گرفتن آتش بحران ميان سوريه و حكومت صهيونيستى، سوريه از اتحاد جماهير شوروى تقاضاى كمك نمود و در 14 ژویيه 1958 (23 تير 1337) مستشاران روسيه روانه ی سوريه شدند . در اين زمان تحركات ضد اسرایيلى در عراق نيز اوج گرفت . در نتيجه، آيزنهاور به بهانه اين كه لبنان عملا مورد تهديد قرار گرفته است دستور داد تا نيروهاى آمريكايى روانه لبنان شوند . با حضور اين نيروها در لبنان فشار آمريكا بر سوريه افزايش يافت و مانع از كمك شوروى به اين كشور گرديده . ضمنا ازاين طريق عراق و اردن نيز مهار شدند . همين امر باعث شد كه حكومت صهيونيستى، فلسطينىها را آماج حملات خود قرار دهد و آنان را از كشور خود آواره سازد و در جنگ با سوريه و مصر به پيروزىهاى بزرگى دست يابد . از اين طريق يكى ازمراحل تثبيت حكومت صهيونيستى با دخالت نظامى آمريكا در لبنان و اردن تكميل گرديد .
دخالت در كوبا
بعد از اين شكست دولت كندى به اتحاد جماهير شورورى اخطار كرد كه به كوبا سلاح تهاجمى ندهد اما خروشچف به درخواست كاسترو براى مصون نگاه داشتن اين كشور از تهاجمات آمريكا و براى تغيير توازن استراتژيك، كمك نظامى در اختيار دولت كاسترو قرار داد و در اوت 1962 (مرداد 1341) شوروى در كوبا اقدام به ساختن سكوهاى پرتاپ موشكهاى ميان برد كرد . كندى نيز تصميم به برخورد جدى گرفت و طرح محاصره كوبا را به مرحله اجرا در آورد و به ارتش آمريكا فرمان آماده باش داد . دو كشور تا مرحله ورود به يك جنگ هستهاى تمام عيار پيش رفتند ، ولى سرانجام خروشچف در مقابل قول آمريكا مبنى بر عدم اشغال كوبا تصميم به برچيدن سكوهاى موشكى گرفت .
لشكركشى به دومينيكن
نقض صريح منشور«سازمان كشورهاى آمريكايى» كه مداخله مستقيم و غيرمستقيم به هر دليلى در امور داخلى يا خارجى هر يك از كشورهاى عضور را ممنوع كرده بوده، تفنگداران دريايى و لشكر 82 هوابرد خود را روانه اين كشور كرد . منطق اوليه آمريكا اين بود كه نيروهاى نظامى براى حفاظت ازجان اتباع آمريكايى به دومينيكن فرستاده شدهاند اما در حقيقت هدف آمريكا تثبيت و تحكيم سلطه خود بر اين كشور و ممانعت از حاكميت مردم به مقدرات خود بود .
مداخلات نظامى در ويتنام
در اسفند 1339 هـ . ش قيامهاى همه جانبهاى عليه آمريكا ودولت حاكم بر ويتنام جنوبى آغاز شد . در شهريور آن سال ويتنام شمالى بالاخره ويتنام جنوبى را به رسميت شناخت و خواستار خروج نيروهاى آمريكايى از ويتنام شد، اما جان اف كندى در سال بعد به افزايش تعداد مستشاران آمريكايى در ويتنام مبادرت نمود . هنگامى كه آيزنهاور كاخ سفيد را ترك كرد كمتر از 900 مستشار آمريكايى در ويتنام بودند اما پس از روى كار آمدن كندى دایما بر تعداد آن ها افزوده شد چنان كه در سال 1341 تعداد مستشاران آمريكايى به 10000 نفر رسيد و در اسفند آن سال (مارى 1963 ) به 15000 هزار نفر افزايش يافت و سيل تجهيزات نظامى آمريكا روانه ويتنام شد . در آبان 1342 ارتش ويتنام جنوبى با هماهنگى سازمان جاسوسى و ضد جاسوسى «سيا» (c.i.t) ابتدا نگودين ديم را سرنگون كرد و سپس او را كشت و سه هفته بعد نيز كندى ترور و كشته شد . ليندون جانسون زمام امور آمريكا را به دست گرفت و سياستهاى كندى را ادامه داد . در 7 اوت 1964 ( 16 مرداد 1343 ) آمريكا به بهانه نقض مقررات بينالمللى در آبهاى آزاد به ويتنام شمالى حمله كرد حمله به ويتنام در كنگره تصويب شده بود و در دوم مارس 1965 (اسفند 1343) حملات هوايى آمريكا به ويتنام آغاز شد در اواخر دهه 1960 هزينه سالانه جنگ ويتنام براى آمريكا بالغ بر 20 ميليارد دلار بود و بيش از پانصد هزار نظامى آمريكايى درگير جنگ بودند . كمى بعد ميزان تلفات آمريكا به شدت افزايش ياف و موج مخالفت با جنگ دانشگاههاى آمريكا را فرا گرفت و اغتشاشات داخلى در آمريكا ابعاد وسيع يافت .
با روى كار آمدن نيكسون تلاشها براى پايان دادن به دخالت نظامى آمريكا در ويتنام وسيعتر شد .در 28 آوريل 1975 ( 18ارديبشهت 1354 ) ریيس جمهورى آمريكا دستور عقبنشينى كامل نيروهاى آمريكايى از ويتنام را صادر كرد كه به دنبال آن دولت ويتنام جنوبى سقوط نمود و ويتنام شمالى و جنوبى كشور واحدى تشكيل دادند . تلفات آمريكادر جنگ ويتنام عبارت بود از حدود 50000 كشته و 300000 زخمى و معلول . تلفا ويتنام 3 ميليون كشته برآورد شده است.
حمله نظامى به كامبوج 1349
و هوا به كامبوج حمله كردند و اين كشور را اشغال نمودند . نيكسون هدف آمريكا ازاشغال كامبوج را به دست آوردن فرصت كافى براى خروج سربازان آمريكايى از ويتنام اعلام كرد . اشغال كامبوج امواج مخالفتهاى آمريكايىها را با جنگطلبى مقامهاى واشنگتن افزايش داد . شدت اعتراضات در آمريكا به حدى بود كه گارد ملى اين كشور دانشجويان معترض را در دانشگاهها به گلوله بست كه نمونه بارز آن كشته شدن دانشجويان آمريكايى در دانشگاه اوهايو بود . موج اعتراضات افزايش يافت و كنگره آمريكابا تصويب لايحهاى نيكسون را مجبور كرد كه نيروهاى نظامى آمريكا را تا ژویيه1970 (تير 1349) از كامبوج خارج كند. نيكسون در توجيه اشغال كامبوج گفت اگر در آزمايشهاى مختلف، آمريكا قدرتمندترين كشور جهان است مانند يك غول بيچاره عمل كند و هرج و مرج طالبان، ناسيوناليستها و كمونيستها بر ملتهاى جهان و جوامع مختلف حاكم خواهند شد، و به اين شكل منافع آمريكا و جهان سرمايهدارى به خطر خواهند افتاد . سرانجام آمريكا در اواخر سال 1970 و اوايل 1971 (زمستان 1350 ) به اشغال كامبوج خاتمه داد .
دخالت نظامى در آنگولا
آمريكا همان گونه كه به مرور زمان جايگزين استعمار پير انگليس در ساير نقاط جهان از جمله ايران بود تصميم گرفت كه مستعمرات پرتغال را نيز زير سلطه و نفوذ خود برآورد . لذا ازحاكميت ملت آنگولا بر سرنوشت خويش ممانعت به عمل آورد . بنابه اظهارات جان استاك ول ، فرمانده نيروهاى «سيا» در آفريقا، آمريكا اولين كشورى بود كه وارد صحنه آنگولا شد و از طريق ارسال كمكهاى نظامى و تسليحاتى به طرفدارانش زمينه را براى دخالت مهيا ساخت كه يك نمونه آن ارسال تجهيزات نظامى توسط c.i.tاز طريق موبوتو رهبر زئير به آنگولا بود . هر چند كه كيسينجر وزير خارجه و ويليام كلبى ریيس «سيا» سعى داشتند كه دخالت نظامى آمريكا در آنگولا را به معانعت از حضور شوروى و كمونيسم مرتبط سازند .
پس از دخالتهاى آمريكا، نيروهاى اتحاد جماهير شوروى نيز وارد صحنه شدند و به تقويت نيروهاى ضد آمريكايى در آنگولا مبادرت نمودند و تشنجات اوج گرفت . پنتاگون(وزارت دفاع آمريكا)وc.i.t علاوه بر فرستادن مستشاران نظامى آمريكايى به آنگولا با آفريقايى جنوبى كه در سپتامبر 1975 (شهريور 1354 ) رسما سربازان خود را وارد جنگ در آنگولا كرده بود و به همكارى پرداختند . كوبا نيز 15 هزار نفر سرباز براى مقابله با نيروهاى طرفدار آمريكا به آنگولا اعزام نمود . افكار عمومى آمريكا كه به شدت از تأثيرات جنگ ويتنام برآشفته شده بود. عليه دخالت نظامى آمريكا در آنگولا فعال شد . سرانجام كنگره آمريكا تحت فشار افكار عمومى از كاخ سفيد خواست كه كمكهاى نظتمى خود به آنگولا را قطع كند و مستشاران نظامى را از اين كشور فرا بخواند . على رغم تلاشهاى نيكسون و كيسينجر كنگره آمريكا با 333 رأى مثبت درمقابل 99 رأى منفى ارسال كمكهاى نظامى آمريكا به آنگولا را قدغن نمود اما آمريكايىها بعدا از طريق كودتاى خزنده و نظامى سعى در تحكيم و تثبيت موقعيت خود در آنگولا و كشورهاى آفريقايى نمودند .
تهاجم نظامى به گرانادا 1981 (1360 )
اعزام نيروهاى نظامى به لبنان1982 (1361 )
تهاجم نظامى به پاناما 1987 (1366)
عمليات نظامى در سومالى 1992 -1993 ( 2 - 1371 )
ارتش آمريكا به بهانه عمليات نجات و امداد رسانى به گرسنگان سومالى وارد خاگ اين كشور شد . در نتيجه اين عمليات كه تحت نام يونيوم به اجرا درآمد 28000 نفر از افراد ارتش آمريكا وارد سومالى شدند و اين كشور را اشغال كردند . استدلال پنتاگون و c.i.tاين بود كه در مدت زمان كوتاهى حكومت مطلوب آمريكا را بر سومالى حاكم خواهند س اخت . اما شبه نظاميان سومالى به هبرى ژنرال محمد فرح عيديه عليه نيروهاى نظامى آمريكا وارد جنگ شدند . آمريكا در طول مبارزه با مردم و نيروهاى شبه نظامى عيديه تلفات زيادى داد كه با مخالفت افكار عمومى آمريكا مواجه گرديد تا آن جا كه كنگره آمريكا از كاخ سفيد خواست تا ارتش آمريكا را از سومالى خارج كند و كلينتون در تاريخ پنجم فرورديت 1373 فرمان خروج نيروهاى آمريكايى از سومالى را صادر نمود .
حمله موشكى به لطيبى
منبع: بررسی سیاست های آمریکا در ایران