مقدمه
روایات نبوی و ولوی مشتمل بر مفاهیم والایی است که غالباً مورد غفلت واقع میشود. انسان برای حرکت در راه زندگی نیازمند قواعد راهنماست، و دین دربردارنده چنین قواعدی است. مهم، استخراج این قواعد از متون دینی به ویژه روایات است. برای چنین کاری لازم است نیازهای واقعی انسان از نیازنُماها متمایز شوند تا به تبع آن بتوان با تأمل در متون دینی پاسخهای مناسب را برای نیازهای واقعی به دست آورد.از آنجا که انسان موجودی زمانمند است که در جامعهای خاص زیست میکند، شناخت بهتر از انسان و نیز زمانهای که در آن زیست میکند، مدخل مناسبی است برای اینکه به ملاکی مناسب برای تمایز نیازهای واقعی از نیازنماها دست یافت. توجه به این اصل که دین دربرگیرنده آموزههای جاودانه است فرصتی است تا با عرضه نیازهای واقعی به متون دینی، پاسخ مناسب را به دست آورد. با استفاده از تعبیر معصوم (علیهم السلام) میتوان گفت که اصول توسط دین بیان شده و به دست آوردن فرع مناسب هر زمان بر عهده متدینان است.
انسان موجود واحدی است که اگر مورد تحلیل ذهنی قرار گیرد، دو مؤلفه نظر و عمل را در اختیار ما مینهد. در مقام تحلیل انسان به عنوان حقیقت واحد در مییابیم که هر انسان دارای اطلاعات و تفکر است (مقام نظر) و از سوی دیگر دارای رفتارهایی است که از او بروز مییابد (مقام عمل). مهمترین رابط این دو مقام عواطف هر انسان است. (2) در حالی که دو فرد از بدی دروغ گویی آگاهند یکی دروغ گفته و دیگری آن را ترک میکند. در حالی که دو فرد از خوبی علم اندوزی آگاهند یکی به دنبال علم است و دیگری خیر و این تفاوت رفتار در عین یکسانی شناخت، به تفاوت نگاه عاطفی دو فرد بازگشت میکند.
هر یک از این دو مقام، همواره از جنبههای گوناگون مورد توجه اندیشمندان بوده است. مقام نظر از جنبههایی همچون فیزیولوژی، عصب شناسی، روان شناسی و معرفت شناسی مورد توجه قرار گرفته است. سؤالاتی از قبیل اینکه قوای معرفتی ما کدامند؟ با چه روشی عمل میکنند؟ نقش عصب در تحقق ادراک چیست؟ چگونه باورهای ما به معرفت تبدیل میشوند، سؤالاتی هستند که در مورد نظر انسان با رویکردهای مختلف مطرح شده است. (3) یکی از مهمترین رویکردها به مقام نظر در انسان، رویکرد معرفت شناسی است. در معرفت شناسی سؤالاتی از این قبیل مطرح میشود: آیا باورهای ما نسبت به عالم خارج صادق هستند؟ چگونه باورهای ما به معرفت تبدیل میشوند؟ آیا لازم است برای باورهای خود دلیل اقامه کنیم؟ منابع معرفت چیست؟ اقسام معرفت کدام است؟ این سؤالها و سؤالات مشابه از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته و زمینهساز طرح نظریات مختلف در عرصه معرفت شناسی شده است؛ نظریاتی که هر یک با اسمهای مختلف از یکدیگر متمایز شدهاند.
مسئله معرفت یک نیاز واقعی انسان است که در هر زمانهای برای انسان مطرح بوده و موضوعیت داشته است. طبیعی است که این مسئله به عنوان یک نیاز واقعی بر روایت عرضه شده و پاسخهای مناسب از روایت طلب شود. ما در این مقاله در صدد چنین کاری هستیم. هدف آن است که با نگاهی معرفت شناختی به روایات به ویژه روایات رضوی پاسخی در خور برای این نیاز واقعی انسان به دست آوریم. برای این منظور ابتدا به توضیح مختصری نسبت به یکی از مهمترین رویکردها به معرفت شناسی یعنی معرفت شناسی فضیلت پرداخته تا از خلال آن، دو مفهوم فضیلت و رذیلت معرفتی تا حدودی معلوم شوند. آن گاه برخی از فضایل و رذایل معرفتی که در روایات اسلامی مورد توجه بوده نام برده خواهد شد و در بخش اصلی مقاله آن دسته از فضایل و رذایل معرفتی که در روایات امام رضا (علیه السلام) آمده توضیح داده میشود. برای وصول به نکات بخش اصلی مقاله، جوامع حدیثی از جمله بحارالانوار و نیز ادعیه حضرت امام رضا (علیه السلام) بر اساس الصحیفه الجامعه الرضویه بررسی شده است. در ذکر روایات علاوه بر روایاتی که راوی از آن حضرت نقل کرده است روایاتی که آن حضرت از اجداد طاهرین خود نقل کردهاند نیز مطمع نظر بوده است.
1. معرفت شناسی فضیلت و فضایل معرفتی
شاید در حدود 30 سال است که نظریه معرفت شناسی فضیلت در عرصه مباحث معرفت شناسی خودنمایی میکند. شاید بتوان مبدع این نظریه را ارنست سوسا (4) دانست که با نگارش مقالهای (5) در خصوص دو نظریه مشهور توجیه معرفت شناختی (6) یعنی مبناگروی (7) و انجسام گروی، (8) جرقههای اولیه را برای طرح نظریه معرفت شناسی فضیلت ایجاد کرد. بر اساس نظریه او- با حذف موارد جزیی- هر یک از قوای معرفتی، یک فضیلت معرفتی محسوب میشود. همانگونه که داشتن ملکه راستگویی به عنوان یک فضیلت در یک انسان اخلاقی سبب بروز راستگویی بدون هرگونه تکلفی میشود، به همان سان، داشتن قوای ادراکی مثل حس، حافظه و عقل نیز زمینه ایجاد باور در انسان میگردد. بنابراین یک فضیلت معرفتی، آن چیزی است که فرد با دارا بودن آن به راحتی به باورهای صادق میرسد و از باورهای کاذب دوری میگزیند و یا به تعبیری عامتر، یک فضیلت معرفتی، آن چیزی است که فرد با دارا بودن آن از شانس و بهره بیشتری برای وصول به باورهای صادق و دوری از باورهای کاذب برخوردار است.آنچه توسط سوسا مطرح شد، مورد پیگیری قرار گرفت و معرفت شناسان دیگری همچون لورین کُد (9) «جیمز مونت مارکت»، (10) «جان گِرکو»، (11) «جاناتان وَنویگ» (12) و «لیندا زاگزبسکی» (13) در رویکردهایی مخالف یا موافق با رویکرد سوسا به آن پرداختند.
لورین کُد با توجه دادن به ابعاد جامعه شناختی معرفت، فضیلت محوری در معرفت شناسی را «مسئولیت معرفتی» (14) معرفی کرد. از نظر او فاعل شناسا در عرصه معرفت منفعل نیست بلکه فعال بوده و باید فعال باشد. فاعل شناسا در یک جامعه زندگی میکند و همانگونه که دارای مسئولیت اخلاقی است و به تبع این مسئولیت نیازمند فضایل اخلاقی است، دارای مسئولیت معرفتی نیز بوده و به تبع آن مسئولیت نیازمند فضایل معرفتی است. به عبارت دیگر «مسئولیت معرفتی» فضیلت معرفتی محوری است که دیگر فضایل معرفتی برآمده از آن هستند. (15)
جیمز مونت مارکت، فضیلت معرفتی محوری را «پیروی از وجدان معرفتی» (16) میداند. همان طور که از نظر برخی، فضیلت اخلاقی محوری «پیروی از وجدان اخلاقی» است، در عرصه معرفت نیز میبایست «پیروی از وجدان معرفتی» را فضیلت محوری تلقی کرد. این فضیلت، عبارت دیگری برای «تمایل به حقیقت» است و سبب میشود که علاوه بر تحقق انگیزه برای وصول به صدق و حقیقت و دوری از اشتباه، نتیجه کار نیز از لحاظ معرفتی مقبول باشد. البته مونت مارکت از دسته دیگری از فضیلتها به عنوان فضایل حامی این فضیلت محوری نام میبرد که عبارتند از: فضیلتهای مربوط به بی طرفی، (17) فضیلتهای مربوط به دقت عقلانی (18) و فضیلتهای مربوط به شهامت عقلانی (19) و (20)
جان گرکو؛ ترکیبی از رویکرد توصیفی سوسا و رویکرد مسئولیت معرفتی را ارائه کرده است. (21) در نظریه ونویگ، تأکید فراوانی بر جنبههای جامعه شناختی معرفت وجود دارد (22) و خانم زاگزبسکی نیز فضایل معرفتی را در دل فضایل اخلاقی و به تعبیر بهتر در زیر مجموعه فضایل اخلاقی میگنجاند. (23) شاید یکی از برجستهترین کارهای جدید در زمینه فضایل و رذایل معرفتی با رویکرد دینی نظریه پلانتینگا باشد. او گناه را به عنوان یکی از عوامل منفی تأثیرگذار بر معرفت تلقی میکند. (24) کار ارزشمند دیگر در این خصوص در فرهنگ مسیحی، کتاب فضایل عقلانی است که توسط رابرت سی رابرتز و دبلیو جی وود (25) در سال 2007 توسط انتشارات آکسفورد منتشر شده است. (26) آنها در فصل دوم کتاب خود به توضیح فضایل عقلانی، مواردی همچون «عشق به معرفت»، (27) «ثبات معرفتی»، (28) و «شهامت و احتیاط معرفتی»، (29) «تواضع معرفتی»، (30) «خود کنترلی معرفتی» (31) و «سخاوت معرفتی» (32) را نام برده و توضیح میدهند.
2. فضایل و رذایل معرفتی در روایات اسلامی
نگاهی به متون دینی به ما میآموزد که مسئله معرفت در اسلام، هرگز مقولهای جدا از دیگر ابعاد وجودی انسان نیست. همان گونه که در ابتدای مقاله اشاره شد، دو بعد نظر و عمل، دو بعدی هستند که در مقام تحلیل ذهنی از یکدیگر متمایز میشوند وگرنه انسان موجود واحدی است که به عنوان یک امر واحد بروزات مختلف معرفتی و رفتاری دارد. در هر حال دین به ما میآموزد که مقام نظر انسان که در باورهای او جلوه میکند مقامی است که در تعامل با امور مختلف درونی و بیرونی است. مقام نظر انسان با رفتار و عواطف او به عنوان دو امر درونی و با جامعه به عنوان امری بیرونی در تعامل است. توجه به حقیقت ذکر شده چند مطلب را برای ما معلوم میدارد:الف) محدود کردن فضایل و رذایل به اعمال انسان بر خطاست. انسان در مقام نظر نیز میتواند دارای فضایل و رذایل متعدد باشد.
ب) همان گونه که در برخی افراد بعضی از فضایل ذاتی و بعضی از فضایل اکتسابی هستند، فضایل و رذایل معرفتی نیز میتوانند حالت مشابه داشته باشند.
ج) همان گونه که کسب فضایل رفتاری، پسندیده و انجام رذایل اخلاقی ناپسند است، تلاش برای کسب فضایل معرفتی اکتسابی و پرهیز از رذایل معرفتی اکتسابی نیز پسندیده است.
توجهیه سریع و گذرا به قرآن کریم و روایات اسلامی ما را با فضایل معرفتی از قبیل «حب علم»، (34) «هم نشینی با علماء»، (35) «استماع نظر علما»، (36) «پذیرش حقیقت»، « داشتن یقین»، «داشتن نشاط علمی» و «دقت در حکم» (37) و «تفکر» (38) آشنا میکند. در مقابل، اموری همچون «هم نشینی با جاهلان»، (39) «خود رأیی»، (40) «انکار»، «فراموشی»، «شک»، «تسرع در حکم» و «جهل» رذایل معرفتی هستند که در روایات بر اجتناب از آنها تأکید شده است.
نکته جالب توجه آن است که در یکی از روایات از تعبیر عقل و جنود آن استفاده شده است. استفاده از تعبیر لشگریان به عنوان یک استعاره، دارای بار معنایی فراوانی است. (41) همان گونه که لشگریان دارای فرمانده هستند و در عین حال فرمانده را یاوری میکنند عقل نیز فرمانده لشگریان خود است و در عین حال مورد یاری آنان قرار میگیرد. همان گونه که ضعف لشگریان منجر به ضعف فرمانده میشود ضعف لشگریان عقل نیز سبب ضعف عقل میگردد. همان گونه که یاری لشگریان سبب میشود که فرمانده به عمق نفوذ کند، یاری لشگریان عقل نیز سبب عمیق تر شدن اندیشه انسان میشود. در همین روایت است که از اموری همچون، «داشتن نشاط»، «حافظه» و «یقین» به عنوان لشگریان عقل نام برده شده که همگی از فضائل معرفتی هستند.
در روایات به هماهنگی بدن و قوای معرفتی نیز توجه شده است. این گونه نیست که با صرف دستورالعملهای معرفتی بتوان به باورهای صادق دست یافت. لازم است که قوای بدنی سالم باشند و سلامت قوای بدنی یکی از عوامل مؤثر در وصول به باورهای صادق است. (42) به عنوان نمونه، شاهد آن هستیم که سرکه و گلابی به عنوان اموری که سبب افزایش عقل میشوند معرفی شدهاند. (43) در برخی روایات به تأثیرات منفی برخی غذاها بر قوای معرفتی نیز اشاره شده و از آنها پرهیز داده شده است. به عنوان نمونه شاهد آن هستیم که شراب به عنوان امری که عقل را دستخوش تغییر میکند حرام شمرده شده است. (44) این نمونهها نشان میدهد که غذای مورد استفاده به دلیل موادی که دارد بر بدن تأثیر گذاشته که این تأثیر بدنی به نوبه خود دارای تأثیر معرفت شناختی نیز خواهد بود. به عبارت دیگر، هرچند که در مقام تحلیل ذهنی، بدن و اندیشه دو امر در نظر گرفته میشوند ولی در مقام واقع، با انسان سروکار داریم که ابعاد مختلف وجودی او در مقابل با یکدیگر نیستند به گونهای که نمیتوان جنبههای نظری را حتی منعزل از بدن و تأثیرات آن لحاظ کرد.
شاید بتوان یکی از جامعترین روایات در فضیلتهایی معرفتی را حدیثی از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دانست که در آن به ابعاد مختلف همچون بعد شناختی، بعد عاطفی، بعد دینی، بعد الهی، بعد اخروی و بعد تعاملی علم اشاره شده است. این روایت نشان میدهد که خود داشتن علم، یک فضیلت معرفتی است و برای اینکه مسلمان به داشتن این فضیلت تشویق شود به ابعاد مختلف آن توجه داده شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این روایت، در مورد علم و تعلیم آن از چنین مضامینی بهره بردهاند:
«طلب علم عبادت است»، «بحث علمی تسبیح خداوند است»، «عمل به علم جهاد است»، «علم از درهای بهشت است»، «علم مونس در تنهایی و مصاحب در غربت و تنهایی است»، «علم سلاح علیه دشمنان است»، «علم نزد دوستان، زینت انسان است»، «فرشتگان به دوست شدن با عالم علاقه دارند و در دعای خود عالم را مبارک میشمرند و با بالهای خود عالمان را مسح میکنند»، «علم، زندگی قلبها از نادانی است»، «علم نور چشم از تاریکی است». (45)
آن چه گفته شد نشان میدهد که در اسلام، علم فضیلتی محوری شمرده شده که فضایل دیگر میتوانند انسان را در وصول به این فضیلت محوری یاری رسانند.
3. فضائل و رذایل معرفتی در روایات رضوی
در روایات رضوی موارد متعددی از فضائل و رذایل معرفتی ذکر شده است. توجه به این روایات نشان میدهد که آن حضرت، به ذکر فضیلت بودن یا رذیلت بودن یک امر معرفتی بسنده نکردهاند بلکه با تعابیری خاص که مشتمل بر وجوه دینی یا عاطفی است تلاش داشتهاند تا مخاطبان خود را به داشتن آن فضیلت یا دوری از آن رذیلت تشویق نمایند.3-1. علم
علم خود بزرگترین فضیلت است. ما چرا باید درباره فضایل و رذایل معرفتی حساس باشیم؟ آیا جز این است که واجد بودن فضایل معرفتی و اجتناب از رذایل معرفتی سبب وصول به باورهای صادق یا همان علم میشود؟ میبایست خود علم و معرفت برای انسان موضوعیت داشته باشد تا به تبع آن دیگر فضایل و رذایل معرفتی مهم جلوه نمایند. امام رضا (علیه السلام) با استفاده از ابعاد عاطفی و حتی اقتصادی انسان اهمیت علم را برای انسان گوشزد مینمایند. در جایی آن حضرت، علم را «گنجینه» (46) مینامند تا با تبادر امور ارزشمند اقتصادی که برای بسیاری مهم است میل به علم و اهمیت آن در دلها حاصل شود. در روایت دیگری، علم «گم شده مومن»، (47) نامیده شده است. همچنین شاهدیم که آن حضرت، عقل هر کس را دوست او و جهل هر کس را دشمن او نامیده است. (48) در جای دیگر بازگرداندن عقل و الهام رشد عقلی به عنوان نعمت الهی یاد شده است. (49) در روایات آن حضرت، جستجوی علم با تعابیری همچون «واجب» و «عبادت» آمده است. (50)توجه به این تعابیر نشان میدهد که آن حضرت برای تشویق مخاطبان به این فضیلت محوری، به ابعاد مختلف وجودی انسان و نیز سنخهای گوناگون انسانها توجه داشتهاند. تعابیری همچون «واجب» و «عبادت» برای کسانی که محوریت زندگی آنها را آموزههای دینی تشکیل میدهد نقش انگیزشی دارند و تعبیر دوست برای کسانی که از بعد عاطفی قوی برخوردارند انگیزاننده است. استفاده گنجینه و نیز «ضاله» که به معنای «شتر گم شده» است نقش انگیزشی بالایی را برای افرادی که در زندگی خود به ابعاد اقتصادی توجه دارند، ایفا میکند.
از سوی دیگر خود داشتن بعد عاطفی مثبت نسبت به علم، یک فضیلت است که در برخی ذاتی است و امکان کسب آن نیز وجود دارد. داشتن این فضیلت که میتوان از آن به «علم دوستی» یا «حب علم» تعبیر کرد خود میتواند به تحقق فضیلت بالاتر یا همان علم منجر شود.
بر این اساس میتوان «جهل» و نیز «نفرت از علم» و «بی تفاوتی عاطفی به علم» را رذایل معرفتی تلقی کرد.
3-2. روحیه پرسشگری
روحیه پرسشگری فضیلتی معرفتی است. چنین ملکهای در برخی ذاتی است و البته امکان اکتساب آن نیز وجود دارد. کسی که اهل پرسش است از آثار ارزنده آن برخوردار میشود:الف) اطلاعات او افزایش مییابد؛
ب) امکان خطای او کاهش مییابد؛
ج) به عنوان فردی از افراد جامعه به دیگران میآموزد که پرسش وسیلهای مناسب برای وصول به حقیقت است و از این طریق به وجهه اجتماعی معرفت توجه کرده و تأثیر مثبتی بر آن خواهد داشت.
د) کم کم، قواعد مربوط به پرسش را میآموزد: اینکه چه وقت بپرسد؟ چگونه بپرسد؟ از چه کسانی بپرسد؟ در چه مکانی بپرسد؟ با چه جزئیاتی بپرسد؟ و...؛
هـ) امکان پاسخ اشتباه دادن به دیگران کاهش مییابد و از این طریق از ایجاد نقش منفی در عرصه اجتماعی معرفت جلوگیری خواهد شد.
موارد ذکر شده بخشی کوچک از نقش محوری این فضیلت معرفتی در عرصه معرفت است. امام رضا (علیه السلام) در یکی از تعاببر خود، سؤال را کلیدهای گنجینههای علم معرفی کردهاند. (51)
3-3. سکوت
امام رضا (علیه السلام) سکوت را از نشانههای انسان آگاه دانسته و آن را دری از درهای حکمت معرفی کردهاند. (52) سکوت که یک فعل رفتاری است خود یک فضیلت معرفتی محسوب میشود. البته روشن است که مقصود هرگونه سکوتی نیست. سکوت در این جا کنایه از تفکر است. کسی که اهل تفکر نیست نمیتواند با استفاده از دانستههای خود به دانستههای جدید دست یابد. از طرف دیگر عدم تفکر، امکان به خطا افتادن اندیشه را افزایش میدهد. کسی که بدون تأمل سخن بگوید غالباً خطای بیشتری گریبانگیرش میشود و در مقام اجتماعی احتمال به خطا افکندن دیگران توسط او (به صورت غیر عمد) افزایش مییابد. (53) بنابراین سکوت نیز در عرصه معرفت هم دارای وجهه فردی و هم وجهه اجتماعی است. در مقابل میتوان «پرگویی» و «بیهوده گویی» را رذایل معرفتی تلقی کرد.3-4. همنشینی با عالمان
توجه به فضیلت معرفتی «هم نشینی با عالمان» نکات متعددی را در اختیار ما قرار میدهد. نخست اینکه در این جا یک فضیلت اخلاقی فضیلیتی معرفتی نیز محسوب میشود. نکته دوم، معلوم شدن وجهه اجتماعی معرفت است. این گونه نیست که بتوان انسان را منعزل از دیگر انسانها لحاظ کرد. انسان در یک صیرورت رشد میکند و این صیرورت در یک جامعه رخ میدهد و عوامل مختلف اجتماعی در نحوه این صیرورت اثرگذار هستند. نکته سوم آن است که هم نشینی با عالمان امکان وصول به حقیقت را افزایش میدهد و از سوی دیگر تمایل انسان را برای دستیابی معرفت زیاد میکند و به همین دلیل امکان خطا کاهش مییابد. همچنین از آن جا که معرفت در یک تعامل علمی میان اندیشمندان زاده میشود و در این تعامل، نقد، دلیل آوری و ... میان اندیشمندان رخ میدهد، فرد میآموزد که در خصوص این موارد چگونه عمل کند و بدین صورت یک روند علمی در میان جامعه، نسل به نسل منتقل شده و از رکود علمی ناشی از جهل روش علمی جلوگیری میشود. حتی کسی که روش علمی جدیدی را ابداع میکند بر بلندای روشهای قبلی آموخته شده ایستاده و با نقد کاستیهای آنها، روش جدید را ابداع میکند.بدین ترتیب هم نشینی با علما از جنبههای مختلف یک فضیلت معرفتی محسوب میشود. اهمیت این مطلب به حدی است که امام رضا (علیه السلام) در روایتی به نقل از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را عبادت نامیدهاند تا از طریق این مفهوم دینی، مردم به سوی این فضیلت گرایش پیدا کرده و آن را در خود به حد ملکه برسانند. (54)
با توجه به آنچه گفته شد، «بی توجهی به عالمان» و «هم نشینی با جاهلان» رذایل معرفتی هستند. هم نشینی با جاهلان از آن رو رذیلت معرفتی محسوب میشود که سبب از بین رفتن روحیه علم خواهی، روحیه پرسشگری و عشق به معرفت میشود. امام رضا (علیه السلام) در روایتی هم نشینی با جاهلان را برای انسان جایز نمی دانند از آن رو که چنین فردی از رها کردن علم و ورود به اهل جهل ایمن نخواهد بود. به عبارت دیگر، یک رفتار اجتماعی میتواند منجر به یک تغییر شخصیتی و تغییر در روحیات یک فرد گردد به گونهای که فضایل او کم کم از بین رفته و رذیلت جای آن را بگیرد. (55)
3-5. سخاوت علمی
یکی زا فضایل در حیطهی اخلاق، سخاوت است. مقصود آن است که انسان داشتههای خود را بدون چشم داشت در اختیار دیگران قرار دهد. چنین فضیلتی در مقابل خست قرار دارد. در عرصه معرفت شناسی میتوان سخاوت علمی را فضیلتی معرفتی قلمداد کرد که در تقابل با خست معرفتی است. مقصود آن است که شخص داشتههای علمی خود را در اختیار دیگران قرار دهد و آنها را صرفاً برای خود نگاه ندارد. این فضیلت معرفتی به انحای مختلف میتواند به وصول به صدق کمک نماید:الف) این فضیلت به عنوان یک فضیلت اجتماعی تأثیر مثبتی در فضای اجتماعی معرفت دارد به گونهای که به توسعه کمی و کیفی معرفت در جامعه میانجامد. روشن است که وجود فضای علمی در یک جامعه برای خود شخص نیز مفید است و تأثیر افزایندگی بر روحیه علم طلبی فرد خواهد داشت.
ب) بسیاری از ایدههای علمی تا هنگامی که در ذهن فرد زندانی هستند به پختگی و عمق معرفتی نمیرسند. هنگامی که شخص تصمیم میگیرد ایده علمی خود را در اختیار دیگران قرار دهد تلاش میکند تا ایده خود را دسته بندی نماید به این صورت که مبانی، دلایل، لوازم و نیز مؤلفههای مختلف آن را آشکار کرده تا مخاطب به فهم مناسبی از ایده او دست یابد. از سوی دیگر مخاطبان یک ایده علمی، با ارائه پرسشها و نقدهای اولیه، جنبههای مغفول یک ایده را برای دارنده آن روشن میکنند. بنابراین سخاوت معرفتی حداقل از دو جنبه فوق الذکر مایه عمق و غنای یک ایده علمی میگردد.
ج) داشتن سخاوت معرفتی سبب میشود که روشهای تعلیم که نقش بسزایی در انتشار و عمق بخشی به معرفت دارند افزایش یافته و دقیقتر شود. با توجه به جنبههای مختلف معرفتی افراد مختلف اعم از دارندگان ایدههای علمی و مخاطبان آنها، داشتن سخاوت علمی سبب میشود شخص به روش انتقال ایدههای خود به دیگران دقت کرده و از این طریق یا روشهای جدیدی را در تعلیم ابداع نماید و یا اینکه روشهای مورد استفاده خود را دقیقتر سازد.
د) با توجه به جنبه اجتماعی علم و نیز جنبه اجتماعی فضیلت سخاوت علمی، نهادهای اجتماعی در جامعه به سمت رشد معرفت سوق مییابد. آنچه امروز، به صورتهای مختلفی اعم از مدارس، حوزههای علمیه، دانشگاهها و ... مشاهده میشود همگی در مقام نخست ناشی از وجود کسانی است که دارای ملکه سخاوت علمی بودهاند و داشتههای خود را در اختیار دیگران قرار دادهاند. امام رضا (علیه السلام) در روایتی به نقل از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، از تعلیم علم به اهل آن با تعابیری همچون «حسنه»، «صدقه» و «مایه نزدیکی به خداوند» یاد کردهاند. (56) این تعابیر نشانگر آن است که آن حضرت برای تشویق مردم به این فضیلت از مفاهیم دینی سود بردهاند. به عبارت دیگر این فضیلت نه تنها در عرصه معرفت اهمیت دارد در نگاه ینی نیز بسیار محوری است به گونهای که انسانها با داشتن آن میتوانند به خداوند نزدیک شوند. (57)
نتیجهگیری
ما در این مقاله با تکیه بر روایات رضویه، نکات متعددی را درباره فضایل و رذایل معرفتی ذکر کردیم. آنچه در این مقاله گفته شد نشان میدهد که عرصه معرفت نیز همچون عرصه رفتار دارای فضایل و رذایل متعدد است به گونهای که دارا بودن فضایل معرفتی منجر به نزدیک به صدق و افزایش احتمال وصول به گزارههای صادق میشود و دارا بودن رذایل معرفتی منجر به دوری از صدق و افزایش احتمال وصول به گزارههای کاذب میشود. این فضایل و رذایل معرفتی دارای جنبههای فردی و اجتماعی هستند به گونهای که تمایز آن دو جنبه از یکدیگر دشوار است. این بدان سبب است که معرفت، دارای جنبه اجتماعی است.در روایات رضوی فضایلی همچون علم دوستی، سکوت همراه با تفکر، هم نشینی با عالمان و سخاوت علمی مورد توجه قرار گرفتهاند که هر یک به نوبه خود با فضایل معرفتی دیگری مرتبط هستند. ایده ارتباط یک فضیلت معرفتی با فضایل معرفتی دیگر این مطلب را به ذهن خطور میدهد که فضایل معرفتی دارای مراتب مختلف هستند به گونهای که میتوان یک یا چند فضیلت معرفتی را به عنوان فضیلت یا فضایل معرفتی محوری مشخص کرد. مطالب گفته شد همچنین این مطلب را روشن ساخت که در روایات، برای تشویق انسانها به کسب این فضایل تفاوت انسانها لحاظ شده است و برای هر گروهی به مقتضای ویژگیهای وجودی آنها تعابیر متناسب برای تشویق استفاده شده است. از سوی دیگر معلوم شد که فضایل معرفتی دارای وجهه اجتماعی هستند که این مسئله به نوبه خود ناشی از اجتماعی بودن هویت علم است.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که این مقاله تلاش مقدماتی برای استخراج ایدههای جدید از روایات اسلامی با تأکید بر تمایز میان نیازها و نیازنماهای انسان میباشد. ایدههای ذکر شده در این مقاله قابل بسط بوده و تلاش دیگر محققان را طالب است.
پینوشتها:
1- دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
2- از عبارت «مهمترین» استفاده شده تا دیگر رابطها نفی نشود. به عنوان مثال میتوان به عوامل دیگر مثل ضعف یا قوت اراده اشاره کرد. میزان شناخت هر فرد از توانمندیهای رفتاری خود، یکی از دیگر از رابطهاست.
3- مقام عمل نیز با رویکردهای مختلف مورد توجه بوده است که البته مسئله این مقاله نمیباشد.
4- Ernest Sosa.
5- Sosa, E. (1980), The Raft and Pyramid: Coherence versus Foundationalism in the Theory of knowledge, Midwest Studies in philosophy: 5: pp 3-2-5.
6- Epistemic justification.
7- foundationalism.
8- Coherentism.
9- Lorraine Code.
10- James Montmarquet.
11- John Greco.
12- Jonathan Kvanvig.
13- Linda Zagzebski
14- Epistemic responsibility
15- برای توضیح بیشتر نک:
Code, L., (1987), Epistemic Responsibility, Hanover: university Press of New York England and Brown University Press.
16- Epistemic conscientiousness.
17- Virtues of impartiality.
18- Virtues of intellectual Sobriety.
19- Virtues of intellectual Courage.
20- برای آشنایی با دیدگاه جیمز مونت مارکت نک:
Montmarquet,James (1993), Epistemic Virtue and Coxastic Responsibility, Lanham: Rowmwn and Littlefield.
21- گرکو دیدگاه خود را در مقالات متعدد و چند کتاب آورده است. برای آشنایی با این منابع و آشنایی اجمالی با دیدگاه او میتوانید به مقاله «معرفت شناسی فضیلت» که نوشتهی خود او در دایرةالمعارف فلسفی استنفورد است مراجعه نمایید.
22- دیدگاه ونویگ را در این مقاله نگاه کنید:
Kvanvig Jonathan (2011), "Virtue Epistemology", in Rutledge Companion to Epistemology, edited by Duncan Pritchard and Sven Bernecker, London: Rutledge.
23- برای نمونه به این مقاله مراجعه نمایید:
Zagzebski, Linda (1997), "Virtue in Ethics and Epistemology", American Catholic Philosophical Quarterly, 71 (Supplement) PP. 1-17.
24- برای آشنایی با دیدگاه پلانتینگا به فصل سوم از کتاب ایمان گروی نوشته رضا اکبری مراجعه نمایید.
25- Robert C. Roberts.
26- W. Jay Wood.
27- Intellectual Virtues, An Essay in Regulative Epistemology.
28- Love of knowledge.
29- Epistemic Firmress.
30- Epistemic Courage and Coution.
31- Epistemic Humility.
32- Epistemic autonomy.
33- Epistemic generosity.
34- برای نمونه میتوان به حدیث حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرد. ایشان فرمودهاند که «مومن عاقل نخواهد بود مگر اینکه ده ویژگی در او گرد آیند.» یکی از این ویژگیها آن است که مومن «در طول عمرش از طلب علم خسته نشود.» نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 108، حدیث 4.
35- به این حدیث حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) توجه فرمایید که « هم نشینی با عالمان مایهی زیادت علم است.» نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 160، حدیث 39.
36- برای نمونه میتوان به این حدیث از حضرت علی (علیه السلام) اشاره کرد: «هر که گوش فرا دادن به صاحبان عقل را ترک گوید عقلش میمیرد». نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 160، حدیث 47.
37- مواردی همچون «پذیرش حقیقت»، «داشتن یقین»، «داشتن نشاط علمی» و «دقت در حکم» در روایت حضرت صادق (علیه السلام) که به حدیث «جنود عقل و جهل» مشهور است آمده است. همچنین رذایلی همچون «انکار»، «فراموشی، «شک»، «تسرع در حکم» و «جهل» نیز در همین حدیث آمدهاند. نک: مجلسی، 1404ق، صص109-111، حدیث 7.
38- آیات فراوانی از قرآن کریم انسانها را به تفکر و تعقل و دانستن تشویق کرده است.
39- به این حدیث حضرت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) توجه فرمایید که « هرکه همراه جاهلی شود از عقلش کاسته میشود» نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 160، حدیث 40.
40- در یکی از سخنان حضرت علی (علیه السلام) این گونه میخوانیم: «هر که به دیدگاه خود فریفه شود گمراه میشود». حضرت امیر (علیه السلام) در این جا از تعبیر لطیف «أعجب برأیه» استفاده کردهاند. گویی همان طور که عُجب در رفتار داریم، عجب در اندیشه نیز داریم. عجب در انیدشه مذموم است از آن جهت که باعث دوری از باورهای صادق و وصول به باورهای کاذب میشوند. نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 160، حدیث 49.
41- استفاده از تعبیر استعاره نباید این تبادر را داشته باشد که مقصود در این جا در حد یک صناعت بلاغی صرف است. استفاده از هر صناعت بلاغی به دلیل رابطه حقیقی موجود میان مطلب اصلی و مطلب محسوس مورد استفاده در صناعت بلاغی است. به عبارت دیگر میان مطلب مقصود و مطلب محسوس یک جامع مشترک وجود دارد. این جامع مشترک در نگاه عدهای در مطلب مقصود پنهان و در مطلب محسوس آشکار است که استفاده از صناعت بلاغی باعث روشن و آشکار شدن آن جامع مشترک در مطلب مقصود میشود. به عنوان مثال جامع مشترک در این جا محوریت یک امر و تبعیت سایر امور از آن در عین ارتباط دو سویه میان آنهاست. به این مطلب مهم در سرتاسر مقاله توجه داشته باشید. کارکرد اثرگذار استعاره، تشبیه و دیگر صناعات بلاغی در رساندن مقصود، سبب شده است که خداوند بسیاری از مطالب والا را در قالب مثل بیان کند. این روش در روایات نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
42- یکی از نزاعهای مهم معرفت شناسی امروزین، نزاع میان درون گرایی و برون گرایی در ناحیه توجیه معرفت شناختی است. در مقام موجه بودن یک باور، درون گرایان بر جنبههای معرفتی تأکید دارند در حالی که برون گرایان بر شرایط تحقق یک باور تأکید میکنند. به عنوان مثال، در حالی که درون گرایان داشتن دلیل را شرط لازم برای موجه بودن یک باور قلمداد میکنند؛ برون گرایان بر اموری همچون سالم بودن قوای ادراکی، مناسب بودن شرایط ادراکی و تناسب میان یک باور با محیط ادراکی تأکید میکنند. حتی برون گرایانی همچون پلانتینگا، به جای استفاده از کلمه توجیه، از کلمه تضمین (warrant) استفاده میکنند. علت آن است که از نظر او، کلمه توجیه دارای وجه وظیفه گرایانه و دستورالعملی است در حالی که ارائه دستورالعمل فارغ از ویژگی قوا و محیط ادراکی کاری نابجاست. از نظر او کلمه تضمین دارای وجه وظیفه گرایانه نیست و به همین دلیل بر کلمه توجیه ارجحیت دارد. نکته جالب توجه آن است که او برای نشان دادن وجه وظیفه گرایانه کلمه توجیه، به ترجمه قدیمی کتاب مقدس استناد میکند که در آن برای کلمه «عادل محسوب شدن» که مستلزم نوعی قضاوت مبتنی بر ملاک و قواعد است از فعل «justify» و کلمات مأخوذ از آن همچون «justified» استفاده شده است. این کلمه در کتاب مقدس به ازای فعل عبری עדק (صدق) و فعل یونانی δικαιοω (dikaioo) قرار داده شده است. برای توضیح بیشتر به ترجمه انگلیسی کتاب مقدس ( KJV) و متن عربی عمد قدیم (Aleppo Codex) و متن یونانی عهد جدید (SBLGNT) مراجعه شود. برای نمونه میتوانید به این آیات مراجعه کنید. کتاب ایوب، 11:2، نامه به رومیان، 3:28. برای توضیح در خصوص نظریه پلانتینگا دربارهی بحث تضمین نک: اکبری، ایمان گروی، فصل سوم.
43- برای نمونه نک: مجلسی، 1404ق، ج63، ص 176 و ص 303؛ «همانا سرکه ذهن را شدت میبخشد و به عقل میافزاید». «بر شما باد گلابی چون که به عقل میافزاید.»
44- برای نمونه نک: مجلسی، 1404ق، ج63، ص 486، حدیث 15.
45- برای دیدن کل این حدیث نک: شیخ صدوق، ج2، ص 28، حدیث 23.
46- برای نمونه نک: عیون اخبار الرضا، ج2، ص 28، حدیث 23 به نقل از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم).
47- برای نمونه نک: عیون اخبار الرضا، ج2، ص 66، حدیث 295 به نقل از حضرت علی (علیه السلام).
48- برای نمونه نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 87، حدیث 11.
49- آن حضرت این مطلب را در ضمن یکی از ادعیه خود آوردهاند. نک: الصحیفة الرضویة الجامعة، ص 42، دعای 30.
50- برای نمونه نک: مجلسی، 1404ق، ج1، ص 171، حدیث 24.
51- نک: مجلسی، 1404ق، ج2، ص 28، حدیث 23 به نقل از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم).
52- نک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص 28، حدیث 14.
53- امام رضا (علیه السلام) در حدیث دیگری به نقل از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هرکه بدون علم حکم کند فرشتگان آسمانها و زمین او را لعنت میکنند. نک: شیخ صدوق، 1378ق، ج2، ص 46، حدیث 173.
54- برای نمونه نک: مجلسی، 1404ق، ج2، ص 204، حدیث 24.
55- برای نمونه نک: مجلسی، 1404ق، ج2، ص 93: «...لم یجز له مساکنه اهل الجهل...»
56- برای دیدن کل این حدیث نک: شیخ صدوق، 1378ق، ج2، ص 28، حدیث 23.
57- این حدیث نکته دیگری را ینز برای ما معلوم دارد: هدف نهایی هرگونه بحث علمی، رسیدن به خداوند است. خداوند به عنوان منشأ معرفت، خود سرانجام هرگونه معرفتی نیز میباشد. شاید بتوان یکی از مؤلفههای مفهومی معرفت را «نزدیکی به خداوند» دانست یعنی اگر چیزی که معرفت نامیده میشود، مایه نزدیکی به خداوند نشود در واقع معرفت نیست بلکه « معرفت نما» است.
قرآن کریم.
1. اکبری، رضا (1385)، ایمان گروی، قم: دانشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
2. شیخ صدوق (1378ق)، عیون اخبار الرضا، انتشارات جهان.
3. علامه مجلسی (1404)، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
4- کتاب مقدس، ترجمه قدیم فارسی.
5- موحد ابطحی، سید محمد باقر (1423ق)، الصحیفة الرضویة الجامعة، قم: مؤسسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
6- Bible, King James Version.
7- Code, L., (1987), Epistemic Responsibility, Hanover: university Press of New York England and Brown University Press.
8- James Strong, Strong"s Exhaustive Concordance.
9-Kvanvig Jonathan (2011), "Virtue Epistemology", in Rutledge Companion to Epistemology, edited by Duncan Pritchard and Sven Bernecker, London: Rutledge.
10- Montmarquet,James (1993), Epistemic Virtue and Coxastic Responsibility, Lanham: Rowmwn and Littlefield.
11- New Testament, SBL version in Greek.
12- Old Testament, Aleppo Codex.
13- Roberts, Robert C,; Wood, W. Jay (2007), Intellectual Virtues, An Essay in Regulative Epistemology, New York: Oxford University Press.
14- Sosa, E. (1980), The Raft and Pyramid: Coherence versus Foundationalism in the Theory of knowledge, Midwest Studies in philosophy: 5: pp 3-2-5.
15- The Abridged Brown- Criver- Brigge Hebrew- English Lexicon of the Old Testament.
16- Zagzabski, Linda (1997), "Virtue in Ethics and Epistemology", American Catholic Philosophical Quarterly, 71 (Supplement) PP. 1-17.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول