مقدمه
صحیفه رضویه، ادعیه و مناجاتهای امام رضا (علیه السلام) است که در فرازهای گونهگون زندگی بیان شده است. آموزهها و رهنمودهای اخلاقی موجود در میان این ادعیه خود به تنهایی میتواند در هدایت فرد و اجتماع بشری بسیار حائز اهمیت باشد. با دقت در این ادعیه به وضوح مشاهده میشود که حضرت از آیات قرآن در میان ادعیه خویش استفاده نمودهاند و بدین وسیله پل ارتباطی را میان کلام خویش و آیات قرآنی ایجاد کردهاند.در نگاه اول شاید، ارتباط معنایی ادعیه امام (علیه السلام) با آیات قرآنی آشکار نباشد. اما با دقت در آن در مییابیم که کلام حضرت (علیه السلام) میتواند مبین و مفسر و راه گشای فهم معانی کلام وحی باشد. در توضیح این مطلب میتوان گفت که به علت این که آیات از سیاق معنایی خویش خارج گشته و در حیطه معنایی و سیاق جدیدی در میان ادعیه رضوی قرار گرفتهاند، لباس معنایی جدیدی به خود گرفتهاند. و این سیاق و متن جدید که در قالب ادعیه امام (علیه السلام) تبلور یافته میتواند تفسیری از آیات قرآن باشد. در واقع نسبت و رابطه بین ادعیه امام رضا (علیه السلام) با قرآن همان رابطه و نسبت بین صحیفه سجادیه و قرآن است. همان گونه که دعاهای صحیفه، تفسیر آیات الهی است ادعیه امام رضا (علیه السلام) نیز در حکم تبیین و توضیح برخی آیات قرآنی است که در جای جای صحیفه بدان استناد شده است.
در این مقاله درصددیم تا تحلیلی از کاربرد آیات و تعابیر قرآنی موجود در این ادعیه ارائه نماییم. در این مقاله ابتدا ضرورت فهم قرآن از دریچه نگاه معصومان (علیهم السلام) و اهتمام ایشان به فهم و تدبر در قرآن مورد بررسی قرار گرفته و سپس به مباحث نظری مربوط به فهم انسجام و یکپارچگی متن جهت فهم کلام امام (علیه السلام) در ادعیه پرداخته شده است و در نهایت کاربرد آیات قرآن کریم در میان ادعیه صحیفه رضویه مورد کندوکاو قرار گرفته است. فراز اخیر از مقاله در واقع پرداختن به انسجام درون متنی ادعیه رضویه است.
1. تفسیر قرآن توسط اهل بیت (علیهم السلام)
قرآن در اندیشه، گفتار و کردار اهل بیت تجسم و عینیت یافته است و سیره کریمانه و سخن حکیمانه آنان، مستقیم یا غیر مستقیم تبیین کننده کتاب الهی در ابعاد گوناگون است.یکی از بهترین و ضروریترین راههای شناخت و تفسیر قرآن، تفسیر آن با کمک سنت معصومان (علیهم السلام) است.
در واقع سنت معصومان یکی از منابع علم تفسیر و اصول بررسی و تحقیق برای دستیابی به معارف قرآنی است. عترت طاهرین بر اساس حدیث متواتر ثقلین (ابن بابویه، 1378ق، ج2، ص62)، همتای قرآن بوده که تمسک به یکی از این دو، بدون دیگری مساوی با ترک هر دو ثقل است. از این رو برای دستیابی به دین کامل، اعتصام به هر کدام باید همراه با تمسک به دیگری باشد. (جوادی آملی، 1379، ج1، ص 132) به استناد بسیاری از آیات و روایات، ائمه اطهار (علیهم السلام) تنها کسانی هستند که پس از خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آگاهی کامل به معارف قرآن، و مراد و مقصود آیات آن دارند.
یکی از نیازهای ضروری مردم برای رشد معنوی و بهره وری از هدایت قرآن، فهم مراد و مقصود آیات الهی است. خداوند به منظور بهره وری بهتر مردم از قرآن کریم، رسول خویش را به عنوان مبین این کلام معرفی کرد (نحل، 44)، در آیه 7 سوره آل عمران علم به تأویل قرآن کریم را مختص خویش و راسخان در علم دانسته است. به استناد بسیاری از روایات مصداق بارز راسخان در علم، رسول خدا و امامان معصوم (علیهم السلام) هستند. (کلینی، 1365، ج1، ص213؛ صفار، 1404ق، ص 196؛ طبری، 1383ق، ص 193؛ عیاشی، 1380ق، ج1، ص 164؛ حرعاملی، 1409ق، ج27، ص179) افزون بر صراحت عبارت «نحن الراسخون فی العلم» که از رهگذر چنین روایاتی مستفاد میگردد. کمتر کسی با توجه به مبانی کلامی شیعی در چنین مصادیق بارز و برجستهای از راسخان در علم که ائمه معصومین باشد تردید میکند.
یکی از جنبههای مهم آموزههای معرفتی امام رضا (علیه السلام) تفسیر ایشان از قرآن است. علاوه بر آن در میان ادعیه وارده از ایشان آیات قرآنی فراوانی دیده میشود که پس از بیان برخی از مطالب به نوبه خود نوعی تفسیر قرآن شمرده میشود؛ چرا که برخی از پیامها از آن آیات به مخاطبان منتقل میشود که موجب فهم بهتر آن آیات میشود.
بر این اساس، با مراجعه به روایات ایشان، علاوه بر دستیابی به تفسیر و تأویل درستی از آیات قرآن کریم، میتوان به مبانی و روشی تفسیری ایشان پی برد؛ چرا که یکی از نقشهای اساسی اهل بیت، بیان روایات تفسیری، تعلیم اسلوب و روش فهم صحیح قرآن کریم بوده است. (معرفت، 1419ق، ج1، ص 468-479)
در این میان آنچه که در روایات تفسیری اهل بیت بیشتر از هر چیز بدان نیاز است آگاهی از روشهای تفسیری مضمونی و باطنی و تأویل آنان است. به گونهای که از رهگذر آن وجه تمایز روش تفسیری تأویل گرایانهی اهل بیت از دیگر روشهای تأویلی و باطنی متمایز گردد.
2. اهمیت و جایگاه قرآن از منظر امام رضا (علیه السلام)
امام رضا (علیه السلام) علاقه بسیاری زیادی به تلاوت و تدبر در قرآن داشتند. ابو ذکوان عشق زائدالوصف امام رضا (علیه السلام) به قرآن کریم را این چنین توصیف کرده است:حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکرد و آنگاه میفرمود: اگر میخواستم زودتر از سه روز آن را به پایان برسانم، میتوانستم اما نخواستم چنین کنم زیرا در موقع تلاوت به هر آیه که میرسیدم در آن فکر و اندیشه میکردم که درباره چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است بدین جهت در هر سه روز یک بار قرآن را به پایان میرسانم. (مجلسی، 1404ق، ج49، ص90) از رهگذر این روایت، علاوه بر موضوعیت خود قرائت، جنبه طریقیت آن به مثابه آن که قرائت پلی برای فهم و تدبر قرآن باشد نیز فهمیده میشود.
اهتمام ویژه امام رضا (علیه السلام) به فهم و تدبر در قرآن کریم را میتوان در روایت زیر به روشنی مشاهده نمود.
امام رضا (علیه السلام) از طریق پدر بزرگوارش، روایتی از جد خویش امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که مردی از ایشان پرسید: چگونه است که هرچه قرآن بیشتر مورد بررسی قرار میگیرد بر تازگی آن افزوده میشود؟ حضرت فرمود: زیرا خداوند قرآن را برای زمانی خاص و مردمی مخصوص، نازل نفرموده است. بنابراین، قرآن در هر زمان جدید و تا روز قیامت نزد هر قومی تازه است. (ابن بابویه، 1378ق، ج2، ص 78؛ بحرانی، 1416ق، ج1، ص66)
آشکار است که از نظر ائمه معصومین و از جمله امام هشتم (علیه السلام) آگاهی از طراوت و تازگی آموزههای قرآن و در واقع عصری بودن، در گرو تدبر در معانی آن است.
امام رضا (علیه السلام) راه هدایت و رستگاری انسانها را در ارتباط مستمر آنها با قرآن میبیند. در روایتی ریان بن صلت از آن حضرت درباره قرآن سؤال کرد. حضرت در جواب فرمودند: قرآن کلام خداست از آن تجاوز نکنید و هدایت را در غیر آن نجویید که گمراه میشوید. (ابن بابویه، 1398ق، ص 224)
بر اساس حدیثی دیگر امام (علیه السلام) هنگامی که پیراهن خویش را به دعبل هدیه نمود به او فرمود همراه این پیراهن هزار بار قرآن ختم نمودهام، «ختمت فیه الف ختمه» (طوسی، بی تا، ص539؛ طبری، بی تا، ص 326)
2. ارتباط امام رضا (علیه السلام) با ادعیه
حضرت در مواقع گوناگون در حال راز و نیاز با پروردگار خویش بوده و مناجات با حضرت رب الارباب را نیز به اصحاب خویش توصیه میفرمودند. امام رضا (علیه السلام) همواره به اصحاب خود میفرمود: بر شما باد سلاح پیامبران (علیه السلام)، از او پرسیده شد که سلاح انبیاء چیست؟ فرمود سلاح انبیاء دعا میباشد. (حرعاملی، 1409ق، ج12، ص 502)ارتباط ایشان با مناجات و ادعیه زبان زد عام و خاص بود. یکی از حوادث مهمی که باعث محبوبیت بیشتر امام رضا (علیه السلام) در میان مردم خراسان و شیعیان گردید، نزول باران رحمت بر اثر دعای حضرت بود. سرانجام دعای حضرت مستجاب شد و همانطور که از پیشگاه الهی درخواست نموده بود عملی گردید. (ابن بابویه، 1378، ص 179 تا 183)
در مجموع میتوان بیان نمود که ارتباط امام رضا (علیه السلام) با آیات قرآن از یک طرف و انس ایشان با مناجات و ادعیه از طرفی دیگر باعث گردیده تا حضرت (علیه السلام) میان این دو پیوندی استوار ایجاد نمایند. به گونهای که از آیات قرآنی در لابلای کلام خویش استفاده نمایند و متنی یکپارچه را تولید نمایند.
4. انسجام درونی متنی از منظر علم معناشناسی
قبل از پرداختن به بحث ارتباط میان کاربردهای قرآنی صحیفه رضویه با کلام امام رضا (علیه السلام) شایسته است اندکی در مورد انسجام متن سخن گفته شود.از لحاظ ادبی و زبان شناختی لازم است تا عناصر موجود در متن با یکدیگر در ارتباط باشند. به عبارت دیگر رابطه همنشینی در میان بافت جملات کلام ضروری میباشد. روابط هم نشینی رابطهای از نوع ترکیب است: بیان الفاظی که در یک زنجیرهی کلامی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. (بی یرویش، 1363، ص 30)
علم معناشناسی نیز یکی از وظایف خویش را فهم پیوستگی کلام میداند. معناشناسی در تجزیه و تحلیل کلام، متن را مجموعهای منسجم و معنادار میداند. (شعیری، 1381، ص4)
آیات قرآن و کلام امام رضا (علیه السلام) در کنار و همنشین یکدیگر واقع گردیدهاند و معانی بسیار زیادی در اثر این همنشینی ایجاد گردیده است. کشف این قواعد همنشینی بر عهده مخاطبی است که با متن در ارتباط میباشد.
رابطه همنشینی بر اساس روابط اجزای حاضر در پیام است. از آنجا که برای ساختن یک عبارت، رابطه همنشینی- یعنی چگونگی قرار گرفتن تک واژهها در کنار یکدیگر بر روی زنجیره گفتار- باید مطابق روشها و قوانین خاصی که قواعد نحوی زبان نام دارند، صورت بگیرد تا آن عبارت دارای معنی و مفهوم روشنی شوند، رابطه همنشینی را رابطه نحوی نیز مینامند. (باقری، 1378، ص 43)
4-1. افزایش یا کاهش معنایی
همنشینی کلمات و جملات در کنار یکدیگر باعث به وجود آمدن کاهش و یا افزایش معنایی میشود. اگر این فرض قابل قبول باشد، که واژههای زبان در همنشینی با یکدیگر تحت تأثیر هم قرار میگیرند و تغییر معنی میدهند، باید به لحاظ نظری پذیرفت که چنین تغییری به افزایش و کاهش معنایی منجر خواهد شد.منظور این است که اگر قرار باشد بخشی از معنی یک واحد زبانی به معنی واحد دیگری انتقال یابد، یکی از دو واحد از افزایش معنایی برخوردار خواهد شد و دیگری به سبب نوعی تراز، با کاهش معنایی مواجه خواهد شد. افزایش معنایی در یک واژه میتواند به حدی برسد که تمامی معنی واژه همنشین را به خود بگیرد. در چنین شرایطی کاهش معنایی واژه همنشین به اندازهای است که میتواند سبب حذف صورت آن واحد شود. به عبارت سادهتر وقتی معنی یک واژه به معنی واژه همنشین منتقل شود، حضور این واژه بر روی همنشینی زائد تلقی خواهد شد. (صفوی، 1379، ص 248)
4-2. زبان و جهان بینی
برای درک انسجام متن، فهم جهان بینی متکلم نیز حائز اهمیت میباشد. لازم است تا جهان بینی و عقاید شخص را نیز در فهم متن در نظر داشته باشیم. جهان بینی شخص در انتخاب کلمات و به نوع انسجام بخشیدن جملات بسیار مؤثر است.زبان در ظهور فعلی خود همگن با نوع تفکر انسان است از این رو، ارتباط وثیقی با جهان بینی، باورها و ارزشهای اعتقادی دارد. چه حقایق عینی و چه حقایق انتزاعی ابتدا برای انسانها تصور میشوند سپس در زبان ظهور مییابند و تعریف میگردند. (سعیدی روشن، 1389، ص 16)
در بحث حاضر به لحاظ ارتباط معنایی آیات قرآنی و ادعیه امام (علیه السلام) باید چنین گفت: گوینده و متکلم آیات، خود خداوند است و گوینده ادعیه، امام (علیه السلام)، به دلیل مبانی کلامی شیعی، اعتقاد به اصل عصمت معصومین و مرجع بودن اهل بیت در مباحث معرفتی، سخن معصوم- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام)- در حکم سخن خداوند است. در واقع معصوم مؤید از وحی است و کلام او در چنین چارچوب و جهان بینی باید فهم شود. یعنی این امام معصوم (علیهم السلام) برخوردار از تأیید الهی است که چنین کلام و سخن و دعایی میکند که در راستای مضامین کلام وحی است.
5. مشترکات ادعیه امام رضا با کاربردهای قرآنی در آن
قبل از پرداختن به گونههای مختلف ارتباط میان ادعیه و کاربردهای قرآنی موجود در آن، به نکات و ویژگیهایی که عمدتاً در میان ادعیه حضرت در ارتباط با آیات قرآن به وفور قابل مشاهده میباشد را ذکر مینماییم.5-1. آیات قرآن به مثابه شاهدی برای ادعیه
یکی از زیباییهای موجود در میان ادعیه امام رضا (علیه السلام) چینش کلام حضرت است که از لحاظ لفظ و معنا بیشترین شباهت و قرابت را به آیات قرآنی به کار رفته در لابه لای سخنانشان داراست. این ارتباط درون متنی به گونهای است که در بعضی از مواقع آیات قرآن به عنوان شاهدی جهت صدق و درستی کلام حضرت میباشد و به نوعی مکمل و مؤید کلامهای قبل و بعدی است که حضرت (علیه السلام) ایراد نمودهاند. به علاوه اینکه بسیاری از دعاها و درخواستهای حضرت از درگاه خداوند با استفاده از متن آیاتی است که با لحن دعا و نیایش میباشد. این مطلب نیز بیانگر آن است که حضرت (علیه السلام) احاطه و اشراف کامل به آیات قرآن دارند و به درستی میتوانند در مواقع گوناگون با گزینش صحیحی از آیات، قرآن را در زندگی خویش نهادینه کرده و از تمام لحظات زندگی از قرآن بهره و استفاده کافی نماید. این موارد اتحاد و هماهنگی و یکپارچگی قول معصوم و کلام الهی را به طور عملی نمایان میسازد. (3)5-2. نقش دعا با توجه به شرایط زمانی
از محتوای موجود در ادعیه میتوان به این نتیجه دست یافت که حضرت (علیه السلام) برای هر فرازی و لحظهای از لحظات پیش آمده در تلاطمها و گرفتاریهای زندگی، دعا و درخواستی متناسب با شرایط واقع شده در آن دارند. حضرت از هر موقعیتی استفاده میکند تا ایمان شخص را نسبت به معارف توحیدی و معاد افزون نماید. به عبارت دیگر در نگاه حضرت (علیه السلام)، زندگی بسان امتحان و آزمایشی است که آدمی از دگرگونی ساحات گوناگون زندگی، معرفت بیشتر و ایمان مضاعفی را نسبت به ذات ربوبی و معاد حاصل نماید؛ و این نشانگر آن است که تمام ساعات و دقایق عمر ایشان با نام ذکر الهی گره و پیوند خورده است. (4)5-3. توجه به پیام و اهداف تربیتی و هدایتی
بی تردید یکی از جنبههای اساسی امامت، تربیت و هدایت مردم به سمت کمال و رشد است. اهمیت این امر به اندازهای است که امام رضا (علیه السلام) همچون دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) در ادعیه خویش به اهداف تربیتی و هدایتی با استفاده از آیات قرآنی عنایتی ویژه داشتهاند. (ابطحی، 1381، سرتاسر ادعیه)6. ارتباط سنجی کاربرد آیات قرآن در صحیفه رضویه
روش چینش ادعیه و زیارات اهل بیت (علیهم السلام) به دلیل نوع ادبیات خاص آن، به شیوه متعارف قابل دسته بندی موضوعی نیست، همان گونه در مورد موضوعات قرآنی چنین است. آن چه که محور بنیادین مضامین این ادعیه را تشکیل میدهد جنبه هدایتی آن است لذا موضوعات و مضامین گونه گون ذیل این محور قرار گرفته و قابل تبیین است. بدین سان نباید در روش شناسی این ادعیه به سراغ روشهای متعرف رفت. از این رو لازم است عباراتشان را از زوایای متفاوت بررسی و تحلیل نمود. در این بخش نگارندگان درصدداند در ابتدا موضوع واحدی که در دعاها مطرح میباشد را کشف نموده و سپس به طور مبسوط به بیان انسجام درون متنی دعاها و کشف ارتباط میان آیات قرآن و ادعیه مورد نظر بپردازد. لازم به ذکر است آن دسته از ادعیهای مورد بررسی قرار میگیرد که آیات قرآنی در آن به کار رفته است.6-1. علم و قدرت الهی در اداره عالم هستی و جهل انسان نسبت به جهان آفرینش
امام رضا (علیه السلام) در دعای چهل و پنجم که عنوان آن چنین است: «دعاؤُه علیه السلام فی العوذهِ لردِ الضالهِ او المَتاعِ» (ابطحی، 1381، ص51) و جهت پیدا نمودن شی گمشده، ایراد شده است. در آغاز آیه 59 سوره مبارکه انعام را تلاوت کرده و سپس دعایی را در ادامه ذکر نمودهاند.ارتباط میان شی گمشده را با آیه مورد نظر این طور میتوان بیان داشت: شخصی که شیئی را گم کرده است باید بداند که کلید تمام غیبها به دست خداست و اوست که از غیب و نهان عالم باخبر است و به تمام موجودات عالم و از جمله شی گمشده اشراف و علم کامل دارد. بدون اذن و اراده الهی هیچ تغییر و تحولی در این عالم رخ نمیدهد. نگاهی به عبارت قرآنی «باذن الله» در سراسر قرآن نشان میدهد دامنه علم الهی و قدرت واسعه او بر تمام جریان هستی سیطره دارد و حتی برگی از درخت نمیافتد مگر این که او میداند. (انعام، 59) لذا گم شدن آن شی نیز در تحت حکمت و علم الهی میباشد.
صدر آیه در مورد علم خدا به غیب و ذیل آیه از شمول علم خدا به عالم شهود «ما فی البر و البحر» دلالت دارد. موجودات غیبی به دو دسته تقسیم میشوند. یکی موجوداتی که در عالم شهود و ماده قرار دارند اما در حال حاضر متعلق به علم ما نیستند و ما از آنها آگاهی و اطلاع نداریم. نوع دیگری از غیبها اساساً به عالم شهود راه ندارند و در علم قدرت الهی ثبوت دارند. کتاب مبین نیز کتابی است که جمیع موجودات را که در عالم صنع واقع شدهاند را برشمرده و آن چه که بوده و هست و خواهد بود را احصا نموده است. (طباطبایی، 1366، ج7، ص 202 و 105)
حال با توجه به تفسیر آیه میتوان ابراز داشت که غیب مورد نظر امام (علیه السلام) در این دعا مربوط به غیبهایی است که در عالم ماده و شهود حضور دارند. به علت اینکه شی گمشده از سنخ مادیات میباشد و چون ناپدید گشته لذا از دسترسی علم ما خارج گشته است. اما خداوند به علت این که عالم مطلق است مطابق آیه شریفه از آن شی گمشده اطلاع و اشراف کافی دارد.
به عبارت دیگر شی گمشده از منظر نوع نگاه ما شیای گمشده محسوب میگردد در حالی که در کتاب مبین پروردگار قابل شمارش و احصا بوده و در علم الهی محفوظ میباشد. همان گونه که در کریمه الهی چنین میخوانیم: «وَ لا رَطبٍ وَ لا یابسٍ إلا فی کِتابٍ مبینِ» (انعام، 59)
این آیه در صدر دعای امام (علیه السلام) قرار دارد و در واقع میتوان گفت که این آیه مقدمهای است که حضرت (علیه السلام) دعای خویش را در مورد کشف شی گمشده از خدای متعال داشته باشد.
حال ارتباط آیه شریفه با متن دعای امام (علیه السلام) به سادگی قابل فهم میباشد. ارتباط صدر و ذیل دعا را این گونه میتوان بیان فرمود که شی گمشده فقط در نزد خداوند حاضر میباشد و اوست که علم به موجودات غیبی دارد. پس در این صورت طلب بازگرداندن این شی گمشده از طرف ما به ساحت ربوبی امری لازم و ضروری میباشد. لذا امام در ادامه دعا از خداوند استدعا میکند که شی گمشده را به او بازگرداند.
نکته قابل توجه در این میان این است که حضرت ارتباطی را میان شی گمشده (ضاله) با گمراهی (ضلالت) ایجاد نموده و فرموده همان طوری که خداوند قادر است انسان را از گمراهی نجات نماید، میتواند گم شده را به صاحبش برگرداند.
6-2. پناه بردن به خدا از شر انواع شیاطین
«دعاؤُه علیه السلام فی قنوتِ الوترِ» (ابطحی، 1381ش، ص87) حضرت در دعای قنوت وتر مباحث مختلف را با بیان انسجام و سیر موضوعی مشخصی بیان میدارند. در ابتدا به توحید و وحدانیت خداوند متعال اشاره دارند و خضوع و خشوع خود را در برابر عظمت پروردگار ابراز مینمایند. سپس از خداوند طلب هدایت مینمایند و از شر تمام انس و جن که سد راه هدایت آدمی هستند به خدا پناه میبرند. در این دعا افزون بر آیه «لیسَ کَمِثلِه شی» بعد از آن آیات 97 و 98 سوره مبارکه مؤمنون را مورد استناد قرار میدهند.جالب اینجاست که سیاق آیات سوره مؤمنون که این دو آیه در آن وجود دارد، اقامه حجت بر توحید در ربوبیت، بازگشت خلق به سوی خداوند و ارائه آیاتی روشنی و غیر قابل انکار میباشد. که به نوعی اجمال و خلاصهای از سخنان قبلی است که حضرت (علیه السلام) فرمودهاند. وجه ارتباط و پیوستگی دعای حضرت با آیه شریفه این نکته است که حضرت قبل از تلاوت آیه تمام سرور و شیاطین را که بر سر راه آدمی قرار گرفته و انسان از شر آنها به درگاه خداوند باید پناه ببرد مطرح میکنند. توحید محوری انسان اقتضاء میکند همواره از هر چیز که از جنس شرک است- از جمله وساوس شیطانی- پرهیز کرده و این امر نیز جز با کمک خداوند و توفیق او میسر نیست.
6-3. شکر نعمات الهی
«دعاؤه علیه السلام عند الرکوب فی البر و البحر» (ابطحی، 1381ش، ص66) حضرت این دعا را برای مواقعی فرمودهاند که انسان در حال حرکت و طی طریق میباشد.اامام (علیه السلام) در این دعا حرکت را به دو قسمت تقسیم بندی نموده است. یا انسان در خشکی و زمین در حال حرکت است و یا این که در دریا و کشتی مسافرت مینماید. برای هر کدام از این دو قسمت، آیهای از قرآن را به عنوان دعا خویش برگزیدهاند. هنگام سیر و سفر در خشکی آیه 13 و 14 سوره زخرف و هنگام سوار بر کشتی آیه 41 سوره هود را تلاوت و در دعا بدان استناد نمودهاند.
سیاق آیات مذکور در سوره زخرف ناظر به برشمردن نعماتی است که خداوند به انسان عطا نموده است و یکی از این نعمات را مرکب و راهوار مناسب برای انسان ذکر مینماید. شواهد دیگری از قرآن وجود دارد که میتواند به عنوان قرینه دعای امام (علیه السلام) در نظر داشت از جمله آیه «فإذا رَکَبُوا فی الفلکِ دعوُ اللهَ مُخلصینَ له الدینِ» (عنکبوت، 65)
لازم به ذکر است که حضرت این آیات را در سجده شکر بعد از فریضه نماز نیز توصیه نمودهاند. (ابطحی، 1381ش، ص65) و دلیلش همان طور که ذکر گردید این است که آیات یاد شده در سیاقی است که تمام نعم الهی را در بر میگیرد و به همین علت در سجده شکر وارد گردیده است.
سجده در نظر امام (علیه السلام) از اهمیت زائدالوصفی برخوردار است. در روایتی از ایشان آمده است نزدیکترین حالی که بنده نسبت به خداوند دارد، حالتی است که در سجده است. (کلینی، 1365ش، ج3، ص 265؛ ابن بابویه، 1378ق، ج2، ص7)
امام (علیه السلام) در دعای خویش تمام آیه را به طور کامل تلاوت مینمایند بلکه قسمتی از آیه را که جنبه ستایش و حمد خدا را دارد و با فضای دعا سازگارتر میباشد، ذکر مینمایند. شایان ذکر است آیه 12 سوره زخرف نیز بیانگر دو نعمت فلک و انعام برای آدمی است که باید انسان قدر آن را بداند. علامه طباطبایی در توضیح و شرح این آیه میفرمایند که مراد به یادآوردن نعمت رب بعد از استقرار بر پشت حیوان این است که به یاد نعمتهایی بیفتی که خدا آنها را مسخر انسان کرده و انسان از آنها استفاده مینماید. (طباطبایی، 1366، ج18، ص 137) بنابراین هدف از ذکر این دعا میتواند جنبه ذکر نعماتی باشد که خداوند به انسان در طول زندگی عنایت فرموده است و همان طور که انسان با طی طریق همواره از طریق قبلی عبور میکند و به حرکت خویش ادامه میدهد بهترین فرصتی است که انسان به یاد گذشتههای خویش بیافتد و نعمات الهی را بر خویش یادآوری نماید. تجلی این موضوع در سجده آدمی که به نحوی مدنظر امام (علیه السلام) بوده است بیشتر تبلور مییابد.
نکته قابل توجه اینکه ذکر نعمت و شکر منعم غیر تنزیه است که در آیه شریفه ذکر شده است. لذا امام (علیه السلام) حمد را به جای تسبیح ذکر مینمایند.
در آیه «إنا إلی ربنا لَمُنقلبونَ» متناسب با فضای موجود این مفهوم را میرساند که این نعمتهای الهی، تمهیداتی است که انسان قادر گردد تا به سمت خداوند حرکت نماید. به عبارت دیگر در نگاه حضرت (علیه السلام) حرکت در ظهر و بحر به نوعی حرکت به سوی خداوند میباشد.
6-4. سلطه و اراده الهی بر عالم هستی
«دُعاؤُه علیه السلامِ فی قنوتِ صلاهِ الکُسوفِ» (ابطحی، 1381ش، ص 96) این دعا را حضرت در قنوت نماز آیات به هنگام (ماه گرفتگی) خواندهاند. ترتیب این دعا به این شکل است که امام (علیه السلام) در ابتدا به آیه 18 سوره حج استناد و آن را تلاوت کردهاند و سپس دعای خویش را میخوانند.آیه مورد نظر به این مطلب اشاره دارد که تمام موجودات به طور تکوینی خداوند را سجده میکنند و از جانب خویش نیز اراده و قدرتی در برابر قدرت و دستورات الهی ندارند. (طباطبایی، 1366، ج14، ص 533) حال اگر همین معنای کلی از عمومیت آیه خارج شده و در مورد خاصی مانند پدیده کسوف در نظر گرفته شود تفسیر آن چنین خواهد شد که آسمان و زمین و اجرام طبیعی موجود این دو، از جانب خویش اختیاری ندارند و تماماً تحت سلطه و قدرت خداوند هستند. هنگامی که خداوند اراده نماید که کسوف اتفاق بیفتد، تمام لوازم این اتفاق با واسطه این اجرام جهت تحقق این پدیده محقق میگردد و در واقع تحقق و انجام فرامین الهی توسط آسمانها و زمین خود به نوعی سجده خدای متعال به نحو تکوینی میباشد. حال به ادامه دعا و ارتباط آن به ما قبل را که از لسان امام (علیه السلام) میباشد، توضیح میدهیم.
حال وقتی که انسان، اطاعت تمام خلقت را به طور تکوینی مشاهده میکند، لازم میآید که او نیز به اختیار خویش به تسبیح خداوند مشغول گشته و در برابر قدرت الهی در قالب انجام فریضه نماز و قنوت گرفتن در برابر او خضوع و خشوع نماید.
آیه قرآن در ادامه تصریح کرده بسیاری از مردم نیز سجده خدا را به مانند دیگر موجودات به جای میآورند و بسیاری از آنان نیز به جهت اینکه در برابر خداوند سجده نمیکنند مستوجب عذاب الهی میگردند. امام (علیه السلام) نیز در دعای خویش از خداوند میخواهد که جزو کسانی نباشد که در برابر قدرت الهی سجده نمیکنند و گرفتار سخط و عذاب الهی میشوند.
6-5. تدبیر الهی در امر ازدواج
«دعاؤه علیه السلام عندَ الزواجِ فی الخطبهِ» (ابطحی، 1381ش، ص 68) آیه 54 سوره فرقان از تدبیر و مشیت الهی برای آفرینش انسان و تداوم نسل او به وسیله ازدواج سخن گفته است. به نظر یکی از مفسران بزرگ قرآن «با این که انسانها از لحاظ فکر و ایمان و کفر متفاوتاند اما وحدت رویه زندگی آنان یکسان است و این خود نمونهای است که خدا کثرت را در عین وحدت قرار داده است. (طباطبایی، 1366، ج15، ص329)حال که بر اساس سنت خداوند تداوم نسل انسانها از طریق ازدواج مقرر شده است، پس انسانها نیز باید بدین طریق حیات انسانی را گسترش دهند. به همین جهت امام (علیه السلام) پس از تلاوت آیه 54 سوره فرقان، آیه 32 سوره نور که در آن امر به ازدواج مورد تأکید و تصریح قرار گرفته را تلاوت میفرمایند. به عنوان جمع بندی ارتباط این دو آیه میتوان بیان داشت که حضرت (علیه السلام) با تلاوت این دو آیه در کنار یکدیگر ارتباطی را بین عالم تکوین و تشریع برقرار نمودهاند. آیه 54 فرقان از نوع تکوین عالم انسانی که بر اساس ازدواج است خبر میدهد و آیه سوره نور امر به ازدواج که به نحوی قانون تشریعی است خبر داده است.
6-6. تذکر به معاد و پرهیز از دنیاگرایی
«دعاؤه علیه السلام فی تلقین المحتضر» (ابطحی، 1381ش، ص113) حضرت (علیه السلام) آداب و مراسم متوفی را از لحظه احتضار تا به هنگام خاک سپاری او به طور کامل و در قالب دعا توضیح داده است. حضرت (علیه السلام) بعد از اتمام آداب تدفین و در موقعی که روی قبر را با خاک میپوشانند، میفرماید: سوره تکاثر خوانده شود.شأن نزول سوره تکاثر این است که کفار بر سر مقبرههای مردگان خویش میایستادند و به تعداد زیاد آنها افتخار میکردند (طباطبایی، 1366، ج20، ص403) و غرض از این کار دنیاگرایی و فخر فروشی آنها به یکدیگر بوده است. این سوره در واقع برای مقابله با این نوع تفکر نازل شده است. حال وقتی مسلمانان، مردگان خویش را به خاک میسپارند و بر بالای سر آنها ایستاده، دقیقاً همان حالت ایستادن کفار بر سر مردگان خویش و شمردن آنها جهت تفاخر به یکدیگر را دارند. امام (علیه السلام) جهت پیشگیری مسلمانان به این تفاخر دنیاگرایانه منفی به خواندن این سوره در آن فرصت توصیه میکنند. در ادامه نیز بلافاصله حضرت آیه 55 سوره طه را که در مورد معاد میباشد تلاوت میفرمایند. وجه ارتباط سوره تکاثر و این آیه را میتوان این گونه بیان نمود که با تلاوت سوره تکاثر شخص این آمادگی برایش حاصل میگردد که تا از دنیا و دنیاگرایی فاصله بگیرد و آیه 55 سوره طه کمک میکند پس از فاصله گرفتن از دنیا به یاد معاد باشد و ذکر مرگ در او احیاء گردد. ارتباط دیگری که میتوان از طریق این آیه متناسب با فضای دعا ایجاد نمود اینکه در آن لحظه که مسلمانان متوفای خویش را به خاک میسپارند باید نکاتی را مورد توجه قرار دهد، البته با توجه به اینکه ضمائر موجود در آیه تماماً به خاک و زمین بر میگردد. (طباطبایی، 1366، ج14، ص261)، اینکه شما همه از خاک آفریده شدهاید به خاک باز میگردید و از همین خاک به سوی محشر و قیامت به پا میخیزید، همه و همه نکاتی است که از رهگذر این آیه به دست میآید. توجه و تذکار این نکات برای آدمی عبرت آموز و بر بی ارزشی دنیا تأکید کرده و تواضع و فروتنی خاکسار گونه او را تداعی میبخشد.
6-7. پرهیز از قنوط و یاس به رحمت الهی و آثار مخرب آن
«دُعاؤُه علیه السلام لِطلبِ دَفِعِ الشدائدِ» (ابطحی، 1381ش، ص 26) ابتدای این دعا به این موضوع میپردازد که فزونی گناه و معصیت علاوه بر این که موجب فاصله و جدایی انسان با پروردگار ساتف باعث میشود که انسان دارای روحیه یاس و قنوط از رحمت الهی گردد. به این علت که انسان با ملاحظه اعمال خویش و با مشاهده وضعیت ناگوارش از رسیدن به کمالات انسانی و هدایت به سمت پروردگار مأیوس میگردد. حال حضرت (علیه السلام) با ذکر چنین مقدماتی درصدد است که با استفاده از آیات قرآن این اندیشه نادرست و نااستوار را از شخص بزداید. لذا با استناد به برخی آیات قرآنی در سورههای زمر و حجر و برخی سور دیگر دعای خود را استوار بدارد.ایشان با استشهاد به آیه 53 سوره زمر که بر اساس آن انسان نباید از رحمت الهی مأیوس گردد زیرا که «رحمت الهی بسیار گسترده است و همه انسانها را در بر میگیرد» (طباطبایی، 1366، ج17، ص 444) گفته خودشان را در قالب دعا ابراز میدارند.
بر اساس همین آیه است که شخص خاطی نباید از فزونی گناهان خویش نومید شده و از رحمت خدا مأیوس گردد. حال که خداوند میبخشد و رحمت او شامل بندگان خاطی نیز میگردد، اگر شخصی همچنان مأیوس از رحمت الهی باشد در این صورت به خداوند ایمان ندارد و این چنین شخصی گمراه میباشد و این مضمون آیه 56 سوره حجر میباشد که امام (علیه السلام) بلافاصله بعد از آیه 53 سوره زمر بدان استناد میکنند.
امام (علیه السلام) پس از تأکید بر گسترش رحمت الهی و عدم یأس از این رحمت با استناد به آیه 60 سوره غافر ما را به این مطلب رهنمود میدهند که خدا را بخوانید تا شما را استجابت نماید. به عبارت دیگر آیات قبل مقدماتی بود که شخص قادر گردد تا یأس را از خویش بیرون نماید و به رحمت خداوند امیدوار گردد و حال آمادگی این را پیدا نماید که خداوند را بخواند و از درگاه او طلب نیاز و مغفرت نماید.
به علت اینکه در آیه مذکور هم دعا و هم استجابت به طور مطلق ذکر گردیده است. (طباطبایی، 1366، ج24، ص 545) بنابراین این آیه مشمول تمامی انسانها، اعم از خوب و بد میشود.
در ادامه این دعا امام (علیه السلام) آیه 71 سوره اسراء را مورد توجه قرار داده و در ضمن دعای خویش آوردهاند. در این دعا به گونهای نتیجه حسن ظن و یا سوء ظن به رحمت الهی ذکر گردیده است. علامه طباطبایی (رحمه الله) در تفسیر این آیه فرموده است که امام در آیه شریفه به صورت مطلق آمده لذا هم امام حق و همچنین امام باطل و کفر را شامل میگردد. (طباطبایی، 1366، ج13، ص 278) مراد به امام هر طائفه نیز همان اشخاصی هستند که مردم هر طائفه به آنها اقتدا و در راه حق و یا باطل از آنان پیروی میکردهاند. (طباطبایی، 1366، ج13، ص 297) در نتیجه اگر به خدا حسن ظن داشته باشی با امام حق و در صورت سوء ظن به رحمت الهی با امام باطل محشور میشوی.
بعد از این آیه است که حضرت (علیه السلام) به منظور برخورداری از رحمت واسعه الهی و حشر با امام حق به وحدانیت خداوند اذعان کرده و از او طلب مغفرت و آمرزش نموده است. و در ادامه تقاضای قرار دادن دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان حجابی برای آتش و برآورده شدن نیاز خویش از درگاه خداوند مسألت مینماید.
سیر و روند این دعا به این گونه است که تفکرات یک انسان مأیوس از رحمت الهی را بیان میکند و سپس درصدد است با آیات تشویق و تهدید الهی روحیه و تفکر شخص خاطی را تغییر دهد و عاقبت روحیه امید و ناامیدی را در خاتمه مطلب ذکر میکند.
6-8. استمداد از اسماء الهی در جهت رفع مشکلات آدمی
«دُعاؤُه علیه السلامِ لطلبِ الفرجِ مُتوسلاً بِاسماءِ اللهِ تعالی» (ابطحی، 1381ش، ص30)در این دعا خداوند به اسامی و صفات گونهگونی مورد ندا و خطاب قرار گرفته و از خداوند به واسطه این اسماء نیکو طلب گشایش شده است. میتوان گفت انسان همواره در زندگی خویش با مشکلاتی مواجهه است و تمسک به ادعیه یکی از راههای برون رفت از مشکلات است. افزون بر این مشکلات کلی دوران خود امام رضا (علیه السلام) نیز و وجود موانع و مشکلات نیز در این جا شایسته یادآوری است.
امام رضا (علیه السلام) در دورانی زندگی میکرد که عصر شکوفایی تمدن اسلامی بود و ترجمه کتب یونانیان، رومیان جز این دو بسیار انجام میشد. از طرف دیگر تشکیک در اصول و عقاید از ناحیه ملحدان و نصاری و قائلان به تجسیم از اهل حدیث نیز امری شایع بود. بر این اساس، در آن دوران فرصت مناظره با دانشمندان مذاهب مختلف برای آن حضرت مهیا شد. (سبحانی، بی تا، ص 147)
در واقع دوران امام رضا (علیه السلام) دوران شیوع مناظرهها و احتجاجها بین زعمای ادیان، مذاهب اسلامی و غیر اسلامی بود که در بسیاری از مباحث کلامی به ویژه در مباحث اصول دین، بین آنها جدال و نزاع علمی به شدت اتفاق میافتاده است. (قرشی، 1372، ص 101)
بر این اساس، مناظرهها و سؤالهای کلامی مسلمانان و غیرمسلمانان از یک سو و نیاز جدی به دفاع از دین و تبلیغ قرآن در آن دوران حساس از سویی دیگر، سبب شد که آن حضرت به آیات قرآنی که بحث کلامی در آنها نهفته است، بسیار استناد و استدلال کند.
چنانکه پیش از این آمد، ذات الهی دارای اسماء نیکوی فراوانی است که به لحاظ مفهوم مغایر یکدیگر و به لحاظ مصداق عین یکدیگرند. یکی از نکات قابل توجه در این دعا عنایت به اسماء حسنای الهی است.
امام (علیه السلام) در خصوص ارتباط اسماء الحسنی مندرج در این دعای امام (علیه السلام) و سوره توحید باید چنین خاطر نشان کرد بر اساس گزارش مفسرانی مانند طبری، میبدی، زمخشری و ابوالفتوح رازی از قول ابن عباس، روایت شده که قریش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست کردند که پروردگارت را برای ما تعریف و توصیف کن و این سوره در معرفی کوتاه از سوی خداوند نازل شده اگر چه اسماء الحسنی به نحوی معرف ذات خداوند است، این سوره به نحو موجز و خلاصه، تمام این اسماء را یک جا در خود مندرج دارد. پس از برشمردن تعداد زیادی از اسمای الهی، خداوند را نیز به سوره توحید قسم داده شده است.
نتیجهگیری
توجه به آیات قرآنی در ادعیه و مناجاتهای امام رضا (علیه السلام) بسیار مشهود است. انس وافر امام رضا (علیه السلام) به قرآن کریم از یک سو و علاقه زیاد ایشان به مناجات با خدا باعث گردیده ارتباطی را در بین کلمات خویش و آیات قرآنی در یک متن واحد ایجاد نمایند. به گونهای که متنی یکپارچه گشته و انسجام درونی متنی خویش را حفظ مینماید. جهت فهم متن نیاز است که از قواعد موجود در علم معناشناسی نیز تا حد نیاز استفاده نمود. به خصوص قواعد مربوط به روابط همنشینی که به مسائلی مانند افزایش یا کاهش معنایی میپردازد، میتواند در این راستا مفید و اثربخش واقع گردد. کاربرد آیات قرآن در صحیفه رضویه نیاز به ارتباط سنجی دارد. با دقت در ادعیه رضویه مشاهده میگردد که شیوه تلقی و ادای عبارات دعا به گونهای است که عبارات حول محور و موضوع واحدی منسجم گشته و با سیر روند مشخصی با کنار هم چیدن آیات قرآن و کلمات امام (علیه السلام) به موضوع مربوطه پرداخته میشود. با تفحص و بررسی نمونههای مختلف ادعیه میتوان موارد ذیل را از موارد موضوعات ادعیه ذکر نمود.علم و قدرت الهی در اداره عالم هستی و جهل انسان نسبت به جهان آفرینش، پناه بردن به خدا از شر انواع شیاطین، شکر نعمات الهی، سلطه و اراده الهی بر عالم هستی، تدبیر الهی در امر ازدواج، تذکر به معاد و پرهیز از دنیاگرایی، پرهیز از قنوط و یأس به رحمت الهی و آثار مخرب آن، استمداد از اسماء الهی در جهت رفع مشکلات آدمی.
پینوشتها:
1- دانشیار دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث، mghasempour 40 @ yahoo. com.
2- دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده الهیات معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، mehman 1366 @ gmail. com
3- به عنوان نمونه ابطحی، 1381ش، ص 87.
4- به عنوان نمونه ابطحی، 1381ش، ص 51 و 52 و 66 و 67.
قرآن کریم.
1. ابن بابویه قمی، ابو جعفر محمد بن علی (1398ق)، التوحید، قم: انتشارات جامعه مدرسین.
2. ابن بابویه قمی (1378ق)، عبون اخبار الرضا، بی جا، انتشارات جهان.
3. باقری، مهری (1378)، مقدمات زبان شناسی، تهران: نشر قطره.
4. بحرانی، سیدهاشم (1416ق)، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه، تهران: بنیاد بعثت.
5. بی یروش، مانفرد (1363)، زبان شناسی جدید، ترجمه باطنی، تهران: چاپ آگاه.
6. پالمر، فرانک (1374)، نگاهی تازه به معناشناسی، ترجمه کورش صفوی، تهران: نشر مرکز، 1374ش.
7. جوادی آملی، عبدالله (1379)، تسنیم، قم: مرکز نشر اسراء.
8. حرعاملی، محمد بن حسن بن علی (1409ق)، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام).
9. سبحانی، جعفر (بی تا)، الائمه الاثنی عشر (علیه السلام)، بی جا، بی نا.
10. سعیدی روشن، محمد باقر (1389)، زبان قرآن و مسائل آن، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
11. شعیری، حمیدرضا (1381)، مبانی معنی شناسی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها.
12. صفار، محمد بن حسن بن فروخ (1404ق)، بصائر الدرجات، قم: انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی.
13. صفوی، کورش (1379)، درآمدی بر معنی شناسی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
14. طباطبایی، محمد حسین (1366ش)، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.
15. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن (بی تا)، اعلام الوری بأعلام الهدی، انتشارات دارالتعارف.
16. طبری، ابو جعفر (1383ق)، بشاره المصطفی شیعه المرتضی، نجف: چاپ کتابخانه حیدریه.
17. طوسی، محمد بن حسن (بی تا)، امالی، دارالکتب الاسلامیه.
18. عیاشی، ابوالنضر محمد بن مسعود (1380ق)، تفسیر العیاشی، به کوشش سیدهاسم رسولی محلاتی، تهران: چاپخانه علمیه.
19. قرشی، باقر شریف (1372)، حیاة الامام الرضا (علیه السلام)، قم: انتشارات سعید بن جبیر.
20. کلینی، ابو جعفر محمد بن یعقوب (1365)، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
21. مجلسی، محمد باقر (1404ق)، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (علیهم السلام)، بیروت: مؤسسه الوفا.
22. معرفت، محمدهادی (1419)، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
23. موحد ابطحی، سید محمد باقر (1381)، الصحیفة الرضویة الجامعة، قم: مؤسسه الامام المهدی (علیه السلام).
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول