نویسنده: راضیه محمّدزاده
نظم و تربیت از امور بسیار مهم در زندگی فردی و اجتماعی است و باید آن را از سنین سه یا چهار سالگی به کودکان آموزش داد. نظم و انضباط باید هم در رفتارهای کودک، تحصیل و کارهای روزمرهی او وجود داشته باشد و هم در فکر و اندیشه و احساسات و عواطف او.
1- روشهای مختلف خانوادهها برای عادت دادن کودک به انضباط
در برخی خانوادهها کودکان تحت اوامر سخت و انضباط شدید هستند. برخی دیگر روش تربیتی مورد نظر خود را با شک و تردید به کار میبرند. برخی خانوادهها به کودکشان آزادی مطلق میدهند. عدهای از والدین و مربیان هم روش اعتدال را پیش میگیرند و با توجه به شخصیت و تواناییهای کودک به برخی از خواستههای او جواب مثبت و به برخی دیگر جواب منفی میدهند.2- علل مختلف عدم موفقیت والدین در اجرای نظم
- ضعف روش تربیتی و آموزش ندادن کودک - ضعف مقررات انضباطی در خانه - واگذاری مسؤولیتهای سنگین و فوق توانایی بر عهدهی کودک - الگوی نامناسب: والدین بیانضباط، الگوی نامناسبی برای کودک خواهند بود.- غیبتهای طولانی والدین از خانه و مشغلهی زیاد آنها باعث عدم کنترل دقیق اجرای مقررات خانه میشود.
- گاهی والدین بدون آن که به علت و انگیزهی کودک توجه کنند از اعمال نامعقول او جلوگیری میکنند و هرگز در پی یافتن علل بر نمیآیند. اغلب خانوادهها مقررات خود را با عصبانیت و تهدید و مشاجره به کودک یادآور میشوند و برای برقراری نظم از روش اعمال زور استفاده میکنند. بعضی از والدین زمانی که کودک هنوز از نظر جسمی و روحی آمادگی پذیرش بعضی از محدودیتها و تعهدات در رعایت برخی قوانین را نیافته مقررات انضباطی خود را بر او حکم فرما میسازند.
- عدهای از والدین از عواطف و احساسات کودک برای برقراری نظم سوء استفاده میکنند.
- برخی والدین کودک را توجیه کننده دوام زندگی زناشویی خود یا علتی برای ادامه حیات خود میدانند و سعی دارند کاری نکنند که محبت او را از دست بدهند و جرأت ندارند چیزی را از کودک دریغ کنند.
3- تأثیرات بینظمی در زندگی کودک
کودک نامنظم غالباً در سازگاری با محیط کندتر از کودکان دیگر است. عصبانی و زود رنج است و در انجام هر کاری سست و بیاراده است و کارها را نیمه کاره رها میکند و اغلب عجول و هیجانی است.4- نکاتی که باید در برقراری نظم و تربیت رعایت شود
1- مقررات را طوری برقرار کنید که احترام شما و کودکتان، هر دو محفوظ بماند.2- مقررات یا محدودیتی که برقرار میکنید نباید به خاطر هوس یا به دلخواه شما باشد، بلکه باید مبتنی بر اصول تربیتی و سازندهی شخصیت کودک باشد.
3- مقررات را نباید توأم با خشم و غضب و تهدید وضع کنید.
4- کودک را باید در رعایت قوانین، چه از لحاظ عاطفی چه از لحاظ احساسی و رفتاری، یاری کنید.
5- اگر کودکتان با مقرارتی که وضع کردهاید مخالفت کرد تعجب نکنید و او را تنبیه ننمایید.
6- مقررات باید ساده و قابل فهم، منطقی و قابل اجرا، سازگار با اخلاق و دیانت و شرایط اجتماعی باشد و با لحن آرام، یکنواخت، دوستانه و در عین حال محکم صادر شود و کودکان از سنین اولیهی کودکی، با این لحن و دریافت دستور و اجرای آنها از روی میل مأنوس شوند.
7- در برقراری نظم و تعیین قوانین انضباطی حتماً باید مراحل رشد کودک، تواناییهای جسمانی و روانی و نیازهای او را در نظر بگیرید.
8- همیشه باید در اجرای انضباط علاقه و محبت خود را به کودک نشان دهید و او را از محبت سیراب کنید.
9- مقررات نباید با فریاد و یا التماس همراه باشد.
10- در وضع مقررات انضباطی باید حتماً شرایط و موقعیت کودک را در نظر بگیرید.
گاهی والدین به دلایلی مجبور میشوند اجازهی رفتار ناپسندی را به کودک بدهند، این دلایل عبارتند از:
الف) هنگامی که کودک تازه شروع به یادگیری کرده است، در صورت سرزدن اشتباه و نقض دستور، والدین نباید عکسالعمل شدیدی نشان دهند.
ب) هنگامی که خانواده یا کودک در شرایط خاصی (نظیر رخ دادن حوادث مختلف، بیماری، نقل مکان و جدایی از دوستان و وقوع مرگ یا طلاق در خانواده) قرار دارد، در اعمال محدودیت، باید گذشت بیشتری داشته باشید و این گذشت، تا زمانی که موقعیت و شرایط خاص وجود دارد ادامه یابد. مهمترین مسئله این است.
5- روش صحیح برقراری نظم
1- روش استدلال آوردن و منطق است، در این روش باید علت مقررات را برای کودک توضیح دهید. معمولاً این روش برای نوجوانان مؤثرتر است.2- والدین توقع و انتظارات خود را از کودک با میزان تواناییها و ضعفهای او تطبیق دهند.
6- توصیههای عملی
- برای عادت دادن خردسالان به نظم باید دو چیز را کاملاً به آنها تفهیم کرد:الف) چه رفتاری ناپسند است.
ب) چه رفتاری پسندیده است و میتوان آن را جانشین رفتار ناپسند کرد.
- مقررات انضباطی باید قاطعانه وضع شوند. مقرراتی که با شک و تردید و بیتجربگی وضع شود در کودک مقاومت ایجاد میکند و بین او و شما حالت مبارزه پدید میآید.
- هنگام برقراری نظم برای کودک خردسال هرگز به او دستور ندهید بلکه تقاضایتان را به صورت پیشنهاد به او مطرح کنید، اگر کودک از شما چیزی خواست و شما ناچار بودید او را از آن محروم کنید لااقل آرزویش را محترم بشمارید و بهتر است در این مورد با او هم دردی کنید. برای کودکان بزرگتر، قوانین را طوری مطرح کنید که به کودک بر نخورد. خیلی مختصر بیان شود و اشاره به شخص کودک نباشد. مثل: «شبهای غیر تعطیل بازی با کامپیوتر ممنوع» به جای «شبهایی که درس داری حق نداری با کامپیوتر بازی کنی».
- قبل از رفتن به مدرسه بهتر است زمان کار کودک دقیقاً تنظیم شود، اوقات معین و ثابت برای غذا، بازی و گردش باید وجود داشته باشد. به کودک یاد داده شود صدای خود را کنترل کند. فریاد زدن و جیغ کشیدن بیشتر نشان دهندهی اعصاب ناسالم کودک است تا نیاز جسمانی او.
7- در مقابل سرپیچی کودکان از قوانین چه باید کرد؟
نقش خود را در مقام فرد بزرگسال و مهربان ولی جدی ایفا کنید. عکسالعملتان توأم با مشاجره نباشد. کودک را در موقعیتی قرار ندهید که دربارهی ناصحیح بودن مقررات وضع شده با شما بحث کند. کودکی که برخلاف مقررات عمل میکند. عصبی و دچار هیجان میشود و شما نباید سبب تشدید هیجان کودک شوید. هرگز با او زورآزمایی نکنید. باید بر علاقهی کودک به آن کار و علت مخالفتتان تأکید کنید. در مورد خردسالان عمل کردن بیشتر از سخن گفتن مؤثّر است.منبع مقاله :
محمّدزاده، راضیه، (1393)، مادر اگر این گونه میبود، تهران: منیر، چاپ پنجم