نویسنده: برنارد اسپادک
مترجم: محمدحسین نظری نژاد
مترجم: محمدحسین نظری نژاد
مهارتهای مربوط به زبان اکتسابی روزبروز از اهمیت فزایندهای برخوردار میشود. بیشتر کودکان در مدرسه وقت کمتری را صرف صحبت کردن و عمل کردن و زمان بیشتری را صرف گوش کردن و تماشا کردن میکنند. در مورد فعالیتهای شنیداری باید فرصتهایی را در اختیار کودکان قرار داد.
کودکان در اوقات مختلف و با انگیزههای متفاوت گوش میدهند و در موارد مختلف میزان دقت و توجه آنها در امر گوش دادن متفاوت است. گوش دادن را به چهار دسته تقسیم کردهاند: حاشیه ای، التذاذی، دقیق (1) و تحلیلی (2). گوش دادن به صداهای موجود در محیط را میتوان از انواع گوش دادن حاشیهای دانست؛ گوش دادن به موسیقی یا یک داستان التذاذی است؛ گوش دادن دقیق، گوش دادن به راهنماییهاست؛ در گوش دادن تحلیلی فردی که به تجزیه و تحلیل دقیق و ارزشیابی آنچه میشنود میپردازد، باید با امر گوش دادن به گونهی جدّیتری برخورد کند. متأسفانه در فعالیتهای بسیاری از کلاسها فقط گوش دادن حاشیهای در مدّ نظر قرار میگیرد.
هنگامی که کودکان بطور مداوم زیر رگبار پیامها و دستورالعملها قرار میگیرند در حالی که تمام آن پیامها به آنان مربوط نیست، به «گوش دادن حاشیهای» (Tune out) روی میآورند. در بسیاری از خانههای شلوغ و پر صدا، کودکان «گوش دادن حاشیهای» را به عنوان مکانیسم ثابتی که گاه به مدرسه نیز راه مییابد فرا میگیرند. با توجه به این امر که کودکان با گوش دادن تحلیلی بندرت سروکار دارند میتوان دو روند گوش دادن التذاذی و دقیق را در مدارس رایج کرد که نقل داستان در کمک به آن مؤثر است.
نقل داستان برای کودکان
نقل داستان با یا بدون استفاده از کتاب در برنامههای مدارس جایگاهی استوار و بسیار شایسته دارد. در کشور ما بخش اعظم ادبیات کودکان که خود منابع فراوانی را برای قصه پردازی فراهم می کند، طیّ چند دههی اخیر پیشرفت کرده است. فراهم بودن کتاب برای کودکان متأسفانه بیشتر موقعیتی را به وجود میآورد که در آن معلم بیش از آنکه به نقل داستان بپردازد به خواندن آنها اکتفا میکند. اگرچه انجام این کار احتمالاً تا حدی نگرانی معلم را از نظر محتوا و طرح داستان برطرف میکند، ولی توجه به این نکته ضروری است که داستانهایی از کتابهای کودکان آشنا شوند تا بتوانند آنها را در قالب عبارات خویش برای کودکان بازگویند.قصّه برای کودکان را میتوان از داستانهای تخیّلی معاصر یا از بازسازی داستانهای سنّتی ادبیّات عامه انتخاب کرد، و یا از حاصل تجربیات کودکان داستان ساخت. بازگویی رویدادهای یک سفر کوتاه یا هر تجربهی دیگری که کودکان داشتهاند، یا حتی واقعهای از تجربیّات دوران کودکی شخص معلّم، همهی اینها منابع بسیار خوبی برای قصه پردازی محسوب میشوند.
معلمان اغلب به این نتیجه میرسند که وسایل و تصاویر مختلف در به نمایش درآوردن داستان به آنان کمک میکند. مربیّان میتوانند از نقاشیهای ساده بازار، که با کاغذ سمباده در پشت آنها روی تخته ماهوتی میچسبند، یا از اشیای ساده یا تصویر استفاده کنند.
خواندن کتاب برای کودکان
در مهد کودکها و کودکستانها باید هر کلاس برای کودکان مجموعهی مناسبی از کتابهایی با نثر خوب و تصویرهای زیبا در اختیار داشته باشد. مجموعهای از داستانها یا گلچینهای ادبی نیز، حتی اگر فاقد تصویر باشند، مفید واقع میشوند. معلمان میتوانند برای انتخاب کتاب از سایر معلمان و مشاوران تحصیلی، از کتابداران، مدارس عالی و دانشگاههای محلی کمک بگیرند. علاوه بر آن چندین منبع چاپ شده موجود معلمان را در انتخاب کتاب یاری میدهد. این منابع عبارتند از:Best Bools for Children. New York: R. R. Bowker.
Bibliography of Books for Children. Washington, D. C. Association for Childhood Education International.
Books for Children. Chicago: American Library Association, n. d.
Eaken, Mary K. Good Books for Children, 3rd ed. Chicago: University of Chicago Press, 1966.
Gullfoile, Elizabeth. Books for Beginining Readers. Champaign, Illinold: National Council of Teachers of English, 1962.
Larrich, Nancy. A Parent's Guide to Children's Reading (rev.). Garden City, New York: Doubledy, 1964.
Reading Ladders for Human Relations. Washington, D. C.: American Council on Education, 1963.
Rollins, Charlemae H. We Buid Together, 3rd ed. Champaign, Illinois: National Council of Teachers of English, 1967.
کتابها را باید با دقت انتخاب کرد؛ نکتهی مهم این است که کودکان به این کتابها علاقه داشته باشند. کتابهای دانستنیها را، اگر برای کودکان میخوانیم، باید صحیح و معتبر باشند- در انتخاب این نوع کتابها درستی اطلاعات بر سبک ادبی مقدم است. داستانهایی را میتوان به منظور آماده سازی کودکان برای مطالعات بعدی، یا کتابی را به دلیل آنکه موضوع آن درباره معلم است انتخاب کرد. خواندن بعضی از کتابها تنها جنبهی سرگرمی دارد.
کتابهای خوب ادبیات کودکان حاوی مطالبی بسیار جالب توجه برای کودکان خردسال است. بطور کلی، کتاب راهگشای یادگیری مطالبی است که برای کودک ضرورت زمانی یا مکانی ندارد، بلکه افق دید او را بازتر میکند. به کمک کتاب میتوان افرادی با حالات و رفتار مختلف و لباسهای گوناگون را به کودکان شناساند. البته لازم است بخشی از تجربه کتابخوانی کودک را دنیای رنگین و خیال انگیز تشکیل دهد.
اغلب به مدد کتابخوانی میتوان کودکان خردسال را در پیدا کردن راه حلی برای مشکلات و اختلافاتشان یاری کرد. خواندن داستانهایی در این مورد غالباً بر فکر و اندیشه کودک تأثیری مفید میگذارد، به کودک نشان میدهد تنها او نیست که با این گونه مشکلات مواجه است. کتابهایی که در آن کودکان قشر اقلیت جامعه به گونهای واقعی نمایش داده میشوند نیز انتشار مییابد و بسرعت در دسترس استفاده کنندگان قرار میگیرد. گرچه این نوع کتابها نمیتوانند جای یک کلاس کامل را بگیرند اما این مسأله را برای فرهنگ اکثریت روشن میسازند که افراد به ظاهر متفاوت، در واقع چندان تفاوتی با آنها ندارند. فراهم آوردن این گونه کتابها در مدرسه این نکته را نیز به کودک القا میکند که قشری مرکب از خود او و دیگران این قابلیت را دارند تا در ادبیات ملی به تصویر کشیده شوند.
معلم باید با کتابی که برای کودکان میخواند آشنا باشد. معلمان جدید غالباً به خانه بردن کتاب و با صدای بلند خواندن آن را مفید میدانند. بنابر این باید آنچنان صحنهای فراهم آید تا کودکان از خواندن تجربهی لذتبخشی به دست آورند. ایجاد صحنهای عادی سودمند واقع میشود. برای مثال اگر کودکان بشکل معمول روی فرشی بنشینند، به طرزی که به راحتی و بدون مانع بتوانند معلم را ببینند مفید خواهد بود. در موقع خواندن کتاب نیز - به ویژه هنگام خواندن داستان مصور- صندلیها را میتوان به شکلی نامنظم چید.
بهتر آن است که داستان به طور دائم به علت نصیحت کودک بیتوجه و بدرفتار قطع نشود. گاهی اوقات معلمان برای اینکه مجبور به قطع داستان نشوند کودکان شلوغ را نزدیک خود مینشانند. بهتر است گوش دادن به داستان به صورت فعالیتی اختیاری درآید و کودکان نیز در انتخاب و انجام فعالیتهای بی سروصدای دیگر آزاد باشند. جالب است دقت شود آنگاه که گوش دادن به داستان در نظر کودک به عنوان یک تکلیف مطرح نباشد او تا چه اندازه به داستان توجه خواهد کرد.
هرچند معلمان عموماً خود داستانهایی را برای کودکان میخوانند، اما اگر در انجام این کار از دیگران کمک بگیرند یا یکی از اولیای داوطلب را به مدرسه بخوانند مفید خواهد بود. در صورتی که عدّهی داوطلب بیش از یک نفر باشد، نباید تمام وقت کلاس را به داستان خوانی اختصاص داد. در واقع اگر داستان خوانی در محیطی صمیمانه انجام گیرد، در پیشرفت زبان آموزی کودکان مفید خواهد بود. از دانش آموزان کلاسهای بالاتر یا پایینتر که استعداد بیشتری در خواندن دارند نیز میتوان برای خواندن کتاب در کلاس دعوت کرد.
خواندن داستان برای کودکان اغلب شکل مباحثه را به خود میگیرد. گاهی اوقات معلمان از کودکان سؤالاتی میکنند تا از تفهیم داستان اطمینان حاصل کنند؛ هر چند این کار برای آگاهی از درک نادرست کودکان فنّی مناسب به شمار میآید امّا گاهی ایجاد خستگی میکند. باید توجه داشت که داستان خوانی به شکل فعالیتی لذتبخش باقی بماند و به صورت باری سنگین بر دوش کودکان قرار نگیرد.
کلنجار رفتن با کتابها
باید فرصتهایی را در اختیار کودکان قرار داد تا آنها خود به بررسی کتابها بپردازند و حتی قبل از آنکه زمان لازم برای یادگیری کتاب خواندن فرا رسیده باشد، با آنها آشنا شوند. در یک کتابخانه خوب کتابها باید بصورتی جالب توجه در معرض دید و در دسترس کودکان قرار گیرد. کتابها را میتوان روی یک قفسه چید یا پشت پنجره گذاشت تا کودک بتواند به آسانی جلد کتابهای جالب را ببیند و انتخاب کند. به محلی نیز نیاز است تا کودک در آنجا بتواند با آسودگی کتابها را بررسی کند، تصویرها را ببیند، بخواند و آنها را با کودکان دیگر مورد بحث قرار دهد. به منظور جالبتر ساختن محیط برای کلنجار رفتن با کتابها میتوان از یک صندلی گهوارهای، یک میز و تعدادی صندلی، چند بالش یا حتی یک فرش کوچک بر کف اتاق استفاده کرد. باید نور به اندازه کافی و محیط تا حدی دنج و بی سروصدا باشد. کتابهای موجود در کلاس را میتوان طوری چید که مورد توجه کودکان قرار گیرد. اگر کتابها با نظم و ترتیب و به تناوب عوض شود، کودکان همیشه کتابهای جدید و هیجان انگیزی را برای خواندن در اختیار خواهند داشت.اگر امکان بردن کتاب به خانه وجود داشته باشد برای کودکان مفید خواهد بود، بویژه هنگامی که معلم احتمال دهد کودک بیش از چند کتاب در خانه ندارد، باید امکان به امانت بردن کتاب را برای او فراهم سازد یا دقت کند که بطریقی نوعی مطلب خواندنی برای خانه در اختیار وی قرار گیرد. اخیراً نسخ چاپی ارزانی از کتابهای خوب کودکان در دسترس همگان است که از افزایش قیمت جلوگیری میکند. در صورت بردن کتاب به خانه بهتر است والدین را تشویق کنند تا کتابها را برای کودکانی که هنوز قادر به خواندن نیستند بخوانند. برای این کار، گاه فرستادن یک برگه دستورالعمل ساده برای والدین کفایت میکند و گاه معلمان جلسهای را با شرکت والدین تشکیل میدهند تا آنها مهارتهای خاصی را که در امر خواندن کتاب برای کودکان لازم است بیاموزند.
شعرخوانی برای خردسالان
از آنجا که شعر از صدای کلمات، ترکیبی موزون میسازد کودکان از گوش دادن به آن لذت میبرند. خردسالان را میتوان با اشعار مخصوص آنان مانند شعرهای بسیاری از شاعران معاصر آشنا کرد. گاه تکرار این گونه اشعار به کودکان کمک میکند تا آن را به خاطر بسپارند. شعرخوانی در کلاس اغلب باعث علاقه مندی کودکان به صدای کلمات میشود. گاهی قافیه پردازی و تجانس حروف توجه کودکانی را که تنها از صدای کلمات و طریقه جاری شدن صداها بر زبانشان لذت میبرند به خود جلب میکند. کودکان را باید به بازی با کلمات تشویق کرد، اما قبل از آن باید به معلمان این هشدار را داد که کودکان خردسال ممکن است بیش از اندازه به جناسسازی روی آورد. اشعار را باید با صدای بلند خواند تا قافیه و وزن آن واضحتر باشد.مربّیان کودکان خردسال اغلب شعرخوانی را با بازیهای انگشتی (finger plays) میکنند. هرچند این نوع فعالیّتها معمولاً فاقد ارزش ادبی هستند ولی برای وقت گذرانی مفید به نظر میرسند، کودکان میتوانند هنگام انتظار برای اتوبوس یا موارد مشابه دیگر از آن بهره گیرند. بازیهای انگشتی که ریشه در کودکستانهای فروبل دارد، در آموزش دوران اولیه کودکی سنتی باارزش به شمار میآید.
استفاده از وسایل سمعی و بصری
چون کار تدریس توسط معلم به تنهایی انجام میپذیرد، او در بیشتر کلاسها، از این که بتواند فعالیّتهای شنیداری مختلف را در سطحی وسیع برای کودکان ایجاد کند در مضیقه است. وقتی که معلم داستانی را برای کودکان میخواند، تمام توجه او صرف این کار میشود و قادر به انجام کار دیگری نیست. بدین ترتیب داستانخوانی تمام وقت فعالیّت کلاسی را به خود اختصاص میدهد، زیرا معلّم به این نکته پی میبرد که اگر بخواهد توجه کودکان را به داستان جلب کند باید بر کلاس نظارت کامل داشته باشد. البته انجام این کار در کلاسی که بطور کامل سازمان یافته باشد ضرورتی ندارد. بسیاری از معلمان دریافتهاند که استفاده از وسایل سمعی و بصری سبب میشود توانایی آنان در فراهم آوردن فعّالیّتهای زبانی از طریق اکتساب، در وضعهای مختلف و با گروههای کوچکی از کودکان گسترش یابد.بسیاری از نوارهای ضبط شده تجارتی از داستانهای کودکان در دسترس است که میتوان آنها را تهیه کرد. معلّمان معتقدند که خواندن و ضبط کردن داستانها با صدای خود آنها نیز به کودکان این امکان را میدهد که بطور مستقل به داستان گوش کنند. اکثر کودکان مهدکودک میتوانند خود استفاده از ضبط صوت را بیاموزند. اگر نوار ضبط شده یک کتاب را به همراه همان کتاب در اختیار این کودکان قرار دهیم آنها میتوانند بطور همزمان به داستان گوش دهند و به تصویرها نگاه کنند. ضبط یک علامت شنیداری خاص به نشانه ورق زدن هر صفحه کاری مفید خواهد بود.
این روزها بسیاری از کلاسها با مراکز مجهز به وسایل صوتی در ارتباط هستند. در این مراکز چند گوشی توسط چند رشته سیمهای رابط به یک گرامافون یا دستگاه ضبط صوت متصل است که به کمک عدهای از کودکان میتوانند بطور همزمان به نوار گوش دهند. در بعضی از این مراکز کودکان را به وسیله کابینهایی از هم جدا کردهاند که نیازی به این گونه جداسازیها نیست و اگر هدف گوش دادن دقیق نباشد، گاهی حتی این کابینها دست و پاگیر نیز هستند. گوش دادن به یک داستان را باید تجربهای مشترک بین کودکان تلقی کرد. اصولاً استفاده از گوشی برای آن است که صداهای خارجی ناشی از انجام فعالیتهای دیگر کلاسی با صدای ضبط صوت تداخل نداشته باشد.
از تصویرهای متحرک و فیلم استریپهای مصوت نیز میتوان برای گسترش تجربیات اکتسابی زبان کودکان کمک گرفت. امروزه تعداد زیادی از داستانهای بسیار خوب کودکان که با استفاده از این وسایل فراهم شدهاند در دسترس همه قرار دارد. میتوان اتاقهایی را نیز برای تماشای فیلم برای گروهی کودک مجهز کرد.
كودكان و تلویزیون
گرچه غالب کودکان بخش عمدهای از ساعات بیداری خود را به تماشای تلویزیون میگذرانند ولی هنوز بدرستی نمیدانیم آنها از این وسیله چه میآموزند؛ البته چنین به نظر میرسد که چیزهای زیادی را از آن یاد میگیرند. هر یک از والدین میتوانند به شرح خاطراتی از این قبیل بپردازند که، برای مثال، فرزندانشان بستههای محصولاتی را که در تلویزیون تبلیغ شده میشناسند یا اینکه آنها را تحت فشار قرار میدهند تا اسباب بازیهای تبلیغ شده در این وسیله ارتباط جمعی را برای کودکان بخرند. گرچه ممکن است متخصّصان علوم تربیتی نسبت به نقش موثر تلویزیون در یادگیری کودکان تردید کنند، اما شاید سازمانهای تبلیغانی به آن اعتقاد زیادی داشته باشند.میدانیم که تلویزیون بر اطلاعات لغوی کودکان اثر میگذارد، زیرا روزانه بسیاری از کلماتی که کودکان خردسال از آن استفاده میکنند فقط توسط این وسیله به آنان القا میشود. اما روشن نیست که تلویزیون بطور مشابه بر ترکیب جملات کودکان نیز اثر گذارد. اگر چه زبان معیار بطور مستمر از تلویزیون بگوش میرسد ولی کودکان گروههای اقلیتی که همواره با آن در تماس هستند، باز هم بر ترکیب جملات تسلط ندارند. ارائه این زبان ظاهراً بر الگوهای گفتار آنان اثر نمیگذارد. این مسأله شاید ناشی از نداشتن ارتباط متقابل در تماشای تلویزیون، که خود عملی تقریباً انفعالی به حساب میآید، باشد؛ و نیز ناشی از این که توجه کودکان بیشتر از نوع گوش دادن حاشیهای است. برنامههای آموزشی مخصوص کودکان خردسال، گاه و بیگاه، از تلویزیون پخش شدهاند، ولی این برنامهها اغلب نمایشهای محلی هستند که هزینه کمی صرف تهیه آنها شده است. این فیلمها ثابت کردهاند که برنامههای تلویزیون، با زیر پوشش داشتن عده بیشماری از کودکان، میتوانند سرگرم کننده و آموزشی باشند و قوای فکری را نیز سالم نگهدارند. اما تا مشخص شدن اثرات آموزشی این نوع برنامهها فاصله بسیار است.
برنامههای تلویزیونی موجود ویژه کودکان اساساً برای تماشا در منزل طرح ریزی شده است. مساله بحث انگیز این است که آیا تدریس به کمک تلویزیون در مدرسه مفید واقع میشود؟ مدت زمانی که هم اکنون برای اکثر کلاسهای کودکان خردسال در نظر گرفته شده در حد خود کوتاه است و اگر گوش دادن و تماشای انفعالی را، که میتوان در خانه نیز انجام داد، جانشین تماسهای متقابل سازیم جای بسی تأسّف خواهد بود. و نیز تنظیم برنامه با تلویزیون، انعطاف پذیری معلم را در کلاس محدود میکند، هرچند باید گفت که با سهل الوصولتر شدن دستگاههای ویدئو ممکن است این محدودیت تا حدی برطرف شود.
بهره گیری از پیشامدهای عادی روزانه
معلمان در تمام مدت روز و در هر موقعیتی میتوانند فرصتهای زیادی را برایتقویت زبان آموزی کودکان پیدا کنند؛ در عین حال آموزش مستمّر زبان نیازمند ابراز نوعی حساسیت نسبت به عوامل بالقوّه یادگیری میباشد. این عوامل در بطن هر موقعیت نهفتهاند. فعّالیّت آشپزی را میتوان با بحث درباره برنامه ریزی آن آغاز کرد. «چه کارهایی را باید انجام داد؟»، «چگونه باید به این کار پرداخت؟»، «انجام هر کار به عهده چه کسی است؟»، «چه مواد و وسایلی لازم است؟»؛ با پاسخ گرفتن از تمام کودکان در مورد برنامه ریزی میتوان این سؤالات را به بحث گذاشت. دستورالعمل آشپزی را باید ضمن برنامه ریزی و نیز هنگام آشپزی چند بار قرائت کرد. میتوان بعد از پایان آشپزی تمام مراحل آن را یک بار دیگر مرور کرد و به تفصیل در جدولی نوشت.
ضمن بازیهای نمایشی معلم معمولاً میتواند علائمی را در نظر بگیرد تا کودکان از آنها استفاده کنند. در زمینه موسیقی، از کودکان بخواهد با دقت به کلمات سرود گوش دهند و پس از آن درباره صداها و نیز معانی کلمات صحبت کنند. او حتی ممکن است از خواندن بیت مکرر یک سرود هم برای یاد دادن کلمات جدید بهره گیرد یا از کودکان بخواهد که خود شعر بسرایند. از این رو نیاز به یافتن کلمات قافیه دار به آنها کمک میکند تا به جزء آخر کلمات به دقت گوش دهند و صداهای کلمات را نیز با هم مقایسه کنند. هرنوع فعالیّت را باید عمیقاً مورد بررسی قرار داد تا بتوان میزان یادگیری زبان را در آن تعیین کرد.
سایر فعالیّتهای وابسته به زبان
علاوه بر زمینههایی که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، فرصتهای بسیار دیگری نیز برای یادگیری زبان در کلاس پدید میآید. در بیشتر کلاسها کودکان میتوانند از انواع وسایل دست ساز در جهت تقویت زبان آموزی استفاده کنند؛ استفاده از این وسایل به آشنایی با درک خصوصیات زبانی کمک میکند.بازیهای لوتو (Lotto) را میتوان یکی از نمونههای خوب این نوع وسیلهها به حساب آورد. در این بازی کودکان باید تصویری را شناسایی و نشانه گذاری کنند و آن را با تصویر دیگری که روی کارت قرار دارد تطبیق دهند؛ به این ترتیب باید گفت بازیهای لوتو علاوه بر آنکه میتواند مهارتهای بصری مربوط به جور کردن تصاویر را به کودکان بیاموزد آنان را در یادگیری نام طبقه بندی اشیاء، نام اشیاء یا نام اعمال و رفتار نیز یاری میدهد. بازیهای هوش «سی کیز» (see-Quees) که در آن صحنههایی از داستانهای معروف باید به ترتیب کنار هم گذاشته شوند، به کودکان کمک میکند تا به تسلسل حوادث در یک داستان پی ببرند. بعد از مرتب شدن تصویرها میتوان از کودکان خواست تا وقایع داستان را به هم ربط دهد. علاوه بر اینها میتوان از وسیلههای بسیاری برای ایجاد آمادگی در خواندن استفاده کرد. به کارگیری حروف الفبای سه بعدی به کودکان این امکان را میدهد تا با آنها کلمههایی را بسازند و بیآنکه مشکل ساختن حروف توسط خود آنها در بین باشد نام حروف را بیاموزند و نیز با مشاهده شکل و ترکیب حروف تجربه ملموسی را کسب کنند. بازیها و وسایل متعدد دیگری را میتوان برای ایجاد آمادگی در خواندن در این قسمت گنجانید.
کودکان بطور انفرادی یا بصورت گروههای کوچک میتوانند با وسایل دست ساز بازیهای زیادی را اجرا کنند. آنها بعد از یادگیری کامل مهارتهایی در مورد استفاده از وسایل و آشنایی با مقرّرات کلاسی میتوانند بطور مستقل وارد عمل شوند و معلم نیز گاهی ضمن کار نظر دقت آنان در انجام فعالیّت باشد این استقلال در عمل باعث میشود کودکان بتوانند در اوقات مختلف روز به دفعات از این وسایل دست ساز استفاده کنند.
اشتغال مداوم کودک به فعالیتهای گفتاری زبان، بحث، نمایش ابتکاری، گوش دادن به داستان و اشعار و تمام فعالیتهای زبانی دیگری که شرح آن گذشت، مستقیماً با اشتغال وی به فعّالیّتهای زبان نوشتاری در ارتباط میباشد. در برنامههای مدرسه که اغلب قسمت بندی شده و مجزا از هم است، جدایی مهارتهای زبانی از آنچه در زندگی روزمره بچشم میخورد بیشتر است؛ در کلاس خواندن و نوشتن باید بموازات گوش دادن و صحبت کردن پیش رود.
پینوشتها:
1- Marginal-Appreciative-Attentive-Analytic
2- National Council of Teachers of English, Language Arts for Today’s Children (New York: Appleton-Century-Crofts, Inc., 1954).
قزوینی یزدی، حاج بابا، (1378)، رسالهای در ردّ یهودیت، قم، مؤسسه فرهنگی- انتشاراتی حضور، چاپ اول.