استقلال طلبی آمریکای لاتین

کشورهای آمریکای لاتین از جمله کشورهایی بوده اند که قرن ها طعم تلخ استعمار و سلطه جویی کشورهای قدرتمند غربی را تجربه کرده و به عنوان حیات خلوت این گونه کشورها و به ویژه ایالات متحده شهرت یافته بودند. اما در سال های اخیر و در جریان نوعی بیداری، زمینه ساز بزرگ ترین تحولات سیاسی و اجتماعی در عرصه جهان بوده اند و هم اینک نگرانی جدی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا را بر انگیخته اند.
چهارشنبه، 12 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استقلال طلبی آمریکای لاتین
استقلال طلبی آمریکای لاتین
استقلال طلبی آمریکای لاتین

- نوام چامسکی (1)

چکیده:
کشورهای آمریکای لاتین از جمله کشورهایی بوده اند که قرن ها طعم تلخ استعمار و سلطه جویی کشورهای قدرتمند غربی را تجربه کرده و به عنوان حیات خلوت این گونه کشورها و به ویژه ایالات متحده شهرت یافته بودند. اما در سال های اخیر و در جریان نوعی بیداری، زمینه ساز بزرگ ترین تحولات سیاسی و اجتماعی در عرصه جهان بوده اند و هم اینک نگرانی جدی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا را بر انگیخته اند.
پنج قرن پس از کشورگشایی اروپاییان، هم اکنون شاهد تحکیم استقلال کشورهای آمریکای لاتین هستیم. از ونزوئلا گرفته تا آرژانتین، شاهد بر انداختن میراث سلطه بیگانگان هستیم؛ میراثی که قرن ها ادامه داشته است و در قالب الگوهای اجتماعی مخرب و بی رحمانه، به تداوم این میراث یاری می رسانده است.
دیگر ساز و کار کنترل و احاطه امپراتوری غرب که در قالب خشونت و جنگ اقتصادی تجلی داشته است و کماکان در اذهان کشورهای آمریکای لاتین باقی مانده است، اثربخشی خود را از دست داده و خود نمادی از رویکرد استقلال طلبانه آنها می باشد. دیگر ایالات متحده به خود قبولانده است که باید دولت هایی را که پیشتر در آنها مداخله می نمود و مورد انتقام جویی وی قرار می گرفته اند، تحمل کند.
در این منطقه شاهد مجموعه جنبش هایی هستیم که بنیان های یک دموکراسی معنی دار را پایه گذاری می کنند. در آنجا جمعیت های بومی فعال و تأثیرگذار شده اند. نمادهای آن در بولیوی و اکوادور به خوبی قابل مشاهده است.
این رویدادها تا حدی نتیجه اتفاقات و پدیده هایی است که سال ها در آمریکای لاتین شاهد آن بوده ایم. دولت های جدید بر آن بوده اند تا نظام های دموکراتیک را بر پایه مشارکت عمومی مردم و دور از استیلای بیگانگان و نفوذ نخبگان بنیان نهند. در دنیایی که بر بنیان دولت های ملی بنا نهاده شده است، کاهش استقلال با کاهش نقش مردم همراه است و این موضوع، خود به تضعیف توانایی دولت ها در شکل دادن به بنیان ها و سیاست های اجتماعی و اقتصادی می انجامد.
نمونه های تاریخی نیز بیانگر آن بوده است که کاهش استقلال جوامع، به نوعی آزادسازی تحمیلی و البته در راستای منافع نظام های مقتدر اجتماعی و اقتصادی انجامیده است.
مقایسه انتخابات ریاست جمهوری در ثروتمندترین و فقیرترین کشورهای دنیا می تواند آموزنده باشد.
در سال 2004، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مردم می بایست یکی از دو نامزدی را انتخاب می کردند که هر دو در ناز و نعمت زندگی کرده بودند و در یک دانشگاه درس خوانده و هر دو نیز مورد حمایت مجموعه ای از قدرت های خصوصی بودند. برنامه هایشان نیز شبیه به هم بود و هماهنگ با نیازهای حامیان و طرفدارانشان یعنی ثروت و قدرت. اما در مقابل این انتخابات، نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری بولیوی در دسامبر 2006 بیندازیم. رأی دهندگان با موضوعات اساسی یعنی مسایلی مهم چون کنترل ملی بر منابع گاز و دیگر منابع طبیعی که توجه و حمایت جامعه را با خود همراه داشت. آشنا بودند. حقوق بومیان، زنان، آب و زمین از دیگر موضوعات مورد توجه بود و بالاخره شاهد آن بودیم که مردم کسی از میان خود و نه نماینده ای از طبقه محدود قدرت را برگزیدند.
البته این شرایط جدید می تواند به بروز مشکلاتی داخلی برای این کشورها بینجامد، چرا که سابقه شکل گیری سریع طبقه های ثروتمند و مسئولیت ناپذیر در آنها وجود دارد. مطالعات تطبیقی بین توسعه اقتصادی این کشورها با کشورهای آسیای شرقی، راه گشاست. امروز بر خلاف کشورهای آسیای شرقی، کشورهای آمریکای لاتین با کارنامه ای از نابرابری ها همراهند.
در خصوص سرمایه گذاری خارجی نیز این کشورها در مقایسه با کشورهای آسیای شرقی قوانین ساده تری دارند که همین مسأله می تواند مؤید گزارش بانک جهانی در خصوص جانشین شدن خصوصی سازی و سرمایه گذاری خارجی در آمریکای لاتین و در نتیجه، خروج سود آن به خارج از منطقه شود که این دقیقا عکس وضعیت کشورهای آسیای شرقی است.
البته لایه های نفوذ دولت اسپانیا نیز در این کشورها کاملا مشهود است که این تغییر نیز ناخوشایند ایالات متحده است، چرا که این کشور انتظار دارد آمریکای لاتین به عنوان جایگاهی امن برای منابع، بازار و فرصت های سرمایه گذاری ایالات متحده باشد.
کارشناسان و ناظران سیاسی مدت هاست که بر این نکته تأکید می ورزند که در صورتی که این منطقه از کنترل ایالات متحده خارج شود، چگونه می توان انتظار داشت، دولت آمریکا در دیگر نقاط جهان در مقابل اعتراض ها و مخالفت ها ایستادگی نماید؟

پي نوشت ها:

1. Noam Chomsky : زبان شناس و تحلیل گر برجسته سیاسی.
منبع:کتاب سیاحت غرب





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط