گلایه های یار

حکایت عجیبی است حکایت علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی . بیست بار رنج سفر حج را بر خود هموار کردن آن هم در یازده قرن پیش با وسایل وامکانات آن زمان با سختی و خطرات راه های آن دوران ،اگر نگوییم ناممکن ، ولی دشوار است و طاقت فرسا . دلی سوخته ، ادعایی راستین و اراده ای پولادین می خواهد تا بر سختی ها و خطرات فايق آید و انتظار را تحمل کند ، که علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی داشت ؛ عاشقی صادق ،دل سوخته ای بی قرار و عزمی جزم .
چهارشنبه، 12 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گلایه های یار
گلایه های  یار
گلایه های یار

نويسنده:علي مهر
حکایت عجیبی است حکایت علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی . بیست بار رنج سفر حج را بر خود هموار کردن آن هم در یازده قرن پیش با وسایل وامکانات آن زمان با سختی و خطرات راه های آن دوران ،اگر نگوییم ناممکن ، ولی دشوار است و طاقت فرسا . دلی سوخته ، ادعایی راستین و اراده ای پولادین می خواهد تا بر سختی ها و خطرات فايق آید و انتظار را تحمل کند ، که علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی داشت ؛ عاشقی صادق ،دل سوخته ای بی قرار و عزمی جزم .
هر سال بار سفر می بست و از این دیار راهی دیار دوست می شد به امید دیدن جمال دلربای یوسف زهرا (علیهم السلام) و منزل به منزل ،شهر به شهر ، در هر کوی و برزن جست و جو می کرد . در نجف،در حرم امیر المومنین ،در وادی السلام ،مسجد کوفه ، مسجد سهله ،کربلا ،مدینه ،روضه رسول خدا( صلی الله علیه و آله) ،بقیع ، مسجد الحرام ، عرفات ، مشعر ، منی ، هر دم منتظر اتفاقی خوش و خبری مبارک بود ، وباز همین راه را در بازگشت و دوباره و دوباره ؛ بیست بار .
چه حالی داشت او وقتی که مژده وصل را شنید :« من فرستاده ی حضرت هستم ومأمورم تا تو را به نزد ایشان ببرم .1»
سر از پا نمی شناخت . در پوست خود نمی گنجید . سراپا شور وشعف بود . نور امیدی در دلش روشن شد که همه چیز را در پرتو آن می دید . آرزوی دیرینه اش در شرف تحقق بود . اما در این میان فرستاده حضرت سخنی گفت بس شگفت و تکان دهنده که پرده از بسیاری رازها برداشت . فرستاده قبل از آن که مژده وصال را به ابن مهزیار دهد ، راز حرمان و عدم توفیق دیدار مولا با وجود بیست بار بردن رنج سفر به خانه خدا وحج گزاردن و این فراق طولانی را به او گفت:« او از شما پنهان نیست ؛کارهای ناشایست شما او را از شما دور ساخته است . 2»
یعنی رفتار ناپسند ما ، گفتار و کردار زشت ما ، امام را از ما پنهان ساخته . یعنی امام پنهان نیست بلکه گناهان ما پرده ای ساخته ضخیم در مقابل دیدگان ما تا او را نبینیم . این حکایت علی بن ابراهیم بن مهزیار بود . علی بن ابراهیم بن مهزیار کیست ؟ یکی از بزرگان و وارستگان شیعه « کسی که خاندان او نسل در نسل مورد تایید و توجه ائمه (عليهم السلام) بوده اند . خاندانی که چندین نسل مقام ومنزلت علمی و اجتماعی خود را حفظ کرده اند ، جزو روایت کنندگان بنام و مشهور شیعه بوده اند و از طرف ائمه (علیهم السلام) وکالت داشته اند .3 »
و برخود علی بن ابراهیم بن مهزیار همین بس که سعادت دیدار آقا نصیبش شده و حکایت ما...

پی نوشت .

1. مهمان یار ،ص 26
2.دلايل الامامه ، ص 297
3.مهمان یار ،ص 104
منبع: ماهنامه ي ديدار آشنا





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.