تیاردو شاردن، پیئر

تیار در خانواده‌ای اشرافی در سارسنا، زیستگاه خانوادگی، زاده شد. در 1277 به فرقه یسوعی وارد شد و، پس از تحصیلات مقدماتی در اکسان پرووانس و جزیره‌ی جرزی، به مدرسه‌ای یسوعی در قاهره انتقال یافت، و در آنجا...
چهارشنبه، 7 بهمن 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تیاردو شاردن، پیئر
 تیاردو شاردن، پیئر

 

نویسنده: Thomas F. Glick
مترجم: فریبرز مجیدی



 
[pier teyār de šārdan]
Pierre Teilhard de Chardin
(ت، نزدیک اورسین، پوئی دو دوم، فرانسه، 11 اردیبهشت 1260/ اول ماه مه‌ی 1881؛ و نیویورک، 20 فروردین 1334/ 10 آوریل 1955)، دیرین شناسی، زمین شناسی.
تیار در خانواده‌ای اشرافی در سارسنا، زیستگاه خانوادگی، زاده شد. در 1277 به فرقه یسوعی وارد شد و، پس از تحصیلات مقدماتی در اکسان پرووانس و جزیره‌ی جرزی، به مدرسه‌ای یسوعی در قاهره انتقال یافت، و در آنجا از 1284 تا 1287 فیزیک و شیمی تدریس کرد. او در مصر به نخستین تجربه‌ی وسیع خویش در زمینه کار میدانی دست یافت، و همین امر علاقه به زمین‌‌شناسی دوران سوم را در او بیدار ساخت. تیار، با آنکه تکنگاشتی درباره لایه‌های دوره‌ی کِهپدید (= ائوسن) در مصر انتشار داد، تا پیش از انتقال به صومعه یسوعی در هیستینگز انگلستان صلاحیت حرفه‌ای راستینی کسب نکرد؛ در هیستینگز، در فاصله میان 1287 و 1291، نه تنها در رشته‌ی الهیات بلکه در رشته‌ی دیرین‌‌شناسی مهره داران نیز تحصیل کرد. پس از آنکه کشیش شد، در 1291 به پاریس بازگشت تا در موزه تاریخ طبیعی با مارسلن بول به تحصیل زمین‌‌شناسی و دیرین‌شناسی بپردازد. این پژوهشها، که در زمان جنگ و به سبب اشتغال تیار به عنوان حمل کننده‌ی تخت روان (برانکارد) قطع شد، به نوشته شدن رساله او در سوربون (1301) درباره‌ی پستانداران دوره‌ی کهپدید زیرین در فرانسه انجامید.
تیار از 1299 تا 1302 در «مؤسسه‌ی کاتولیکی» در پاریس زمین‌‌شناسی تدریس کرد. در سال 1302، نخستین سفرش به چین را انجام داد تا با امیل لیسان در مأموریتی دیرین شناختی شرکت جوید. تا هنگامی که به پاریس بازگشت، عادت او به این که مسائل خداشناختی‌ای چون گناه آغازین را در پرتو عقاید تکاملی تعبیر و تفسیر کند توجه مخالفان را به او جلب کرده بود، و نتیجه آن شد که از ادامه تدریس و سخنرانی وی در مؤسسه‌ی کاتولیکی جلوگیری کردند. در فروردین 1305 برای جلای وطن واقعی رهسپار چین شد.
سالهای 1287 تا 1291 سالهای شکل گیری فکر انتقادی بود. او در هیستینگز با فلسفه تکاملی آنری برگسون آشنایی یافت، و کتاب L"évolution créatrice («تکامل خلّاقِ») برگسون مهمترین منبع برای جهان بینی‌ای شد که در ذهن تیار پدید می‌آمد، اگرچه مفهومی که تیار از جهان همگرا (converging cosmos) در ذهن داشت با مفهوم برگسون در تضاد بود. تا 1295 (در مقاله‌ی «زندگی کیهانیِ» وی) خطوط عمده‌ی اندیشه‌‌‌‌‌‌‌اش درباره یک نیروی تکاملی کیهانی و هدایت شده پرورده شده بود. تیار در پاریس، پیش از عزیمت قطعی به چین، عقاید فلسفی خود را با همکاری ادوار لژروا فیلسوف برگسونی و و.ا. ورنادسکی-زمین‌شناس روسی-پرورده‌تر ساخت. لوروا و تیار در دروس و سخنرانیهائی که ورنادسکی در سال تحصیلی 1301-1302 در رشته‌ی زمینشیمی در سوربون داشت، و در آنها استنباط خویش در مورد زیستکره (biosphere) را شرح می‌داد، شرکت کردند. همین انگیزه بود که تیار را، در رشته سخنرانیهائی در زمینه‌ی تکامل در سال تحصیلی 1304-1305، به ابداع مفهوم هوشکره (noosphere)- یعنی لایه‌ی اندیشنده‌ی زمین، که بر مرحله‌ای عالیتر در سیر تکاملی دلالت می‌کند-رهنمون شد. وی در نخستین ماه‌های اقامتش در چین عقایدش را در کتاب milieu divin («محیط الهی») مطرح ساخت؛ در این کتاب مضمون انسانی به عنوان نقطه اوج حرکت تکاملی با برجستگی کامل نمایان می‌شود.
سالهای انگشت شمار بعد، که عمدتاً در همکاری با لیسان گذشت، سالهائی پربار برای تیار بود. او به کار در زمینه‌ی پستانداران دوران چهارم و دوران سوم ادامه داد، و در 1307 در پژوهش مشترکی با بول، لیسان، و آنری بروی در مورد عصر پارینه سنگی چینی شرکت کرد؛ سهم او در این کار عبارت بود از بررسیهائی در زمین‌‌شناسی و رشته‌ی تخصصی خود وی، یعنی زیای پستاندار، که او آنها را کاملاً شبیه به پستانداران دوره‌ی پالئیستوسن اروپا می‌دانست. در 1308 مشاور علمی «اداره‌ی بررسیهای زمین شناختی چین» بود و، به گفته خودش، «پیشرفت زمین‌‌شناسی در چین را هدایت می‌کرد». پیش از آنکه دهه به پایان رسد به ارتباطش با لیسان خاتمه داده، از روابط علمی خود با مؤسسات فرانسوی دست برداشته و به مؤسسات چینی-امریکایی روی آورده بود. با این زمینه بود که کشفهائی در چوکوتیئن تحقق پذیرفتند. در اینجا، در 1308، یک کاسه‌ی سر آدمی، یعنی کاسه سر «انسان پکن» (سینانتروپوسِ) معروف، به همت پِی‌وِن- چونگ از زیر خاک بیرون آورده شد. تیار، به عنوان زمین‌شناسِ گروه تحقیق (و نیز به عنوان هماهنگ کننده عملیات)، توانست قدمت جمجمه را، که بعداً ارتباط نزدیکش با (انسان جاوه) (پیتکانتروپوس) به اثبات رسید، نشان دهد.
مرحله‌ی بعدی زندگی علمی تیار عمدتاً وقف پژوهشهای زمین شناختی شد زیرا وی در صدد ترکیب کردن اجزای زمین‌‌شناسی قاره‌ای آسیا بود. در 1308 به رشته‌ای از سفرهای تحقیقی پرداخت، که از آن جمله بودند سفر تحقیقی موسوم به روی چپمن اندروز به آسیای میانه (تابستان 1309) و سفر تحقیقی موسوم به کروازیئر ژون در 1310-1311 (که تیار آن را اقدامی شبیه علمی می‌انگاشت اما در عین حال اقدامی بود که به وی امکان داد که کارهای مربوط به ترکیب کردن زمینساخت بخش شمالی چین و زمین‌‌شناسی دوره‌ی پلیئستوسن آسیایی میانه را به انجام رساند).
تا 1313 تیار مدیرعامل «اداره‌ی بررسی زمین شناختی» و یکی از شرکت کنندگان فعّال در «آزمایشگاه پژوهشی نوزیوی (سنوزوئیک)» در پکن بود. سپس در پی آن برآمد که ساختار زمین‌‌شناسی بخش شمالی چین در دوران سوم و دوران چهارم را، از طریق تعقیب خطوط شکاف، با ساختار زمین‌‌شناسی جنوب در آن دوران پیوند دهد؛ این طرح به اجرای سفری به هند با هلموت دِتِرا، برای مرتبط ساختن زمین‌‌شناسی شبه قاره با زمین‌‌شناسی چین انجامید. تیار از 1310 تا 1317 مجموعه‌ی رساله‌هائی به وجود آورد که از خدمت او به ترکیب زمین‌‌شناسی با دیرین‌‌شناسی آسیا حکایت می‌کنند.
پس از 1317 کار میدانی تیار، به استثنای دو سفر به افریقا، به پایان رسید. تیار در دوره اشغال ژاپون چندین تکنگاشت مهم در مورد دیرین‌‌شناسی انسانی و پستانداران سنگواره در چین نوشته. در همین دوره بود که طرح آثار فلسفی عمده او ریخته شد، و فصل اول Le Phénomène humain («پدیده‌ای به نام انسان») در 1317 آغازگر آن آثار بود.
نظر تیار نظریه‌ای علمی نیست، بلکه، بیشتر، جهان بینی فلسفی‌ای است مبتنی بر مضمونهائی که از ترکیب تکاملی استخراج گردیده، و با کلامی عارفانه، و گاه شاعرانه، بیان شده است. تیار در سیر تحول تاریخی جهان هستی نوعی قانون «پیچیدگی-آگاهی» می‌دید که مفهومی است یادآور عقاید هکل درباره‌ی وحدت روانیِ جهان آلی، که فقط به مقیاسی کیهانی گسترده شده است تا جهان غیرآلی را هم دربر گیرد. بر طبق قانون تیار، هریک از مراحل متوالی در فرایند تکاملی، نخست، با درجه فزاینده‌ای از پیچیدگی در سازمان و، دوم، با افزایش متناظر در درجه آگاهی مشخص می‌شود. از این رو تکامل با اسلوبی منظم از مرحله غیرآلی به مرحله آلی، و از صورت کمتر پیچیده زندگی به صورت بسیار سازمان یافته‌تر آن پیش می‌رود، مرحله انسانی شدن را می‌پیماید و از مرحله‌ی «سیاره شدن» در می‌گذرد، و بدین ترتیب همه‌ی اقوام نوع «انسان هوشمند» (Homo sapiens) دسته جمعی به مرحله‌ای فوق انسانی می‌رسند که از نظر نمادی به صورت یک «نقطه اومگا»ی نهایی دیده می‌شود.
تیار از اصل عدم قطعیتِ هایزنبرک، به عنوان دلیلی منطقی برای نظریه‌ی «جهانِ انسان‌مدار» خویش، یاری جست تا ثابت کند که آدمی مرکز هرگونه چشم‌اندازی در جهان طبیعی است. سپس برای تبیین پیچیده شدن تدریجی جهان از قانون دوم گرماپویایی (ترمودینامیک) استفاده کرد. کارمایه، به جای آن که از طریق انتروپی نابود شود، تبدیل به چیزی می‌گردد که تیار آن را «کارمایه‌ی شعاعی» (radial energy) می‌نامید، یعنی مفهومی مابعدالطبیعی که جانشینی است برای نیروهائی تکاملی که موجب افزایش پیچیدگی فرهنگی می‌شوند.
تیار، از نظر فرایند تکامل، عموماً به منزله نماینده‌ی نولامارکیِ راست‌زایی (Orthogenesis) توصیف شده است: فرایند افزایش تغییراتی که در سمتی واحد، یعنی در جهت انسانیتی الهام گرفته از ملکوت الهی، سیر می‌کند. همانگونه که دوپشانسکی اشاره کرده است، مفهوم تیار از راست زایی مفهومی نامتعارف بود، که پیروان دین چنان بر مضمونهای غایت انگارانه‌‌‌‌‌‌‌اش تأکید مبالغه آمیز گذاشته‌اند که درک تیار از فرایند تکاملی را تحریف کرده‌اند. قابل انکار نیست که تیار از لحاظ فلسفی فرجامگرا (finalist) بود؛ اما فرجام گرایی او فقط موقعی بر فرایند تکاملی قابل اطلاق بود که نظر معطوف به گذشته می‌شد، و این شیوه نگرش نوعی تفسیر گذشته کیهانی بود. درک واقعی او درباره‌ی تکامل بسیار بیشتر از آنچه عموماً گمان رفته است به سنت علمی نزدیک بود، و مقارن پایان زندگی وی به نگرش نوداروینی نزدیکتر شد. او عقیده داشت که تکامل از طریق مجموعه‌ای از کارهای تردیدآمیز (tâtonnements) هدفداری عمل می‌کند که تا زمانی جنبه‌ی تصادفی دارند که «هدف» تحقق یابد. اما «اتفاق هدایت شده» (haSard dirigé)‌ای را که بر این فرایند حاکم است لازم نیست که برحسب غایت انگاری مبتنی بر الهیات فهمید، بلکه باید به عنوان فرایند پاسخ به چالشهای محیطی درک کرد.
تیار پس از جنگ به پاریس بازگشت، و در آنجا بیهوده کوشید تا کتاب «پدیده‌ای به نام انسان» را بچاپ رساند. در 1326 به او دستور داده شد که از نوشتن مطالب فلسفی خودداری کند و در 1328 فرقه‌ی مذهبیش او را از عهده دار شدن مقام استادی کرسی دیرین‌شناسی بروی در کولژ دوفرانس منع کرد. نتیجه‌ی این شوربختیها عبارت بود از دومین «جلای وطن»- این بار به نیویورک (1320-1334)-و برعهده گرفتن شغلی پژوهشی در «بنیاد وِنِر-گرِن برای پژوهشهای مردم شناختی». او در دو سفر به آفریقای جنوبی کار میدانی را از سرگرفت تا در زمینه پژوهش راجع به انسان نمای افریقای جنوبی (اوسترالوپیتکوس) اطلاعاتی بدست آورد. تجربه افریقا به وی امکان داد که باهم نگری علمی خود درباره‌ی جریان انسان شدن را کامل کند؛ او در این باهم نگری مشخص ساخت که پیدایش انسان فرایندی است دو قطبی که مرکز بی‌فرجامی در آسیا داشته و مرکز دیگرش در آفریقا بوده که مستقیماً به پیدایش «انسان هوشمند» انجامیده است. تیار در عین حال منشأ آدمی را همچنان به تحول عمومی زمین شناختی مرتبط می‌ساخت. وی در آخرین رساله‌هایش بار دیگر عقیده خود را درباره آدمی به عنوان کانون اصلی سیر تکاملی اخیر با صراحت بیان کرد.
اشاعه‌ی نظریه‌ی تکامل‌گرایی تیار پدیده‌ای ساختگی و کاذب نیست، بلکه مرحله‌ی دیگری است در همه فهم ساختن نظریه تکامل، که از طریق آن همه بخشهای جامعه، که قبلاً مخالف داروینیسم بودند، به وحدت نظری درباره‌ی تکامل نایل شده‌اند. نخستین دوره اشاعه این عقیده با انتشار کتاب «پدیده‌ای به نام انسان» در 1334 آغاز شد، در حدود سال 1346 به اوج رسید، و، تا پیش از 1349، همه‌ی فرهنگهای مغرب زمین کاتولیکی را درنوردید. در 1336 «دفتر کلیسای مقدس» دستور داد که آثار تیار از کتابخانه‌های مؤسسات کاتولیکی برداشته شوند و از فروش آنها در کتابفروشیهای کاتولیکی جلوگیری کرد. این حرکت پیشدرآمدی بود برای صدور «اخطارنامه‌ی» 9 تیر 1341 که مؤمنان را از خطاها و ابهامهای موجود در نوشته‌های فلسفی و دینی تیار برحذر می‌داشت. لیکن، در همین زمان، فرقه‌ی یسوعی در موضع پیشین خود پای سست کرده بود و موجباتی فراهم آورد که عده‌ای از کشیشان پیشگام وابسته به کلیسا به دفاع از تیار برخیزند. این نکته را که معلوم شد «اخطارنامه» ورق پاره‌ای بیش نیست می‌توان از فعالیت تب آلود مدافعان تیار در فرانسه، اسپانیا، و (با مخالفتی شدیدتر) ایتالیا دریافت؛ تأثیر چنین فعالیتی آن بود که موضوع تکامل در بیشتر بخشهای فکری دنیای کاتولیک و در بسیاری از بخشهای آموزشی آن از حالت بحث و جدل بیرون آمد.
پدیده‌ای دیگر، استقبال مارکسیستهای اروپایی، بخصوص در اتحاد شوروی، از آیین تیار بود. در آنجا، تعبیر غایت گرایانه تیار از تکامل چیزی نزدیک به مسائل مورد علاقه‌ی رایج ایدئولوژی مارکسیستی استنباط شده است. تکامل آینده‌ی هوشکره باید بر پایه‌ی اجتماعی شدن نوع بشر در مجتمعهای اشتراکی هرچه وسیعتر تحقق پذیرد. اگرچه توسعه اقتصادی و فنی لازمه این حرکت است، هم تیار و هم مارکسیستها معتقدند که عوامل «معنوی» (= عقیدتی)، بخصوص اعتقاد به ارزش والای تکامل (پیشرفت)، نقشی قاطع و تعیین کننده ایفا می‌کنند.

کتابشناسی

یکم. کارهای اصلی.

تمامی آثار علمی تیار در کتابی گردآوری شده Pierre Teilhard de Chardin: L"oeuvre scientifique، ویراسته‌ی نیکول و کارل اشمیتس-مورمان، 10 جلد (مونیخ، 1971). از آثار گردآوری شده در مجموعه‌ای که در پاریس بچاپ رسیده است، فقط جلد دوم، L’apparition de L’homme (1956)، که به زبان انگلیسی با عنوان The Appearance of Man (نیویورک، 1966) ترجمه شده است، مقاله‌هائی را در بردارد که، به گفته‌ی دقیق، علمی است. نیز Lephénoméne humain (1955)، ترجمه شده به انگیسی با عنوان The Phenomenon of Man (نیویورک، 1959)؛ جلد سوم، La vision du passé (1957)، ترجمه شده به انگلیسی با عنوان The Vision of the Past (1966)، و جلد هشتم، Le groupe zoologique humain (1963). ترجمه شده به انگلیسی با عنوان Man’s Plasce in Nature (نیویورک، 1966). کار میدانی او در چین و افریقا را می‌توان از روی Lettres de voyage (پاریس، 1956)، که با عنوان Letters from a Traveller انگلیسی ترجمه شده است (نیویورک، 1962)، ردگیری کرد.

دوم. خواندنیهای فرعی.

فهرست نوشته‌های تازه انتشار یافته درباره‌ی تیار و تیاردیسم در چندین مجموعه‌ی راهنمای کتابشناسی ذکر شده است، بدین قرار:Bibliographie générale des oeuvres et articles sur Pierre Teilhard de Chardin، از ژوئان ا. ژارک (فریبور، 1970)؛ Internationale Teilhard-Bibliographie, 1955-1965، از لادیسلاوس پولگار (مونیخ، 1965)؛ فهرست آثار برگزیده درباره‌ی تیار هر ساله در Archivum historicum Societatis Jesu (رم) ذکر می‌شود. نیز «An Interpretation of Teilhard as Reflected in Recent Literature»، از الفرد پ. استیرنوت، در Zygon، 3 (1968)، 377-425. از دو منبع زیر می‌توان به عنوان ابزارهائی انتقادی استفاده کرد: Nouveau lexique Teilhard de Chardin، از کلود کوئنو (پاریس، 1968)؛ و Teilhard de Chardin. Index analytique، از پول ل/آرشوِک (کبک، 1967)، که فهرست راهنمای مرکبی است برای 9 جلد اول آثار تیار.
از جمله‌ی نشریه‌های ادواری‌ای که انجمنهای مختص نشر اندیشه‌ی تیار بچاپ رسانده‌اند، Revue (1960-) و Univers (1964-)، نشریه‌های «انجمن تیار دو شاردن» (بروکسل)؛ Carnets Teilhard (1962-) نشریه‌ی «انجمن پیئر تیار دو شاردن» (پاریس)؛ Cahiers (1959-1965) و Bulletin (1966-) نشریه‌های «مجمع دوستداران پیئر تیار دو شاردن» (پاریس)؛ Teilhard Review (1966-)، نشریه‌ی «مرکز تیار برای آینده‌ی انسان»؛ و Acta Teilhar Diana (1964-)، نشریه‌ی «انجمن تیار دو شاردن» (مونیخ).
زندگینامه‌ی معیار تیار کتابی است به قلم کلود کوئنو با عنوانPierre Teilhard de Chardin, les grandes étapes de son évolution (پاریس، 1958). که ترجمه‌ی انگلیسی آن نیز موجود است (بالتیمور، 1965). آثاری که عمدتاً به زندگی علمی تیار پرداخته‌اند عبارتند از In the Field With Teilhard de Chardin، از جورج ب. باربر (نیویورک، 1965)؛ La carriére scientifique de Pierre Teilhard de Chardin، از لوئی بارژوون و پیئر لووا (موناکو، 1964)؛ « Les enquêts de géologue et du préhistorien»، از آنری بروی، در Table ronde، شماره‌ی 90 (ژوئن 1955)، 19-24؛La pensée scientifique de Teilhard، از پول شوشار (پاریس، 1965)؛ Teilhard et le sinanthrope، از ژورژ ماگلوار (پاریس، 1964)؛ « Explorations, Researches and Publications of Pierre Teilhard de Chardin, 1911-1931»، از هنری فئرفیلد آزبرن، در American Museum Novitates، شماره‌ی 485 (25 اوت 1931)؛ Le Père Teilhard de Chardin savant، از ژان پیوِنو (پاریس، 1964)؛ و Mein Weg mit P. Teilhard de Chardin، از هلموت دِتِرا (مونیخ، 1962)، که به انگلیسی نیز ترجمه شده است (لندن، 1964).
آثار عمومی درباره‌ی فلسفه‌ی تیار عبارتند از La perisée religieuse du Pere Teilhard de Chardin، از آنری دولوباک (پاریس، 1962)، که به انگلیسی نیز ترجمه شده است (نیویورک، 1967)؛ La pensée du Père Teilhard de Chardin، از امیل ریدو (پاریس، 1965)، که به انگلیسی نیز ترجمه شده است (نیویورک، 1967)؛ و Teilhard de Chardin، از برنارد تاوئرز (لندن، 1966). برای آگاهی از مبحث «ماقبل تاریخ» در آیین تکاملیِ کاتولیکی تبار در فرانسه، Quelques souvenirs sur le mouvement des idées transformistes dans les milieux catholiques، از آنری بگوئان (پاریس 1945). از میان شرحهائی که درباره‌ی تکامل گرایی تیاردی داده شده است، Teilhard de Chardin، - از برنارت دلفگاوو (بارن، هلند، 1961)، که با عنوان انگلیسی Evolution: The Theory of Teilhard de chardin ترجمه و منتشر شده است (نیویورک، 1969)؛ و Teilhard de Chardin y la evolucion biológica، از فرناندو ریاسا (مادرید، 1968). اظهارنظر دانشمندان، از موافق گرفته تا مخالف، شامل مقالاتی است از تئودوسیوس دوپشانسکی، در The Biology of Ultimate Concern (نیویورک، 1969)، 213-233، و جورج گیلورد سیمپسن در This View of Life (نیویورک، 1964)، 108-137؛ و نقد مشهور مِداوار در Mind (آکسفرد)، 70 (1961)، 99-106. نیز - تحلیل استیون تولمین، با عنوان «On Teilhard de Chardin Commentary»، 39، شماره‌ی 3 (مارس 1965)، 50-55.
تحقیق درباره‌ی منابع و اسناد تیار به صورت نوشته عرضه نشده است. برای آگاهی از وابستگی او به برگسون،- Bergson et Teilhard de Chardin، از مادلن بارتلمی-مادول (پاریس، 1963)؛ درباره‌ی ارتباط گذرا، اما بحرانی، با ورنادسکی،V.I. Vernadsky: Chelovek i mysitel، از ا.ا. موچالف (مسکو، 1970)، 136-138. درباره‌ی تیار و اندیشه‌ی مارکسیستی مقاله‌های متعددی از روژه گارودی وجود دارند، که از آن جمله‌اند «the Meaning of Life and History in Marx and Teilhard de Chardin: Teilhard’s Contribution to the Dialogue Between Christians and Marxists»، در کتاب Marxim Freedom and Christianity: Studies in the Teilhard Synthesis (لندن، 1967)، 58-72؛ و «Freedom and Creativity: Marxist and Christian»، در نشریه‌ی Teilhard Review، 2 (1968-1969)، 42-49.
درباره‌ی «اخطارنامه» و مخالفت کاتولیکها با تیار در آثار زیرین بحث شده است:Un prophète en procès: teilhard de Chardin dan l"église de son temps، از رنه دوئانس، 2 جلد (پاریس، 1970)؛ Rome et Teilhard de Chardin، از فیلیپ دولاترینیته (پاریس، 1964)؛ و Pour et contre Teilhard de Chardin، از همو (پاریس، 1970).
درباره‌ی اشاعه‌ی آیین تیار هنوز باید بررسیهای منظّم صورت پذیرد. نمونه‌هائی از پژوهشها و کتابشناسیهائی که در کشورهای مختلف صورت گرفته‌اند بدین قرارند: (فرانسه) Étude de la diffusion d"un succès libraire (Le phénomène humain)de، از ژ. آسنفوردر (پاریس، 1957)؛ (انگلستان) «The Teihard Movementin Britain»، از برنارد تاوئرز، در Month، 36 (1966)، 188-196؛ (آلمان) Bibliographie des deutschsprachigen Schrifttum von und über Pierre Teilhard de 1955-1964 Chardin، از هلموت دِتِرا (فرانکفورت، 1965)؛ (ایتالیا) « Pierre Teihard de Chardin in Italia. Bibliografia»، از اِلیو جنتیلی، در SCat، 93 (1965)، ضمیمه‌ی کتابشناسی، 1، 247-334، و 95 (1967)، ضمیمه‌ی کتابشناسی، 2، 138-181؛ و « Fortuna e funzioni del teilhardismo in Italia» از مارچلّو ویلبی، در Ouest، 11 (1968)، Teilhard de Chardin and the Communist Quest for a Space Age World View»، از لادیس ک. د. کریستوف در RusR، 28 (1969)، 277-288؛ و «Teiiar de Sharden»، از و. پاسیکا، در Filosofskaya entsiklopedia، پنجم (مسکو، 1970)، 192-193؛ (اسپانیا) «Teilhard de Chardin en España» از میگل کروسافونت پائیرو، در ATi، 5 (1968)، 53-63. برای آگاهی از یک نظر اجمالی کلی، «Quince ãnos después: Del teilhardismo aTeilhard»، از خوسه روبیو کارّا سادو، در Arbor (مادرید)، 76 (1970-1971)، 43-46.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون، (1387) زندگینامه‌ی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام ... [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط