برقراري سه سنت
نويسنده:عبدالله صالحي
امام موسي كاظم صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد:
چون ابراهيم فرزند حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله در سنين هيجده ماهگي در گذشت ، سه سُنّت و سيره براي مسلمان ها تحقّق يافت : هنگامي كه ابراهيم قبض روح شد؛ خورشيد، گرفتگي پيدا كرد و كُسوف شد، مردم گفتند: كسوفِ خورشيد به جهت مرگ ابراهيم پسر رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله مي باشد. حضرت رسول با شنيدن چنين سخني بالاي منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي ، فرمود: گرفتگي خورشيد و ماه ، دو نشانه از آيات الهي هستند كه به دستور خداوند متعال واقع مي شوند و ارتباطي با مرگ يا حيات كسي ندارند؛ پس هر زماني كه چنين علامت و حادثه اي رخ دهد نماز آيات بخوانيد. و چون از منبر فرود آمد، با جمعيت نماز كسوف به جا آوردند، بعد از آن خطاب به حضرت امير المؤ منين علي عليه السلام ، كرد و فرمود: فرزندم ابراهيم را غسل ده و كفن كن تا آماده دفن او گرديم .
پس هنگامي كه خواستند ابراهيم را دفن كنند، مردم گفتند: رسول خدا بجهت غم و اندوهي كه در مرگ فرزند خود دارد نماز ميت را فراموش كرده است ، وقتي سر و صداي مردم به گوش حضرت رسيد، از جاي خود بر خاست و ايستاد؛ سپس اظهار داشت : جبرئيل مرا بر گفتگوي شما آگاه نمود؛ ولي چون خداوند متعال بر شما پنج نماز، در پنج موقع واجب گردانده است ، به جاي هر نماز يك تكبير براي اموات گفته مي شود، آن امواتي كه نماز بر آن ها واجب بوده باشد يعني ؛ به حدّ بلوغ و تكليف رسيده باشند. پس از آن فرمود: يا علي! وارد قبر برو، و فرزندم ابراهيم را در لحد بگذار؛ چون علي عليه السلام ، ابراهيم را درون قبر نهاد، مردم گفتند: ديگر نبايد كسي فرزند خود را داخل قبر بگذارد؛ چون رسول خدا صلوات اللّه عليه چنين نكرد. در اين هنگام نيز حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله ، فرمود: اگر كسي فرزند مرده خود را داخل قبر بگذارد، حرام نيست ؛ مشروط بر آن كه مطمئن باشد كه شيطان ايمان او را نگيرد و جزع و بي تابي نكند و كلماتي كفرآميز بر زبان خود جاري ننمايد. امام كاظم عليه السلام در پايان افزود: پس از اين جريان مردم همه متفرّق شدند و رفتند.
منبع: چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا (ص)
چون ابراهيم فرزند حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله در سنين هيجده ماهگي در گذشت ، سه سُنّت و سيره براي مسلمان ها تحقّق يافت : هنگامي كه ابراهيم قبض روح شد؛ خورشيد، گرفتگي پيدا كرد و كُسوف شد، مردم گفتند: كسوفِ خورشيد به جهت مرگ ابراهيم پسر رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله مي باشد. حضرت رسول با شنيدن چنين سخني بالاي منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي ، فرمود: گرفتگي خورشيد و ماه ، دو نشانه از آيات الهي هستند كه به دستور خداوند متعال واقع مي شوند و ارتباطي با مرگ يا حيات كسي ندارند؛ پس هر زماني كه چنين علامت و حادثه اي رخ دهد نماز آيات بخوانيد. و چون از منبر فرود آمد، با جمعيت نماز كسوف به جا آوردند، بعد از آن خطاب به حضرت امير المؤ منين علي عليه السلام ، كرد و فرمود: فرزندم ابراهيم را غسل ده و كفن كن تا آماده دفن او گرديم .
پس هنگامي كه خواستند ابراهيم را دفن كنند، مردم گفتند: رسول خدا بجهت غم و اندوهي كه در مرگ فرزند خود دارد نماز ميت را فراموش كرده است ، وقتي سر و صداي مردم به گوش حضرت رسيد، از جاي خود بر خاست و ايستاد؛ سپس اظهار داشت : جبرئيل مرا بر گفتگوي شما آگاه نمود؛ ولي چون خداوند متعال بر شما پنج نماز، در پنج موقع واجب گردانده است ، به جاي هر نماز يك تكبير براي اموات گفته مي شود، آن امواتي كه نماز بر آن ها واجب بوده باشد يعني ؛ به حدّ بلوغ و تكليف رسيده باشند. پس از آن فرمود: يا علي! وارد قبر برو، و فرزندم ابراهيم را در لحد بگذار؛ چون علي عليه السلام ، ابراهيم را درون قبر نهاد، مردم گفتند: ديگر نبايد كسي فرزند خود را داخل قبر بگذارد؛ چون رسول خدا صلوات اللّه عليه چنين نكرد. در اين هنگام نيز حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله ، فرمود: اگر كسي فرزند مرده خود را داخل قبر بگذارد، حرام نيست ؛ مشروط بر آن كه مطمئن باشد كه شيطان ايمان او را نگيرد و جزع و بي تابي نكند و كلماتي كفرآميز بر زبان خود جاري ننمايد. امام كاظم عليه السلام در پايان افزود: پس از اين جريان مردم همه متفرّق شدند و رفتند.
منبع: چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا (ص)