توضیحی درباره اربعین ابن ابی الفوارس رازی

در مقاله ای که درباره عیون المعجزات در این سایت منتشر شد، اشاره ای به اربعین منسوب به ابن ابی الفوارس رازی رفت. چون درباره این کتاب و چند کتاب دیگر که در آن مقاله از آنها سخن رفته است، مقاله ای مستقل نوشته ام،
پنجشنبه، 22 بهمن 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توضیحی درباره اربعین ابن ابی الفوارس رازی
توضیحی درباره اربعین ابن ابی الفوارس رازی

 

نویسنده: حسن انصاری




 
در مقاله ای که درباره عیون المعجزات در این سایت منتشر شد، اشاره ای به اربعین منسوب به ابن ابی الفوارس رازی رفت. چون درباره این کتاب و چند کتاب دیگر که در آن مقاله از آنها سخن رفته است، مقاله ای مستقل نوشته ام، بنابراین در مقاله عیون المعجزات درباره همه جوانب انتساب اربعین نیازی به بحث دیده نشد. اما بنا به خواهش دوستی محترم، در اینجا نکته ای را درباره اربعین و انتساب آن به ابن ابی الفوارس می افزایم و امید دارم که هر چه زودتر اصل مقاله در یکی از نشریات ایران منتشر شود.
ما در مقاله عیون المعجزات این نکته را مطرح کرده بودیم که شخصیت تاریخی ابن ابی الفوارس به عنوان نویسنده اربعینی که به نام او موجود است و در سالهای اخیر نیز منتشر شده است؛ سخت محل تردید است و احتمالا نام او ساخته و پرداخته برخی منابع حدیثی است. برخی قرائن را در آن مقاله صرفا در ارتباط با متن کتاب عیون المعجزات مطرح کردیم. می دانیم که در آغاز کتابی که به نام الفضائل به شاذان بن جبرئیل نسبت داده شده است، نام ابن ابی الفوارس در آغاز کتاب به عنوان شیخ روایی شاذان نام برده شده است. اما همانطور که در آن مقاله هم گفتیم، به دلایل متعدد نسبت کتاب الفضائل به شاذان محل تردید است و بنابراین نام بردن از ابن ابی الفوارس در کتاب مجهول الهویة و تردید بر انگیز الفضائل نمی تواند سندی باشد برای اثبات اصالت تاریخی ابن ابی الفوارس. به ویژه که حدیثی که در آن کتاب به نقل از ابن ابی الفوارس نقل شده، متخذ از اربعین است؛ گرچه نامی از اربعین در آن کتاب نمی آید. بنابراین احتمالا آن روایت از متن کتاب اربعین در آغاز متن الفضائل قرار داده شده و بعد چون کتاب را به نام شاذان می دانسته اند، نام شاذان در آغاز کتاب به عنوان راوی از ابن ابی الفوارس قرار داده شده و بدین ترتیب شاذان از شاگردان ابن ابی الفوارس قلمداد شده است. با توجه به ارتباط خاص محتوایی اربعین ابن ابی الفوارس و دو کتاب الفضائل و الروضة که هر دو به شاذان نسبت داده می شوند، آمدن نام ابن ابی الفوارس در آغاز کتاب الفضائل شاید بتواند این نکته را به عنوان یک فرضیه مطرح کند که احتمالا متن کتابهای الفضائل و الروضة نیز بر اساس پاره های مختلفی از متون روایی توسط همان نویسنده ای تنظیم شده که متن اربعین را نوشته است و شاید وی تلاش داشته متن کتاب الفضائل را نیز مانند اربعین ادعا شده، به نام شخصی مجهول الهویة به نام ابن ابی الفوارس رازی ثبت کند. یک سند وجود دارد که نشان می دهد ظاهرا در منابع نسبتا متقدم این تصور نسبت به متن کتاب الفضائل وجود داشته و کتاب الفضائل را تألیف ابن ابی الفوارس می دانسته اند. در اینجا این سند را مورد مطالعه قرار می دهیم:
در متن اجازه بسیار مهمی که به محمد بن الحسین بن محمد بن أبی الرضا العلوى، یکی از شاگردان الشیخ نجیب الدین یحیى بن سعید الحلی منسوب است و برای شمس الدین محمد بن جمال الدین أحمد بن أبی المعالی، استاد شهید اول نوشته شده و متن آن در کتاب اجازات بحار الانوار علامه مجلسی نقل شده است، مطلبی درباره شاذان آمده که حائز اهمیت است:
بحار الأنوار از العلامة المجلسی ج ۱۰۴ ص ۱۶۹ :
".... وأجزت له روایة كتاب الاربعین فی ذكر المهدی من آل محمد صلى الله علیه وآله تألیف ابی العلاء الحسن بن أحمد بن الحسن بن أحمد العطار الهمدانی عن نجیب الدین ، عن السید المذكور قال : قرأته على الفقیه أبی سالم علی بن الحسن بن المظفر فی الثانی و العشرین من ربیع الاخر سنة أربع وستمائة وأخبرنی أنه سمعه على الشریف أبی عبد الله محمد بن الحسن بن علی الفاطمی بقرائة (کذا) المنتصف من شعبان سنة تسعین وخمسمائة و أخبرنی أنه سمعه على مصنفه بهمدان فی الثالث والعشرین من جمادى الاخرة سنة ثمان وأربعین وخمسمائة . وأخبرنی به إجازة الفقیه سدید الدین أبو الفضل شاذان بن جبرئیل القمی عن الشیخ محمد بن أبی مسلم بن أبی الفوارس الرازی ، عن المصنف أبی العلاء الهمدانی".

از این اسناد بر می آید که شاذان متن کتابی درباره روایات حضرت مهدی را که تألیف عالم نامدار سده ششم قمری، یعنی ابوالعلاء همدانی (د. ۵۶۹ق) بوده است از ابن ابی الفوارس رازی از مؤلف آن روایت می کرده است. در این صورت دست کم در این سند، ما دلیل روشنی برای اثبات اصالت تاریخی وجود ابن ابی الفوارس در اختیار داریم. اما از دیگر سو به نظر ما روایت شاذان از ابن ابی الفوارس و او از ابوالعلاء همدانی حتی در همین سند هم سخت محل تأمل است. البته در متن کتاب الفضائل هم روایتی از ابوالعلاء همدانی دیده می شود اما ظاهر آن روایت این است که نویسنده، یعنی به حسب ادعا شاذان بن جبرئیل خود از ابوالعلاء روایت می کند، اما آن روایت هم که به نظر می رسد مبنایی برای روایت مع الواسطه شاذان از ابوالعلاء در اجازه فوق شده است، خود با مشکلات متعدد روبرو است.

در این روایت که به نقل از ابوالعلاء همدانی در کتاب الفضائل نقل شده، نویسنده که بنا بر ادعا شاذان است از ابوالعلاء روایتی را در مولد حضرت امیر نقل می کند که گرچه نسبت آن روایت خود در شکلهای دیگری به ابو العلاء گواهی شده است[۱]، اما در این روایت خاص اشکالاتی در مورد تاریخ روایت از ابوالعلاء و نیز ادعای روایت شاذان از او دیده می شود:
الفضائل- شاذان بن جبرئیل القمی ص ۵۴
"أخبرنا الشیخ الامام العالم الورع الناقل ضیاء الدین شیخ الاسلام ابو العلاء الحسن بن احمد بن یحیى العطار الهمدانی ( ره ) فی همدان فی مسجده فی الثانی والعشرین من شعبان سنة ثلاث وثلاثین وستمائة قال حدثنا الامام ركن الدین احمد بن محمد بن اسماعیل الفارسی ..."
روشن است که تاریخ شعبان ۶۳۳ق نه با زمان حیات ابوالعلاء همدانی سازگار است و نه با زمان تقریبی زندگی شاذان بن جبرئیل که بی تردید در این زمان در قید حیات نبوده، چه رسد به اینکه از شخصی روایت حدیث کند. بنابراین این سند کاملا مخدوش است و نسبتی هم با شاذان ندارد[۲]. به هر حال گرچه روایت شاذان از ابوالعلاء همدانی در هیچ منبعی ذکر نشده است، با این همه روایت او از ابوالعلاء بلا مانع است. اما روایت شاذان از ابو العلاء با یک واسطه خود سؤال بر انگیز خواهد بود؛ به ویژه که این واسطه را ابن ابی الفوارس فرض کنیم. این در حالی است که خود شاذان هم کثیر السفر بوده و احتمال اینکه خود به همدان سفری کرده باشد و از معاصرش روایتی شنیده باشد وجود دارد. روایت شاذان از جعفر بن محمد دوریستی[۳] (متولد ۳۸۰ق) که به احتمال بسیار قوی بیشتر از سال ۴۷۴ق زنده نبوده است[۴] (والا باید برای او عمر بسیار بلندی فرض کرد که معقول نیست)، خود دلالت بر این امر دارد که او حتی از ابوالعلاء همدانی که متولد ۴۸۸ ق بوده، بزرگتر بوده است. اما با وجود تکرار این ادعا در منابع[۵]، به نظر ما روایت شاذان از دوریستی امکان پذیر نیست و با روایت او از دیگر مشایخش و سالهای بهره وری شاذان ابدا سازگار نیست و مستلزم قول به بلندی فوق العاده عمر شاذان می شود که می دانیم حتی در واسط در ۵۹۳ق حضور داشته است[۶].
اما از سوی دیگر، شاذان در ۵۷۳ ق در سن کامل تحدیث و تدریس بوده و ابن المشهدی در همین سال از او کتابی در فقه را روایت کرده است (نک: بحار، ۱۰۶/۲۳). اما از روایات آشفته و ناسازگار از نقطه نظر طبقاتِ روایات اربعین (نسخه موجود و هم نقلهای آن در الیقین ابن طاووس) روشن می شود که ابن ابی الفوارس از شماری از مشایخی روایت می کند که آنان یا معاصر شاذان اند و یا اینکه تاریخ سماع ابن ابی الفوارس از شماری از مشایخ ادعایی در آن کتاب به دهه هشتاد سده ششم باز می گردد[۷]، بنابراین روایت شاذان، فقیه بلند مرتبه ای که خود از عمر زیادی برخوردار بوده و مشایخ زیادی را نیز درک کرده بوده، از ابن ابی الفوارس که دست کم بنابر روایات اربعین منسوب به او یک طبقه از شاذان متأخرتر بوده، چه دلیلی می توانسته داشته باشد.
بنابراین روایتی که در اجازه ابن ابی الرضا آمده و طبق آن شاذان به واسطه ابن ابی الفوارس از ابوالعلاء همدانی روایت می کرده کاملا مخدوش است و نمی تواند به عنوان منبعی مستقل برای اثبات اصالت تاریخی ابن ابی الفوارس به کار آید.
در مورد سند اجازه ابن ابی الرضا، ظاهرا می توان چنین گفت که به دلیل وجود نام ابن ابی الفوارس در سند آغازین کتاب الفضائل، وی کتاب الفضائل را تألیف ابن ابی الفوارس و به روایت شاذان بن جبرئیل می دانسته و بنابراین روایت از ابو العلاء را که در متن الفضائل هست، مربوط به ابن ابی الفوارس می انگاشته و آنگاه ابن ابی الرضا، بر اساس اسنادی کلی که به شاذان داشته، به سبک پاره ای از اجازات متأخرتر امامیه، آن اسناد را با سند ادعایی از ابو العلاء که در متن کتاب الفضائل دیده می شده، ترکیب کرده و از آن سندی به صورت روایت شاذان از ابن ابی الفوارس از ابو العلاء نسبت به متنی (یعنی اربعین حضرت مهدی) ارائه داده است که اصلا حتی در متن کتاب الفضائل اثری از آن نیست. در واقع وجود روایتی از ابو العلاء در کتاب الفضائل (در مورد متن مولد امیر المؤمنین) را که خود موهوم و بی پایه بوده مبنایی قرار داده شده است برای روایت متن دیگری از ابو العلاء و این بار از طریق شاذان از ابن ابی الفوارس[۸]. بدین ترتیب باید گفت که وجود نام ابن ابی الفوارس در اجازه ابن ابی الرضا مطلقا نمی تواند دلیلی برای اثبات وجود این شخص قرار گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] نک: کتاب محققانه دوست و همکار دانشمندمان آقای احمد پاکتچی به عنوان "مولد امیر المؤمنین، نصوص مستخرجة من التراث الاسلامی، تهران، ۱۳۸۲ش، ص ۹۰ تا ۹۲.
[۲] استاد پاکتچی در کتاب عالمانه خود درباره مکاتب فقه شیعی، به این قرینه و موارد تاریخی مشابه در متن کتاب الفضائل، این کتاب را نوشته یکی از شاگردان شاذان دانسته اند که تا ۶۵۱ق در قید حیات بوده است. اما این تاریخ و حتی تاریخ ۶۳۳ق با طبقه شاگردان شاذان هم سازگار نیست و اساسا با توجه به اینکه نام شاذان در سند آغازین کتاب به نظر ما الحاقی است، دلیلی ندارد که متن را به نحوی به سنت شاذان نسبت دهیم. برای نظر آقای پاکتچی، نک: احمد پاکتچی، مکاتب فقه امامی ایران پس از شیخ طوسی تا پایگیری مکتب حله، تهران، ۱۳۸۵ش، ص ۲۵۳. از ایشان برای اینکه این کتاب را برای نویسنده ارسال کردند، صمیمانه تشکر می کنم.
[۳] برای این روایات، نک: ابن طاووس، فرحة الغری، ص ۵۰؛ فرائد السمطین حمویی جوینی، ۱/۵۴ و موارد متعدد دیگر؛ نیز نک: بحار، ۱۰۴/ ۷۰ و بسیاری موارد دیگر در کتاب اجازات بحار الانوار مجلسی.
[۴] نک: جامع الأخبار منسوب به شعیری، ص ۱۰ از چاپ قدیم
[۵] این ادعا در کتاب استاد پاکتچی هم تکرار شده است؛ نک: مکاتب، ص ۲۵۱
[۶] نک: فخار بن معد، ایمان أبی طالب، ص ۶۸
[۷] نکک کلبرگ، کتابخانه ابن طاووس، ص ۱۹۲، ترجمه آقای جعفریان
[۸] در تحقیقات آقای پاکتچی در دو کتاب یاد شده در فوق، طبعا کلیه این مطالب مورد توجه قرار نگرفته و حتی خلاف آنها گفته شده که بهتر است در چاپ دیگر وسیله ایشان استدراک شود؛ نک: مولد امیر المؤمنین، ص ۸۷، ۹۲؛ همو، مکاتب فقه، ص ۲۵۱

منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.