![بایستگی تفسیر موضوعی بایستگی تفسیر موضوعی](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/11837.jpg)
![بایستگی تفسیر موضوعی بایستگی تفسیر موضوعی](/userfiles/Article/1393/12/13/11837.jpg)
نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم: هادی بِزدی ثانی
مترجم: هادی بِزدی ثانی
نخست
آن که نمیتوان نوبه نو شدن نیازهای جوامع و ظهور اندیشههای تازه در گسترهی بشری و بازشدن میادین و زمینههایی برای نظریات و انگارههای نوین علمی را پوشش داد و راه حلهایی درست را برایشان پیش داشت، مگر با پناه جستن به تفسیر موضوعی قرآن کریم. به دیگر سخن، پژوهندهی مسلمان هنگامی که در زندگی با پرسمانی رویاروی میشود یا نگرش و انگارهای نو در روان شناسی، جامعه شناسی یا در دانشهای تمدن بشری، اخترشناسی یا علوم طبیعی، و یا نظریهای دربارهی اقتصاد، برایش پیش میآید، نمیتواند برای همهی این نگرشهای نو، متونی از آیات قرآن کریم را بجوید که چنین قضایا و پرسمانهایی را بررسی کرده و حکم و فرمودهی خداوند والا را دربارهی آن آشکار نموده باشند بلکه پژوهنده در چنین هنگامی به شناخت رهنمودها و سو دهیهای قرآنی و راهنماییهای سنت نبوی دربارهی چنین نگرشهایی پناه میبرد و اندیشهها و آموزههایی بنیادین را در این باره گرد میآورد تا وی را توانایی و ملکهای در فهم و دریافت مقاصد قرآن کریم در این باره حاصل آید و او از نگاه قرآن ارجمند، به حل و چارهی این پرسمانها پردازد یا این نظریهها و انگارهها را ارزیابی نماید.متون قرآن کریم محدود و مشخصند و پرسمانهایی را که با شرح و توضیح و تفصیل بررسی کردهاند، نیز محدودند و کرانمند. لیک پرسمانها و مشکلات بشری و چشماندازهای معرفتی، تا هر زمان که زندگی بر روی این کرهی خاکی روان باشد، نامحدودند و بی کران. از این روی، شدنی نمینماید که با ظواهر آیات قرآن، با این پرسمانها و مشکلات رویاروی گردیم بلکه در خطوطی کلی که آیات قرآن کریم پیش داشته است، انعطاف پذیری و قابلیتی را در حل این گونه پرسمانها مییابیم.
بر پایهی دلایل متون و رهنمودهای کلیِ آموزهها و در سایهسار آنهاست که میتوان به انواری روشنگر رسید که راه را نشان میدهند و در ارزیابی هر نگرش نو و تازه ویژگیها و مشخصههایی را باز مینمایند.
از این روی نمیتوان با پرسمانها و مشکلات عصر و دستاوردهای شهر آیینی و تمدن رویاروی گشت مگر با شیوهی پژوهش موضوعی قرآن کریم یا همان شیوهی «تفسیر موضوعی».
بررسی و جمع بندی یک موضوع بر پایهی متون قرآن کریم و سنت پاک نبوی و چیرگی و آگاهی به مفاهیم و آموزههای آنها پژوهنده را این توانایی میبخشد که برای رسیدن به اندیشهها و اصولی کلی و نوین نقشی اجتهادی و نظرپردازانه را ایفا کند. پژوهشگر در پرتو این اصول و سودهیهای برگرفته شده از مقاصد و اهداف متون گرانسنگ است که میتواند چاره و راه حل اسلام را برای این گونه دشواریها و پرسمانها دریابد.
دو دیگر
آن که مختص ساختن موضوعی به پژوهش و جمع بندی آن و آگاهی از - اسباب نزول آیاتی که با موضوع مرتبط است، و روشن ساختن دورهای که این آیات در آن فرود آمده و به برخی ابعاد موضوع پرداختهاند، و بررسی و توجیه روشمند این گونه از آیات که در ظاهر متعارض و ناساز مینمایند، جوی علمی و دانشورانه را برای موضوع فراهم میسازند تا پژوهش و بررسی آن به ژرفی و جامعیتی انجام پذیرد که دانستهها و معلومات دربارهی آن، به فراوانی فرادست میآیند، مسایل آن تبلور مییابند و ویژگیهای آن باز نمایانده میشوند.پژوهنده را چنین ژرف کاوی و جمعیتی در بازنمود و بیان ویژگیهای موضوع در هیچ یکی از گونههای تفسیر- چه ترتیبی (اجمالی) یا تطبیقی - فراهم نمیآید بلکه تفسیر موضوعی است که به راستی شیوهی نمونه و بی همتا در پژوهش چنین مواردی است.
سه دیگر
آن که از راه تفسیر موضوعی است که پژوهنده میتواند سویهها و ابعاد تازهای از جنبههای اعجاز قرآن کریم را که شگفتیهایش جاوید است، هویدا سازد.هر زمان که دستاوردهای نوین تحول اندیشهی بشری پای به میدان مینهد، مفسر با آن میزید و به حقایق و نکات ریز آن آگاهی میجوید و سپس به قرآن ارجمند و سنت گرانسنگ نبوی پناه میبرد تا این متون ارزشمند را به سخن وا دارد و پرده از وجوه تازهای از رهنمودهای قرآنی برگیرد.
کارشناسان و صاحب نظران هر فن و رشتهای میدانند که معجزهی جاوید و مانا برای مردمان حجت و برهان اقامه میکند و اینان درمییابند که همانا در قرآن از هر چیزی بسندگی و بی نیاز است؛ «و گفتند: "چرا بر او از جانب پروردگارش نشانههایی [معجزه آسا] نازل نشده است؟"، بگو: "آن نشانهها پیش خداست، و من تنها هشدار دهندهای آشکارم. آیا برای ایشان بس نیست که این کتاب را که بر آنان خوانده میشود بر تو فرو فرستادیم؟ در حقیقت، در این [کار] برای مردمی که ایمان دارند، رحمت و یادآوری است."» (عنکبوت/50 - 51).
چهارم:
بسترسازی پژوهشهای قرآنی و بهبود روند آن است. برخی دانشهای قرآنی بهرهای فراوان از تلاشهای دانشمندان را فرادست آوردهاند و دربارهی آنها تصنیفات و نگاشتههای فراوانی به قلم درآمده است؛ همانند دانشهای مرتبط با ابعاد لغوی و واژه شناختی؛ پژوهشهای فقهی آیات الاحکام. لیک دانشهای نوینی که سر برآوردهاند نیازمند بسترسازی و ساماندهی مبانی و اصول آنها در پرتو قرآن ارجمندند، همانند اعجاز علمی. در حقیقت این دانش [یعنی اعجاز علمی]، رخ نمایانده و نوشتههای فزونی دربارهی آن تحریر یافته است لیک نیازمند دقت و تصحیح آن با قواعد و مبانی علمی و دانشورانهای است که از رهنمودهای قرآن کریم برگرفته شده باشد تا از افراط و تفریط در وارد ساختن آیات در زمینه بحث و آیاتی که مرتبط با دانشهای تجربی (اخترشناسی، طبیعی و انسانی) است، دوری شود.همچنین است دانش «مبانی تربیت قرآنی». پس از ظهور مکاتب جامعه شناختی و روانشناختی در باختر زمین و سیطرهی آن بر امتها و ملتها و تلاش برای برپاداشتن کاخ بشکوه تعلیم و تربیت بر پایهی شیوههای خود، این باور در اندیشمندان مسلمان شکل گرفت که بایسته است مبانی و اصول این دانش از رهنمودهای قرآن کریم استنباط و دریافت گردد. این در حالی است که هنوز نوشتهها و تألیفات در این باره بسیار اندک است؛ چه این گونه دانشها نیازمند دانشمندانی است که در کنار آگاهی فرهنگ زمان و شیوههای مکاتب نوین در باختر و خاور، در کنار داشتن توانایی و ملکهای قوی در نوآوری و استنباط، در دانشهای شریعت نیز آگاه و کارشناس باشند تا دانش تربیت قرآنی بر اصول استوار بنیاد گیرد.
همین گونه است «مبانی دانش اقتصاد اسلامی» و «مبانی تبلیغ اسلامی».
در زندگی امروز ما، بسیاری از دانشها نقش بایستهای را بازی میکند در حالی که هنوز ویژگیهای آنها در ارتباط با رهنمودهای قرآن روشن نیست و نمیتوان متونی مشخص از قرآن کریم و سنت نبوی را یافت که به این دانشها پرداخته باشند بلکه تنها اصول و مبانی این دانشها را از دل متون گرانسنگ و رهنمودهای قرآن کریم و از درون نخستین نگاشتههای حقوقی و فقهی دانشمندان پیشین این امت، میتوان دریافت. تعامل و برخورد با آیات ارجمند بر پایهی شیوهی تفسیر موضوعی، تنها وسیله و ابزار برای پی ریزی مبانی این دانشها و بیان قواعد آن است.
گرچه پژوهشهای اسلامی بسیاری انجام گرفته است، شیوههای پژوهشگران در آنها پیوندی استوار با رهنمودهای قرآنی ندارد.
همچنین، دانش تاریخ بشری بی آن که به سنتهای الهی در پیشرفت، نابودی و واپس ماندگی جامعههای انسانی توجه داشته باشد، شیوهای را در یادکرد و بررسی رخدادها و وقایع پیش گرفته است؛ در حالی که میدانیم رهنمودهای قرآن کریم این گونه سنتها را به شکل دقیق، به هنگام بیان و بررسی داستان امتهای پیشین با پیامبرانشان، بازنموده است.
تلاش ابن خلدون در مقدمه تاریخش، تلاشی است به راستی بنیادین و نیک؛ هر چند کسانی را نیافتیم که در این دانش شیوهی او را پی گرفته باشند. شایسته است پژوهشهایی قرآنی دربارهی این موضوع و با نام «دانش تمدن و شهر آیینی قرآنی» انجام گیرد.
با این که پژوهشهایی دربارهی احکام و فرمودههای تشریعی و تفسیر و گزارش آیات الاحکام انجام پذیرفته است، نگاشته و تألیفی خاص و ویژه را نمییابیم که در بررسی و بیان ویژگیها و مزایای تشریع اسلامی و حکمتها و دلایل آن نگارش یافته باشد.
با وجود آنچه برخی دانشمندان در میان نگاشتهها و کتابهای خود دربارهی اعجاز تشریعی قرآن نوشتهاند (همچون عبدالعظیم زرقانی در «مناهل العرفان» و شیخ محمد ابوزهره در کتابش «المعجزة الکبری»(1)) نگارش و تألیف دربارهی فلسفهی تشریع اسلامی در همهی زمینههای زندگی و بیان ویژگیهای برجستهی آن در پرتو آیات قرآنی، نیازی است جدی.
شیوهای که این گونه زمینهها را پوشش میدهد و این دانشها را پی میریزد و مبانی و قواعد آن را بنیاد مینهد، شیوهی «تفسیر موضوعی آیات قرآنی» است.
از این جاست بایستگی و اهمیت این گونه از تفسیر.
پینوشت:
1- [این دو کتاب پارسی شده است. کتاب نخست به خامهی محسن آرمین، چاپ پژوهشگاه علوم انسانی، و دومین به خامه محمود ذبیحی، چاپ بنیاد پژوهشهای اسلامی، آستان قدس رضوی (م)].
منبع مقاله :مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم