نویسنده: لوئیس شیلینگ
مترجم: دکتر سیده خدیجه آرین
مترجم: دکتر سیده خدیجه آرین
اگرچه نظریه روانکاوی نظریه بسیار پیچیدهای است و گاهی درک آن بسیار مشکل میباشد، اما به نظر میرسد که دربارهی ماهیت انسان دارای هفت نوع فرض اساسی است. (آلن 1977، صفحه 60).
1.شخصیت نظام انرژی بستهای است که به وسیله امیال زیستی و غریزی تغذیه و تقویت میشود.
2. این امیال به سمت کاهش تنشهای زیستی هدایت میشوند و با محدودیتهای محیطی و ممنوعیتهای اخلاقی در تضاد قرار میگیرند.
3. رشد روانی از طریق برخورد موفقیتآمیز با خواستههای متغیر و متضاد غرایز، محیط و اجتماع به وجود میآید.
4. رشد از مراحل تکاملی ثابتی عبور میکند. نیازهایهای هر مرحله باید پیش از آنکه شخص بتواند به مرحله بعدی برود، تأمین شود.
5. فعالیتهای انسان کاملاً جبری است. به عنوان مثال تمام رفتارهای انسان ناشی از عوامل تعیین کننده هوشیار و ناهوشیار میباشند. انسان هرگز تصادفی یا خودانگیخته و آزادانه عمل نمیکند.
6. ناهوشیار عامل تعیین کننده رفتار است، طبق قوانین و براساس یک الگوی پویا عمل میکند. عوامل مؤثر ناهوشیار نسبت به ناهوشیار تأثیر بیشتری بر افکار و اعمال انسان دارد.
7. از آنجا که برقراری تعادل میان مجموعه نیروهای پیچیدهای که با یکدیگر رقابت میکنند مشکل است، رشد بآسانی خنثی میشود و بنابراین دستیابی به حالت سلامت طبیعی مشکل میشود.
در آثار ادبی روانکاوی اشارات بسیار زیادی به سائقهای غریزی یا صرفاً غرایز وجود دارد «سائق» برگردان دقیقتری از واژهی TREIBO فروید است. فروید نظریه انگیزش خود را چندین بار مورد تجدیدنظر قرار داد و بالاخره به این مفهوم دست یافت که سکس و پرخاشگری دو سائق هستند که ارتباط و پیوند بیشتری با آسیبشناسی روانی دارند. این دو سائق سه خصیصه اساسی دارند که در سائقهای دیگر وجود ندارد.
الف. خصیصه میان فردی بودن، یعنی متوجه افراد دیگر است.
ب. تغییرپذیر بودن، یعنی به صور مختلف ارضا میشوند.
ج. تأخیرپذیر بودن، یعنی لزومی به ارضای فوری آنها نیست.
فروید دریافت که بیمارانش تضادهای شدیدی را تجربه کردهاند که عمدتاً ناهوشیار بوده و اغلب به طور جدی رفتار و احساسات آنها را تحت تأثیر قرار داده است. این تضادها برخلاف تضادهای هوشیار، عموماً نامناسب و نسبت به منطق و استدلال بیتأثیر هستند و بآسانی حل نمیشوند و ریشه در تجربیات کودکی دارند. اساس این تضادها در میان برخی سائقها، آرزوها یا احساسات خاص و خواستهای واقعی یا بایدهای وجدان نهفته است. اگر این آرزوها و سائقها در هوشیاری پذیرفته شوند باعث اضطراب و احساس گناه شدید میشوند. مکانیزمهای دفاعی نیز همان پاسخهای اجتنابی ناهوشیارند که هم از شناخت این آرزوها و هم از دستیابی به آنها جلوگیری میکنند و بنابراین فرد را قادر میسازند تا از احساسات ناخوشایند و تنبیه دوری جوید. شدت درد و نگرانیهای بیماران فروید در مورد خودشان و جهان پیرامونشان تفاوتهای قابل ملاحظهای داشت لذا، فروید معتقد بود که سائقها از نقطهنظر شدت و ضعف با یکدیگر متفاوتند، این مطلب او را به این نتیجه رساند که فرد هنجار و ناهنجار تنها از نظر کمی با یکدیگر متفاوتند یعنی از نظر میزان شدت و ضعف با هم فرق میکنند و نه از نظر نوع. (پریس 1972، رادر 1976)
منبع مقاله :
شیلینگ، لوئیس؛ (1391)، نظریههای مشاوره، ترجمه سیده خدیجه آرین، تهران: مؤسسه اطلاعات، چاپ دهم