ميراث فرهنگي، هويت و جهاني شدن

ميراث فرهنگي به عنوان يك پديده اجتماعي جنبه جبري و تحميلي بر محيط اجتماعي و زندگي انسان‌ها دارد، به طوري كه عده‌اي در تعريف آن ادعا مي‌كنند نتيجه‌ اين رفتار تعاملي را در يك نگاه ميراث فرهنگي مي‌گويند و يك بعد اين تعريف زمان اين تعامل است. به طوري كه صد سال پيش ميراث فرهنگي كشور پديد‌ه‌هاي بشري تا پايان دوره زنديه مي‌دانستند... ميراث فرهنگي به عنوان يك پديده اجتماعي جنبه جبري و تحميلي بر محيط اجتماعي و زندگي انسان‌ها دارد،
يکشنبه، 6 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميراث فرهنگي، هويت و جهاني شدن
ميراث فرهنگي، هويت و جهاني شدن
ميراث فرهنگي، هويت و جهاني شدن

نويسنده: محمد كاركنان
ميراث فرهنگي به عنوان يك پديده اجتماعي جنبه جبري و تحميلي بر محيط اجتماعي و زندگي انسان‌ها دارد، به طوري كه عده‌اي در تعريف آن ادعا مي‌كنند نتيجه‌ اين رفتار تعاملي را در يك نگاه ميراث فرهنگي مي‌گويند و يك بعد اين تعريف زمان اين تعامل است. به طوري كه صد سال پيش ميراث فرهنگي كشور پديد‌ه‌هاي بشري تا پايان دوره زنديه مي‌دانستند...
ميراث فرهنگي به عنوان يك پديده اجتماعي جنبه جبري و تحميلي بر محيط اجتماعي و زندگي انسان‌ها دارد، به طوري كه عده‌اي در تعريف آن ادعا مي‌كنند نتيجه‌ اين رفتار تعاملي را در يك نگاه ميراث فرهنگي مي‌گويند و يك بعد اين تعريف زمان اين تعامل است. به طوري كه صد سال پيش ميراث فرهنگي كشور پديد‌ه‌هاي بشري تا پايان دوره زنديه مي‌دانستند، بعد اين نظر اصلاح شد و آن چه تا پايان دوره قاجاريه بود به عنوان ميراث فرهنگي قلمداد شد و سپس ادعا شد. كه عمر بيش از 50 سال داشته باشد ميراث فرهنگي است و الان نيز اين نظر وجود دارد كه برخي رفتارهايي كه حتي در دوره جديد انجام مي‌شود و به نوعي ريشه در رفتارهاي تعاملي كه در طول هزاران سال پيش شكل گرفته‌اند دارد و مي‌تواند در حوزه ميراث فرهنگي باشد. بعد ديگر در تعريف ميراث فرهنگي، ميراث طبيعي است يعني مكان طبيعي كه داراي ويژگي‌هايي است كه توان انسان‌ها را به خود جلب مي‌كند.
با گذشت زمان و وقوع جريان‌ها و دگرگوني‌هاي عمده بر جهان، ميراث فرهنگي نيز دستخوش تغييرات و دگرگوني شد در گذشته ديدگاهي وجود داشت مبني بر اين كه ميراث فرهنگي را مجزا از ساير پديده‌ها و آثار بدانيم يعني آن را به عنوان يك ارزش قلمداد كنيم و همگان از آن و حفظ و حراست كنيم. اين نگاه‌ها در حال حاضر تغيير كرده است. در نگرش جديد، ميراث فرهنگي جزئي از زندگي روزمره انسان‌هاست، به طوري كه از آن مي‌توان يك عامل هويت‌بخشي نام مي‌برند.
ميراث فرهنگي در نقش يك عامل هويت‌ساز بيانگر چيستي و كيستي يك جامعه يا يك شهر و روستا است و چون با زندگي مردم عجين مي‌شود لذا ميراث فرهنگي زنده خواهد ماند.
سئوال مهم اين است كه ميراث فرهنگي چگونه مي‌تواند هويت هر جامعه‌اي را در جامعه جهاني جديد نشان دهد به عبارت ديگر ميراث فرهنگي با وجود جريان شتابان و فراگير جهاني شدن «Globalization» چگونه مي‌تواند از يك طرف هويت اصيل يك جامعه را حفظ كند و از طرف ديگر آن را جهاني كند؟
به طور كلي چند مرحله را مي‌توان براي نقش ميراث فرهنگي در جوامع جديد و «فرآيند جهاني شدن» متصور شد:
1. مرحله اول وجود زيبايي‌شناسي بوده كه در حوزه لذت بردن از زندگي و ارضاي حس زيبا دوستي انسان‌هاست. يك اثر تاريخي و فرهنگي مي‌تواند باعث لذت بردن انسان‌ها از زيبايي و هنر شود اين نگاهي است كه از قديم وجود داشته است و در زمان فعلي شدت بيشتري گرفته است.
2. مرحله دوم كه مهم‌تر از مرحله قبلي است اطلاعاتي است كه همراه اين آثار است و از گذشته جوامع حكايت دارد و به نوعي منبع پژوهش و كنكاش نيز است و شامل اطلاعاتي از گذشته مردم يك سرزمين بوده و جنبه اسنادي ميراث فرهنگي است.
3. مرحله سوم بحث اقتصادي آثار تاريخي و فرهنگي بوده كه بحث توريسم و بازديد داخلي از ميراث فرهنگي مد نظر است.
4. جايگاه ميراث فرهنگي در توسعه جوامع نيز در مرحله بعدي قرار دارد. هر جامعه‌اي كه بداند نتيجه تعاملش چه بوده و آن را خوب بشناسد متوجه مي‌شود كه فعاليت‌هاي كنوني‌اش نمي‌تواند منقطع از گذشته باشد بلكه در ادامه آن است.
5. مهم‌ترين مرحله نيز براي ميراث فرهنگي هويت‌بخشي آن است.
در فرآيند جهاني شدن، تعامل جوامع بيشتر مي‌شود و ارتباطات در سطح وسيع‌تري شكل مي‌گيرد و جوامع بيشتر از يكديگر تاثير مي‌پذيرند. لذا جنبه‌هاي مختلف فرهنگي، كه ميراث فرهنگي اجتماعي، اقتصادي و... جوامع با يكديگر در تعامل قرار گيرند و در اين راستا جنبه فرهنگي نيز جزئي از آن، متاثر از تحولات جهاني شدن است.
ميراث فرهنگي همان طور كه بيان شد، نشان از هويت هر جامعه بوده و نشان از نگاه مردم يك جامعه به يك پديده دارد. طرز زندگي، كيفيت زندگي، آداب و رسوم، عقايد، ارزش‌ها، هنجارها و بالاخره، فرهنگ هر جامعه‌اي در ميراث فرهنگي آن جامعه نهفته است. حال اين ميراث كه نشان هويت جامعه است در فرآيند جهاني شدن دستخوش تحولات مي‌شود و در اين راستا مهم‌ترين مساله حفظ و حراست از ميراث فرهنگي و اشاعه آن به جوامع جهان است در اين راه سترگ بايد:
الف: در سطوح خرد، مياني و كلان جامعه برنامه‌ريزي داشت تا از اين طريق جامعه را با اهميت و حساسيت ميراث فرهنگي در جوامع جديد جهان آشنا كنيم _ در سطح خرد بايد آموزش را از تك تك افراد در خانواده‌ها شروع كرد. اولين كانون تربيت و تعليم اهميت ميراث فرهنگي خانواده است كه سطح تكميلي و كامل آن در مدارس شكل مي‌گيرد. در سطح مياني بايد از گروه‌هاي جامعه و نيز نهادهاي اجتماعي جامعه شروع كنيم و تمامي موسسات دولتي را با اهميت ميراث فرهنگي و نقش آن در معرفي جامعه جهاني آشنا سازيم. در سطح كلان نيز مديريت كلان جامعه بايد برنامه‌ريزي مدون و كارشناسانه جهت حفظ و حراست از ميراث فرهنگي داشته باشد. لذا آموزش جهت حفظ و حراست از ميراث فرهنگي در 5 زمينه مي‌تواند تحقق يابد:
1. آموزش عمومي از طريق صدا و سيما، مطبوعات و نشريات
2. آموزش تخصصي در سطح دبستان، دبيرستان و دانشگاه
3. آموزش هنرهاي سنتي كه در بيش از 150 رشته هنري سنتي مي‌تواند انجام شود.
4. آموزش حين خدمت به منظور ارتقاي دانش كاركنان ميراث فرهنگي و كاركنان علاقه‌مند ساير موسسات
5. آموزش نيروي نظامي، انتظامي، شوراي شهر و روستا و ماموران گمرك
ب: نهادينه كردن مشاركت اجتماعي مردم جهت حفظ و حراست از ميراث فرهنگي و اعتلا بخشيدن به آن از طريق فراهم كردن شرايط اين مشاركت.
ج: انجام پژوهش‌هاي بنيادي و كاربردي و نيز توسعه‌اي در زمينه ميراث فرهنگي و يافتن علل و عوامل كاهش ارزش ميراث فرهنگي و از بين رفتن آنها و ارايه راهكارها و راه‌حل‌ها جهت افزايش ارزش ميراث فرهنگي در زندگي جامع.
د: نكته آخر اين كه جريان شتابان جهاني شدن، اجتناب ناپذير است. پس بياييم شرايط تفكر ايده‌آل و منطقي را در جامعه فراهم كنيم




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط