برگردان: سجاد نیکفهم خوبروان (2)
معرفی نسخهی خطی شمارهی 523 دانشگاه لیدن
در این مقاله، از میان نسخههای خطی شرقی کتابخانهی دانشگاه لیدن هلند، به دو زیج در مجموعهی شمارهی 523 خواهیم پرداخت. زیج اول روایت فارسی مقالهی اول اثر مشهور کوشیار گیلانی (شکوفایی 400 ق)، زیج جامع است؛ و از دومی در منابع با عنوان زیج فارسی منظوم اثر مؤلفی ناشناس یاد شده است. بررسی زیج دوم به خصوص، منجر به کشف اطلاعات مهم جدیدی شد که به ما اجازه میدهد مؤلف آن، زمان تولد او و زمان تألیف اثر را تعیین کنیم.اطلاعات عمومی
زبان:
فارسی، 75 برگ، جنس: کاغذ. مجموعه شامل دو متن نجومی: 1) زیج جامع، تنها نسخهی شناخته شدهی ترجمهی فارسی مقالهی اول متن عربی الزیج الجامع کوشیاربن لبان گیلانی، بدون تاریخ کتابت؛ 2) نسخهی تا امروز یکهی متنی که معمولاً زیجی منظوم با مؤلفی ناشناس معرفی شده است، با تاریخ کتابت 689 ق. (3) زیج کتابی نجومی است که منجمان و اختربینان دورهی اسلامی برای کاربردهای عملی در حرفهشان به کار میبردند. (4) اطلاعات بیشتر در مورد این دو متن، در ادامه دو قسمت مجزا آمده است.گواهی تملک
در صفحهی عنوان مجموعه آمده که این نسخه در 992 ق در تملک فردی به نام «محمدبن احمد» موقت مسجد ابوالفتح سلطان محمدخان بوده است. (5) به نظر میرسد ابوالفتح سلطان محمدخان، همان محمد شیبانی (855 - 916 ق) پایهگذار سلسلهی ترکی - مغولی آسیای میانه که «خانان شیبانی» خوانده میشده است. محمد شیبانی در 907 ق به قدرت رسید و تا 913 ق بر خراسان شرقی، ماوراءالنهر، خوارزم، ترکستان و فرغانه حکمفرما شد. محمد در 916 ق در مرو، در جنگی با بنیانگذار سلسلهی صفوی، شاه اسماعیل اول (892 - 930 ق) کشته شد. (6) با توجه به وسعت قلمرو خانان شیبانی به سختی میتوان محل اقامت محمدبن احمد مذکور را تعیین کرد. آخرین خان شیبانی، پیرمحمدبن سلیمان در 1007 ق ازقدرت کنار رفت. این امر میتواند توضیحی برای این مسئله باشد که چگونه این نسخه توسط سیاستمدار و تاجر هلندی لِوینوس وارنر (7) در زمان اقامتش در استانبول میان سالهای 1644 و 1665 م (1053 - 1075 ق) خریداری شده است. نسخهی مورد بررسی با مرگ لوینوس وارنر در 1665 م، چنان که در سمت راست صفحهی آغازین نسخه دیده میشود «میراث مرحوم مغفور لوینوس وارنر» (8)، به کتابخانهی دانشگاه لیدن منتقل شد. بعداً کتابخانه گواهی تملک خود را با مهر «ACAD.LUGD» بر نسخه ثبت کرد که اختصار نام لاتین دانشگاه لیدن (Academia Lugduno Batava) است که در گذشته با آن نام شناخته میشده است.مشخصات دیگر
در صفحهی آغازین به خصوص در بالای صفحه آثار محو شدگی دیده میشود. چند عدد هست که معنای آن مشخص نیست؛ غیر از قیمت نسخه که 185 است اما واحد آن معلوم نیست. کلمات مختلفی در جاهای مختلف صفحهی آغازین نسخه نوشته شده است که به نظر من کلمات «تثلیث»، «تربیع» و «مریخ» قابل تشخیص است اما معلوم نیست که به چه منظور این کلمات فنی در صفحهی اول نوشته شده است. در پایین همین صفحه عبارات «کتاب جامع ...» قابل تشخیص است که نشان دهندهی عنوان یک اثر است.رطوبت زدگی در بالای صفحات، برخی کلمات را تحت تأثیر قرار داده با این حال اغلب این عبارات قابل خواندن است. کرمخوردگیهای اندکی دیده میشود. نظامهای شمارهگذاری مختلف برگها گیج کننده است. یکی از آنها روی صفحهی «روی» برگها، گوشهی سمت چپ خیلی با معنی به نظر نمیرسد، همچنین اعدادی که سمت چپ پایین برخی از صفحات پشت برگها دیده میشود، به نظر میرسد ترتیب متن را نشان دهد. دو سری عدد که همخوان هستند از دو سمت مخالف نسخه آغاز میشوند. عددی که از صفحهی ابتدایی نسخه آغاز میشود در پایین صفحات روی برگها سمت راست دیده میشود (به جز گ1ر)، عدد دیگر که از انتهای نسخه شروع شده در بالا سمت راست صفحات پشت برگها نوشته شده است. در ارجاعات ادامهی مقاله من از عددی که از صفحهی آغازین نسخه، گ1ر، شروع میشود بهره بردهام. جداول صفحات گ26ب - 27ر و گ71ر - 75ب گرچه قطعاً نجومی هستند، به نظر نمیرسد ارتباط مستقیمی با هیچ کدام از زیجهای این مجموعه داشته باشند. (9)
آغاز نسخهی خطی ترجمهی فارسی مقالهی اول از زیج جامع
توصیف متن
1) زیج جامع
صفحات گ1ب- 26ب، 25 سطر در هر صفحه، حدود 12 کلمه در سطر. جوهر سیاه، عناوین «فصل» و «باب» با جوهر سیاه اما درشتتر، عناوین بخشهای متن در اندازهی معمولی با جوهر قرمز. جوهر قرمز همچنین برای برجسته کردن برخی اسامی و آغاز قسمتها و مباحث مجزای متن استفاده شده است. در فهرست نسخههای خطی کتابخانهی دانشگاه لیدن نوشته شده که برگهای این زیج جابجا شده است و باید مرتب شود (10) من همهی متن را مطالعه کردم و جابجایی ندیدم.در مقدمهی زیج جامع فرد ناشناسی به نام محمدبن عمربن ابیطالب منجم تبریزی (11) میگوید او این ترجمه را به درخواست «خداوند» ابوجعفربنایاز، در زمان حکومت معزالدین... ابوالفتح ملکشاه، در سال 83 [4] هجری برابر آغاز سال [9]45 یزدگردی انجام داده است. (12) ابوالفتح ملکشاه میبایست همان سلطان سلجوقی، ملکشاه اول، ابن آلپارسلان باشد که در فاصلهی سالهای 465 - 485 ق بر امپراطوری کبیر سلجوقی فرمانروایی میکرد. (13) هویت دقیق این ایاز مشخص نیست و تنها میتوان گفت که میبایست جایگاهی رفیع میداشته است چرا که با القاب احترام آمیز «مولانا»، «امیر»، «السید المظفر» و «جمالالدوله والدین» مورد خطاب قرار گرفته است. از آن جا که این ترجمه در زمان ملکشاه اول انجام شده است ابنایاز میتواند پسر ایاز، برادر ملکشاه باشد که میتواند توجیه کنندهی جایگاه ویژهی او نیز باشد. (14) معلوم نیست که این ترجمه در کجا انجام شده است غیر از این که تنها میتوان گفت در یکی از مراکز قدرت امپراطوری گستردهی سلجوقی انجام شده است. این نسخه از ترجمه تاریخ کتابت ندارد اما از آن جا که نسخهی دوم این مجموعه نیز به همان خط رسالهی اول نوشته شده است و تاریخ 689 ق را دارد. (15) ترجمه نباید خیلی پس از این سال کتابت شده باشد. کاتب فردی به نام «محمد ایبک کیخسرو» است. (16)
در روایت اصلی عربی، الزیج الجامع شامل چهار مقاله است: 1) مقدمه؛ 2) جداول؛ 3) در هیئت؛ 4) در براهین. محتوای روایت عربی و ترجمهی فارسی مقالهی اول این اثر کوشیار با جزئیات در آثار مختلف دکتر محمد باقری مورد بررسی قرار گرفته است. سه مقاله از مهمترینِ این آثار در اینترنت در دسترس است و خوانندگان را برای اطلاعات بیشتر در مورد اهمیت و محتوای این اثر به این سه مقاله ارجاع میدهم. (17)
ترجمهی فارسی مقالهی اول زیج جامع از ترتیب اصل عربی پیروی میکند و من تنها به اختلافات زیر میان این دو اشاره میکنم:
فهرست مطالب
1. گ2پ، س25: باب 6، فصل «ح» از فهرست مطالب متن عربی ویراستهی دکتر باقری در ترجمهی فارسی افتاده است: «فی ارتفاع قطب فلک البروج المسمی عرض اقلیم الرؤیة». گرچه این فصل در متن موجود است (نک: گ17ر، س 17-20).2. گ3ر، س1: باب 6، فصل «یا» از فهرست مطالب متن عربی در ترجمهی فارسی افتاده است: «فی البعد نصف النهار و المطالع نقط معلومة من فلک البروج». این فصل نیز در متن موجود است (نک: گ17ر، س 24-گ17پ، س5).
3. گ3ر، س4: باب 6، فصل «یو» از فهرست مطالب متن عربی در ترجمهی فارسی افتاده است: «فی تصویر الکسوف». این فصل در متن موجود است (نک: گ16پ،س5-15).
4. گ3ر، س5-6: عنوان باب 6، فصل «یح» متن عربی در ترجمهی فارسی به هم ریخته و در دو فصل آمده است. در ویراستهی عربی دکتر باقری این عنوان چنین است: «فی اختلاف منظرالقمر طولاً و عرضاً بطریقة مبرهنة». در فهرست ترجمهی فارسی میبینیم: «یح اند بدانستن اختلاف منظر بطریق؛ یواندر برهان بدراز و پهنا». در این مورد نیز اشکالی در ترجمهی متن این فصل وجود ندارد (نک: گ20ر، س5-گ 20پ، س7).
متن ترجمه
با نظر بر ویرایش باب اول ترجمهی فارسی زیج جامع توسط دکتر محمد باقری (18)، من تنها به چند نکته در مورد ابواب باقیماندهی مقالهی اول خواهم پرداخت: (19)همانطور که انتظار میرود ترجمهی فارسی دقیقاً با ویرایش دکتر باقری از متن عربی تطابق ندارد. بدون اینکه بخواهم خیلی دقیق باشم، در این جا به برخی اختلافاتی که به چشمم خورده میپردازم:
1.فصل 3، باب یک، متن پیوستهی بخش 20، 1-5 در متن عربی (بدون عنوان خاصی)، در روایت فارسی در گ 8ر، س 12 با عنوان «فصل» آمده است.
2. فصل 4، باب 8، در روایت فارسی پارهای از متنی را در بر میگیرد که معادلی در متن عربی ندارد، (قس گ 9 پ، س 2-17). (20)
3. فصل 5، باب 21، به نظر میرسد متن فارسی به اندازهی یک سوم از متن عربی کوتاهتر باشد (حدود 180 کلمه در برابر 120 کلمه، متن عربی، ص 38-39 و ترجمهی فارسی، گ 14ر، س 22، گ 14 پ، س 4).
4. فصل 6، باب 17 ویرایش عربی در فصل 6، باب 11 متن فارسی آمده است (متن عربی، ص 53، ترجمهی فارسی گ 17 پ، س 5 - 14)؛ اما با یک اختلاف: ابتدای فصل 6، باب 17 در ویرایش عربی شامل بحث کوتاهی دربارهی بطلمیوس میشود که در متن فارسی وجود ندارد. از اینرو در گ 17پ، س 6، متن فارسی با برهان خود کوشیار آغاز میشود - که میتوانیم آن را در ص 53، س 8-16 متن عربی بیابیم - و در گ 17 پ، س 14 به پایان میرسد. سپس در گ19پ، س1 (تحت شمارهی باب اشتباه 18) متن کامل فصل 6، باب 17 چنان که در متن عربی آمده است دیده میشود. هر چند برهان کوشیار (گ 19پ، س 9-16)در گ19پ، س 16-گ20ر، س4با متنی که به نظر میرسد روایت دیگری از این برهان باشد ادامه پیدا کرده است. این مطلب مطمئناً نیاز به بررسی بیشتر دارد.
5. متنی که در اختیار داریم به پایان نمیرسد. متن همچنان نیاز به تصاویری در گ20پ و گ21ر- پ دارد. شاید به همین خاطر باشد که تنها گواهی مالکیت قابل خواندن روی نسخه تاریخ 992 ق دارد در حالی که نسخه در 689 ق کتابت شده است: ناقص بودن نسخه (نسخه صفحه عنوان ندارد، برخی تصاویر کم است، با این که مؤلف در مقدمه از مقالات دوم، سوم و چهارم یاد کرده (21) این مقالات نیز در نسخه نیامده است)، این نسخه در زمان مؤلف آن به فروش نرسیده است. (22)
6. محمد باقری در ویرایش خود از متن عربی الزیج الجامع در برخی موارد متن را از نسخهای دیگر گرفته چرا که نسخهای که او از آن بهره برده آن بخش را نداشته است. من متوجه شدم که به شکل جالب توجهی در برخی موارد ترجمهی فارسی شامل این قسمتهای اضافی میشود. به عنوان نمونه ص 51، ص 23 از متن ویراستهی عربی را با گ 19ر، س8، ص 56 ترجمهی فارسی، س 19-20 متن عربی را با گ 21ر، س 14-15 متن فارسی و ص 60، س6-7 عربی را با گ22ر، س 3-4 فارسی مقایسه کنید. این مقایسه میتواند به ما کمک کند تا رابطهی میان ترجمه فارسی موجود و زنجیرهی انتقال متن عربی را درک کنیم.
انتشار:
ویرایشی از فصل اول ترجمهی فارسی مقالهی اول الزیج الجامع در سال 1387 ش توسط محمد باقری منتشر شده است. (23) در تماسی شخصی با دکتر باقری در 14 بهمن 139 ش ایشان به من اطلاع دادند که مشغول ویرایش همهی متن هستند.2) زیج منظوم بدون عنوان
گ27پ- گ70ر، (24) 25 سطر در هر صفحه، 11-14 کلمه در هر سطر. قلم سیاه. کلمهی «فصل» و عناوین فصول با قلم درشتتر و عناوین با جوهر قرمز. جوهر قرمز همچنین برای برجسته کردن برخی عبارات در متن نیز به کار رفته است. براساس فهارس، برگهای این زیج نیز به هم ریخته است. (25) من این نسخه را به دقت مورد بررسی قرار دادم و سعی کردم به هم ریختگیهای مذکور را پیدا کنم اما مانند زیج اول مجموعه، این جا نیز هیچ گونه جابجاییای مشاهده نکردم.آغاز نسخهی خطی زیج منظوم
این زیج منظوم بدون عنوان با بخشهای توصیفی غیرمنظوم آمیخته شده است. چنان که از عبارات خود مؤلف مشخص است، مؤلف خود این توصیفات را اضافه کرده است. (26) که به این معنی است که این توصیفات نیز بخشی از متن را تشکیل میدهد. (27) دارای سه شکل (28) است. سطرها در صفحاتی که بخشهای منظوم را از متن جدا میکند، مشخصاً پیش از این که کاتب شروع به نوشتن کند رسم شدهاند و این در برخی موارد سبب بیرونزدگی از کادر متن شده است، (29) تعداد کمی حاشیه دارد. (30)مؤلف و تاریخ تألیف
همانطور که در بالا گفته شد، این متن در 689 ق توسط فردی به نام «محمد ایبک کیخسرو» کتابت شده است. (31) در فهرست کتابخانهی دانشگاه لیدن، مؤلف این زیج نامشخص دانسته شده است. (32) هر چند بررسی دقیقتر متن نشان داد که در ادامهی زیج مؤلف اطلاعاتی از خود به خواننده ارائه کرده است. در قسمتی کاملاً جالب توجه از زیج با عنوان «در احوال خویشتن» (33) میبینیم که مؤلف لقب خود را از عبارت «سماء» گرفته است (34)، کنیهاش «ابوالوفا» (35) و نامش «محمد» فرزند «عزیز» (36) بوده است. بنابراین ما اکنون میدانیم که نام کامل او «ابوالوفا محمدبن عزیز السمائی (یا سماوی)» بوده است. (37) در همین بخش سمائی به ما میگوید که در (چهارشنبه) 24 رمضان 608 ق (38) که خود او آن را معادل اول آذار 1523 رومی (39) و 23 اسفند 581 فارسی (یزدگردی) (40) دانسته، متولد شده است. (41) در نهایت او نام پدرش را «اسعد کاردگر»، یک «شاعر» «سکاک» (=شمشیرساز) ذکر میکند و از او به عنوان فردی «کامل»، «صیرفی» (=کاردان=چارهگر) و «دراک» یاد میکند. (42) سکاک معادل همان کاردگر است (43) بنابراین لقب و حرفهی پدر او یکی است. (44) سمائی چیزی در این باره که از کجا برخاسته است به ما نمیگوید. اما جستجو در اینترنت مرا بر این نظر استوار کرده است که نام کاردگر اصولاً با مازندران استان شمالی ایران (طبرستان قدیم) مرتب است. متأسفانه مشخص نیست که آیا این زیج نیز در این منطقه تألیف شده است یا نه. (45) این زیج در سال 648 ق تألیف شده است که میتوان آن را از توصیف خود سمائی در مورد تقویمهای مختلف دریافت، جایی که میگوید که از آغاز تاریخ هجری تا زمان تألیف، زیج، 648 سال است. (46) بدین ترتیب سمائی در زمان تألیف زیج 40 سال داشته است.زایچهی تولد سرایندهی زیج منظوم
محتوا
سمائی زیجش را با آفرینش عالم آغاز میکند و با برشمردن ویژگیهای کواکب ادامه میدهد. (47) وی سپس پیشهاش را توصیف میکند. (48) پس از آن، به بخش جالب توجهی که پیش از این بدان اشاره رفت میپردازد که در آن زمان تولدش را در تقویمهای مختلفی که در عصر او به کار میرفته، همراه نام کامل خود، نام و حرفهی پدرش به اضافهی موقعیت کواکب در دایرةالبروج در زمان تولدش به ما میگوید. (49) اطلاعات اخیر در زایچهی او تکرار شده است (50) که به نظر میرسد با استفاده از آن ارتباطش را با «آموختن»، «عالَم» و «آموزاندن» توضیح میدهد. (51) سپس شرح سختیهای روحی و جسمیهای را که از دست افراد کینهتوز و نادان که از هنر او متنفر بودند (و میترسیدند؟) متحمل شده است، را آورده است. با همهی این تفاسیر، او اثرش را با این آرزو به انجام رسانده که این زیج یک بار برای همیشه نام او را پاک گردانده، ماندگار کند و برایش جایگاهی را که تصور میکند شایستگی آن را دارد به ارمغان بیاورد. (52) بعد از این مقدمهی طولانی در 6 برگ (حدود 14 درصد کل متن) است که متن زیج آغاز میشود و به 38 برگ بالغ میشود. (53) در بررسی اولیه این متن یک زیج معمولی است که به موضوعاتی که انتظار آن میرود پرداخته است. تنها با بررسیهای بیشتر است که میتوان به شناخت جزئیتری از اصالت و ارزش آن به عنوان یک متن کاربردی رسید.انجامهی زیج منظوم
تا آنجا که من میدانم، ارزش این متن در مرحلهی اول و از همه مهمتر به جنبهی شخصی مقدمهی آن مربوط میشود، گرچه این احتمال هست که خود متن با رصدهای شخصیِ مستقل نیز در ارتباط باشد. این که بخشی از این زیج به صورت منظوم نوشته شده نیز ویژگی خاصی به شمار میرود. (54) گرچه اهمیت این زیج به عنوان متنی علمی هنوز نیاز به کنکاش دارد.انتشار:
این متن هیچگاه منتشر نشده است. کیفیت نسخه مطمئناً خود دلیلی برای انتشار آن به صورت چاپ عکسی است.یادداشت مترجم
1.در باب هشتم از فصل چهارم ترجمهی فارسی مقالهی اول زیج جامع متن افزودهای با این عنوان آمده است: «در بیرون آوردن تقویم زحل و مشتری و مریخ بر رأی شروانی».در منابع مختلف از جمله زیج محقق سلطانی شمس منجم وابکنوی (د ح 730 ق) و زیج مظفری محمد بن ابوبکر (د ح 678 ق) از زیجهای متعدد منجمی به نام عبدالکریم شروانی معروف به این فهاد نام برده شده است. به نظر میرسد مشهورترین این زیجها زیج علائی بوده است. از اصل این اثر (و همینطور آثار دیگر ابنفهاد) امروز نسخهای به دست ما نرسیده است اما در برخی از آثار، از جملهی زیج مظفری و زیج اشرفی سیف منجم مطالب مهمی از آن نقل شده است. علاوه بر این تحریری بیزانسی از آن که در قرن هشتم هجری نوشته شده، در دست است. دیوید پینگری این روایت یونانی را همراه ترجمهی انگلیسی آن منتشر کرده است.
طبق آن چه آقای لمیر از مقدمهی ترجمهی زیج جامع نقل کردهاند این اثر در 483 ق برابر 459 یزدگردی انجام شده است. براساس زیج مظفری فارسی و روایت یونانی زیج علائی و همچنین منابع دیگر، شروانی جداول زیج خود را برای ابتدای سال 541 یزدگردی برابر 567 ق و برای طول جغرافیایی 84 شرقی تنظیم کرده است. در فصل نقل شده از شروانی در ترجمهی زیج جامع نیز عبارت جالب توجهی وجود دارد: «و این زیج بر طول فد ō نهادهایم پس از اتاریخ پانصد و چهل و یک یزدجردی». بنابراین این فصل قطعاً برگرفته از زیج علائی ابن فهاد است. این نتیجه با مقایسه متن این فصل با آن چه در زیج اشرفی از زیج علائی نقل شده است نیز تأیید میشود. لذا برای توجیه تناقض میان زمان ذکر شده در مقدمهی ترجمه و زمان حیات و فعالیت شروانی، تنها میتوان فرض کرد که مطلب نقل شده از شروانی نوشتهی منجم تبریزی مترجم زیج جامع منباشد بلکه به طریقی پس از نیمهی سدهی ششم هجری به متن ترجمهی زیج جامع اضافه شده باشد.
هنگام ترجمهی معرفی عالمانهی آقای لمیر از نسخهی لیدن به نکاتی در مورد «زیج منظوم» برخوردم که اطلاع از آنها میتواند برای مخاطبان جالب باشد.
آقا بزرگ تهرانی در الذریعة (ج 23، ص 113) ذیل مدخل «منظومة فی الزیج» میفرماید:
لمنتخب الیزدی، مع الشرح و التوضیح بالنثر له أیضاً. تاریخها: [ششصد و چهل و هشت سال (648) سال تمام] نسخة منه فی (دانشگاه 495) بخط نستعلیق الشکسته، و آخرفی المشهد عند عبدالحمید المولوی (ف 446/5) کتبت بخط النسخ و علیها تاریخ سنة 1083 و لکنه ناقص أول الموجودة: [کان که عامی چو دانشم بیند] و آخره: [و جمله برین کردار بود]
مشخصات نسخهی کتابخانهی مولوی که اینک در دانشکدهی الهیات مشهد نگهداری میشود در نشریهی (ج 5، ص 61) و فهرست دانشکدهی الهیات مشهد (ج 1، ص 484) آمده است. میکروفیلم نسخهی مشهد همچنین در کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران به شمارهی 3900 (فهرست میکروفیلمها، ج 2، ص 277) موجود است (نیز نک: درایتی، ج 4، ص 2961).
از اطلاعات ذکر شده توسط آقا بزرگ، سال تألیف اثر و ترکیبی بودن این زیج از بخشهای منظوم و غیرمنظوم با اطلاعاتی که از معرفی آقای لمیر به دست میآید تطبیق میکند. علاوه بر این مقایسهی ابتدای نسخهی مشهد چنان که در فهرست دانشکدهی الهیات مشهد و الذریعة آمده (کان که عامی چو دانشم بیند - سخنم را بعقل بگزیند) با بیت پانزدهم گ 32 ر نسخهی لیدن با اختلاف ناچیزی تطبیق میکند: «کان که بیمن چو دانشم بینند - سخنم را بعقل بگزینند». این موارد سرنخهای مناسبی برای برقراری ارتباط میان نسخههای یاد شده توسط آقابزرگ با نسخهی لیدن است. بنابراین در گام بعدی به سراغ این نسخهها رفتیم و سرانجام بررسی نسخهی مشهد نشان داد که این نسخه دربرگیرندهی رونویسی است از زیج منظوم موجود در نسخهی لیدن.
اما نسخهی شمارهی 495 دانشگاه شامل سه رسالهی نجومی است که تطابقی با زیج منظوم ما ندارد. معلوم نیست که آیا چنین نسخهای واقعاً وجود داشته است یا این که خطایی در نقل مطالب در کلام آقابزرگ راه یافته است. منزوی در فهرستواره (ج 4، ص 2961) در کنار نسخهی مشهد به نسخهی شمارهی 4820 دانشگاه (نک: فهرست دانشگاه، ج 14، ص 3850) نیز اشاره کرده است که مجدداً بررسی این نسخه ارتباطی را با نسخهی مشهد و لیدن نشان نمیدهد.
2. با توجه به اطلاعات نسخهی تازهیاب زیج منظوم (در مشهد) به بررسی نکاتی در مورد این زیج منظوم میپردازم. البته همچنان به جهت یک دست بودن وبه این علت که نسخهی لیدن کامل است، برای ارجاع از همان نسخهی لیدن بهره میبرم. (55)
الف: مؤلف زیج منظوم
همان طور که آقای لمیز در معرفی خود از نسخهی لیدن نشان دادند، نام مؤلف این زیج در خود آن به صورت «ابوالوفا محمدبن عزیز» آمده است. قسمتی از زیج که اطلاعات شخصی مؤلف در آن آمده از نسخهی مشهد افتاده است. اما نام مؤلف این اثر در الذریعة و فهارس یاد شده که اطلاعات نسخهی مشهد در آن آمده به صورت «منتخب» یا «منتجب یزدی» آمده است. البته به نظر ما عبارت «منتجب» باید صحیح باشد و از این به بعد نیز همه جا همان شکل صحیح را به کار خواهیم برد. با بررسی نسخهی لیدن برای یافتن نشانی از دلیل این نامگذاری میبینیم که در چند جا کلمهی «منتجب» آمده است. اولین و مهمترین آنها در گ31ر، س 18 آمده است:
«آمدم منتجب لقب ز سماء *** گر صواب آمدست و گر به خطا»
دو مورد دیگر که در آن لقب «منتجب» ذکر شده عبارتند از:
گ 32پ، س 15:
« بس کن ای منتجب شکایت خلق» *** کم کن از زیرکی حکایت خلق»
گ69پ، س 23:
«بعد از این منتجب به دانش کوش*** دامن علم بر جهالت پوش»
دو مورد پایانی نشان میدهد که ناظم از تخلص «منتجب» برای خطاب قرار دادن خود بهره برده است. حال به مورد اول برمیگردیم. آقای لمیر از عبارت «لقب ز سماء» لقب «سمائی» را برای مؤلف نتیجه گرفتهاند. در حالی که با توجه به دو نمونهی مورد اشارهی بالا از «منتجب لقب» چنین مستفاد میشود که مؤلف لقب خود را «منتجب» معرفی کرده که از آسمان به او بخشیده شده است. در لغتنامهی دهخدا معنی کلمهی «منتجب» چنین آمده است: برگزیده و مختار، پسندیده و گزیده و مقبول. بنابر آن چه گفته شد به نظر میرسد لقب «سمائی» به کار رفته در معرفی آقای لمیر برای مؤلف صحیح نباشد. در ادامه به نسبت «یزدی» نیز خواهیم پرداخت.
جستجو برای یافتن شرح احوال منتجب یزدی در تذکرهها تاکنون به نتیجهای نرسیده است. نسخهی شماره ی 6375/2 کتابخانهی مجلس و نسخهی 203/2 کمبریج رسالهای را با عنوان «استخراج تقویم از زیج منتجب» در بر میگیرند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. حائری در معرفی نسخهی مجلس (ج 22، ص 477 - 479 مینویسد):
ااز منتخب (یا منتجب) یزدی زیجی منظوم در دست است (نسخه شماره (446/5) مولوی مشهد). درةالاخبار (ترجمهی تتمة صوان الحکمة) نیز از نویسندهای است معروف به منتخب (یا منتجب (یزدی)، و او مورخ بوده و شاید زیجی نیز نوشته است. شاعری خراسانی الاصل و متخلص به منتخب نیز میشناسیم که در قرن 13 میزیست و چندی نیز در یزد اقامت کرد این شاعر با همین عنوان «منتخب یزدی» در تذکرهی دیوان بیگی (حدیقة الشعراء نسخهی خطی مجلس: 192) یاد شده است.
در المداح الامینیة یا المدایح الحسنیة نوشتهی سید عبدالباقی حسینی اصفهانی متخلص به «باقی» در تاریخ 1222 ق نیز اشعاری از شاعری به نام «منتجب یزدی» آمده است (نسخهی شماره 5564 مجلس، اسلاید 191). اما با توجه به زمان زندگی مؤلف زیج منظوم مورد بحث، به نظر نمیرسد هیچ کدام از افراد مورد اشارهی بالا «منتجب» مورد نظر ما باشد.
ب: سال تولد مؤلف
منتجب یزدی در قسمت «در احوال خویش» از زیجش تاریخ ولادت خود رادر چهار تاریخ هجری، رومی، یزدگری و جلالی ارائه کرده است که عبارت است از:
هجری |
24 رمضان 608 |
رومی |
اول آذار 1523 |
یزدگردی |
8 اردیبهشت 581 |
جلالی |
23 اسفند 133 |
|
|
24 رمضان 608 |
اول آذار 1523 |
8 اردیبهشت 581 |
23 اسفندارمذ 133 |
هجری |
24 رمضان 608 |
|
26 رمضان 608 |
25 رمضان 608 |
25 رمضان 608 |
رومی |
اول آذار 1523 |
28 شباط 1523 |
|
29 شباط 1523 |
29 شباط 1523 |
یزدگردی |
8 اردیبهشت 581 |
7 اردیبهشت 581 |
9 اردیبهشت 581 |
|
8 اردیبهشت 581 |
جلالی |
23 اسفند 133 |
22 اسفندارمذ 133 |
24 اسفندارمذ 133 |
23 اسفند ارمذ 133 |
|
ج. محل تألیف
همانطور که گفته شد مؤلف زیج منظوم نسخهی مشهد «منتجب یزدی» دانسته شده است. در این زیج فصلی با عنوان «در شرح طول و عرض بلد خویش و استخراج وسط و خاصه و مضاعف در نصفالنهار» آمده (گ 36 پ) که مؤلف اینچنین به توصیف شهر محل سکونت خود پرداخته است:
هر حکیمی به شهر و کشور خویش *** کرد پیدا درین جهان کم و بیش
من که شاگرد علم ایشانم *** وز جفای خسان پریشانم
کنم این را به علم خود روشن*** هم به شهری که خانه دارم من
هست این شهر در سوم اقلیم*** سی و یک جزو عرض دارد و نیم
ز ارتفاعی که داشت قطب شمال*** یا معدل ز سمت کرده زوال
نیز هشتاد و هفت دارد طول*** از حد مغرب از کنی تو قبول
هست ساعات اطولش به شمار*** چارده ساعت و دقیقه چهار
باز اجزای ساعت ای دانا ***ده و هفتست و سی و پنج اجزاء
غایة ارتفاع شمس اینجا*** شد بهشتاد و دو و پنج اجزاء
نام او یزد شد به فرّخ فال*** کت همه وقت خوب بادا حالا
در ادامه نیز علاوه بر مثالهایی که وابسته به موقعیت جغرافیایی با ذکر نام شهر یزد یا با طول و عرض جغرافیایی آن (به عنوان نمونه: گ55پ، گ51ر، گ53ر) آمده، بخشی با عنوان «در نقل کردن اوساط از شهر یزد حماها الله به شهری دیگر» آمده است. بنابراین روشن است که مؤلف، این زیج را برای شهر یزد تألیف کرده است. بنابراین ریشهی نسبت «یزدی» برای منتجب نیز مشخص میشود. گرچه منتجب تنها به سکونت خود در این شهر اشاره کرده است و به این که اصالت او از کجا بوده اشارهای نکرده است.
عرض «30؛31» و طول «0؛87» جغرافیایی یزد چنان که در ابیات بالا و مثالهای منتجب آمده از میان منابع شناخته شده، با مقدار آن در زیج اشرفی برابر است (نک: کندی و کندی، ص 379). بنابراین به نظر میرسد که این مقادیر نزد اهالی یزد در قرن هفتم و هشتم مقادیری پذیرفته شده و رایج بوده است.
منتجب یزدی همچنین مقدار طول مکه را برابر37؛67 (گ37پ) و طول خوارزم را برابر 102 (گ38ر) درجه در مثالهای خود ذکر کرده است. این مقادیر با مقادیر به دست آمده از منابع دیگر مطابقت ندارد. گرچه خود منتجب در «فصل در بیرون آوردن طول بلدان» گویی مبنای طول جغرافیایی شهرها را بر زیرج بتانی قرار داده است (گ68ر-پ).
د: پارامترهای نجومی
منتجب یزدی در زیج خود پس از پایان هر بخش منظوم، مثالهایی را به نثر آورده است که بسیار جالب توجه است. در این مثالها به پارامترهای مهمی اشاره شده است.منتجب میل اعظم را برابر〖23〗^° 〖35〗^´ گرفته است (گ 66 پ). این همان مقداری است که منجمانی چون یحییبن ابیمنصور، بنوموسی، بتانی، عبدالرحمان صوفی و ابوریحان بیرونی به کار بردهاند.
از ارجاعاتی که به جداول در متن زیج وجود دارد مشخص است که دستهای کامل از جداولی که معمولاً در زیجهای دورهی اسلامی وجود داشته است باید به متن زیج پیوست شده باشد. در تعدادی از مثالهای زیج منتج مؤلفههای سیارهای عرضه شده است. از جمله در تعدادی از آنها «وسط» و «تقویم» برخی از کواکب برای ابتدای سال 621 یزدگردی به صورتی که در جدول زیر دیده میشود آمده است.
مؤلفههای کواکب در اول فروردین 621 یزدجردی |
|
||
|
وسط |
تقویم |
|
وسط آفتاب (گ 38 ب) |
ط کز ند ن |
ی ا ه یا |
|
وسط قمر (گ 39 ر) |
ط کد ما نو |
ی و ند نط |
|
خاصهی قمر (گ 39 ر) |
ز ح نا مز |
- |
|
وسط زحل (گ 39 پ) |
ح و مح لد |
ح کج د مب |
|
وسط رأس (40 ر) |
ه یح کج لو |
- |
هـ: نقل قولهای سیف منجم یزدی از زیج منتخب
سیف منجم یزدی، محمدبن ابوعبدالله سنجر کمالی (فعال در ابتدای قرن هشتم هجری در شیراز، نک: یادداشت مترجم در شمارهی دوم همین مجله، ص 134 - 142) در مقالهی هشتم اثر مهم خود زیج اشرفی جایی که به مقایسهی زیجهایی که به دست او رسیده است میپردازد اشاراتی به زیج منتخب نیز دارد. او باب نهم این مقاله را با عنوان «در استخراج تقاویم کواکب بحسب زیج منتجب یزدی» به این اثر اختصاص داده است.سیف منجم در باب اول این مقاله در مقدمات میگوید: «و زیج منظوم مبنی بر زیج منتجب یزدی [بود]» (نسخهی گلپایگانی، گ 246پ، س 4-5؛ نسخهی پاریس، گ 229ر، س28). بدین ترتیب سیف منجم از منتجب در ردیف زیجهای مبنا، مانند زیج یحییبنابیمنصور، بتانی و سنجری یعنی زیجهایی که بر رصدهای مستقل استوار بودهاند یاد میکند. اما سیف به ما میگوید که «زیجی منظوم» براساس «زیج منتجب» نوشته شده است. با توجه به شواهدی که پیش از این ارائه شد، مؤلف زیج منظوم لیدن و مشهد مطمئناً خود منتجب یزدی است. لذا کلام سیف منجم یزدی را چنین میتوان تفسیر نمود که احتمالاً منتجب یزدی خود زیج دیگری نیز داشته است که این زیج منظوم را بر مبنای آن نوشته است. این نتیجهای است که دکتر بنو وان دالن از عبارات سیف گرفته است. (57) اما احتمال ضعیفتری هست که سیف منجم خود «زیج منتجب» مذکور را ندیده و تصور کرده که منتجب زیج دیگری نیز داشته است در حالی که منتجب تنها مؤلف «زیج منظوم» بوده است.
اما باب کوتاه نهم مورد اشاره در بالا چنین است (نسخهی گلپایگانی، ک247پ، س24-27؛ نسخهی پاریس، گ230پ، س9-12):
باب نهم در (58) استخراج تقاویم کواکب سبعه بحسب منتجب
بعد از وسط و خاصه و اوج، تعدیل اول کواکب علوی مختلف است و طریقهی اعمال تقاویم کواکب این زیج موافق طریقهی زیج رضایی باشد جهت آن که تعدیل اول کواکب علوی در هر دو زیج موافق یکدیگر (59) است و تعدیل اول زحل و مشتری این دو زیج موافق تعدیل اول زحل (60) و مشتری زیج ابنالاعلم (61)زیج رضایی ذکر شده در این عبارات اثری است ناشناخته که تنها از طریق همین سیف منجم یزدی از وجود آن اطلاع داریم و مؤلف آن «ابوالحسن یزدی» بوده است.
و: رسالهی «استخراج تقویم از زیج منتجب»
همان طور که گفته شد دونسخه یکی در مجلس به شمارهی 6375/2 و دیگری به شماره Pote 203/2 در کالج کینگ دانشگاه کمبریج اثری با عنوان «استخراج تقویم از منتجب» را در بر میگیرد. این زیج که مؤلف آن و زمان تألیف آن مشخص نیست براساس نسخهی مجلس چنین آغاز میشود:الحمدالله رب العالمین و الصلوة علی رسوله محمد و آله اجمعین.
و اما بعد این رسالهایست در استخراج تقویم از زیج منتجب. بدان - ارشدک الله تعالی - که این زیج مبنی است بر تاریخ یزدجردی...
به نظر میرسد این متن بازنویسی زیج منظوم منتجب یزدی به نثر است.
پینوشتها:
1.Joep Lameer,joeplameer@yahoo.com
برخود لازم میبینیم تا از پرفسور یان پ. هوخندایک از اوترخت و دکتر محمدباقری از تهران به خاطر منابعی که در اختیارم قرار دادند تشکر کنم.
2. مؤسسهی مطالعات اسلام دانشگاه مک گیل کانادا، sajjad.nikfahmkhubravan@mail.mcgill.ca
3. بروکلمان، ج 1، ص222؛ دیونگ و دخویه، ج 3، ص 87-88، شمارهی 1056، ص 151، شمارهی 1185؛ ویتکام، ج 1، ص 230.،
4. کینگ و سامسو، ص 496 - 508.
5. نسخهی 523، گ1ر، تصویر1. متن چنین خوانده میشود: «صاحب محمدبناحمد موقت بجامع ابولفتح (کذا) سلطان محمدخان علیه الرحمه (به صورت «الرحمة» نوشته شده است) و الرضوان. سنة 992».
6. باسورث، ص 288-289؛ مکچِسنِی، ص 428-431.
7. Levinus Warner
8. ex Legato viri amplissimi Levini Warneri
9. اندازهی برگهای 72 - 75 به اندازهی قابل توجهی کوچکتر از بخش اول نسخه است.
10. دیوگ و دخویه، ج 3، ص 87 - 88؛ ویتکام، همانجا.
11. محمدبن عمر میگوید که او شاگرد شخصی به نام «ابوطاهر الشیر(ازی)» بوده است. قس نسخهی 523/1 لیدن، گ 1 پ، س 4 (من سطور را از آغاز متن «شکر باد...» شمردهام)؛ باقری، ص 30، س 6، متن منتشر شده توسط دکتر باقری متن مصحح تفصیلی فصل اول ترجمهی فارسی زیج جامع است که در نسخهی لیدن وجود دارد.
12. نسخهی لیدن گ1پ، س3-6، 16-20، که در تصویر 2 نیز دیده میشود؛ باقری ص 30، ص 5-7، 16-20. برای آغاز تاریخ یزدگردی جدول صفحهی 45 چاپ باقری را ببینید.
13. باقری، «روایت فارسی...»، ص 28؛ همو، «مبحث تقویم...»، ص 30، پانویس 1؛ باسورث، 185 - 188.
14. باقری، «مبحث....»، ص 30، پانویس 1 .
15. نسخهی لیدن، گ 70 ر، س 8-10، که تاریخ به صورت «خفط» ارائه شده است و در تصویر 3 نیز دیده میشود.
16. همانجا، که به صورت «کیخسروی» نوشته شده است.
17. باقری، مقالهی اول...؛ همو، «روایت فارسی...»؛ همو، «مبحث...».
18. باقری، «مبحث...».
19. تنها توضیحی که لازم است اضافه کنم بازنویسی (تصحیح) باقری از «اعیداؤه» در گ1پ، س6 است («مبحث...»، گ 30، س7) که من پیشنهاد میکنم به صورت «اطال الله بقائه و کبت بالذل اعداءه» به معنی «خداوند عمری دراز به او بخشاید و دشمنان او را مغلوب و خوار گرداند». در مورد استفاده از «کبت» در اینجا نک: قرآن کریم، 58، 5، و لسان العرب ریشهی «کبت».
20. بنگرید به یادداشت مترجم، شمارهی 1.
21. از این مقالات در ترجمهی فارسی در گ 2ر، س 9-10 نسخهی لیدن یاد شده است.
22. تنها ممکن است متنی که در بالای گ1ر نسخهی لیدن پاک شده است گواهی تملک بوده باشد (که من تردید دارم). با فرض این که چنین گواهیای در این قسمت وجود داشته است، از نظر من این گواهی مطمئناً مربوط به مدتها بعد از 689 ق بوده است.
23. باقری، «مبحث...».
24. قسمت آغازین متن در گ 27پ در تصویر 4 دیده میشود.
25. دیونگ و دخویه، ج 3، ص 151، شمارهی 1185؛ ویتکام، همانجا.
26. گ 32ر، س 4 نسخهی لیدن.
27. مؤلف پس از هر بخش منظوم، مثالی را به نثر آورده است. م.
28. گ 31 پ، گ 47 ر، گ 48 پ نسخهی لیدن.
29. گ35پ، گ37پ، گ 41پ.
30. گ57پ - 58پ به عنوان مهمترین حاشیهها.
31. گ 70ر، س 8-10.
32. دیونگ و دخویه، همانجا؛ ویتکام، همانجا. (در نشریه، ج 10، ص 255، نیز ذیل معرفی نسخ خطی فارسی لیدن این زیج معرفی شده است - مترجم)
33. گ 30 پ - 31 ر نسخهی لیدن.
34. گ31ر، س 18.
35. گ31ر، س 19.
36. گ31ر، س 20.
37. نک: تصویر 5. (در مورد خطای مؤلف مقاله در مورد لقب «سمائی» نک: یادداشت مترجم در انتهای مقاله. مترجم)
38. گ30پ، س 22-24. نک: تصویر 6.
39. یعنی تاریخی که اسکندر کبیر (ذوالقرنین) منسوب است ولی در حقیقت از 312 قبل از میلاد با سلوکوس اول نیکاتور آغاز گردید. نک: باقری، «مبحث...»، ص 44-45.
40. گ30پ، س22-گ31ر، س 4. این تاریخ برابر 7 مارس 1212 م است.
41. در مورد زمان تولد مولف نک: «یادداشت مترجم» در انتهای مقاله. مترجم.
42. گ31ر، س 21-22. از استفادهی سمائی از فعل گذشتهی کامل «بود» مشخص است که هنگامی که مشغول نگارش این زیج بوده پدرش از دنیا رفته بوده است.
43. نک: لغتنامهی دهخدا، ذیل «کاردگر».
44. ابیات مؤلف چنین است (مترجم):
«نام دارم محمد ابن عزیز *** که چه نرزم به حبهی ارزیز
پدرم بود شاعر و سکاک*** صیرفی بود و کامل و دراک
اسعد کاردگر بد او را نام *** به همه علمها متین و تمام»
45. در مورد محل تألیف زیج نک: «یادداشت مترجم» در انتهای مقاله. مترجم.
46. گ33پ، س8، تصویر 7.
47. گ27پ - 29 پ.
48. گ29پ - 30 پ.
49.گ30پ - گ 31 ر.
50. دربارهی «طالع» در نجوم و اختربینی نک: کینگ و فهد، 163-164. زایچه در تصویر 8 آمده است.
(مؤلف مقاله از عبارت «طالع» به جای «زایچه» استفاده کرده که عبارت دوم صحیحتر به نظر میرسد و جایگزین گردید. مترجم)
51. گ31ر-32ر.
52.گ32ر- پ.
دو بیت مرتبط با کلام مؤلف مقاله چنین است (مترجم):
«همه انصاف حال من بدهند*** هیچ دل بر جهانیان ننهند
تا کی این زیج را تمام کنم***نفس خود بوی نیک نام کنم».
53. گ32 پ، سطر آخر - گ 70 ر.
54. بحر منظومه، خفیف مسدس مخبون محذوف/ فعلاتن مفاعلن فعلن. دوست خوبم آقای محمود شهیدی این نکته را یادآوری کرد. مترجم.
55. از دوستان بزرگوار آقای محمود شهیدی، خانم فاطمه کیقبادی و خانم زینب کریمیان که کمک بسیاری نمودند تا منابعی که دور از دسترس اینجانب است به دستم برسد تشکر ویژه مینمایم.
56. تبدیل تقویمها با استفاده از نرمافزار طراحی شده توسط دکتر بنو وان دالن انجام شده است که در نشانی زیر قابل دسترسی است:
http://user.uni-frankfurt.de/ ̴ dalen/calh/calh.zip
57. در اینجا لازم است تا از دکتر بنو وان دالن به خاطر در اختیار قراردادن مطلب منتشر نشدهی خود تشکر ویژه نمایم.
58. پاریس: + شرح و .
59. پاریس: - یکدیگر.
60. پاریس: - و مشتری ... اول زحل.
61. پاریس: + باشد و الله تعالی اعلم.
باقری، محمد، «مبحث تقویم در زیج جامع کوشیار گیلانی براساس ترجمهی فارسی کهن از قرن پنجم»، تاریخ علم، شمارهی 6، 1387 ش (این مقاله در نشانی اینترنتی زیرقابل دسترس است:
:(http://journals.ut.ac.ir/page/article-frame.html?articleId=179033
حائری، عبدالحسین، فهرست کتابخانهی مجلس شورای ملی، ج 22، تهران، 1374 ش؛
درایتی، مصطفی، فهرستوارهی دستنوشتهای ایران (دنا)، ج 4، تهران، 1389 ش؛
فاضل، محمود، فهرست نسخههای خطی کتابخانهی دانشکدهی الهیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی، ج 1، مشهد، 1353 ش؛
فهرست میکروفیلمهای دانشگاه تهران، به کوشش محمد تقی دانشپژوه، 3 مجلد، تهران، 1348؛
منزوی، احمد، فهرستوارهی کتابهای فارسی، تهران، 1378 ش؛
نشریهی کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران دربارهی نسخههای خطی، زیرنظر محمد تقی دانشپژوه و ایرج افشار، ج 5، 1346 ش، ج 10، 1358 ش؛
نیک فهم خوبروان، سجاد، «معرفی نسخههای زیج اشرفی»، میراث علمی اسلام و ایران، شمارهی دوم، تهران، پاییز و زمستان 1391،
Bagheri, M., Books I and IV of Kūshyār ibn Labbān’s Jāmi Zīj: An Arabic Astronomical Handbook by an Eleventh Centuiy Iranian Scholar, PhD Dissertation, Utrecht, 2006 (available via the Internet at:
http://igiturarchive.library.uu.nl/dissertations/2007-0109-200521/index.htm).
This dissertation was later published as: Idem, Az-Zīj al-Jāmi' by Kūshyār ibn Labbān, An Arabic Astronomical Handbook, Edited, translated and commented by Mohammad Bagheri, Frankfurt: Institute for the History of Arabic-Islamic Science, 2009, ISBN 978-3-8298-4124-5. Publications of the Institute for the History of Arabic-Islamic Science, Islamic Mathematics and Astronomy, vol. 114, (In this edition, the numbering of the pages of the Arabic text is the same as in the original version, available on the Internet);
Bagheri, M., “The Persian Version of Zīj-i Jāmi by Kūshyār Gīlānī”, in:Ž 2. Vesel et alii (eds), La science dans le monde iranien à I’époque islamique [Actes du colloque tenu à l’Université des Sciences Humaines de Strasbourg (6-8 juin 1995), Téhéran, 1998;
Bosworth, C. E., The New Islamic Dynasties, A Chronological and Genealogical Manual, Edinburgh, 1996;
Brockelmann, C., Geschichte der arabischen Literatur, 2nd edition, vol. 1, Leiden, 1943;
de Jong, P., & M.J. de Goeje, Catalogus Codicum Orientalium Bibliothecae Academiae Lugduno Batavae, vol. 3, Leiden, 1865;
Kennedy, E. S. & M. H. Kennedy, Geographical Coordinates of Localities from Islamic Sources, Frankfurt, 1987;
King, D. A., &T. Fahd, “Tāli'”, in: C.E. Bosworth et alii (eds), The Encyclopaedia of Islam, New Edition, vol. x, Leiden, 2000;
King, D. A. & J. Samsó, “Zīdj”, in: C.E. Bosworth et alii (eds). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, vol. xi, Leiden, 2002;
McChesney. R.D., “Shībānids", in: C.E.Bosworth et alii (eds). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, vol. ix, Leiden, 1997;
Pingree, David, The Astronomical Works of Gregory Chioniades, vol. I, The Zīj al- Alā'ī, Amsterdam, 1985-1986;
Witkam, J. J., Inventory ofthe Oriental Manuscripts of the Libraty of the University of Leiden, vol. 1, Leiden, 2007:
http://www.isIamicmanuscripts.info/inventories/leiden/index.html.,
منبع مقاله :
میراث علمی اسلام و ایران، سال دوم، شمارهی اول (پیاپی 3)، بهار و تابستان 1392.
/ج