نویسنده: محمدکاظم انبارلویی
امسال را مقام معظم رهبری «سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» نام نهادند. سیاستهای اقتصاد مقاومتی در اواخر دولت دهم ابلاغ شد و اگر قرار بود اقدام و عملی درباره آن صورت بگیرد باید در برنامه و بودجههای سالهای 92 و 93 و 94 و نیز 95 خطوط علمی و عملی آن ظاهر شود. اما اینطور نشد! چرا؟ باید دید موانع علمی و عملی اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی چیست؟ که در زیر به پارهای از آنها اشاره میشود.
1- طبقه جدید و پیوند آن با طبقه ثروتمند قدیم
واقعیت آن است که پس از انقلاب کسانی که مدعی اجرای عدالت با بهرهگیری از فنون سوسیالیسم بودند در این دام افتادند که طبقه جدیدی از مترفین را در جامعه انقلابی ما شکل دهند و این طبقه در پیوند با طبقه مترفین در زمان طاغوت و نیز پیوند با سرمایهداری جهانی کم کم از ارزشها الهی انقلاب فاصله گرفتند و در برابر امام، اسلام و انقلاب موضعگیری کردند.
قرآن کریم بارها خطر مترفین و ایستادگی در برابر پیامبران را متذکر شده است. خداوند در قرآن میفرماید: «و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال مترقوها انا بما ارسلتم به کافرون و قالوا نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین؛ ما هیچ رسولی را در دیاری نفرستادیم جز آنکه ثروتمندان عیاش آن دیار به رسولان ما گفتند: ما به رسالت شما کافریم و هیچ ایمانی به آن نداریم و باز گفتند که ما بیش از شما مال و فرزند داریم و در آخرت هم هیچ رنج و عذابی نخواهیم داشت» (سبا 35 و 34)
مترفین در طول تاریخ نشان دادهاند در برابر برنامههای اصلاحی پیامبران و اولیای الهی ایستادهاند. آنها جماعتی هستند مرفه که در لذت و شهوات دنیایی غوطهورند و غالب آنها مشغول فسق و فجورند و به مقدسات و ارزشها توهین میکنند و مومنین را مسخره مینمایند. آنها با حفظ پایگاه ثروت با ساخت سیاسی ورود میکنند.
آنها در حوزه اخلاق و فرهنگ به «تهمت»، «تبلیغ دروغین» و «تمسخر» علیه ارزشهای الهی روی میآورند و تمام زیرساختهای نظام سلطه نیز در اختیار آنان است.
انقلاب اسلامی دشمن را در پشت مرزهای جغرافیایی متوقف کرده است. اما آنها در حوزه فرهنگ همه مرزها را درنوردیدند و در داخل خانههای ما نفوذ کردهاند و مشغول ترویج و تبلیغ سبک زندگی هستند که هیچ تناسبی با ارزشهای قرآنی و اسلامی ندارد و با آن سر ستیز دارد.
آنها از غفلت برخی مسئولین و خیانت نفوذیها در پیشبرد برنامههای خود سود می جویند. عناصر داخلی آنها چون سدی در برابر اجرای برنامههای اقتصادی و اصلاحی عمل می نمایند.
2- کفران نعمات اقتصادی
کشور ایران مملو از ثروتهای روی زمینی، زیرزمینی است. برکات الهی از زمین و آسمان ایران میجوشد. موقعیتهای اقلیمی و جغرافیایی ایران در کمتر کشوری در جهان وجود دارد. معادن بیحساب و کتاب نفت و گاز، نیروهای نخبه، خردمند و دانشمند، سرمایههای مادی و معنوی که خداوند بزرگ در این سرزمین به ودیعت در اختیار مردم قرار داده است. اما همه این نعمت توسط طبقه جدید مترف کفران میشود.
خوشگذرانی، عیاشی، هوسرانی، اسراف و تبذیر، تجملپرستی، نازپروردگی، رفاهطلبی، تکبر، فخرفروشی و عیش و نوشهای بیحساب توسط طبقه جدید تهدید بزرگی برای اقتصاد مقاومتی است.
قرآن کریم خطر «بطر و بطرت» را یادآور میشود.
بَطِر به معنای سوء استفاده از ثروت و طغیان به هنگام نعمت است. «وکم اهلکنا من قریه بطرت معیشتها فتلک مساکنهم لم تسکن من بعدهم الا قلیلا...؛ و چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که به هوسرانی و خوشگذرانی پرداختند، هلاک کردیم، این خانههای ویران آنهاست که بعد از آنها جز عده قلیلی در آن دیار سکونت نیافتند.» (قصص، 58)
3- اقتصاد آلوده به فساد
اقتصاد ما به ربا، رشوه، کم فروشی، گران فروشی و بخل و در یک کلمه به فساد آلوده است. هر کدام از این امراض کافی است که کمر اقتصاد کشور را بشکند که شکسته است. مناسبات ربوی در بانکها صدای مراجع را در آورده است. داد مسئولان و نخبگان اقتصادی از این روابط ظالمانه که عملاً جنگ با خداست بلند است. اما چرا چارهای اندیشیده نمیشود باید در مکانیزم حضور طبقه جدید در ساخت اقتصادی کشور جستجو کرد.
مرز منکرها و معروفها در حوزه اقتصاد در هم نوردیده شده است. آنجا که مرز هم روشن است امری به معروف نمیشود و نهی از منکر هم صورت نمیگیرد. سلامت بازارهای ایران و مراکز داد و ستد در معرض امراض یاد شده و منکرات اقتصادی و معروفهای فراموش شده است وظیفه دولت و حاکمیت در این برهه خطیر و تعیین کننده است. دولتهای پس از انقلاب هیچ گاه حاضر نشدند در صف و ستاد «اتاق جنگ اقتصادی» حضور یابند. کار عملا در دست کسانی بوده است که کشور را در حوزه اقتصاد به مرز فاجعه هدایت کردهاند. مرز فاجعه کجاست؟ مرز فاجعه همین فاصله عظیم طبقاتی است که چون درهای هولناک و سیاهچالی وحشتناک همه تدابیر اصلاحی را میبلعد و اجازه نمیدهد دو قدم پیش برویم.
ما در حوزه اقتصاد ریلگذاریهای خوبی داریم. برنامه چشمانداز بیست ساله کشور، برنامههای پنجساله، سیاستهای اجرای اصل 44 قانون اساسی، سیاستهای روشن اقتصاد مقاومتی که بارها مقام معظم رهبری آن را تبیین فرمودند اما در عرصه «اقدام» و «عمل» چیزی عاید ملت نشده است.
هریک از سه قوه در این سیاستها وظیفه مشخصی بر عهده دارند. اما وقتی جلسه سران قوا تشکیل میشود. هیچ آثاری از تعقیب و پیگیری سیاستهای اقتصاد مقاومتی مشاهده نمیشود! چرا؟ این سئوال باید در اولین نشست سران قوا در سال جدید پاسخی شایسته پیدا کند. انشاءالله.
منبع: تسنیم