دیروز و امروز سیاست‌های انرژی امریکا

جرج بوش آخرین ماه های دوران دوم ریاست جمهوری خود را در شرایطی به پایان می برد که واشنگتن در دستیابی به اهداف مورد نظر در عراق با مانع روبه روست، در زمینه آنچه که آن را روند صلح اسرائیل و فلسطینی ها می خواند دستاوردی نداشته است، در زمینه وادار کردن ایران به توقف غنی سازی اورانیوم و تشویق جامعه بین المللی به تحریم کشورمان، به میزان زیادی ناکام بوده و در ایجاد آرامش مورد نظر در افغانستان ناتوان می نماید.
چهارشنبه، 16 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیروز و امروز سیاست‌های انرژی امریکا
دیروز و امروز سیاست‌های انرژی امریکا
دیروز و امروز سیاست‌های انرژی امریکا

نويسنده: حشمت الله رضوی
جرج بوش آخرین ماه های دوران دوم ریاست جمهوری خود را در شرایطی به پایان می برد که واشنگتن در دستیابی به اهداف مورد نظر در عراق با مانع روبه روست، در زمینه آنچه که آن را روند صلح اسرائیل و فلسطینی ها می خواند دستاوردی نداشته است، در زمینه وادار کردن ایران به توقف غنی سازی اورانیوم و تشویق جامعه بین المللی به تحریم کشورمان، به میزان زیادی ناکام بوده و در ایجاد آرامش مورد نظر در افغانستان ناتوان می نماید.
جرج بوش آخرین ماه های دوران دوم ریاست جمهوری خود را در شرایطی به پایان می برد که واشنگتن در دستیابی به اهداف مورد نظر در عراق با مانع روبه روست، در زمینه آنچه که آن را روند صلح اسرائیل و فلسطینی ها می خواند دستاوردی نداشته است، در زمینه وادار کردن ایران به توقف غنی سازی اورانیوم و تشویق جامعه بین المللی به تحریم کشورمان، به میزان زیادی ناکام بوده و در ایجاد آرامش مورد نظر در افغانستان ناتوان می نماید.
اما جدای از سیاست خارجی امریکا، که موضوع این بررسی نیست، می توان ادعا کرد که سیاست انرژی امریکا در خاورمیانه نیز از الگوی همانندی پیروی می کند و به نظر می رسد که میان توفیق و شکست در سیاست خارجی امریکا در منطقه از یک سو و کامیابی و ناکامی سیاست انرژی این کشور رابطه مستقیم وجود دارد. اما همچنانکه گفته شد، هدف این مقاله صرفا ارزیابی سیاست انرژی امریکاست.
سیاست امریکا در زمینه انرژی طی سال های گذشته دارای چند ویژگی بوده است:
- اعمال فشار بر اوپک برای افزایش تولید.
- تحریم صنعت نفت ایران - افزایش قابل ملاحظه تولید عراق
- ترغیب عربستان به افزایش تولید خارج از چهارچوب اوپک
- ناکامی در خاورمیانه و روی آوردن به ظرفیت های داخلی برای حل معضل انرژی در فاصله تنها چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری.
۱) سال گذشته که به دنبال تصمیم های اوپک، افزایش بهای نفت سرعت بیشتری یافت، مقام های امریکا در ابتدا کوشیدند این سازمان را برای افزایش تولید و کاهش قیمت ها در بازار جهانی تحت فشار قرار دهند. بر این اساس در ابتدا مجلس نمایندگان و سپس سنای امریکا لوایحی را برای تعقیب اوپک به دلیل آنچه که دستکاری در قیمت های نفت نامیدند، تصویب کردند.
اما این مصوبات در نهایت به قانون تبدیل نشد زیرا جرج بوش، رئیس جمهوری امریکا، مایل نبود در شرایطی که سیاست خارجی اش در خاورمیانه با چالش های جدی روبه رو است، با امضای این مصوبات بر دامنه مشکلاتش در خاورمیانه و یا ونزوئلا، که از صادر کنندگان عمده نفت به این کشور است، بیافزاید. رهیافت دو وجهی فشار بر اوپک دارای یک بعد دیپلماتیک نیز بود و آن عبارت بود از سفرهای چند باره ساموئل بادمن، وزیر انرژی امریکا، به خاورمیانه و دیدار از چند کشور عربی اوپک منطقه خلیج فارس.
آخرین دیدار وزیر انرژی امریکا از منطقه در ژانویه سال جاری صورت گرفت که طی آن وی از عربستان خواست رهبری کشورهای عضو اوپک را برای افزایش تولید بر عهده گیرد. در مجموع می توان گفت که این رهیافت کاملا به شکست انجامید.
۲) دومین ویژگی سیاست انرژی امریکا عبارت بود از فشار بر شرکت های خارجی به منظور پرهیز از سرمایه گذاری در ایران.
این سیاست در مواردی با موفقیت همراه بود و در مواردی به شکست انجامید، اما نتیجه نهایی برای امریکا مصیبت بار بود.
توضیح این که مخالفت امریکا با توسعه ظرفیت های تولید نفت و گاز ایران کشورهای مصرف کننده را از در اختیار داشتن منابع کافی نفت و گاز محروم کرده است.
پیامد چنین سیاستی بازار جهانی انرژی را به میزان زیادی نگران ساخته و نبود ظرفیت اضافی قابل قبول در ایران، که دومین ذخایر نفت و گاز جهان را داراست، به عنوان یک عامل روانی پیوسته جامعه بین المللی را نسبت به در اختیار داشتن بسترهای مورد اعتماد تامین انرژی با تردید رو به رو ساخته و به عنوان یک عامل نگران کننده در شرایط گسیختگی عرضه دیگر کشورهای صادر کننده نفت، بر نگرانی مصرف کنندگان و فعالان بازار افزوده است.
از سوی دیگر همین سیاست ها به افزایش توانمندی ایران در توسعه ظرفیت های انسانی و مادی برای نیل به خودکفایی و افزایش کارایی صنعت نفت کمک کرده و ایران را قادر ساخته است تا آنجا که به رفع نیازهای داخلی مربوط است به موفقیت های روز افزونی دست یابد و در همان حال طیفی از شرکت های خارجی را به سرمایه گذاری در کشور تشویق کند.
۳) در مورد سیاست انرژی امریکا در عراق می توان ادعا کرد که یکی از اهداف مهم اما اعلام نشده امریکا در عراق، افزایش ظرفیت تولید نفت قابل ملاحظه این کشور بود به نحوی که بوش قصد داشت طی دوره ۵ ساله فاصله میان حمله به عراق (۲۰۰۳ ) و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در امریکا (۲۰۰۸ ) به مردم امریکا اعلام کند که نتیجه حمله به عراق تضمین امنیت عرضه انرژی مورد نیاز این کشور در دراز مدت بوده است.
امریکا بر این تصور بود که با تسلط بر عراق خواهد توانست ظرفیت تولید منابع بسیار غنی نفت این کشور را پیوسته افزایش دهد و آن را به حدود ۶ میلیون بشکه در روز برساند.
فرض سیاستمداران امریکا این بود که با نیل به این هدف در درجه نخست بهای بنزین برای مصرف کنندگان امریکا کاهش خواهد یافت و از سوی دیگر با افزایش تولید و صادرات نفت عراق، تحریم صنعت نفت ایران و اعمال فشار بر این کشور آسان تر خواهد شد.
اما سیاست انرژی بوش در عراق به تبع سیاست خارجی این کشور به نتایج مورد نظر دست نیافته است و تولید نفت عراق با آنچه در چارچوب سیاست انرژی امریکا ترسیم شده بود، فاصله زیادی دارد.
۴) چهارمین بخش از سیاست انرژی امریکا در منطقه را بازگشت دو باره به رهیافت ترغیب عربستان به افزایش تولید تشکیل می دهد هر چند با اندکی تغییر.
در این دوره جدید زمامداران کاخ سفید از عربستان می خواهند به تنهایی و خارج از چارچوب اوپک به افزایش تولید بپردازند و به این ترتیب به کاهش بهای نفت در بازار جهانی کمک کند.
اما این بار ابزارهای اعمال فشار متفاوت است. در حالی که در اولین دور فشارها، قانونگذاران امریکا تهدید به تعقیب اوپک در مراجع قضایی کرده بودند، این بار شماری از قانونگذاران امریکا (عمدتا دموکرات ها) در قالب نوعی اعتراض مستقیم، به مقام های عربستان هشدار دادند در صورتی که این کشور تولید نفت را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش ندهد معادله دو سویه روابط امریکا و عربستان مبنی بر تامین امنیت در برابر تامین نفت خدشه دار خواهد شد.
قانونگذاران امریکا در صورت امتناع عربستان از افزایش تولید، حتی خواستار لغو فروش برخی تسلیحات پیشرفته به این کشور شدند.
ورود دموکرات های امریکا به موضوع فشار بر عربستان بدان معناست که بازتاب های افزایش قیمت نفت در بازار جهانی، که سیاست انرژی بوش یکی از دلایل مهم آن است، قیمت های بنزین در امریکا را به یک موضوع انتخاباتی بدل کرده است که هم دموکرات ها و هم جمهوریخواهان مایلند از آن بهره برداری کنند.
۵) و سر انجام در شرایطی که سیاست انرژی امریکا، همچون سیاست خارجی آن در منطقه را، می توان ناکام ارزیابی کرد در فاصله چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری در امریکا شاهد چرخش سیاست انرژی امریکا به سوی بهره برداری از ظرفیت های داخلی هستیم.
توقف ذخیره سازی نفت در ذخایر استراتژیک امریکا به میزان حدود ۷۰ هزار بشکه در روز از اول جولای سال جاری(۱ تیر) و افزایش عرضه آن در داخل با هدف کاهش نارضایتی مردم امریکا از افزایش قیمت بنزین، زمینه سازی برای واگذاری زمین های بیشتر درمناطق حفاظت شده به شرکت های نفتی امریکایی به منظور افزایش تولید نفت در داخل ، تلاش برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی از طریق افزایش استفاده از سوخت های گیاهی و دیگر منابع انرژی جایگزین مانند سوخت هسته ای از ویژگی های رویکرد جدید امریکا در زمینه انرژی به شمار می آیند. رویکردی که به دنبال ناتوانی در تاثیر گذاری برسیاست کشورهای عضو اوپک بهره برداری از ظرفیت های داخلی را در فاصله چند ماه مانده به برگزاری انتخابات مورد توجه قرار داده است.
منبع: روزنامه جوان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط