نسخه ای بسیار کهن از امالی قاضی عبدالجبار معتزلی

امالی قاضی عبدالجبار مورد توجه زیدیان نیز بوده و به ویژه به دلیل گرایش زیدیان یمن از حدود سده ششم به آثار قاضی عبدالجبار که از ایران به آنجا منتقل شده بودند، در کتابهای متعددی از زیدیان یمن علاوه بر کتابهای زیدیان ایران،
يکشنبه، 29 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نسخه ای بسیار کهن از امالی قاضی عبدالجبار معتزلی

نسخه ای بسیار کهن از امالی قاضی عبدالجبار معتزلی
 

 

نویسنده: حسن انصاری




 
امالی قاضی عبدالجبار مورد توجه زیدیان نیز بوده و به ویژه به دلیل گرایش زیدیان یمن از حدود سده ششم به آثار قاضی عبدالجبار که از ایران به آنجا منتقل شده بودند، در کتابهای متعددی از زیدیان یمن علاوه بر کتابهای زیدیان ایران، احادیث امالی عبدالجبار روایت شده است. این روایات متکی بر نسخه های متعددی از امالی قاضی عبدالجبار هستند که به وسیله راویان مختلفی روایت شده اند. بخشی از امالی عبد الجبار که در میان زیدیه روایت می شده، همینک خوشبختانه باقی مانده است. نویسنده این سطور، متن امالی قاضی عبدالجبار را بر اساس نسخه های خطی باقی مانده از آن و نیز آنچه در آثار زیدی، امامی و اهل سنت از آن روایت شده است، در دست تحقیق و تصحیح دارد. در مقدمه آن کتاب برخی مطالب درباره اهمیت متن و روایت آن وسیله زیدیان ایران و یمن و شواهد این مسئله مورد مطالعه قرار گرفته است. در همان تحقیق بر اساس شماری از متون خطی زیدیان ایران و یمن که روایات قاضی عبدالجبار را نقل کرده اند، اطلاعات تکمیلی را درباره امالی او ارائه داده ایم. در این مقاله تنها کوشش می شود نسخه کهن این اثر و نیز گوشه ای از اهمیت این متن را برای شناخت مشایخ قاضی عبدالجبار در حدیث ارائه دهیم.
قبل از آن ذکر این نکته اهمیت دارد که قاضی جعفر ابن عبدالسلام، دانشمند بلند مرتبه زیدی یمن که سفری نیز به ایران داشته[۱]، در روایت این امالی و انتشار آن در یمن سهم اصلی را بر عهده داشته است. یکی از فعالیتهای او در رابطه با این کتاب، علاوه بر روایت آن در یمن، ترتیب و تنظیم روایات آن امالی و تهذیب آن بوده است. در حقیقت قاضی جعفر همانند امالی ابوطالب هارونی، که آن را به نام تیسیر المطالب تنظیم و تبویب کرده و تنها این تنظیم در اختیار است، امالی قاضی عبدالجبار را هم بر اساس متنی از آن که در اختیار داشته، به شیوه موضوعی مرتب کرده بوده است. این تنظیم به نام نظام/نظم الفوائد وتقریب المراد للزائد/للرائد نامگذاری شده بوده است. در نسخه ای متأخر از متن تنظیم شده قاضی جعفر که در یمن کتابت شده (آغاز كتابت در اول محرم سال ۱۲۳۲ق)، و همینک در کتابخانه واتیکان، به شماره ۱۰۲۷ نگهداری می شود، عنوان این کتاب و توضیحی درباره آن که در آغاز نسخه دیده می شود، چنین است: " أمالی قاضی القضاة عبدالجبار بن أحمد المعتزلی الشافعی رحمه الله تعالی. رتبها علی هذا الترتیب القاضی العلامة رأس علماء الزیدیة بلا كلام جعفر بن أحمد بن عبدالسلام رحم الله مثواه وسماه نظم الفوائد وتقریب المراد للزائد ..." البته از این تنظیم نسخه های دیگری هم در خود یمن موجود است. از آن جمله نسخه ای به تاریخ ۱۳۱۳ق در ۵۰ برگ در کتابخانه جامع کبیر، به شماره ۱۰۱۵ حدیث و نیز در کتابخانه جامع (اوقاف) در صنعاء ، دو نسخه از آن به شماره های ۵۰۳ و ۲۸۷[۲].
در مقدمه (۱ ب از نسخه واتیکان)، قاضی جعفر اشاره می كند كه قطعه ای از امالی قاضی عبدالجبار در شمار مسموعات او بوده است كه طبعا به مسموعات و یافته های او در سفرش به سوی عراق و ایران اشاره دارد. قاضی اضافه می كند كه این امالی مشتمل بر احادیث نبوی همراه با شرح و توضیح و تفسیر مشكلات احادیث بوده است. بنا به گفته او، از آنجا كه ترتیب این امالی چندان مناسب طالب علمان نبوده، وی در این كتاب تلاش كرده است تا تبویبی از كتاب امالی قاضی ارائه دهد و به همین دلیل آن را در ۲۴ باب تنظیم كرده و نامی تازه بر آن نهاده است . قاضی جعفر در مقدمه (۲ الف و ب)، فهرستی از عناوین ابواب بیست و چهارگانه را آورده است:
باب نخست درباره ایمان به خداوند و صفات خدا و صفات مومنین
باب دوم در فضل پیامبر اكرم و اهل بیت و اصحاب و امت
باب سوم در فضیلت قرآن و تلاوت آن
باب چهارم در مورد فضل علم و اهل علم
باب پنجم در مورد نماز و فضیلت نماز
باب ششم در مورد ذكر خداوند و درخواست از خداوند
باب هفتم در مورد زكاة و صدقه
باب هشتم در مورد فضل صیام
باب نهم در مورد حج
باب دهم در مورد بر الوالدین و صلة الرحم
باب یازدهم در مورد امر به معروف و نهی از منكر
باب دوازدهم در مورد حسن اخلاق
باب سیزدهم در مورد فضل زهد و قناعت
باب چهاردهم در مورد رزق و رضا به قسمت باری
باب پانزدهم در مورد نعم الهی و لطف به خلق و حسن تدبیر خداوند . در این باب به ابطال مذاهب طبیعی و اصحاب الاحالة پرداخته شده است؛ موضوعی که به دلیل مقابله قاضی جعفر و سایر زیدیان بهشمی مذهب در یمن با مطرفیان طبیعی مسلک مناسب افتاده است.
باب شانزدهم در مورد آنچه كه مذاهب مجبره و مشبهه و مرجئه را ابطال می كند .
باب هفدهم در ترغیب به خیرات و انواع طاعات
باب هجدهم در تحذیر از معاصی
باب نوزدهم در تحذیر از كذب و ظلم
باب بیستم در توبه و استغفار
باب بیست و یكم در انواع بلایا و بحث عوض
باب بیست و دوم در ذكر موت و قبر
باب بیست و سوم در ذكر شفاعت
باب بیست و چهارم در ذكر جزاء و حساب و جنت و نار
بدین ترتیب، احادیث قاضی عبدالجبار در این تبویب که اثر قاضی جعفر است، در بیشتر ابواب با موضوعات کلامی مورد علاقه معتزلیان پیوند خورده است. از دیگر سو، قاضی در امالی خود تنها به نقل احادیث بسنده نکرده بوده، بلکه به شرح و تفسیر احادیثی که نیازمند توضیح بوده اند، نیز پرداخته است. بنابراین کتاب امالی عبدالجبار از شمار آثاری است که معتزلیان و متکلمان نزدیک به آنان درباره شرح و تفسیر احادیث مشکله و متشابه نوشته بودند و در آن از آراء خود در برابر احادیثی که خلاف عقاید آنان را ارائه می دادند، دفاع می کردند و با شیوه های مختلف و از جمله شیوه تأویلی آن احادیث را مورد تحلیل قرار می دادند. پس این کتاب تنها فوائد حدیثی ندارد، بلکه بیش از آن، کتابی در مباحث کلامی و تفسیری است.
در آغاز نسخه یاد شده، سند کتاب دیده می شود(۲ب). راوی مستقیم این متن از قاضی جعفر، محی الدین محمد بن احمد بن علی بن احمد بن الولید القرشی، دانشمند نامدار زیدی یمن است (برای سند قاضی جعفر به قاضی عبد الجبار، نک: پس از این). به هر حال قاضی قطعه ای از امالی عبدالجبار را که در ایران یافته بوده، در کتابی تازه به نظم و تهذیب در آورده است.
نسخه ای که نام بردیم، نسخه ای است متأخر و با اغلاط بسیار، اما خوشبختانه نسخه ای دیگر از متن امالی قاضی عبدالجبار و به روایت قاضی جعفر در اختیار است که تصحیح متن نظام الفوائد را آسان می کند. این نسخه بر اساس متن اصلی امالی و نسخه ای بسیار کهن از آن که مستند به زمان قاضی عبدالجبار بوده، کتابت شده و از اینرو نزدیک به متن اولیه ای است که از سوی قاضی عبدالجبار در مجالس امالی خود، املاء شده بوده است. در مقاله پیشین ما نشان دادیم که قاضی عبدالجبار در ری و قزوین و برخی شهرهای دیگر مجالس حدیث برگزار می کرده و به همین دلیل از امالی او در حدیث ظاهرا نسخه های متفاوت و مستند به مجالس مختلف وی در اختیار بوده است.
این نسخه کهن سال هم در کتابخانه واتیکان (بخش عربی)، به شماره ۱۱۰۵ نگهداری می شود (با عنوان احادیث القاضی عبدالجبار) و کلا ۱۲۶ برگ دارد. نام کتاب در این نسخه چنین آمده است: "کتاب الأحادیث التی تکلم علیها قاضی القضاة عماد الدین أبوالحسن عبدالجبار بن أحمد رضی الله عنه من جملة أمالیه. روایة الشیخ أبی سعد اسماعیل بن علی بن الحسین السمّان رحمه الله."
این نسخه در یمن کتابت شده و بنابراین نسخه ای از امالی قاضی عبدالجبار است که در میان زیدیان یمن و پیش از آن در ایران روایت می شده است. این نسخه تنها بخشی از امالی قاضی عبدالجبار است. از دیگر سو، از همین عنوان هم بر می آید که قاضی در امالی خود به شرح و تفسیر احادیثی که نیازمند توضیح بوده اند، نیز پرداخته است. در مورد نسخه باید گفت که نسخه ای است بسیار کهنه و بر روی صفحه نخست آن، گواهی قرائت در ۸۲۷ ق دیده می شود. در خود متن نسخه هم نمونه بلاغ دیده می شود؛ در برگ ۸۸ أ کنار عبارتی داخل متن: "وکان مکتوباً فی أصل الشیخ بلغت الی هنا من لفظه بالتاریخ" با خطی دیگر چنین آمده است: "بلغ للفقیه أحمد ولعمران سماعاً." که به روایت بعدی همین نسخه موجود مربوط است.
نکته ای که باید در مورد این نسخه تذکر داد این است که برگهایی از این نسخه پیش و پس شده و بنابراین در میان اوراق آن آشفتگی دیده می شود. از آن جمله اینکه در میان برگهای آن، برگهایی از نسخه کهنسالی از کتاب الذکر محمد بن منصور مرادی، دانشمند نامدار زیدی کوفه دیده می شود (از جمله در برگ ۱۲۰ أ : باب فضل ذکر الله جل وتعالی عند النوم وعند الانتباه). در برگ ۲۸ و ۲۹ نیز نقص دیده می شود.
در آغاز کتاب، سند روایت این نسخه در میان زیدیه دیده می شود که خود سندی است روشن برای انتقال آن از ری به یمن و وسیله قاضی جعفر ابن عبدالسلام زیدی مذهب. قاضی این متن را از احمد الکنی دریافت داشته بوده که می دانیم، از رجال برجسته زیدیه ری در سده ششم قمری بوده که در انتقال و گسترش اندیشه کلامی و فقهی زیدیه و نیز آثار معتزله در ایران و در یمن سهم مهمی داشته است[۳]. ما در اینجا سند کتاب را که درست در آغاز این نسخه آمده، نقل می کنیم:
[۱ ب] بسم الله الرحمن الرحیم. بالله أستعین وعلیه أتوکل. الحمد لله حق حمده وصلواته علی محمد رسوله وعبده وعلی آله من بعده. أخبرنا القاضی الأجل السید شمس الدین جمال الاسلام والمسلمین جعفر بن أحمد بن عبدالسلام بن أبی یحیی أدام الله تأییده، قراءة علیه. قال أخبرنا القاضی الأجل قطب الدین أحمد بن أبی الحسن بن أحمد الکنی أسعده الله، مناولة. قال أخبرنا الشیخ الامام عبدالمجید بن عبدالغفار بن أبی سعد الاستراباذی. قال أخبرنا الشیخ الامام ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم المعروف بپارسا (در نسخه: "ببارسا ان"، کذا) الاسترابادی[۴]. قال أخبرنا السید الامام المستعین بالله أبوالحسن علی بن أبی طالب بن القاسم الحسنی رحمه الله[۵]. قال أخبرنا قاضی القضاة أبوالحسن عبدالجبار بن أحمد بن عبدالجبار بن أحمد رضی الله عنه. قال حدثنا أبی. قال حدثنا علی بن صالح البزاز ...
نکته ای که می بایست در مورد روایت این متن مورد توجه قرار دهیم این است که در آغاز نسخه، تصریح شده که این متن که احادیث قاضی عبدالجبار است، به روایت ابو سعد سمّان است که می دانیم از شاگردان قاضی عبدالجبار بوده است[۶]؛ در حالی که در سند آغازین که به روایت قاضی جعفر است، نامی از ابو سعد سمّان در سند روایت کتاب نیست. احتمال دارد نسخه ای که ابو الحسن علی بن أبی طالب حسنی آن را از قاضی عبدالجبار روایت می کرده، نسخه ای بوده که در اصل انتخاب ابوسعد سمّان از مجالس امالی قاضی بوده است؛ بدین ترتیب گویا ابو الحسن علی بن أبی طالب متن منتخب از امالی قاضی را که سمّان تهیه کرده بوده، عینا از خود قاضی عبدالجبار روایت می کرده است. این شیوه در میان محدثان معمول بوده که متن "انتقاء" شده از احادیث یک شیخ حدیثی را که یکی از شاگردان از میان روایات آن شیخ انتقاء و تخریج کرده بوده است، عینا همان متن را از خود شیخ مستقیما روایت می کرده اند و در آن صورت نیازی به ذکر نام آن شاگرد که روایات را انتقاء و تخریج کرده بوده، دیده نمی شده است. نمونه های این شیوه بسیار زیاد است و تنها نگاهی به برخی از متون رجالی سنی می تواند دهها نمونه از این گونه روایت کتابها را در میان محدثان نشان دهد. اما احتمال دیگری قوی تر است و آن اینکه نسخه ای که در اختیار کاتب این نسخه بوده و بر اساس آن نسخه حاضر را کتابت کرده بوده، نسخه ای بوده که در اصل روایت ابو سعد سمّان بوده، اما بعدا وی آن نسخه را نزد قاضی جعفر قرائت کرده بوده و ضمن کتابت نسخه حاضر آن را به روایت از استادش ارائه داده بوده است. بنابراین نسخه ای با روایت متفاوت که ریشه در روایت ابو سعد سمّان داشته، بر قاضی جعفر که همین متن را به روایتی دیگر در اختیار داشته عرضه شده و آنگاه با روایت از طریقه قاضی جعفر، تداول یافته بوده است.
توضیح این مطلب را با نقل امضای پایانی نسخه دنبال می کنیم: در پایان نسخه چنین آمده است: "[ ۷۵ أ ] تمت الأحادیث التی تکلم بها قاضی القضاة عماد الدین رضی الله عنه. فیه ۲۴۲ حدیثاً رأیت (؟) واحد (کذا) منها معاداً الا الکلام علیه. وسمعت هذه الأحادیث وفوائدها علی القاضی الأجل شمس الدین جمال الاسلام والمسلمین جعفر بن أحمد بن أبی یحیی طوّل الله مدته بقرائتی علیه فی الأصل الذی منه انتسخت هذه النسخة وعارضتها به وصححتها بحسب الامکان أ(؟) سئل الله عزوجل حسن التوفیق والخاتمة وسلامة العاقبة و؟ الجنة وکتب حنظلة بن الحسن بن أحمد بن شبعان حامداً لله و (؟)مصلیاً علی رسوله محمد سید النبیین صلی الله علیه وعلی آله الطیبین". البته صفحه پایانی کتاب به دلیل آشفتگی برگهای نسخه به نیمه آن منتقل شده است (۷۵أ).
به هر حال در این نسخه، مجموعا ۲۴۲ حدیث روایت شده است که یکی از آنها تکراری بوده، گرچه تفسیر آن متفاوت بوده است. در مورد حنظلة بن الحسن بن أحمد بن شبعان باید گفت که او از عالمان و شاگردان معروف و شناخته شده قاضی جعفر است و این نسخه که تماما به قلم اوست، اهمیت بسیار دارد؛ به ویژه که در زمان حیات خود قاضی جعفر کتابت شده است. در طبقات ابراهیم بن القاسم، مکررا از این ابن شبعان در روایت کتابهایی از قاضی جعفر نام برده شده است. از جمله از سماع از قاضی جعفر در تاریخ جمادی الاولی سال ۵۷۱ق یاد شده است. وی دقیقا همانند محی الدین ابن الولید القرشی که او هم از شاگردان نامدار قاضی جعفر بوده، و کتاب ترتیب امالی عبدالجبار او را از وی روایت می کرده (کما اینکه گذشت)، از محضر قاضی جعفر، امالی عبدالجبار را دریافت کرده بوده است.
از چند گواهی که در متن نسخه ما آمده، می توان درباره ریشه نسخه حاضر گمانه زنی هایی کرد. ابتدا این گواهی ها را نقل می کنیم:
۱۹ أ : وکان فی الأصل مکتوباً بلغت قراءة علیه سنة تسع وتسعین. وبه قال حدثنا املاءً لفظاً سنة أربع مائة قال حدثنا ابوبکر محمد بن أبی زکریا الفقیه بهمدان املاءً
۲۶ أ : وکان مکتوباً فی الأصل بلغت املاءً من لفظه سنة أربعمائة. وبه قال وحدثنا قراءة علیه سنة أربعمائة
۲۷ أ : وکان مکتوباً بلغت قرائة علیه بالتاریخ. وبه قال وحدثنا املاءً من لفظه سنة احدی وأربعمائة
۳۱ أ : وکان فی الأصل مکتوباً بلغت املاءً من لفظه سنة احدی وأربعمائة. وبه قال وحدثنا قراءةً علیه قال أخبرنا أبوجعفر أحمد بن ابراهیم بن یوسف بن بندار الاصبهانی بها
۵۱ أ : وکان مکتوباً فی نسخة عمی رحمه الله بلغت من أوله فقرأ (؟) فی سنة سبع وتسعین ومن هنا أملی لفظاً سنة ثمان وتسعین
ص ۸۸ أ : وکان مکتوباً فی أصل الشیخ بلغت الی هنا من لفظه بالتاریخ. و در دنباله آمده: وبه قال وحدثنا قراءة علیه سنة ثمان وتسعین
چنین می نماید که اصل نسخه حاضر، نسخه ای بوده که ریشه آن مستقیما به نسخه خود ابو سعد سمّان می رسیده است. نسخه واسطه که اصل نسخه ما بوده، احتمالا متعلق به پسر برادر ابو سعد سمان[۷] بوده است (نک: عبارت ۵۱ أ که در بالا نقل کرده ایم). در نسخه کهن سال ابو سعد سمّان که محصول مجالس خود قاضی به صورت مستقیم بوده و در زمان او هم کتابت شده بوده تاریخهایی میان ۳۹۷ق و ۴۰۱ق برای قرائت و املاء یاد شده بوده است. دور نیست که نسخه متعلق به پسر برادر ابو سعد سمان را خود قاضی جعفر از ری به یمن آورده بوده اما چون آن را از طریق او روایت نمی کرده، در روایت این متن برای ابن شبعان، از روایت دیگری بهره برده بوده است.
در حدیث نخست این مجموعه، قاضی از پدرش نقل حدیث می کند (نیز نک:۹۷ أ). دیگر مشایخ او که در این قطعه از امالی از آنها روایت می کند، از این قرارند:
۲ أ عبدالرحمان بن حمدان الجلاب بهمذان (۷۳ أ عبدالرحمان بن حمدان بن عبدالرحمان بهمذان سنة أربعین وثلثمائة)
۳ أ ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق الملحمی املاء من حفظه باصبهان
۳أ ابوبکر عبیدالله بن محمد بن عبدالرحمان الصینی (کذا: الضبی) بالبصرة
۴ أ ابوبکر عبدالله بن احمد بن القاسم بن عقیل العدل باصبهان
۴ ب ابوجعفر احمد بن جعفر بن احمد بن معبد الاصبهانی بها (۱۷ب ابوجعفر احمد بن جعفر بن معبد باصبهان)
۵ أ ابوالحسن علی بن ابراهیم القطان بقزوین
۷ ب محمد بن أبی زکریا الفقیه بهمذان سنة أربعین (منظور ۳۴۰ق). (نیز: ۱۹ أ [وبه قال حدثنا املاءً لفظاً سنة أربع مائة قال] حدثنا ابوبکر محمد بن أبی زکریا الفقیه بهمدان املاءً )
۶ ب الزبیر بن عبدالواحد الحافظ (۳۹ أ ابوعبدالله الزبیر بن عبدالواحد بأسداباذ)
۹ أ ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن أحمد بن محمد بن أمیة الساوی
۹ ب ابومحمد عبدالله بن جعفر بن احمد بن فارس الاصبهانی بها (۱۴أ ابومحمد عبدالله بن جعفر بن احمد بن فارس باصبهان قراءة علیه سنة خمس واربعین وثلثمائة)
۱۰ أ محمد بن عبدالواحد بن شاذان البزاز
۱۱ أ قریء علی القاسم بن أبی صالح (و) أنا حاضر أسمع
۱۱ ب علی بن أحمد بن محمد بن قرقور (۵۵ب أبوالحسن علی بن أحمد بن محمد بن قرقور بأسداباذ)
۱۲ أ أحمد بن الحسن بن أیوب بن هارون النقاش الاصبهانی بها
۱۲ ب أحمد بن عبید بن عبدالملک بهمذان
۱۳ أ ابوبکر احمد بن هشام بن حمید الحصری بالبصرة
۱۳ أ ابوبکر محمد بن ابراهیم بن الحسن بن کوهة بن فیروز المؤذن بخان لنجان
۱۳ ب احمد بن هشام البغدادی فیما قریء علیه حدثکم
۱۸أ ابوجعفر محمد بن محمد السعدی الشاشی
۲۰ أ ابویحیی زکریا بن محمد الجنّابی بالبصرة
۲۱ ب ابوعمرو احمد بن محمد بن أبی منصور العمرکی السرخسی قدم علینا حاجاً
۲۲أ ابوموسی عیسی بن محمد بن عیسی المروزی قدم علینا حاجاً
۲۲ أ ابوجعفر احمد بن عبید بن ابراهیم الأسدی بهمذان (۲۹ ب ابوجعفر بن عبید بهمذان؛ ۳۷أ قرأت علی أبی جعفر أحمد بن عبید الأسدی بهمذان؛ ۴۱ أ ابوجعفر أحمد بن عبید الأسدی)
۲۳أ ابومحمد عبدالله بن محمد بن عیسی بن مزید الخشّاب باصبهان
۲۳أ أبوسعد میسرة بن علی بقزوین
۲۵ ب ابوبکر محمد بن احمد بن عمرو الزیبقی بالبصرة
۲۷ ب ابوبکر محمد بن الحسن بن الفرج المقری بالبصرة (۱۰۶ ب أبوبکر محمد بن الحسن بن الفرج الأنباری بالبصرة سنة ست وأربعین وثلثمائة)
۲۸ ب ابوبکر أحمد بن محمد بن عیسی الخشّاب باصبهان
۲۸ ب ابوالحسن احمد بن الحسن بن أیوب التمیمی باصبهان
۲۹ أ ابوبکر محمد بن أحمد بن عمرو الحنفی بالبصرة
۳۰ ب ابوجعفر احمد بن ابراهیم بن یوسف بن بندار التیمی باصبهان (۳۱ أ [وبه قال وحدثنا قراءةً علیه قال] أخبرنا أبوجعفر أحمد بن ابراهیم بن یوسف بن بندار الاصبهانی بها)
۳۰ ب محمد بن الحسن بن علی البلخی قدم علینا حاجاً
۳۱ أ أبواسحاق ابراهیم بن محمد بن یحیی بن سختویه النیسابوری (۸۹أ أبواسحاق ابراهیم بن محمد بن سختویه المعدل)
۳۳أ ابوالقاسم سلیم (منظور: سلیمان) بن أحمد الطبرانی (۴۸ أ أبوالقاسم سلیمان بن أحمد اللخمی)
۳۶ أ ابواسماعیل خلف بن أحمد برامهرمز
۳۷ ب أبوعبید محمد بن محمد بن عبدالملک بن أخی هلال الرأی بالبصرة
۳۷ ب ابوعمران موسی بن سعید الفرّاء بهمذان
3۸ ب ابوبکر احمد بن محمد بن مزید الخشّاب
39 أ عبدالرحمن بن الحسن بن عبید الأسدی
40 أ ابوأحمد العسّال باصبهان املاءً
۴۱ ب عبدان بن یزید الدقّاق (نیز: ۷۶ أ)
42 أ أبوعبدالله محمد بن یحیی بن محمد بن بحر الشروطی باصبهان
۴۴أ محمد بن عبدالواحد بن شاذان فیما قرأت علیه سنة احدی وأربعین وثلثمائة
۴۴أ احمد بن عبید بن عبدالملک
۴۹ أ أبوعبدالله محمد بن جعفر الکسائی
۵۰ أ أبوسعید محمد بن عبدالله بن ابراهیم المروزی
۵۲ أ أبوعمر شاکر بن جعفر بن محمد المعدل باصبهان
۵۳ أ أبو أحمد محمد بن أحمد بن ابراهیم باصبهان (۱۰۳ ب أبو أحمد محمد بن أحمد بن ابراهیم الحافظ باصبهان)
۵۵أ أبومحمد عبدالله بن الحسن بن بندار المدینی باصبهان
۵۷ أ أبوحفص فاروق بن عبدالکبیر الخطابی بالبصرة (۸۸ أ قال أخبرنا أبوحفص فاروق بن (؟) عبدالکبیر الخطابی بالبصرة)
۵۷أ أبوطالب علی بن الحسین بن علی بن الحسن بقریة أور من قری زامهرمز من سنة خمس وأربعین
۶۹ أ أحمد بن زکریا بن یحیی الساجی
۶۹ أ أحمد بن هشام الحصری
۷۰ أ أبوالحسن أحمد بن زکریا بن یحیی بن عبدالرحمان الضبی بالبصرة
۷۰ ب أبویوسف یعقوب بن محمد بن یوسف النیسابوری وهو حاج سنة تسع وثلثین
۷۱ أ سالم بن یزید بن سهل الرسعنی املاءً
۷۱ أ أبو عبیدالله محمد بن عبیدالله الرامهرمزی بها
۷۳ أ عبدالله بن أحمد بن القاسم بن عقیل العدل باصبهان
۷۵ ب ابوبکر محمد بن احمد بن الحسین بن مصلح (در ۱۱۰ أ ... بالری)
۷۷ أ أبواسحاق ابراهیم بن أحمد بن هلال بن البختکان التستری
۷۷ب ابوبکر محمد بن عمر بن محمد بن سلم الحافظ (ابو بکر ابن الجعابی معروف)
۸۷ أ أحمد بن ابراهیم بن یوسف الاصبهانی (در ۱۱۱ب ..یوسف باصبهان سنة خمس وأربعین)
۸۸ب السری بن عقیل بن السری المُشکُوی بها
۹۴ أ أبوعبدالله محمد بن عبیدالله النحوی برامهرمز
۹۵ أ محمد بن بکر بن عبدالرزاق بالبصرة
۹۵ أ أبوعبدالله محمد بن أحمد بن الحسن الکسائی باصبهان
۹۸أ أبوعبید محمد بن اسحاق البخاری الطواویسی سنة ثلاث وأربعین
۱۰۱ أ أبوعلی حامد بن محمد بن عبدالله الرفاء الهروی
۱۰۱ ب أبوعبیدة محمد بن علی بن حیدرة بن أبی عبیدة البصری بها
۱۰۴ أ أبوبکر أحمد بن یحیی بن عبدالله الکرخی بهمدان
۱۰۴ أ أبوسهل محمد بن حامد المؤدب الترمذی قدم علینا حاجاً
۱۰۵ أ أبومحمد عمرو بن اسحاق بن ابراهیم بن أحمد بن السکن قدم علینا حاجاً
۱۰۶ أ أبوجعفر محمد بن أحمد بن القسم الهروی قدم علینا حاجاً
۱۰۶ ب أبوعمران موسی بن سعید الفرّاء بهمذان (نیز:۱۱۱أ )
۱۱۳أ أبوعبدالله محمد بن جعفر الدنباوندی بالری

پی‌نوشت‌ها:

[۱] برای او نک: کتاب روابط ایران و یمن، از نویسنده این سطور. در دست انتشار
[۲] نک: اعلام عبدالسلام الوجیه، ذیل نام قاضی جعفر.
[۳] برای او نک: مقاله من با عنوان "دو دانشمند شیعی در حال کار"، منتشر شده در همین سایت. نیز فصل مهمی که در کتابم با عنوان روابط ایران و یمن به او اختصاص داده ام.
[۴] در شماری از کتب رجالی زیدی لقب او به صورت بارستان/ یا بارسان آمده، اما از همین نسخه معلوم می شود که ظاهرا پارسا لقب او بوده است و تحریفی رخ داده است.
[۵] برای این اشخاص، نک: مقاله پیشگفته در همین سایت
[۶] برای او نک: مقاله من با عنوان شخصیت ابو سعد سمّان، در مجموعه مقالات، در دست انتشار
[۷] برای خاندان سمان و این شخص، نک: مقاله دو دانشمند شیعی در حال کار

منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.